eitaa logo
🌷شَـهیـدانـه🌷
89 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
208 ویدیو
43 فایل
℘بِسْـم‌ِرَب‌ِّالحٌـسِیْن :)♡ ‌ خودتونُ وقف ڪسے نڪنید! جُز «حُسین ؛ عَلَيْھِ السَّلامُ» ...
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 ﷽ 🇮🇷 🌸 حاج اقا : 📌بعضیها فکر میکنند ثواب ندارد! این راهپیمایی 22 بهمن و هر حرکتی که دشمن عصبانی شود و موجب خشم ابرقدرت‌ها و اسرائیل شود، در قرآن به عنوان عمل صالح شمرده شده است. 💠https://eitaa.com/shahidaneh_zh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﴾﷽﴿ 🔸 شیطانی که از جن است و رانده شده قدرت دارد همه جا باشد ولی اهل بیتی که علت ایجاد هستی است این قدرت را ندارد در مجلس ما ؛ در خانه ما و...باشد. @shahidaneh_zh
﴾﷽﴿ وچه‌احساسِ‌قشنگیست‌ که‌دراول‌ِصبح ‌یادِیک‌خوب‌ توراغرق‌تمناسازد... 🌱السلام علیک یااباصالح المهـــدے🌱 @shahidaneh_zh
🕊﷽🕊 🌷 🌷 🔸هیچوقت بدون غسل پااز خانه بیرون نمیگذاشت. بنّایی هم که میخواست برود،با غسل شهادت میرفت. 🔸میگفت: اینجوری اگه اتفاقی هم بمیرم، ان شاءالله اجر شهید رو دارم. 🖌 به روایت همسر شهید @shahidaneh_zh
🕊 ﷽ 🕊 🌸 🌸 🌷اقای رستمی گفت: ما خودمون ۲۵ نفر رو انتخاب میکنیم،برای اینکه حق کسی ضایع نشه، قرعه کشی میکنیم. 🌷شروع کردند به نوشتن اسم بچه ها.من گوشه سالن، کنار عبدالحسین نشسته بودم.دیگر قید رفتن را زدم. 🌷یکدفعه شنیدن صدای گریه ای مرا به خود آورد.برگشتم طرف عبدالحسین.صورتش خیس اشک بود! پرسیدم: گریه برای چی؟ گفت: میترسم اسم من در نیاد و از توفیق جنگیدن با ضد انقلاب محروم بشم. 🌷گفتم: بالاخره اصل کار نیته.باید نیت انسان درست باشه،خدا خودش شاهد قضیه هست. گفت: خدا شاهد قضیه هست،درست؛الاعمال بالنیات،درست؛ ولی اینکه خداوند به آدم توفیق بده توی همچین کاری باشه، خودش یک چیز دیگه است. 🌷از جنگ بدر گفت و ادامه داد : تا تاریخ هست و تا این دنیا هست، اونایی که توی جنگ بدر بودن، با اونایی که نبودن، فرق دارن. 🌷 چه بسا بعضی ها دوست داشتن توی جنگ باشن، ولی توفیق پیدا نکردن.حالا تو اون لحظه مدینه نبودن،یا مریض بودن،یا هرچی که بوده؛ نمیخواستن خلاف دستور پیغمبر (ص) عمل کنن. 🌷ساکت شد.به صورتم نگاه کرد.با سوز دل گفت: توی قیامت وقتی بدریون رو صدا میزنن،دیگه شامل اونایی که توی جنگ بدر نبودن،نمیشه.فقط اونایی میرن جلو که توی جنگ بدر شرکت کردن و علیه کفار و منافقین بدتر از کفار،شمشیر زدن. 😭 🌷قرعه کشی شروع شد.اسم او و ۲۴ نفر دیگر در آمد... 📌 راوی: سید کاظم حسینی 💠 @shahidaneh_zh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 ﷽ 🕊 🌟 🌟 ✨عبدالحسین گفت: کارمهمی پیش آمده،باید به جبهه برم. یک آن داغی صورتم را حس کردم.حسابی ناراحت شدم.توی کوچه، خانه ما با آن وضعش انگشت نما بود. دور و برم را نگاه کردم. گفتم: شما میخوای منو با چندتا بچه قد و نیم قد، توی این خونه ی بی در و پیکر بگذاری و بری؟؟ ✨چیزی نگفت. گفتم: اقلّاً همون دیوار درب و داغون خودش رو خراب نمیکردی. خندید و گفت: خودت رو ناراحت نکن.بهت قول میدم که حتی یک گربه روی پشت بام این خونه نیاد.گفت: دیوار حیاط خراب باشه،اینکه عیبی نداره. ✨سعی کرد آرامم کند،فایده نداشت.دلخوری ام هرلحظه بیشتر میشد.قیافه اش جدی شد.توی صداش ولی مهربانی موج میزد. ✨گفت: من از همون بچگی،و از همون اول جوانی که تو روستا بودم، هیچوقت نه روی پشت بام کسی رفتم، نه از دیوار کسب بالا رفتم، نه هم به زن و ناموس کسی نگاه کردم. ✨ادامه داد: الان هم میگم که تو اگه با سر و روی باز هم بخوای بری بیرون،اصلا کسی طرفت نگاه نمیکنه،خیالت هم راحت باشه که هیچ جنبنده ای توی این خونه مزاحم شما نمیشه،چون من مزاحم کسی نشدم؛هیچ ناراحت نباش. ✨حرفهایش مثل آب بود روی آتش.وقتی ساکش را بست و راه افتاد،انگار اندازه سر سوزن هم نگرانی نداشتم.خدا رحمتش کند؛ هنوز که هنوز است، هیچ جنبنده ای مزاحم ما نشده است. 📌 به روایت: همسر شهید 💠 @shahidaneh_zh
🕊 ﷽ 🕊 🌷 🌷 ❇️ بعد از نماز از مسجد بیرون آمدم.بین راه چشمم به یک تویوتا افتاد.داشتند غذا میدادند. چندتا بسیجی هم توی صف ایستاده بودند.مابین آنها، یکدفعه چشمم افتاد به او!!(عبدالحسین برونسی) ❇️دقیق تر نگاه کردم.با خودم گفتم: شاید من اشتباه شنیدم که او فرمانده ی گردان شده! ❇️رفتم جلو.احوالش را که پرسیدم،گفتم: اقای برونسی شما چرا تو صف غذا وایستادی؟؟؟مگه فرمانده گردان... ❇️ بقیه حرفم را نتوانستم بگویم.خنده از لبهایش رفت.گفت: مگه فرمانده ی گردان با بسیجی های دیگه فرق میکنه که باید بدون صف غذا بگیره؟؟ ❇️پیش خودم گفتم: بیخود نیست اقای برونسی این قدر توی جبهه ها پرآوازه شده. 💠 @shahidaneh_zh
✍ دلـ♡ـ نـوشـت : بـالـے دهـیـد به وسـعـت هـفـت آسـمـان مـرا🕊 هـرچـه مـےکـنـم، بـه شـهـیـدان نـمے رسـم...😔💔
🕊 ﷽ 🕊 • { نگاهشان به انتخاب ماست، در این راه جان ها دادند ، ‌‌ ما چه کردیم... ؟ ! } • @shahidaneh_zh
🔸 ﷽ 🔸 🔹 : 🚢 آمریکا هم مثل تایتانیک غرق خواهد شد. 💠 @shahidaneh_zh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 ﷽ 🕊 🌻 🌻 🌙 یک ساعتی مانده بود به اذان صبح.جلسه تمام شد.آمدیم گردان.تا رسیدم به چادر،خسته و کوفته ولو شدم روی زمین.فکر کردم عبدالحسین هم می خوابد. 🌙 جورابهایش را درآورد.رفت بیرون!دنبالش رفتم. پای شیر آب ایستاد.آستنیها را داد بالا و شروع کرد به وضو گرفتن. 🌙 بیشتراز همه ی ما، فشار کار روی او بود.طبیعی بود که از همه خسته تر باشد.فکرش را نمیکردم حالی برای داشته باشد. 📌 به روایت: سید کاظم حسینی @shahidaneh_zh
﴾﷽﴿ 🌹 آموزش ✅ اگر وقت و حالش رو نداری،فقط نماز شفع بخون،ولی بخوووون!!! ❌ از همین امشب شروع کن... بسم الله💪 @shahidaneh_zh
﴾﷽﴿ ⭐️ ⭐️ ⇜عجب ماهیه این اسفند ماه‼️ ⇜آغازش با حمید و پایانش با مهدی💖 ⇜‌اسفند ماه بوی میدهد. 🌹 6 اسفند عملیات خیبر 🌹 8 اسفند عملیات کربلای 5 🌹 10 اسفند عملیات کربلای 5 🌹 17 اسفند عملیات خیبر 🌹 18 اسفند راهیان نور 🌹 23 اسفند عملیات بدر 🌹 23 اسفند عملیات کربلای 5 🌹 25 اسفند عملیات بدر ✨السلام علی الشهداء و الصدیقین✨ 🌷الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌹🌷 @shahidaneh_zh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 ﷽ 🕊 💠 شهید عبدالرحیم جباری: ✅ ما راه را یافتیم⇩ ⇜ 🦋°• @shahidaneh_zh
﴾﷽﴿ 🔸 از آیت الله قاضی طباطبایی نقل است: 🔷 چون بیست سال تمام چشمم را کنترل کرده بودم، چشم ترس برای من آمده بود، چنان که هر وقت می خواست وارد شود از دو دقیقه قبل خود به خود چشم هایم بسته می شد و خداوند به من منت گذاشت که چشم من بی اختیار روی هم می آمد و آن مشقت از من رفته بود. آیت الله @shahidaneh_zh
YEKNET.IR - shoor 1 - fatemie 2 - 98.11.08 - narimani.mp3
6.39M
🖤 °• ﷽ •° 🖤 🍃اسمتو بردم زیر بارون 🍃بارون گفت حسین 🎤 است، هوایت نکنم میمیرم...ح س ی ن ❤️ https://eitaa.com/shahidaneh_zh
🕊 ﷽ 🕊 ♡⇤ دلم "بهشتـی" را مے‌خواهد کہ ساکنانش " " هستند ⇥♡ ◆ گوشه ای کنارشان بنشینم و برای خود " فاتحه ای " بخوانم... بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم الحمدلله ‌رب‌ العالمین... https://eitaa.com/shahidaneh_zh
🕊 ﷽ 🕊 🌼 🌼 🌷پرسیدم: چرا میخوایین این تلویزیون رو بفروشید،حاج اقا؟ گفت: راستش برای این زیارت حجّی که رفتم،یک حساب دقیقی کردم،دیدم کل خرجی که سپاه برای من کرده،شونزده هزار تومن شده. 🌷حالا هم میخواهم این تلویزیون رو درست به همون قیمت بفروشم که پولش رو بدم به سپاه، تا خدای نکرده مدیون بیت المال نباشم. 🌷تلویزیون را باهم معامله کردیم، پولش راهم دو دستی تقدیم کرد به سپاه، بابت خرج و مخارج سفر حجّش. 🌷 شهید برونسی حساسیت زیادی به بیت المال داشت. 🌷 📌 به روایت: صادق جلالی https://eitaa.com/shahidaneh_zh
﴾﷽﴿ حضور پرشکوه مردم ایران در باعث عزت و وحدت ملی است.✌️ به عشق سید علی♡ پاسداشت خونِ @shahidaneh_zh
﴾﷽﴿ ظهورڪن! ڪہ به تنگ آمدیم از تزویر..! ز دستِ منتظرانت خلاص ڪن ما را..! 🌷 حسین جنتی عج عج @shahidaneh_zh
🕊 ﷽ 🕊 🌷 🌷 🌼 آمد به خط فاطميون سر بزند شب که شد، گفتيم لابد ميرود يک جايي دور از هياهوي رزمنده ها استراحت کند. 🌼 کفش هايش را گذاشت زير سرش گوشه اتاق دراز کشيد ، خودمان خجالت کشيديم اتاق را خلوت کرديم که چند ساعت استراحت کند. @shahidaneh_zh