انسان شناسی 102.mp3
11.09M
#انسان_شناسی ۱۰۲
#آیتالله_حسن_زاده_آملی
#استاد_شجاعی
- اینکه هر فقدان و نداشتنی،
- هر شکست و از دست دادنی،
- هر ضربه و تخریب و تحقیری،
جان به لبت میکند و میتواند مدتی تو را از روند طبیعی، شاد و آرام زندگی جدا کند، یعنی: ↓
✘ تو هنوز اهلِ دنیایی!
✘ هنوز به اینجا بندی!
✘هنوز یادت نیامده اهل کجایی!
💥هنوز با خانهی ابدیات اُنس نداری و اگر ناگاه بدان متولد شوی، دچار دردسر خواهی شد.
▪️ حالا با این اوضاع، چه کنم؟
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
📚کتاب#از_قفس_تا_پرواز
💢خاطرات#شهید_محمدعلی_برزگر
🍂قسمت چهل و ششم
📝 گلزار شهــــدا ♡
🍃چند وقتی بود که به زادگاهم؛یعنی روستای سینگلی نرفته بودم، بار سفر را بستم و به سوی دیارم حرکت کردم.
برای رسیدن به روستایم باید از روستای رستم آباد عبور میکردم.
🌷 هنگام گذر از این آبادی به تابلوِ نصب شدۀ شهیدان نگاه می انداختم و به راهم ادامه میدادم تا اینکه با دیدن تابلو شهید محمّد برزگر به چهل سال پیش برگشتم.هر دو متولّد فصل بهار بودیم
🍃 مادرم دخترِ خالۀ زلیخا خانم ؛ مادربزرگِ شهید محمّد بود برای همین هم دیگر را«پسرخاله »خطاب میکردیم.
فاصلۀ روستای ما تا رستمآباد ۲ یا ۳ کیلومتر است و ارتباط صمیمانه ای داشتیم،
🌷 در واقع با هم بزرگ شدیم، با هم به حوزه رفتیم و هم اتاق یکدیگر شدیم . شوخ طبعی هایش خستگی درس و بحث را از طلبه ها می گرفت،همه به خاطر اخلاق نیکش به دور او حلقه می زدند
🍃ظهر یکی از روزها در حجره چای می خوردیم و گفتگو می کردیم که از رادیو اخبار جنگ و کشته شدن رزمندگان اعلام شد،محمّد با حالتی منقلب چای خوردن را رها کرد و با عصبانیّت گفت: می گویند نیروی رزمنده کم داریم ولی نمیدانم چرا به ما اجازۀ رفتن به جبهه را نمیدهند
🌷گفتم: من هم جبهه رفتن را دوست دارم ولی سن مان پایین است نگاهی با صلابت به من انداخت و گفت: والله به تو قول میدهم، اگر توانستم روزی جبهه بروم تا آخرین قطرۀ خونم برای دفاع از وطنم با متجاوزان میجنگم.
🍃خندیدم وگفتم: بگذار به سنّ قانونی برسی بعد برو.
گفت: انشاءالله خواهم رفت. سپس بغضی کرد و گفت: خیلی دلم برای شهدا تنگ شده است...می آیی برویم گلزار شهدا؟گفتم: البتّه.
🌷باهم راهی مسجد جامع فاروج شدیم، نماز ظهر و عصر را خواندیم و به حوزه برگشتیم. پس از خوردن ناهار استراحتی کوتاه کردم، عصر که شد به محمّد گفتم: پسرخاله! بیا برویم سرقرار ظهرمان.
🍃تا این را شنید از خوشحالی، فوراً آماده شد و دو نفری پیاده به سوی گلزار شهدا حرکت کردیم. وقتی به گلزار رسیدیم، چهرۀ پسرخاله در هم رفت و خنده اش گم شد، طوری که تا کنون چنین حالتی را از او ندیده بودم
🌷او با صدایی لرزان و چشمانی پر از اشک با شهدا صحبت می کرد، از کنار هر شهیدی که می گذشتیم آهی می کشید و جملۀ«خوش به حالتان »را به زبان می آورد و می گفت: پسرخاله می بینی، اکثر این شّهدا کم سن اند، کاش ما هم با شهادت از دنیا برویم.
🍃 باز سراغ شهیدی دیگر میرفت فاتحه ای میخواند و با او غرق گفتگو می شد.
🌷 آن روز، هر طور که بود محمّد را از#گلزار_شهدا جدا کردم ولی او مدام آرزوی شهادت میکرد و صحبت رفتن می کرد...
ادامه دارد.....
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
هدایت شده از قرارگاه خادمیاران مهدوی
🍃🌸🇮🇷🌸🍃
#سلام_امام_زمانم
اللّٰهُمَّ!
أَعِذْهُ مِنْ شَرِّ كُلِّ باغٍ وَطاغٍ،
وَمِنْ شَرِّ جَمِيعِ خَلْقِكَ
خداوندا!
او را از شرّ هر متجاوز و سرکشی؛ و از شرّ همه آفریدگانت پناه ده
دور باد از جان عزیزت؛
همهی آفات!
که تو جان جهانی
سلام! جان جهان
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
صدای نالهاش، جمعیت را به گریه انداخته بود.
تا همین جمعهی قبل؛
پیامبر برای خطبه خواندن به او تكیه میداد.
حالا اما برای رسول خدا منبر ساخته بودند.
ستون چوبی مسجد مدینه!
طاقت دوری حجت خدا را نداشت.
صدای نالهاش هر لحظه بیشتر میشد!
پیامبر صلیاللهعلیهوآله از منبر جدید پایین آمد؛
سراغ تكیهگاه قدیمیاش رفت؛
در آغوشش گرفت؛
نوازشش کرد؛
ستون حنّانه آرام شد.
پیامبر به منبر جدید برگشت.
رو به مردم فرمود:
حتی این چوب خشک هم دلش برای من پر میکشد؛
حتی این ستون هم از دوری پیامبرش غصهدار میشود؛
ولی انگار برای بعضی از شما، دوری و نزدیكی من فرقی ندارد!
اگر این ستون را در آغوش نمیگرفتم؛
تا قیام قیامت ناله میكرد!
📚 بحارالأنوار، ج۱۷، ص ۳۲۶.
📚 تفسیرالعسکری علیهالسلام، ص۱۸۸.
👌دلتنگِ امام زمان شدن؛ از نشانههای ایمان است...
🔸🌺🔸--------------
قرارگاه مردمی خادمیاران مهدوی
@khademyaran_mahdavi
#سلام_آقا_جانم❣
#یامهدی 💛
○° خودت بخواه که این روزگار سر برسد
دعای این همه چشم انتظار کافی نیست!
ا ❀✿🌺❀✿🌺❀✿
ا 🌺❀✿🌺❀✿
ا ❀✿🌺❀✿
ا 🌺❀✿
ا ❀✿
ا 🌺
#زیارت_روز_پنجشنیه
🌲 روز پنجشنبه به نام حضرت عسکرى علیه السّلام است🌲
بسم الله الرحمن الرحیم
🌹 السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللهِ وَ خَالِصَتَهُ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا إِمَامَ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَارِثَ الْمُرْسَلِینَ وَ حُجَّةَ رَبِّ الْعَالَمِینَ صَلَّى اللهُ عَلَیْکَ وَ عَلَى آلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ أَنَا مَوْلًى لَکَ وَ لِآلِ بَیْتِکَ وَ هَذَا یَوْمُکَ وَ هُوَ یَوْمُ الْخَمِیسِ وَ أَنَا ضَیْفُکَ فِیهِ وَ مُسْتَجِیرٌ بِکَ فِیهِ فَأَحْسِنْ ضِیَافَتِی وَ إِجَارَتِی بِحَقِّ آلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ. 🌹
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
🌺
❀✿
🌺❀✿
❀✿🌺❀✿
🌺❀✿🌺❀✿
❀✿🌺❀✿🌺❀✿
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
🌹 آیه ۲ سوره انعام
🌸 هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ طِينٍ ثُمَّ قَضَىٰٓ أَجَلًا ۖ وَأَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ ۖ ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ
🍀 ترجمه: او کسی است كه شما را از گِل آفرید، سپس برای عمر شما مدتی مقرّر كرد، و مهلتی معین نزد اوست، باز شما شکّ می كنید.
🌷 #هو_الذی: او کسی است که
🌷 #خَلَقَكُمْ: شما را آفرید
🌷 #طِين: از آمیخته شدن آب و خاک گِل به وجود می آید که به آن طین گفته می شود
🌷 #ثُم:َّ سپس
🌷 #قَضَىٰٓ: تعیین شده
🌷 #أَجَل: مدت ، مهلت
🌷 #مُسَمًّى: معین شده
🌷 #عِنْدَهُ: نزد او
🌷 #أَنْتُمْ: شما
🌷 #تَمْتَرُون: شک می کنید
🌸 آیه ۱ سوره انعام درباره آفرینش هستی بود و فرمود: سپاس ویژه خداست همان کسی که آسمان ها و زمین را آفرید و تاریکی ها و روشنایی را پدید آورد آن وقت کسانی که کافر شدند برای پروردگارشان شریک می تراشند. آيه ۲ سوره انعام نخست به شگفت انگيزترين موضوع يعنى، #آفرينش آدمی از گِل اشاره كرده و مى فرمايد: «هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ طِينٍ: او کسی است که شما را از گِل آفرید» در آیات دیگر می فرماید: خداوند شما را از تراب ( #خاک ) آفرید و در جای دیگری می فرماید: هر موجود زنده ای را از #آب قرار دادیم. آب و خاک که با هم آمیخته و ترکیب شوند #طین به وجود می آید به این خاطر در این آیه می فرماید: شما را از گِل آفرید.
🌸 #خداوند از گِل که این همه ناچیز است انسان آفرید پس جایی برای تکبر و غرور آدمی نیست. این پیامی به آدمی است که از #خاک هم خار بیرون می آید هم گل های زیبا روییده می شود رفتارهای ما هم به این صورت است بعضی رفتارها مثل گل است و بعضی رفتارها مثل خار می مانند پس مثل #گل باشیم که همیشه عطرهای خوش از خودش منتشر می کند و همیشه با طراوت و دوست داشتنی هستند پس مراقب باشیم چه رفتاری از خود در این دنیا می کاریم.
🌸 #خداوند آدم را از طین که ترکیب آب و خاک است آفرید. ما محصول نطفه هستیم و نطفه ها محصول خوراک هستند و این خوراک ها محصول آب و خاک است که در زمین روییده می شوند که پدران و مادران ما هم از آن تغذیه کردند پس ریشه همه ما از آب و خاک است به این خاطر می فرماید شما را از طین (ترکیب آب و خاک) آفرید. این آدمی در این #دنیا زیاد نخواهد ماند که می فرماید: «ثُمَّ قَضى أَجَلاً وَ أَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ: سپس برای عمر شما مدتی مقرر کرد، و مهلتی معین نزد اوست»
🌸 #خداوند برای عمر انسان دو نوع اجل قرار داده است دو بار کلمه أجل آمده است یکی حتمی است که أجل مسمی نامیده می شود که اگر همه مراقبت ها هم عمل شود باز تمام می شود یعنی کاملا معین است در چه سالی در چه ساعتی فلان شخص از دنیا می رود که فقط خداوند آن را می داند. و دیگری اجل غیر حتمی که در این آیه #أجل نامیده می شود یعنی مربوط به رفتارمان است مثلا خداوند تعیین کرده فلانی تا ۶۰ سالگی زندگی کند ولی کارهایی مانند زکات ، صله رحم ، صدقه و دعا انجام می دهد خداوند زمانش را تغییر می دهد مثلا ۸۰ سالگی کند. یا مثلا تعیین کرده فلانی ۷۰ سالگی زندگی کند ولی از سلامتی اش مراقبت نمی کند مبتلا به انواع بیماری ها شود ۴۰ سالگی از دنیا برود یا در حال رانندگی است بی احتیاطی کند مراقبت نکند تصادف کند و در سن کم از دنیا برود بعضی اجل ها بستگی به شرایط و دست خودمان است می تواند زودتر یا دیرتر از مهلت تعیین شده اتفاق بیفتد.
🌸 و سپس مى فرماید: «ثم أنتم تمترون: باز شما شک می کنید» شما درباره آفريننده اى كه #انسان را از اين اصل یعنى گِل آفريده و از اين مراحل حيرتانگيز و حيرت زا گذرانده است شکّ و ترديد به خود راه مىدهيد. و مرگ دیگران را با چشمان خود می بینید که مهلت زندگیشان تمام شده و به زودی مهلت عمر شما هم تمام میشه باز شما در قدرت پروردگار بر #قیامت و زنده كردن مردگان هنوز شکّ و ترديد داريد.
🔹 پیام های آیه ۲ سوره انعام 🔹
✅ مدت #عمر و پایان زندگی طبیعی، به دست ما نیست.
✅ تنها #خداوند بر أجل ما آگاه است.
✅ با آنکه #آفرینش و پایان کار انسان، همه از خدا و به دست اوست، پس چرا در قدرت خدا و قیامت شک کنیم؟
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنج شنبه است و ياد درگذشتگان😔
🌹 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ
❣ التماس دعا ❣
پنجشنبه ها و بوی حلوای خیرات،
یاد آدم های رفته و عکس های یادگاری،
دلتنگی های اجباری...💔😔
یادی کنیم از درگذشتگان،
پدران و مادران آسمانی
با ذکر #فاتحه و #صلوات🌹
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🏴هرروزرابایــادشهـــدا
به شام می رسانیم
اما
قبول دارید
پنجشنبه ها
جوردلـــ💔ـــــتنگی مان جور
دیگری است؟!!
پنجشنبه ها بوی شهدای گمنــــام بیشتر
به مشام میرسد.
سلام✋
#زندگیتان_شه🌹دایی
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷