eitaa logo
امام زادگان عشق
91 دنبال‌کننده
15.7هزار عکس
4.4هزار ویدیو
350 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
همزمان با تخریب مزار شریف ائمه بقیع علیهم السلام ماه ؛ شهید حاج محمد محمودی شهید ابراهیم مشهدی شهید علی رضا زاده عسگری شهید سید مرتضی شریفی مدافع حرم احمد بیضون 🌷〰🌷〰🇮🇷〰🌷 دکتر ابوالفضل روحی حاج حسن اسداللهی زمان چهارشنبه ۱۴۰۰/۲/۲۹ از نماز عشاء حضورتان گرمی بخش محفل شهدایی خواهد بود. 🕌 مسجد حضرت زینب علیها السلام 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
هدایت شده از  امام زادگان عشق
همزمان با تخریب مزار شریف ائمه بقیع علیهم السلام ماه ؛ شهید حاج محمد محمودی شهید ابراهیم مشهدی شهید علی رضا زاده عسگری شهید سید مرتضی شریفی مدافع حرم احمد بیضون 🌷〰🌷〰🇮🇷〰🌷 دکتر ابوالفضل روحی حاج حسن اسداللهی زمان چهارشنبه ۱۴۰۰/۲/۲۹ از نماز عشاء حضورتان گرمی بخش محفل شهدایی خواهد بود. 🕌 مسجد حضرت زینب علیها السلام 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
29.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همزمان با تخریب مزار شریف ائمه بقیع علیهم السلام ماه به یاد شهیدان؛ شهید حاج محمد محمودی شهید ابراهیم مشهدی شهید علی رضا زاده عسگری شهید سید مرتضی شریفی مدافع حرم احمد بیضون با سخنرانی دکتر ابوالفضل روحی حاج حسن اسداللهی زمان چهارشنبه ۱۴۰۰/۲/۲۹ از نماز عشاء با حضور خانواده های معزز شهداء و اهالی محل برگزار گردید. 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
یکی از نقل می‌کرد: قبل از عملیات در سال ۱۳۶۵ بود یک روزی پس از استراحت کوتاه که از شناسایی شب قبل برگشته بودیم، دیدم تنهایی به سمت سنگری که کمی از فاصله داشت می رفت و پس از ساعتی بر می گردد. یک روز کنجکاو شدم و تصمیم گرفت نقی را تعقیب کنم و ببینم به کجا می رود. چند صد متری که از محل اردوگاه ( سنگر پشت خط) دور شدم.... دیدم نقی پشت تپه ای نشسته و به تنهایی مشغول خواندن مناجات و (ع) می باشد. این کار تا اینجا تعجبی نداشت و عادی بود چون اهل دل بود. اما وقتی زاویه دید خود را عوض کردم، ناگهان متوجه نسبتاً بزرگی شدم که از ناحیة کمر تا جلوی صورت بلند شده است. ابتدا خواستم فریاد بکشم و وی را از خطری که در مقابلش بود با خبر سازم، ولی ترسیدم، وضع بدتر شود و آسیب جدی به او برساند، لذا تصمیم گرفتم، ساکت باشم اما در کمال ناباوری دیدم وقتی تمام شد. هم آرام، آرام از مقابل او دور شد. بلافاصله جلو رفتم و با ناراحتی به او گفتم: هر چیزی حدی دارد، این چه وضعی است اگر این به تو آسیب زده بود چکار می کردی؟ سعی داشت از پاسخ من برود، با اصرار من لب به سخن گشود و گفت: این کار هر روز این است، هر روز می آید اینجا و من وقتی می‌خوانم می آید و هنگامی که تمام می‌شود می‌رود در این موقع بود که از من گرفت تا وقتی که است این جریان را برای کسی نکنم با ذکر