خلاصہ وقت رفٺن رسید...وقٺ خداحافظے👋...وقٺے ڪه باید مادرم جگرگوشه اش رو از زیر قرآن📖 رد میڪرد، وقتے ڪه مادرم باید پسرش رو راهے سفرے میڪرد ڪه میدانست شاید پسرش را دیگر مثل قبل یا اصلا نبیند...💔
وقت آن رسیده بود ڪه پدرم براے بار آخر قد و بالاے پسرش رو ببینه...مثل دیدن قد و بالاے حضرت علے اڪبر(ع) در نگاه پدرش اباعبدالله الحسین(ع) آنموقع ڪه میخواست راهے میدان شود..|😭💔|
...°∞°🌸•❀•🌸°∞°...
@dehghanamiri
...°∞°🌸•❀•🌸°∞°...
و من بالاخره در ۱۵مهرماه سال۱۳۹۴به عنوان بسیجی تکاور راهی سفری شدم که آرزویش را داشتم...راهی سوریه، دمشق، راهی حرم عمه جان💛
اونجا در مناطق و عملیات ها بازهم خبری از خستگی نبود و هربار با خانواده ام تلفنی حرف میزدم جز خنده و شوخی چیزی نصیب خانواده ام نمیشد😉
گاهی که با خواهرم حرف میزدم به او موضوع ازدواجم را گوشزد میزدم تا به مادر بگوید که برایم یه دختر خوب و باحیا و با حجاب مثل خودشو پیدا کنن😁💍
...°∞°🌸•❀•🌸°∞°...
@dehghanamiri
...°∞°🌸•❀•🌸°∞°...
تو سوریه با خیلیا رفیق شدم😍
رفقایی که ماندنی نبودند و رنگ و بوی خدارو میدادند♥️🕊
تو عملیات ها باهم بودیم...با سه تا از این رفقا تا اخرین لحظه وصال همراه بودم
احمدآقا، آقاسیدمصطفے، آقامسعود و آقامحمدرضا✌️😁
این عڪسم، عڪس منو و اون سه تا رفیقے ڪه تا آخرین لحظه ڪنار هم بودیم👥💞
...°∞°🌸•❀•🌸°∞°...
@dehghanamiri
...°∞°🌸•❀•🌸°∞°...
سلام علیکم
از امروز گفتگوهای خبرگزاری تسنیم رو با خواهر و مادرِ (شهید محمدرضا دهقان ) 🌷میگزاریم •
امیدواریم که مطالعه کنید و استفاده ی لازم رو ببرید🙏
📽|√
#قسمت_اول گفتگوی تفصیلی خبرگزاری تسنیم با خواهرو مادرشهید🌹
👇
🍃📽| #مصاحبه
تسنیم : در آخرین ارتباطی که با هم داشتید چه گفتید؟
خواهرشهید :
دفعههای آخر در ارتباطات تلفنی خیلی غُر میزد از اینکه خسته شده...
من احساس میکردم از دوری خانواده و یا سختی جا خسته شده...
این مدل حرف زدنها از محمدرضا خیلی بعید بود.
منتها جدی حرف نمیزد و خیلی کم مظلوم میشد یعنی اغلب با شیطنتهای خاصی و با شوخی و خنده حرفهای جدیاش را میگفت...
آخرین بار سهشنبه بود که تماس گرفت، گفت پنجشنبه، جمعه برمیگردم اگر نشد تا دوشنبه خانه هستم و با مظلومیت خاصی گفت خیلی خستهام دیگر نا ندارم بهش گفتم دو، سه روز دیگه میآیی...
من و مامان خیلی ذوق داشتیم باهاش حرف بزنیم و گوشی تلفن دست دوتایمان بود...
در همین حین مامان شروع به صحبت با محمدرضا کرد...
یکسری حرفهایش برایم خیلی سنگین بود خصوصا آن موقعی که مدت زیادی بود ندیده بودیم و توی خطر بود و حرفهایش بوی خاصی میداد...
بعد که صحبتش با مامان تمام شد دوباره با من صحبت کرد و گفت:
مامان و بابا را راضی کردی؟
چون از من قول گرفته بود بعد از دو ماهی که برمیگردد مادر و پدر را راضی کنم که برایش به خواستگاری برویم و من هم شب قبل اعلام رضایت را گرفته بودم...
ادامه_دارد...
#شهید_محمدرضا_دهقان
#تسنیم
💌|@dehghanamiri
بـــسم رب الـشهدا و صـدیقین✨
#ازدواج
مدتی پیگیر این بود که زن می خواهد و نیت ازدواج دارد، به او گفتم اول کارش را جور کند. بعداز آن در همکارانم تا اطرافیان دختر های خوب هستند. به خواهرش چند دختر از خانواده های مذهبی و نظامی معرفی کرده بود، روی آن را نداشت که مستقیم به خودم بگوید. حتی در تماس هایش از سوریه هم پیگیر این بود که از طریق خواهرش مرا راضی کند تا به خواستگاری برویم.
🌹🌹🌹🌹🌹
#کتاب_ابووصال
#نقل_شده_از_مادر_شهید
💌|@dehghanamiri
🍃بسم رب الشهدا والصدیقین🍃
#خاطره
محل شهادت
دوره فتوشاپ را میگذراندم و در حد مقدماتی کارهایی انجام میدادم.یکی از کارهایی که از آن لذت میبردم نوشتن اسم خودم روی سنگ مزار شهدا به عنوان شهید بود،وقتی عکس طراحی شدهام را در گروه دوستان خودم در یکی از شبکه های اجتماعی گذاشتم همه خوششان آمد.تعداد زیادی از بچه های عاشق شهادت پیدا شد،اما من دلم سمت او کشیده شد. محمدرضا هم درخواست داد تا برایش طراحی کنم.وقتی آن عکس را فرستادم خیلی خوشحال شد و به جای خالی محل شهادت اشاره کرد.گفتم حالا شهید شو تا محلش مشخص شود،قبول نکرد و گفت که محله شهادت را سوریه بنویس،نوشتم....
آن موقع تخیل بود اما به واقعیت تبدیل شد.آن عکس در شبکه های اجتماعی خیلی معروف شد🖼♥️
نقل از :(دوست شهید بزرگوار )
#کتاب_ابووصــال ✨
💌|@dehghanamiri
#شهــیدمصطفی_حیدر
✨مولای من !
من بهشت را برای نعمت های
جاودانہ اش نمیخواهم ...!
بلڪه ...
بهـــشت من اباعبدالله اســت.✨
@dehghanamiri
عشــــــــ🌸ــــــق
لبخنــــــد نجیبــی ست
ڪہ روے لب تـوست
خنــــــــده ات
علت آغـاز
غـــــ🌸ــــــزل خوانـی هاست
#شهید_محمدرضا_دهقان
💌|@dehghanamiri
ای کــه مَـرا خـوانـــده ای
راه نـــــشـــانــَم بــده 🌷
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
💌|@dehghanamiri
#کلام_شهید💌
✍مــن زنــدگـی را دوســت دارم
ولـی نـه آن قــدر کـه آلــوده اش شــوم و مرا فراموش و گم کنم؛
علی وار زیستن و علی وار شهید شدن حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن را دوســت دارم🕊
#شهیـد_حاج_محمـدابـراهیـم_همـت
💌|@dehghanamiri