شـھیـــــــدانــــــہ
💛🌸🍃 °•{مــــــدافــــعحــــرم #شھیدمحمـدتقـےسالخــورده🍃🌹}•° ✍ #چــڪیــــــده : ↯↯↯ ♡《شهید مدافع
🔺~🔺
°•{ #بــــرگــےازخاطــــراتــــــ🍃
👈 #قسمتــــــــ_اول ⇩ }•°
❣ #آرزوےشهادت_برای_یڪ_دوست♡
▓⇦《من و شهید فیروز آبادی و برادر ترابی داماد شهید سالخورده با هم در یک گردان بودیم. 🔸دوره اولی که شهید سالخورده رفت سوریه عبدالرحیم خیلی نگران بود و میگفت محمدتقی شهید میشود.😢 شهید فیروز ابادی روحیه شوخی داشت و بعضا سر به سر بچه ها میگذاشت☺️. یک روز صبح به اتاقم آمد و گفت میخواهم سر به سر دوستمان بگذارم.
🔹با یک قیافه کاملا جدی و ناراحت رفت پیش دوستمان و شروع کرد به صحبت و گفت که راستش محمدتقی شهید شد.😳 دوستمان یک دفعه حالش گرفته شد و با یک چهره بر افروخته و ناراحت به اتاق من آمد که به من بگوید...یک دفعه عبدالرحیم زد زیر خنده و قضیه لو رفت.😃
🔸 حالا دوستمان شاکی شد که چرا رحیم چنین شوخی بی مزه ای کرد و همینطور ناراحت بود وعبدالرحیم میخندید و ناراحتیش را بیشتر میکرد.😒
🔹یک دفعه ی چیزی به ذهنم رسید. دوستمان را بردم تو اتاقم و گفتم: تو فکر میکنی آخر عاقبت محمد تقی چیه؟🤔 گفتم: چیزی جز #شهادت در اون میبینی؟
🔸بالاخره #محمدتقی_شهیدمیشه. حالا زمانش معلوم نیست. سوریه نشد ایران میشه. این ماموریت نشد تو ماموریتهای بعدی میشه. پس بهتره همه آماده باشیم.
دیدم سکوت کرد و آروم شد حرفم را تایید کرد👌و رفت. بعد چند وقت عبدالرحیم رفت و آسمانی شد. روزی که خبر شهادت رحیم را آوردن ، دوستمان گفت: دیدی رحیم چی میگفت و چی شد؟ گفتم : اره .رحیم لیاقتش را داشت ولی من هنوز به حرفی که زدم ایمان دارم.☺️ چندی نگذشت که خبر رسید محمدتقی هم #شهیدشد و دو دوست همیشگی به هم پیوستند.😭
🔹روز تشییعش محسن میگفت ما همه منتظر شنیدن خبر #شهادتش بودیم و آماده بودیم.....
#پــایــــانقسمتــــــ_اول🕊
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯