🌷▪️🌷▪️🌷▪️🌷▪️
🎥 مراسم شب شهادت امام رئوف علی ابن موسی الرضا علیه السلام
#روضه دهه آخر ماه صفر
#به_همت_بسیج_خواهران
#مسجد حضرت زینب علیها السلام
#در_فضای_باز_ جنب منزل شهیدان #عبدالله#محمود#قدمعلی
#مهمان_نواز
با حضور خانواده معظم شهیدان مهمان نواز و تعدادی از خانواده های معزز شهدای محله زینبیه و همسایگان محترم
شادی روح شهدای #سلامت،شهدای #مدافع_حرم ، شهدای #مرزدار، شهدای #مناو شهدای 8 سال #دفاع_مقدس و #اموات بخوانیم فاتحه با ذکر #صلوات
1399/7/25
🌷▪️🌷▪️🌷▪️🌷▪️🌷
🌷🕊🥀🌺🥀🕊🌷
#مثل_شهدا
#یاد_یاران
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_محمود_کاوه
یکی از بچه ها به شوخی پتویش را پرت کرد طرفم .
اسلحه از دوشم افتاد و خورد توی سر #کاوه .
کم مانده بود سکته کنم
سر #محمود شکسته بود و داشت #خون می آمد .
با خودم گفتم : الان است که یک برخورد #ناجوری با من بکند .
چون خودم را بی #تقصیر می دانستم ، آماده شدم که اگر حرفی ، چیزی گفت ، جوابش را بدهم .
او یک #دستمال از تو جیبش در آورد ، گذاشت رو #زخم_سرش و بعد از سالن رفت بیرون .
این برخورد از #صد تا توگوشی برایم سخت تر بود .
در حالی که دلم می سوخت ، با ناراحتی گفتم : آخه یه #حرفی بزن
همانطور که #می_خندید گفت : مگه چی شده؟
گفتم : من زدم #سرت رو شکستم ، تو حتی #نگاه نکردی ببینی کار کی بوده
همان طور که #خونها را پاک می کرد ، گفت :
این جا کردستانه ، از این #خونها باید ریخته بشه ، این که چیزی نیست .
چنان مرا #شیفته خودش کرد که بعدها اگر می گفت #بمیر ، می مردم .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی با ذکر #صلوات
#با_خاطراتی_از_شهدا
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_والامقام
#محمود_کاوه
#سالروز_شهادت
#پارتی_بازی
فهمیدیم عده ای تو مجلس عروسیشان، علاوه بر انجام کارهای ناشایست، برای مردم هم ایجاد مزاحمت کرده اند.
محمود سریع یک گروه از بچه های سپاه را فرستاد آن جا که چند نفری را که مست بودند، گرفتند و آوردند.
مدتی گذشت تا آقای معصوم زاده برای هر کدامشان یک حکم صادر کرد. یکی از مجرمان، مردی بود که فروشگاه لوازم یدکی داشت و ما مشتری دائم اش بودیم؛ مدام می گفت: من بهتون خدمت می کنم، لوازم براتون می خرم، مرا ببخشید.
همه می دانستند #محمود این جور وقت ها ملاحظه غریبه ها را نمی کند. برای همین گفت: بخوابانید، شلاقش را بزنید.
به خاطر دارم یکی دیگر از آن ها رئیس بانک بود. می گفت: به همه ی شماها وام می دهم، هر کاری ازدستم بر بیاد، براتون انجام می دم، فقط این بار رو ندیده بگیرین.
محمود گفت: کسی این جا محتاج وام و پول شما نیست، حکمی را که برات صادر شده اجرا می کنیم، نه کمتر نه بیشتر.