eitaa logo
امام زادگان عشق
95 دنبال‌کننده
14.8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
331 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️ لحظه لحظه عمر را قدر بدانید. از ساعات عمرتان برای نیکوکاری استفاده کنید. خود را به خدا نزدیک کنید. اوقات خود را به تلاش در راه خدا و مجاهدت برای او مستغرق کنید. ساعات زندگی، سال‌های زندگی، به سرعت برق می‌گذرد؛ در عرصه قیامت این لحظات را به یاد خواهید آورد. خوشا به حال نیکوکاران و بدا به حال زیانکاران. ۱۳۷۶/۱۱/۹ 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
50 🔸 همه ما باید به طور جدی فضای امتحان رو توی زندگیمون حس کنیم. البته باید احساس خوبی هم نسبت به امتحانی بودن همه چیز داشته باشیم. ☢️ واقعا اگه زندگی انسان بدون امتحان باشه خیلی تاریک و سرد خواهد شد و انگیزه انسان خیلی ضعیف میشه. واقعا اگه کسی بلد نباشه که خداوند متعال چجوری امتحان میگیره این میتونه زندگی کنه؟!🤔 ✅ تمام زندگی و بندگی و دینداری ما مقررات و آئین نامه های عبور از امتحانات پروردگار هست. ☢️ خیلی از مواقع اتفاقاتی در زندگی انسان ها می افته که آدم فکرش رو هم نمیتونه بکنه که این قضیه هم امتحان بوده! میگه مگه اینجوری هم آدم امتحان میشه؟!🤔😐 آره دیگه! اینجوری هم امتحان میگیرن! عزیزم مگه بهت نگفته بودن؟😊 💡زندگی انسان خیلی متفاوت میشه زمانی که خودش رو همیشه در فضای امتحان ببینه... 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
🌷〰🌷〰🇮🇷〰🌷〰🌷 💠شهید محمدامین جبلی وقتی پسرم قصد عزیمت به فرودگاه را داشت لباس خاکی به تن داشت؛ مادرش به او گفت لباست را عوض کن! با این اتفاقاتی که افتاده و محاسنی که تو داری کمی احتیاط کن که در خارج از کشور برایت مشکل نشود؛ حتی من نیز به او گفتم شلوار لی بپوش اما او جلوی آینه رفت و با خنده میگفت شبیه شهدا شده ام و همینطور خوب است. به او گفتم: بابا خیلی نور بالا میزنی!هوای خودت را داشته باش. حتی در فرودگاه یکی از دوستانش که برای بدرقه آمده بود به او گفت: حرف مادرت را گوش می کردی و لباس دیگری می پوشیدی؛ با خنده در جواب به دوستش گفت: اگر زیاد اصرار کنید گوشه ی لباس خاکیام مینویسم، شهید قاسم سلیمانی!. تا روز آخر می گفت من هنوز عزادار سردار سلیمانی هستم؛ مادرش به او گفت حالا نرو، ممکن است جنگ بشود؛ پسرم گفت اگر جنگ شد، اولین نفری که برمی گردد من هستم؛ این پسر با این روحیه رفت. من این بچه های امروز را با زمان خودمان مقایسه می کنیم و می بینم اینها به سرعت از ما سبقت گرفتند؛ ما در جبهه ها دل به دریا می زدیم اما اینها از ما جلوتر زدند؛ خوشا به سعادتشان . با خود یک جانماز و مهر کربلا برد و گفت این تربت را به عنوان سکینه دل وآرامش قلبم می برم. در کانادا با اینکه درایام ماه رمضان روزهای طولانی داشت، روزه هایش ترک نشد و به نمازش مقید بود. 📚من هستم ... 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹️امام رضا(علیه السلام): 🍂کسی که می خواهد عزیزترین مردم باشد,باید در نهان و آشکار الهی را رعایت کند. 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰🌷
78.Naba.31-37.mp3
2.81M
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 🌺 🌺 🌸 تفسیر قطره ای🌸 💐 💐 استاد گرانقدر حجت الاسلام و المسلمین 🌸- نباء🌸 💐 31-37💐 💐 💐 🌿ثواب این تفسیر هدیه به ارواح طیبه شهداء بویژه سردار حاج قاسم سلیمانی و همرزمانش - امام شهداء و اموات🌿 هر روز با تفسیر یکی از سوره های جزء ۳۰قرآن کریم توسط استاد حجه الاسلام والمسلمین قرائتی در 👇👇👇👇👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab🇮🇷〰〰〰〰🌷
👈نصیحت جالب فرمانده 🔹️تابستان 1363 🔸️اردوگاه بستان – گردان ابوذر 💢لشکر 27 محمد رسول الله (ص) 🍂یکی از روزها، برادر "علی زندی" فرمانده گروهان، ما را جمع کرد و گفت که باید برای مرخصی به تهران برویم. او نصیحت بسیار جالبی کرد. درحالی که تکه‌ای قند بین انگشتانش گرفته بود، آن را بالا آورد و گفت: 🍂"برادرا خوب دقت کنید. این یک تکه قنده. سفید، محکم، شیرین و زیبا. ولی اگر همین قند به ‌ظاهر محکم را بیندازید توی یک لیوان آب، نمی‌تواند خودش را نگه دارد و به ‌سرعت حلِّ آب می‌شود. خوب حواس‌تون را جمع کنید. 🍂الان که دارید از این فضای معنوی جبهه جدا می‌شوید و به شهرهاتون می‌روید، وقتی وارد جامعه شدید، خیلی مراقب باشید که مثل قند نباشید که حلّ جامعه شوید، سعی کنید مثل آب باشید و جامعه را در خودتان حلّ کنید." ⭐اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا حمید داودآبادی اسفند 1399 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ اگر زمان غیبت را درک کردی ، این دعا را همیشه داشته باش : ‌ «اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ، ضَلَلْتُ عَنْ دينى» ‌خدايا حجّتت را به من بشناسان ، زيرا اگر حجّتت را به‏ من نشناسانى ، از دين خود گمراه می‌شوم . ‌ 📚بحارالانوار، جلد ۵۲، صفحه ۱۴۶ 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
🌷〰🌷〰🇮🇷〰🌷〰🌷 ! تو گردان شایعه‌شد نماز نمے خونه! گفتن،تو ڪه رفیق‌شی.. بهش تذکر بده.. باور نکردم و گفتم: لابد می‌خواد ریا نشه.. پنهانی مےخونه..! وقتےدو نفری‌توی‌‌سنگرکمین‌جزیره‌مجنون ²⁴ ساعت‌نگهبان‌شدیـم.. با چشم‌خودم‌دیدم‌که‌نمازنمی‌خواند!! توی‌سنگر کمین،در کمینش‌بودم تا سرحرف‌را باز کنم .. گفتم : ـ تو که برای‌خدا می‌جنگے.. حیف‌نیس‌نماز نخونی؟! لبخندے(: زد و گفت : +یادم‌میدے‌نمازخوندن رو؟ ➖ بلد نیستے❓ ➕نه..تا حالا نخوندم --_ نمازخواندن رو توی‌توپ‌وآتش‌دشمن یادش دادم . . ‌‌اولین نماز‌صبحش‌را با من‌اول‌وقت‌خواند. دو نفر نگهبان بعدی‌آمدندو جاےماراگرفتند ماهم‌سوار قایق‌شدیم‌تا برگردیم.. هنوز مسافتےدورنشده‌بودیم‌که‌خمپاره نشست،توی‌آب‌هور‌ ،پارو از دستش‌افتاد آرام‌‌کف‌قایق‌خواباندمش،لبخندکم‌رنگےزد🙂 با انگشت‌روی‌سینه‌اش‌صلیب†کشید وچشمش‌به‌آسمان‌،با لبخند به.. شهادت🕊♥️رسید . . . اری،مسیحے بودکه‌مسلمان شد و بعد از اولین‌نمازش‌به‌شهادت‌رسید... به‌ یاد یاد شهداء ذکر 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مُحمّد ﷺ از قلب‌ها وارد می‌شود نه‌ از دیوارها و این‌ پیروزی‌ جاودانه‌ است... 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷〰🌷〰🇮🇷〰🌷〰🌷 هیچ دشمنی یه جوونِ علافِ بیکارِ درس نخونِ نمازقضا شده‌یِ طبل توخالیِ فقط شعار دهنده رو ترور نمیکنه! گلوله گرونه ... خودمونُ جوری بسازیم که اون گلوله گرونه بیاد سمتمون..! 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
۱۹ نزدیک عید نوروز بود که آقامصطفی آمد. چمدانم را بستم. رفتیم ترمینال که با اتوبوس بیاییم مشهد. سوار اتوبوس شدیم. خیلی انتظار کشیدیم تا راه افتاد. هنوز از شهر خارج نشده بودیم که راننده فیلم هندی گذاشت؛ فیلم‌ هندی بدون‌سانسور. آقامصطفی تذکر داد: «وسیلۀ عمومیه. لطفاً رعایت کنین!» مسافران اعتراض کردند: «آقا ما بیکاریم، الان باید چه‌کار کنیم؟» هم مسافرها مشتاق بودند و هم راننده کوتاه نمی‌آمد. پیاده شدیم و برگشتیم ترمینال. قبل از سوارشدن به اتوبوس بعدی آقامصطفی با راننده صحبت کرد. قول گرفت که فیلم یا آهنگ نگذارد، اما همین که اتوبوس راه افتاد، راننده فیلم گذاشت. فکر نمی‌کرد آن‌قدر برای آقامصطفی مهم باشد که پیاده شود. وقتی پیاده شدیم، راننده با حالتی به ما نگاه کرد که انگار ما آدم فضایی هستیم. همان‌طور که اگر کسی آدم فضایی ببیند هم مشتاق است بیشتر با او آشنا شود و هم می‌ترسد رفتار اوزندگی‌اش را دچار تغییر کند. گمانم راننده هم همین حس را داشت. شاید تا  به حال مسافری این‌قدر سرسخت و مصمم به تورش نخورده بود. مردی شیشۀ اتوبوس را باز کرد و خطاب به ما گفت: «گُناهش گردن مُو، بیا بالا دادشی!» چند نفر خندیدند. خنده‌های شیطانی‌شان آزارمان داد، اما نشنیده گرفتیم. تا آمدن اتوبوس بعدی کنار راه ایستادیم و باز همان قصه تکرار شد. چند بار اتوبوس عوض کردیم و آخرش رفتیم ته اتوبوس نشستیم که صدای آهنگ را کمتر بشنویم. حسابی خسته شدیم، ولی چون اول ازدواج‌مان بود خیلی سخت نگذشت. قبل از ظهر رسیدیم مشهد. یک روز سرد و برفی از روزهای پایانی اسفند بود. آقامصطفی در جواب رانندۀ تاکسی که پرسید: «کجا تشریف می‌برید؟» گفت: «لویزان!» گفتم: «جایی که زندگی می‌کنین، چه اسم قشنگی داره!» گفت: «لویزان به خرمنی میگن که کوفته شده، اما هنوز باد نکشیدن!» گفتم: «چه جالب! کوه طلایی‌رنگ کوچکی از دانه‌های گندم و ذرات کاه. حتماً خونه‌تون نزدیک کوهه!» گفت : «آره، روبه‌روی خونه‌مون کوهه. می‌تونیم برای صبحونه‌مون لقمه درست کنیم و بریم بالای کوه بخوریم.» گفتم: «من عاشق کوه و طبیعتم!» گفت: «پس بهت مژده بدم که قراره نزدیک خونه‌مون یک پارک بزرگ کوهستانی ساخته بشه!» گفتم: «از این بهتر نمیشه!» حس خوبی داشتم، از اینکه در جوار امام هشتم، خانۀ باصفایی وجود داشت برای من و همسری که دوستم داشت. از تاکسی پیاده شدیم. آقامصطفی کلید انداخت و در را باز کرد. کسی منتظرمان نبود. خانه خالی بود. خانه‌ای نیمه‌ساز که فقط یکی از اتاق‌هایش کامل بود و بخاری داشت. نمی‌دانستم چمدانم را کجا بگذارم. یک اتاق برای شش‌نفر. نشستم. آقامصطفی چای آورد. خواهرهایش از مدرسه آمدند. کمی بعد پدر و مادرش هم از سرکار برگشتند. مادرش از دیدن من تعجب کرد. فهمیدم آقامصطفی از آوردن من چیزی به او نگفته است. کمی دلخور شدم. البته مادرش حق داشت. بنایی‌شان طولانی شده بود و آمادگی نداشتند. شب من و آقامصطفی داخل اتاق خوابیدیم و پدرمادر و دو تا خواهرهای آقامصطفی درون هال. معذب بودم. به آقامصطفی گفتم: «زودتر برگردیم زابل.» گفت: «فردا گچ میارم و اون اتاق رو گچ می‌کنم. نگران نباش.» گفتم: «فردا صبح زود اول برویم پابوس امام رضا بعد هرکاری دوست داشتی بکن.» صبح روز بعد رفتیم حرم. باران نرم و یک‌نواخت می‌بارید و بوی بهار همه‌جا پیچیده بود. صحن و سرای حرم آقا علی‌بن‌موسی‌رضا"ع" آن‌قدر تمیز بود که دلم می‌خواست کفش‌هایم را درآورم، مبادا لکه‌ای روی سنگ‌های مرمر بیفتد. خدام قدم به قدم ایستاده بودند و با چوب پرهای رنگی دست‌شان زائرها را راهنمایی می‌کردند. از چند صحن گذشتیم و وارد روضۀ منوره شدیم. سلام دادیم. آقامصطفی با صوت دلنشینش زیارت‌نامه خواند. بعد دور ضریح طواف کردیم. هنگام خروج، پشت پنجره فولاد ایستادیم و دعا کردیم. به آقامصطفی گفتم: «دفعۀ قبلی که اومده بودم زیارت، از آقا همسری مهربون و مشهدی خواستم درست مثل تو، حالا به پاس این موهبت نصف مهریه‌ام رو بهت می‌بخشم.» ⬅️ ادامه دارد.... 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 تا حالا رو دیدی؟ ❤️ تا حالا باهاش کردی...؟ تا با خدا زندگی نکنی نمیتونی بشناسیش.... 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸خنثی سازی توطئه در مسیر اهواز _ مشهد توسط یگان امنیت پرواز 🔹 به گزارش سپاه نیوز؛ روابط عمومی فرماندهی سپاه حفاظت هواپیمایی در اطلاعیه ای از خنثی سازی توطئه هواپیماربایی در مسیر اهواز و مشهد در شب گذشته (پنجشنبه ۹۹/۱۲/۱۴) خبر داد. متن اطلاعیه به این شرح است. بسم الله الرحمن الرحیم به آگاهی ملت شریف و قهرمان ایران اسلامی می رساند: 🔹 با الطاف و عنایات الهی، توطئه ربایش یک فروند هواپیما فوکر ۱۰۰ متعلق به شرکت هواپیمایی ایران ایر که پنج شنبه شب با پرواز شماره ۳۳۴ ساعت ۲۲ و ۱۰ دقیقه با تأخیر از فرودگاه اهواز به سمت مشهد مقدس به پرواز در آمده بود، با هوشیاری پاسداران یگان امنیت پرواز سپاه و با فرود اضطراری هواپیما در فرودگاه اصفهان و دستگیری عامل آن خنثی گردید. 🔹بر اساس اظهارات اولیه، عامل این توطئه قصد داشته است هواپیما را پس از ربایش در فرودگاه یکی از کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس به زمین بنشاند. 🔹 مسافرین عزیزهواپیما نیز در سلامتی کامل با پرواز جایگزین به سمت مقصد حرکت کردند. 🔹ابعاد و زوایای این توطئه در حال بررسی است 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا