10.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کربلا به ما چی میگه؟
#عباس_موزون پاسخ میدهد
10.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حکایت جالب پیاده رفتن آیت الله آقا نجفی قوچانی ( ره ) به #کربلا و شنیدن صدای هل من ناصر از حرم امام حسین (علیه السلام) و لبیک یا حسین از حرم حضرت عباس (علیه السلام) !!!💔😭
🎤 به کلام حجت الاسلام عالی
✅حتما حتما ببینید
┈┄┅═✾•••✾═┅┄
آقانجفی قوچانی( باشهیدبرزگرهمشهری بودند)
11.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان ...
گریه شاه فانی برای شاه باقی
من حسین را
در میان پارههای #کربلا
در میان ضجههای کودکان
در میان نیزههای خیزران
در فراسوی افق؛ در کاروان
جان دیدهام 🌴
من حسین را
در میان کوفیان بیوفا
در میان شامیان بیصفا
در میان چشمههای آب اندوه و خفا
در میان آسمان بیجفا
شه دیدهام 🌴
#امام_حسین #عاشورا🚩
يک اسير ايرانى در كمپ شماره هفت الرمادى عراق در سال 1984 😞
عكس: "برنارد بریسون"
عکاس آژانس عکس "سیگما"
😔رژیم بعث در شرایطی بسیار بد و غیرانسانی اسرای ایرانی را نگه می داشت.
نوشت:
ما که رفتیم ؛ با دلی سوخته
وچشم داغدار کربلا ندیده...
تو اما ....ای برادر!
مسافر #کربلا اگر شدی
جای من به مولا سلامی برسان...
ای شهید!
توخود زائر حسینی
سلام مارا هم به ارباب برسان...
#کجا_میرید_کربلا 🕌
#روزی_که_امام_خندید
پسر #حاجی_بخشی تعریف میکرد
توی یکی از دیدارها که رزمنده ها خدمت امام رفته بودند من هم همراه پدرم بودم
توی #حسینیه_جماران مملو از جمعیت بود
#امام وارد حسینیه شد و همه ایستاده شعار میدادند و امام هم دستش رو برای #رزمنده_ها تکون میداد
امام روی صندلی نشست و قبل از اینکه صحبت هاش رو شروع کنه #حاجی_بخشی از جا بلند شد و شروع کرد شعار دادن
ماشاالله...حزب الله
بسیجیها...حزب الله
سپاهیا...حزب الله
ارتشی ها ...حزب الله
و همه حسینیه به وجد اومد و امام عزیز هم از اون بالا به جمعیت نگاه میکرد.
حاجی گفت: کجا میرید... همه گفتند #کربلا
حاجی گفت:باکی میرید.. همه گفتند: #روح_الله
حاجی گفت: مارم ببرید
همه یکصدا گفتند جا نداریم
اینجا بود امام بزرگوار شروع کردن خندیدن
و حاجی بخشی هم رو به امام در حالیکه دست به محاسن سفیدش میکشید.
گفت آقاجان: ببین این جوونها من پیرمرد رو اذیت میکنند.
در این روزهای باقی مانده اربعین یاد همه ی #راهیان_کربلا...یاد #مرحوم_حاجی_بخشی گرامی باد
📸 #عکسی از #شهید عزیزالله رودباری ( اهل رودبار قزوین ) که از #لشکر ویژه ۲۵ #کربلا در بمباران #هفت_تپه # بشهادت رسید.
👌دو هفته بعد از #شهادتش و پسرش در #شلمچه #بشهادت رسید.
شهادت ۲۴اردیبهشت ۶۵ش شهادت پسرش شعبان رودباری ۹ اردیبهشت
فرمانده به آقا «عزیز» گفت برای تشییع پسرش به مرخصی برود، اما ایشان میگفت: من احساس میکنم قرار است در این عملیات مزدم را بگیرم، دلم نیست بروم.
#حبیب_لشکر_روحالله
#شهید_عزیزالله_رودباری
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
💢#جای_خالی_رحیم
.
▪️همسرش میگفت : عکس بالا ؛ ساعت شش صبح بود می خواستم برم مدرسه
داشتم از رحیم خداحافظی می کردم و التماس می کردم تا ظهر باش وقتی
اومدم خونه تو رو بدرقه کنم ؛قبول نمی کرد می گفت دیرم می شه.بعدظهر که تعطیل شدم با عجله برگشتم .در خونه رو که باز کردم جای خالی رحیم رو دیدم نشستم گریه کردم
.
▪️عکس پایین هم مربوط به پایگاه شهید بهشتی اهواز بود.ساعت ها با محمدرضا مینشستم تا شاید رحیم از خط برگرده خونه.انتظار انتظار و انتظار.
وعده دیدار و قرار آخر شد #بهشت🍃
.
بیاد #فرمانده ی #تخریب #لشکر ویژه ی ۲۵ #کربلا محمد رحیم #بردبار ...
.
💢 جلسات بچه های جبهه
▪️کت و شلوار پوش نداشتند!!!
▫️لباس ها همه یکدست و یکرنگ بود
▪️ میز و صندلی و اتاق جلسات نداشتند!!!
▫️زیر چادرهای خاکی برگزار میشد
▪️ بالا و پایین نشستن نداشتند!!!
▫️همه کنار هم مینشستند
▪️صرفا جهت وقت گذرانی نبود!!!
▫️هدفمند بود و مفید
▪️شعار و وعده و وعید نمیدادند
▫️ختم به عمل و نتیجه میشد
▪️نگاه هایشان به لنز و دوربین نبود
▫️دوربین بود که معطوف بزرگیشان بود
(📝 احمدی اتویی)
.
📷 جلسه ی #فرماندهان لشکر ویژه ۲۵ #کربلا
_قبل از #عملیات #والفجر هشت ۱۳۶۴🇮🇷
.
#سردار_بابایی
#سردار_شهید_نوبخت
#سردار_میرشکار
#سردار_کمیل
#سردار_قربانی
#سردار_شهید_شیرسوار
#سردار_شهید_خنکدار
#سردار_اکبر_نژاد
17.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان واقعی شنیدنی...
ماجرای نبش قبر جناب حرّ توسط پادشاه ایرانی و دستمال سید الشهدا علیه السلام
#حرّ #کربلا
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9435
🌹مکانیکی که فرمانده شد ...
.
🔸اگر بگویم آچار فرانسه ی گردان بود اغراق نکردهام. اگر یک نفر او را نمیشناخت و برای اولین بار او را میدید، خیال میکرد، نیروی خدماتی گردان است. چون از آرایشگری گرفته تا مکانیکی خودروها و ... همه را او انجام میداد.یک روز که داشت پلاتین انگشتهای دستش را با انبر دست در میآورد، گفتم:
- «خلیل! چرا دستات این طوری شدند؟»
خندید و گفت:- «عملیات والفجر 8 با یک عراقی گلاویز شدم و او 16 تیر به شکم و دستانم زد.»گفتم:«خودش چی شد؟»
گفت: «با این که منو سخت مجروح کرده بود با هزار بدبختی با سرنیزه او را از پای در آوردم.»گفتم:- «چرا خودت پلاتینها را در میآوری؟!»گفت: «خوشم نمیآد وقتم را در بیمارستان هدر بدهم.»
.
▪️شب عملیات کربلای 4 مثل یک شیر غران به دشمن هجوم برد. با این که دشمن از شروع عملیات با خبر بود، ولی او تا خاکریز سوم جزیره پیش رفت. وقتی او را دیدم دستانش باند پیچی شده بود. گفتم: «خلیل چی شد؟» گفت: «دوباره ترکش خوردند.».
🌹#سردار #شهید خلیل زالپولی از #فرماندهان #گردان #مالک_لشکر ویژه ۲۵ #کربلا(به نقل از سید حشمت الله شهرزاد) _ شادی روحش صلوات.
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10248
🌹#خاطره
🔸مهدی گاهی میگفت :
«مامان دعا کن من شهید بشم»، میگفتم آخه مادر اگر همه شهید بشن پس کی این انقلاب را نگه داره.
میگفت:«نه، اگرمن شهید نشمم،
چون فرمانده هستم،
مرا میبرند پشت این میزها و از آن بالا پرت میکنند توی جهنم،
ممکن است خدایی ناکرده نادانسته کار اشتباهی انجام دهم که دیگر ندانم جواب خدا را چه بدهم»...
بهمن ۱۳۶۴ ترکش خمپاره مهدی رو تو فاو شهید کرد.
.
🌷 #شادی روح #سردار #شهید مهدی ملکی #فرمانده #توپخانه #لشکر ویژه ۲۵ #کربلا #صلوات.
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10727