بیست وپنج ساله بود که شد #شهردار_ارومیه، مردم ارومیه هنوز هم #دوران_شهرداری مهدی باکری را بهترین دوران میدانند #حتی_یک_قطعه_زمین ، به اندازهی #قبر هم ، به نام خود نزد!! نه برای خود و نه برای برادرانش....
.
.
#پوستر | شهری از اخلاص
#سالگردشهادت فرمانده شجاع دفاعمقدس، #شهردار_مخلص_و_خدوم(ارومیه) "سردار شهید مهدی باکری"
25 اسفندماه، #روز_شهردار بر بهترین شهردارکشورم #شهیدآقامهدیمبارکباد
_______⚘⚘⚘__________ 🔴از_شهداء_بیاموزیم
#سردار_رشید_اسلام
شهید_والامقام
#مهدی_باکری اوایل انقلاب بود #مهدی_باکری #شهردار_ارومیه بود. در گرگ و میش سحر، برای خرید نان از خانه خارج شد. چشمش به #رفتگر محله افتاد که مثل همیشه در حال کار بود؛ دید امروز صورت خود را با پارچه ای پوشانده است. نزدیکتر رفت، او رفتگر همیشگی محله نبود. کنجکاو شد، سلام داد و دید رفتگر امروز، #آقامهدی است. او از دوستان شهید باکری بود.
آقا مهدی، شما اینجا چیکار میکنی؟ آقا مهدی علاقه ای به جواب دادن نداشت. او ادامه داد، آقا مهدی شما #شهرداری اینجا چیکار میکنی؟ رفتگر همیشگی چرا نیست؟ شما رو چه به این کارا؟ جارو رو بدین به من، شما آخه چرا؟ خیلی تلاش کرد تا بالاخره زیر زبون آقا مهدی رو کشید.
زن رفتگر محله، مریض شده بود؛ بهش #مرخصی نمی دادن می گفتن اگه شما بری، نفر جایگزین نداریم؛ رفته بود پیش شهردار، آقا مهدی بهش مرخصی داده بود و خودش اومده بود جاش.
#اشک تو چشماش حلقه زد. هر چی اصرار کرد، آقا مهدی جارو رو بهش نداد؛ ازش خواهش کرد که هرچه سریعتر بره تا دیگران متوجه نشن، رفتگر امروز محله، #شهردار_ارومیه است...
____⚘⚘⚘________
#آقای_شهردار❤ روزت مبارک #فروتن #خاکی #سادگیت آرزویم هست...
۲۵اسفند #روزشهادت_شهیدباکری بعنوان #روزشهردارثبت شد
@shahidbakeri31
#سادگی_فرمانده_مهدی
.
.
هیچ کس نمیتوانست او را از نیروها تشخیص بدهد . از بس که #ساده_میپوشید و #ساده_میخورد و #حتی_ساده_نماز_میخواند . فکر کنم پادگان … بله پادگان اباذر بودیم و توی اتاقی که شش ماهی با هم آنجا سر کردیم . آقای کبیری مسئول محور بود . #آقاحمید هم داشت نیروها را سازماندهی میکرد... #آقامهدی عادتش بود کمی آب روی والور بگذارد ، بیاید ساعت دوازده بخوابد ، یک ساعت بعد بیدار شود برود با آب گرم مسواک بزند ، برود به مسجد پادگان ، تا شب را به صبح وصل کند ، با نماز و دعا و استغاثه و شب زنده داری مخصوص خودش... گمانم بعدش رفتیم پادگان صوفیان . آنجا نماز خانهیی داشت که روی سالن غذاخوری بود . همانجا بود که دیدیم #یک_کشاورز دارد نماز میخواند . #آقا_مهدی تا سادگی و صمیمیت نماز خواندن و پاهای ترک خوردهی بیجورابش را دید ، #زانو_زد ، چشمهاش پر از #اشک شد گفت: خدایا ! یعنی همانطور که از این بندهی خاکیات قبول میکنی ، از ما هم قبول خواهی کرد ؟
#آقامهدیکمزانومیزدوکممیشکست . حتی وقتی حمید شهید شد کسی در جمع ندید او زانو بزند و گریه کند . یا نشنید که بگوید بروید حمید را بیاورید !
در صورتی که میشد آوردش . گفت « یا همه یا هیچ کس ...
.
.
#شهید_مهدی_باکری #جاویدالاثر #سادگی_چه_زیباست
#فرمانده_مهدی_بهروایت_دوستانش
@shahidbakeri31