❗️قیام قم
🔅 در حمایت از مقاومت فلسطین و بزرگداشت شهدای مظلوم دبیرستان سیدالشهداء افغانستان
لطفاً به ساعت دو برنامه توجه بفرمایید:
🔘 دوشنبه ۱۴۰۰/۲/۲۷
۱. ساعت ۱۷:۳۰ ، کاروان خودرویی و موتوری
ابتدای بلوار پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم
۲. ساعت ۱۹، پیاده روی از میدان آل یاسین (انتهای بلوار پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم) به سمت مسجد مقدس جمکران
این برنامه به صورت مردمی و خودجوش با رعایت کامل موارد بهداشتی برگزار میشود
رسانه باشید.
برای این حرکت جمعی رسانه باشید و به دیگران ارسال کنید.
درصورت امکان موارد زیر را انجام دهید
تزیین خودرو با نمادهای مقاومت,
همراه داشتن پرچم و پیشانی بند و پوستر و عکس حاج قاسم و...
#کتاب
#عصرهای_کریسکان #خاطرات_امیر_سعیدزاده #رزمنده_کرد_اسیر_در_چنگال
#ضد_انقلاب_کومله
#نویسنده_کیانوش_گلزار_راغب
#فصل_ششم
#قسمت بیست و چهارم
افراد خوشخدمت و خبرچین گزارش اتاقها و ارتباط بین زندانیان را لحظه به لحظه به گوش کومله میرسانند. با وجودی که میتوان طرفداران جمهوری اسلامی را از رفتار و منش و برخوردشان شناسایی کرد ولی وقتی پای جان در میان باشد نمیتوان به میزان مقاومتشان اعتماد کرد. خیلیها فقط هارت و پورت دارند ولی در اولین فرصت تنشان میلرزد و دیگران را قربانی جان خودشان میکنند.
همۀ اسرا پذیرفتهاند که پرنده هم نمیتواند از زندان کومله فرار کند. ولی مشتاقم شانسم را امتحان کنم. اینجا ماندن یعنی مرگ و اعدام.
اوضاع را بررسی و برنامۀ فرار را طرحریزی میکنم. طرح فرار را با کاک امین بانهای، پیشمرگ مسلمان کُرد، در میان میگذارم ولی او میترسد و همکاری نمیکند. اما کیانوش گلزار جواب مثبت میدهد. بین پنجاه نفر اسیر، مجبورم به این نوجوان بسیجی اعتماد کنم. رفتارش نشان میدهد صادق است و به قولش وفادار میماند ولی از نظر جسمی ضعیف شده و میترسم اگر لو برویم زیر شکنجه دوام نیاورد و از بین برود. از طرف دیگر با گذشت یک سال از اسارتش لاغر و استخوانی شده و بعید است بتواند در برف و سرما و کوهستان حرکت کند و پا به پایم فرار کند.
کیانوش توی خودش رفته و هر کس را میبیند پیگیر سرنوشت برادرش است. لازم است کسی به او روحیه بدهد. به او میگویم برادرش را در میرآباد دیدهام تا روحیهاش عوض شود و جان بگیرد. خوشحال میشود و باور میکند. در صورتی که عظیمی از سرنوشت نباتعلی و حسنمراد اخبار ناگواری شنیده و به کیانوش نگفته است؛ یعنی کومله اجازه نداده است کسی در مورد سرنوشت این دو نفر مطلبی به گوش کیانوش برساند.
کومله میگوید کیانوش بچه است و باید اصلاح شود تا آزادش کنیم ولی روحیاتش با مرام کومله سازگاری ندارد و صبورانه رنجها و تهمتها را بسیجیوار تحمل میکند. یکی دو بار برای اعدامش اقدام کردهاند ولی به خاطر سن کمش به تعویق افتاده است. تنها پاسدار و بسیجی موجود در زندان است که برای کومله ارزش زیادی دارد. حضور او میتواند مانع اعدام طرفداران کومله در زندان دولت شود. اگر دولت بخواهد طرفداران کومله را در زندان اعدام کند آنها هم کیانوش را اعدام میکنند. اگر دولت طرفداران کومله را آزاد کند آنها هم تعدادی سرباز و ارتشی را آزاد میکنند ولی محال است کیانوش بسیجی را آزاد کنند. اما اگر دولت تروریستها را اعدام کند آنها بسیجیان را اعدام میکنند. به هر حال کیانوش سرنوشت مبهمی دارد و بعید است کومله دست از سرش بردارد.
او را نگه داشتهاند تا با طرفدارانشان در زندان دولت مبادله کنند ولی مدتهاست مبادله قطع شده و دولت تن به خواسته کومله نمیدهد. دولت عوامل تروریستی کومله را دستگیر کرده و کومله میخواهد تروریستها را با اسیرانش مبادله کند. دولت زیر بار مبادلات نمیرود و گروهکهای تروریستی را به رسمیت نمیشناسد.
برادرش نباتعلی از مسئولین بازداشتگاه سپاه کرمانشاه بوده که توسط عوامل کومله شناسایی شده است. با گذشت زمان بیشتر به همدیگر اعتماد میکنیم و سرنوشتش را برایم شرح میدهد. او با تعدادی از همکلاسیهایش در عملیات «شُنام» مریوان شرکت داشته و مجروح شده و در حین انتقال به بیمارستان سنندج، همراه برادرش و حسنمراد مرادی به کمین کومله افتاده دستگیر میشوند. برایم میگوید که پنج نفر از همکلاسیهایش در قلۀ شُنام شهید شدهاند و جنازهشان همانجا مانده و قلۀ شنام دوباره به دست عراقیها افتاده است. دلم میخواهد او را از زندان کومله نجات دهم و با هم فرار کنیم. با این فرار میتوانیم کومله را حسابی تحقیر کنیم.
اوایل ورودم به زندان مرکزی کومله پی به ارتباط کیانوش با دختری به نام شیلان از وابستگان کومله بردم. مخفیانه و زیرکانه ارتباط نامحسوسی با هم داشتند. کیانوش تودار است و با این دلمشغولی کمی روحیهاش بهتر شده بود. ولی ارتباطش را لو نمیداد.
در سردشت آرایشگاه داشتم و حالا در زندان سر و صورت زندانیان را اصلاح میکنم. روزی کنار حوض محوطه زندان در حال کوتاه کردن موهای سر کیانوش بودم که شیلان خانم سلانه سلانه با سگهایش به طرفمان آمد. به موهای کیانوش اشاره کرد و به زبان کردی گفت: «حه ی فی او زور جوانه.»
تعجّب کردم. این دختر زیبای کوملهای با هیچ کس حرف نمیزد. فقط با خواهرش سیران راحت بود. برای اینکه وادارش کنم بیشتر صحبت کند، به هیکل کیانوش اشاره کردم و به کُردی گفتم: «نه بابا کجاش قشنگه، این فقط پوست و استخوانه!»
تبسّمی کرد و گفت: «خودش نمیگم. موهاشو میگم !!!!
⬅️ ادامه دارد. . . . .
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
#تلنگر
تاریخ #قلمت بشکند اگر ننویسی یاران #خمینی برای #دین زخم خوردند و درد کشیدند ...
ولی #جمعی کنار سفره آنان و به نام آنان فقط #خوردند و #بردند و #عربده کشیدند !!!!
خون این #شهیدان رسوایتان خواهد کرد ...
#ظهور_نزدیک_است
#انتخابات
#با_بصیرت_انتخاب_کنیم
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🔰نامه حاج قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پاسخ به نامه ابوخالد، فرمانده گردان های عزالدین القسام:
✍هرکسی که ندای شما را بشنود و شما را یاری نکند مسلمان نیست. در بخشی از نامه شهید سلیمانی به محمد الضیف، فرمانده کل گردانهای عزالدین قسام، آمده است: به همه اطمینان دهید که ایران فلسطین را تنها نخواهد گذاشت ، هر چقدر فشارها سنگین تر و محاصره محکم تر شود.ددفاع از فلسطین مصداق دفاع از اسلام است و هرکسی که ندای شما را بشنود و شما را یاری نکند مسلمان نیست.
دفاع از فلسطین برای ما افتخار است و ما در ازای هیچ چیزی این وظیفه را رها نخواهیم کرد. به یاری خداوند طلوع صبح پیروزی نزدیک است و زنگ مرگ صهیونیست های متجاوز به صدا درآمده است. امیدوارم که خداوند ما را یاری کند تا کنار شما باشیم و ما را به آرزوی شهادت در راه قدس برساند.
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
امروز سالروز وفات عالم جلیل القدر مرحوم آیت الله بهجت هست
براے روح بلندشون فاتحه اے قرائت ڪنیم .
#یادش گرامی
#روحش شاد با ذکر#صلوات
🔹 حضرت آیتالله بهجت
🔸مواظب باشید همواره در صراط مستقیم الهی حركت كنید و ذرهای از مسیر حضرت حق منحرف نشوید؛ زیرا اگر وارد صغیره (مرتکب گناهان کوچک) شوید، پس فردا وارد كبیره (مرتکب گناهان بزرگ) می شوید و پس از آن كفر است.
📚 برگی از دفتر آفتاب، ص ١٨٣...
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
هدایت شده از رسانه اجتماعی مسجد و محله
سلام و عرض ادب
شروع ورزش ژیمناستیک
مخصوص پسران ۵ تا ۸ ساله
باشگاه فرهنگی ورزشی شهدای زینبیه
مسجد حضرت زینب علیهاالسلام
از اول خرداد
روزهای فرد ساعت ۱۶:۳۰
ثبت نام با ارسال مشخصات هنرجو به همین شماره.
🌷〰🌷〰🇮🇷〰🌷〰🌷
🍀 #السلام_علی_المهدی_عج 🍀
امروز #سه_شنبه برابر است با :
🗓 28 اردیبهشت 1400ه.ش
🗓 6 شوال 1442ه.ق
🗓 18 مِی 2021 میلادی
🌸 ذڪر روز 🌸
#یا_ارحم_الراحمین
ای مهربانترین مهربانان
نثار ارواح طیبه#شهداء#امام شهداء
#اموات#صلوات
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
.
☘﴾﷽﴿☘
🌼اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان، حضرت صاحب الزمان عجوبابالحوائج🌼
🍃🌸السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان🌸🍃
🍃🌺اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.🌺🍃
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن
#زیارتنامه_شهدا
بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَہُ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَہُ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...
#یاد شهداء ذکر#صلوات
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
حاج حسین یڪتامیگفت:
درعالم رویابه شهیدگفتم
چرابرای ما دعانمیڪنیدڪه
شهید بشیم؟!
میگفت مادعامیڪنیم
براتون شهادت مینویسن
ولی گناه میڪنیدپاڪ میشه.
سلام ✋
#شهادت_روزیتون
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
#اضطراب امتحان 🌺
راهکارهایی برای کاهش اضطراب امتحان
🌹 قابل توجه والدین گرامی 🌹
۱. بر تواناییهای فرزندمان تاکید کرده تا اعتماد به نفس او تقویت گردد.
۲. انتظارات خود را با تواناییهای فرزندمان هماهنگ کرده و از او توقع بیش از حد نداشته باشیم.
۳. تلاش فرزندمان را برای کسب موفقیت های هرچند کوچک را قدر دانسته و او را تشویق کنیم.
۴. عملکرد فرزندمان را با خودش مقایسه کرده، در صورت پیشرفت او را تشویق نموده و در غیر اینصورت در صدد علت و رفع آن باشیم.
۵. امتحان جزئی از فرآیند آموزش است. آن را عملکرد طبیعی و معمولی آموزش بدانیم و از حساسیت بی مورد نسبت به آن بپرهیزیم.
۶. به فرزندمان اطمینان خاطر بدهیم که در کنارش خواهیم بود و اگر مشکلی داشت او را یاری خواهیم کرد.
۷. به فرزندمان یادآور شویم که تمام تلاشش را صرف یادگیری درسها نماید نه کسب نمره.
۸. با فرزندمان به گونه ای رفتار نماییم که او بتواند عقاید و نگرانیهای خود را درباره ی امتحان آشکارا بیان کند.
۹. آخرین وضعیت درسی فرزندمان را از معلمش جویا شویم تا بهتر بتوانیم به او کمک کنیم.
۱۰. ساعت خواب فرزندمان را طوری تنظیم نماییم که خواب مورد نیازش تنظیم شود. به عبارت دیگر شب ها زود بخوابد تا صبح ها زودتر بیدار شود.
۱۱. در ایام امتحانات فضای خانواده را شاد و از مشاجره و برخوردهای لفظی پرهیز نماییم.
۱۲. تشویق، تحسین و تاکید روی نقاط قوت فرزندمان را فراموش نکنیم. زیرا این رفتارها انگیزه آنان را برای پیشرفت تحصیلی بیشتر می کند.
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
#خاطره_طنز
😊 صد تا به راست ، پنجاه تا به چپ😊
ما یك عده بودیم كه عازم جبهه شدیم. نه سازماندهی درستی داشتیم و نه سلاح و توپ و خمپاره و... رسیدیم به اهواز. رفتیم پیش برادران ارتشی و از آنها خواستیم تا از وجود نازنین ما هم استفاده كنند! فرمانده ارتشی پرسید: خُب، حالا در چه رسته ای آموزش دیده اید؟
همه به هم و بعد با تعجب به او نگاه كردیم. هیچ كس نمیدانست رسته چیست؟! فرمانده كه فهمید ما از دَم، صفر كیلومتر و آكبند تشریف داریم، گفت: آموزش سلاح و تیراندازی دیدید؟ با خوشحالی اعلام كردیم كه این یك قلم را واردیم.
ـ پس این قبضه خمپاره در اختیار شماست. بروید ببینم چه میكنید. دیده بان گزارش میدهد و شما شلیك كنید. بروید به سلامت!
هیچ كدام به روی مبارك خود نیاوردیم كه از خمپاره هیچ سررشته ای نداریم. رحیم گفت: انشااللّه به مرور زمان به فوت و فن همه سلاح های جنگی وارد خواهیم شد.
كمی دورتر از خط مقدم خمپاره را در زمین كاشتیم و چشم به بیسیم چی دوختیم تا از دیده بان فرمان بگیرد. بیسیم چی پس از قربان صدقه با دیده بان رو به ما فرمان «آتش» داد. ما هم یك گلوله خمپاره در دهان گل و گشاد لوله خمپاره رها كردیم. خمپاره زوزه كشان راهی منطقه دشمن شد. لحظه ای بعد بیسیم چی گفت: دیده بان میگه صد تا به راست بزنید!
همه به هم نگاه كردیم. من پرسیدم: یعنی چی صد تا به راست بریم؟
رحیم كه فرمانده بود كم نیاورد و گفت: حتماً منظورش این است كه قبضه را صد متر به سمت راست ببریم.
با مكافات قبضه خمپاره را از دل خاك بیرون كشیدیم و بدنه سنگینش را صد متر به راست بردیم. بیسیم چی گفت: دیده بان میگه چرا طول میدین؟
رحیم گفت: بگو دندان روی جگر بگذاره. مداد نیست كه زودی ببریمش!
دوباره خمپاره را در زمین كاشتیم. بیسیم چی از دیده بان كسب تكلیف كرد و بعد اعلام آتش كرد. ما هم آتش كردیم! بیسیم چی گفت: دیده بان میگه خوب بود، حالا پنجاه تا به چپ برید! با مكافات قبضه خمپاره را در آوردیم و پنجاه متر به سمت چپ بردیم و دوباره كاشتیم و آتش! چند دقیقه بعد بیسیم چی گفت: میگه حالا دویست تا به راست! دیگر داشت گریه مان می گرفت. تا غروب ما قبضه سنگین خمپاره را خركش به این طرف و آن طرف می كشاندیم و جناب دیده بان غُر میزد كه چرا كار را طول میدهیم و جَلد و چابك نیستیم.
سرانجام یكی از بچه ها قاطی كرد و فریاد زد: به آن دیده بان بگو اگر راست میگه بیاد اینجا و خودش صد تا به راست و دویست تا به چپ بره!
بیسیم چی پیام گهربار دوستمان را به دیده بان رساند و دیده بانكه معلوم بود حسابی از فاصله افتادن بین شلیك ها عصبانی شده، گفت كه داره میآد.
نیم ساعت بعد دیده بان سوار بر موتور از راه رسید. ما كه از خستگی همگی روی زمین ولو شده بودیم، با خشم نگاهش كردیم.
دیده بانكه یك ستوان تپل مپل بود، پرسید: خُب مشكل شما چیه؟ شما چرا اینجایین. از جایی كه صبح بودید خیلی دور شدین!
رحیم گفت: برادر من، آخر هی میگی برو به راست. صد تا برو به چپ. خُب معلوم كه از جایی كه اوّل بودیم دور میشیم دیگه.
ستوان اول چند لحظه با حیرت بروبر نگاهمان كرد. بعد با صدای رگه دار پرسید: بگید ببینم وقتی میگفتم صد تا به راست، شما چه کار میكردین؟
ـ خُب معلومه، قبضه خمپاره رو در می آوردیم و با مكافات صد متر به راست می بردیم!
ستوان مجسمه شد. بعد پقی زد زیر خنده. آنقدر خندید كه ما هم به خنده افتادیم. ستوان خندهخنده گفت: وای خدا! چه قدر بامزه، خدا خیرتان بده چند وقت بود كه حسابی نخندیده بودم. وای خدا دلم درد گرفت.😂
ما كه نمی دانستیم علّت خنده ستوان چیه، گفتیم: چرا میخندی؟
ستوان یك شكم دیگر خندید. بعد خیسی چشمانش را گرفت و گفت: قربان شكل ماهتان برم، وقتی می گفتم صد تا به راست، یعنی اینكه با این دستگیره سر خمپاره را صد درجه به راست بچرخانید، نه اینكه كله اش را بردارید و صد متر به سمت راست ببریدش! و دوباره خندید.
فهمیدیم چه گافی دادیم. ما هم خندیدیم. دست و بالمان از خستگی خشك شده بود، اما چنان می خندیدیم😂 كه دلمان درد گرفته بود.
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🔘فلسفه چفیه امام خامنه ای❗️
🔸به حضـــرت آقا گفتـــم فلسفــــه چفیــــه شما چیست ؟
ایشان فرمودند :دوستان اگر می دانستنـــد که دشمــن چگونـــه آماده شــده است برای زمیـــن زدن اســلام و نــظام هیچ گاه حالت رزم را از خود دور نمی کردند !
✍حجت الاسلام والمسلمین ماندگاری
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
❤️امیرالمؤمنین علیه السلام:
از كسانى نباش كه... از آنچه به او رسيد شكر گزار نيست، و از آنچه مانده زياده طلب است
لا تَكُن مِمَّن . . . يَعجِزُ عَن شُكرِ ما اُوتِيَ ويَبتَغِي الزِّيادَةَ فی ما بَقِيَ
قسمتی از حکمت 150 نهج البلاغه
حکیمی از شخصی پرسید:
روزگار چگونه است؟
شخص با ناراحتی گفت: چه بگویم
امروز از گرسنگی مجبورشدم کوزه سفالی که یادگار سیصد ساله اجدادیم بود را بفروشم ونانی تهیه کنم.
حکیم گفت: خداوند روزی ات را سیصد سال پیش کنار گذاشته
و اینگونه ناسپاسی می کنی؟…
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
⭕️ خطر بزرگی که اسلام را تهدید میکند
📌 #امام_خمینی:
💬اگر خدای نخواسته اسلام در ایران #سیلی بخورد، بدانید که در همه دنیا سیلی خواهد خورد و بدانید که به این زودی دیگر نمیتواند سرش را بلند کند.
💬حفظ اسلام در ایران تکلیفی است که از همه تکالیف بالاتر است.
#انتخابات
#بصیرت
#انتخاب اصلح
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🌷〰🌷〰🇮🇷〰🌷〰🌷
#مناسبت
#بیست و هشتم اردیبهشت
#سالروز شهادت
#شهید_علی_رضازاده_عسگری
تاریخ تولد:1340/01/01
محل تولد:قم
تاریخ شهادت:1362/02/28
شهر دفن:علی ابن جعفر(علیه السلام)
#روحش شاد
#یادش گرامی با ذکر#صلوات
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🌷〰🌷〰🇮🇷〰🌷〰🌷
#مناسبت
#بیست و هشتم اردیبهشت
#سالروز شهادت
#سردار_شهید_حاج_محمد_محمودی
تاریخ تولد: 1341
شهر محل تولد: بیرجند
تاریخ شهادت:1365/2/28
محل شهادت:حاج عمران
عملیات: کربلای۲
#روحش شاد
#یادش گرامی با ذکر#صلوات
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷