پسراولگفٺ :
مادر، اجازههستبرمجبهه!؟
گفت: بروعزیزم
رفٺووالفجرمقدماتےشهیدشد!
🌿 #شهید_احمد_تلخابی♥️
پسردومگفٺ :
مادرداداشڪهرفٺمنهمبرم!؟
گفت:بروعزیزم
رفٺوعملیاتخیبرشهیدشد!
🌿 #شهید_ابوالقاسم_تلخابی♥️
همسرشگفت :
حاجخانمبچههارفتند،ماهمبریمتفنگ
بچههارویزمیننمونھ . .
رفٺوعملیاتوالفجر۸شهیدشد!
🌿 #شهید_علی_تلخابی♥️
مادربهخداگفٺ :
همهدنیامروقبولکردی،خودمروهم
قبولکن:)
رفٺودرحجخونینشهیدشد!:))
🌿 #شهیده_کبری_تلخابی♥️
#شهیدانه
بله...این دفاع مقدس ما بود
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️دمی درمحضر اساتید.....
هر آنچه که فکرشو هم نمیکردم حساب کرده بودن!
▫️قابل توجه همه ی مداحان و ذاکرهای اهل بیت ...حتما گوش کنید
.
28.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃 پای سخن خدا
کسی را بیش از طاقتش تکلیف نمیکنیم و آنهایی که به حقایق، ایمان آورده و عملکردشان خوبی و خدمت است بیشک اهل بهشتند و ...!
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
.
#بدونتعارف..
آلارمگوشیتُبذارواسهنمازصبح،
وقتیبیدارشدی
وخواستیخاموششکنی
ودوبارهبخوابی
اینجملهرویادتبیار؛
•[یهروزیانقدرمیخوابی
کهدیگهکسینیستصداتکنه
خودتبهفریادخودتبرس!
حاج منصور ارضی - @madahi.mp3
5.31M
مناجات | قدمگاه شهیدان است اینجا
#هفته_دفاع_مقدس
#دفاع_مقدس
#امنیت
🕋 مداحی و سخنرانی ذاکرین☝️
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
آدم های مهربان احمق نیستند
آنها می دانند مردم چه
بر سرشان آورده اند
اما به دلیل قلب مهربانشان
دوباره و دوباره می بخشند
.
گاهی گذشت میکنم
گاهی گذر؛
معنای این دو فرق میکند !
بخشیدن دیگران دلیل
ضعیف بودن من نیست
آنها را می بخشم
چون آنقدر قوی هستم
که میدانم آدمها اشتباه می کنند
بزرگترین هدیه گذشت
آرامش است
.
#تلنگرانه
❌...اصل میدی؟؟؟؟....❌
⛔️آغاز یک گناه بزرگ....⛔️
📍❗شایدفکرمیکنی سرگرمی است
📍❗️و شاید حوصله ات سر رفته تنهایی
📍❗یا احساس تنهایی میکنی...
⭕ای جوان به گوش باش
⭕ای جوان مراقب باش
⭕که شیطان بر تو دام نهاده است
📍❗️متاسفانه در فضای مجازی پر از گروههایی است که جزآشنا شدن های خلاف شرع چیز دیگری هدف نیست....
📌❗️ای جوان مگر اصل تو...👇🏻
🌺مسلمان بودنت نیست
🌺اسلام دین پاکت نیست
🌺پیامبرت حضرتםבםבﷺنیست
📍🌺مگر از امت اش نیستی....⁉
📌❗️وای به روزی که در قیامت پیامبرمان بگوید تو از امت من نیستی....
📌❗️پس این شروع شیطانی و گفتگو را آغاز نکن..❌
#اللهمعجللولیکالفرج
╔═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ما همه شبیه خداوند و نماینده ی اوییم...
🍃🌻🍃🌺🍃🌻🍃
أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
قرار نیست همه یه راهو برن و موفق بشن
مدل موفقیت آدما متفاوته؛
چون آدما با هم متفاوتن،
هرکسی به مدل خودش موفق میشه...
خودتو با کسی مقایسه نکن،
و اجازه نده برات نسخه ای بپیچن که بهت نمیخوره...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدیم به شما خوبان 🌺🌺🌺
عاشقانه_با_شهدا
💌 همسر شهید علیرضا عاصمی:
💌 هميشه يك تبسم زيبا داشت. وارد خانه كه مي شد، قبل از حرف زدن لبخند مي زد. عصباني نمي شد. صبور بود. اعتقادش اين بود كه اين زندگي موقت است و نبايد سر مسائل كوچك خود را درگير كنيم.
💌 گاهي وقتها از شدت خستگي خوابش نمي برد. يك روز مشغول آشپزي بودم، علي هم كنار ديوار تكيه داد و مشغول صحبت با من شد تا چند دقيقه بعد آب و غذايي براي او ببرم، نگاه كردم ديدم كنار ديوار خوابش برده.
💌 ولي با همين وضعيت خيلي از مواقع كمك كار من در منزل بود، مثلاً اجازه نمي داد كه هر شب از خواب بلند شوم و به بچه برسم. مي گفت: يك شب من، يك شب شما...
#حجت_الاسلام_احسان_محمدی
✍️ یک شهید؛ یک خاطره...
🌷 پاسدار شهید #قدیر_قدرتی
▫️ تولد: 27 آذر 1341
▫️ نام پدر: محمد حسن
▫️ شهرستان: تهران
▫️ تحصیلات: دانش آموز سال آخر دبیرستان- رشته تجربی
▫️ شهادت: 16 دی 1359 – کربلای هویزه
▫️ محل آرامگاه: زیارتگاه شهدای هویزه- ردیف دوم- قبر دوازدهم
🔹 روایت عاشقی:
توی بیمارستان خاتم الانبیا (ص) تهران بستری بودم.
بیمار هم اتاقی ام حال وخیمی داشت.
دکترها اَزش قطع امید کرده بودند.
خانواده اش بد جور بی تابی می کردند.
دل آدم، ریش می شد.
حال زار و نزارشان را که دیدم، گفتم: نذر #شهدای_هویزه کنید؛ ان شاءالله خوب می شوند.
همان موقع در دلم با #قدیر نجوا کردم:
"مادر جان! شما پیش خدا آبرو دارید؛ دست تان باز است؛ من این خانم را فرستادم پیش شما؛ خودتان شفایش را از خدا بگیرید"...
دیگر نفهمیدم چه بر سر آن خانم آمد.
یک ماه بعد خیلی اتفاقی او را دیدم.؛ روی پای خودش توی همان بیمارستان.
خوب دوام آورده بود.
می گفت:« دکترها که جوابم کردند، برگشتم اهواز. حالم مرتب بدتر می شد.
یاد حرف شما افتادم. رفتم سراغ شهدای هویزه...
چند شب بعد، جوانی حدودا 18 ساله به خوابم آمد. گفت:«شما دیگه مریض نیستی.» گفتم شما؟ گفت: «از شهدای هویزه ام.»
بیدار که شدم، آرام بودم. احساس خوبی داشتم.
حالا هم دکترها انگشت به دهان مانده اند.
می گویند: شما که از ما سالم تری!
👤 راوی: مادر شهید قدرتی
📕 منبع: کتاب #آیه_های_سرخ_هویزه
#کرامات_شهدا
#سیره_شهدا
شب عملیات فتح المبین با گریه می گفت ،
یوسف فاطمه (س) !
من شرم دارم از روز قیامت ، که من سر به بدن داشته باشم و تو نه ، از تو خجالت می کشم که سر داشته باشم !
وصیت کرده بود در همان قبری دفنش کنند که خودش کنده بود
قبر را که باز کردند دیدند قبر کوچکتر از حد معمول است !
بدنش که برگشت راز این کوچک بودن قبر را فهمیدند ،
سر در بدن نداشت ،
ترکشهای خمپاره سر او را با خود برده بود....
#سردار_شهیدشیرعلی_سلطانی
♥️•⃟❥
#شهیدهادی_ذوالفقاری
یکیازدوستانشهیدتعریفمیکند 🌱'
🌸 #شهید_ذوالفقاری برایمردمضعیف و کمبضاعتلولهکشیمیکردولیبابتکارش هزینهایازخانوادههانمیگرفت.
🌸منبالحنیتندبههادیگفتمچراپول نمیگیری ⁉️
توهممثلبقیهخرجزندگیداری . لبخندزد😍 و گفت: آدمبرایرضایخداباید کارکنه، اوستاکریمهمهوایماروداره، هروقت احتیاجداشتیمبرامونمیفرسته.
🌸منفقطنگاهشمیکردم😳. یعنی اینکهحرفتراقبولندارم. هادیفقطمی خندید! بعدمکثیکردوماجرایعجیبی😳 رابرایمتعریفکرد. باورکنیدهرزمانیاد این ماجرامیافتم، حالوروزمنعوضمی شود. آنشبهادیگفت: 👇👇
🌸یکشبتوهمیننجفمشکلمالیپیدا کردموخیلیبهپولاحتیاجپیداکردم.
🌸آخرشبمثلهمیشهرفتمتویحرمو مشغولزیارتشدم. اصلاهمحرفیدرباره یپولبهمولانزدم. همینکهبهضریح چسبیدم، یهآقاییبهسرشانهیمنزدو گفت: آقااینپاکتبرایشماست.
🌸برگشتمودیدمیکآقایروحانیپشت سرمنایستاده. اورانمیشناختم. بعدهم بیاختیارپاکتراگرفتم. هادیمکثیکردو ادامهداد: بعداز زیارتراهیمنزلشدم.
🌸درخانهپاکترابازکردم. باتعجبدیدم مقدارزیادیپولنقد🥇 داخلآنپاکت است! هادیدوبارهبهمننگاه کردوگفت: همهچیززندگیمنوشمادستخداست. من برایمردمضعیف، ولیبا ایمانکار میکنم. خداهمهروقتاحتیاجداشتهباشمبرام می ذارهتوپاکتومیفرسته!
🌸خیرهشدمتویصورتش😳. منمی خواستماورانصیحتکنم، امااوواقعیت اسلامرابهمنیادداد.
🌸واقعاتوکلعجیبیداشت.👌 اوبرای رضایخداکارکرد. #خدا همجواباعمال خالصاورابهخوبی داد.
بعدهاشنیدمکههمهازاینخصلتهادی تعریفمیکردند. اینکهکارهایشرا خالصانهانجاممیداد. یعنیبرایحلمشکل مردمکارمیکردامابرایانجامکارپولینمیگرفت ❤️
〖بر༘شیاز کتاب "پسرک فلافل فروش
#شهیدمحمدهادی_ذلفقاری
1_13817383584.mp3
1.5M
🎧 وقتی مادر شهید فرزندش را تفحص می کند
👌👌 فوق العاده
#معراج_الشهدا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
راوی:حجت الاسلام احسان محمدی
🌺مادر شهید منصور کارکوب زاده اومده بود کانال کمیل،ازش پرسیدم
- مادر میایی اینجا دلت برای بچتم تنگ میشه؟
بغض گلوشو گرفت
گفت آره پسرم.مگه میشه مادر دلش برای بچش تنگ نشه؟!
گفتم مادر اومدی اینجا چی میخوای از خدا؟!حتما میگی آقامنصورجنازش برگرده.
گفت نه..
گفتم هر مادرشهیدی اومد اینجاکه جنازه بچش برنگشته،یخواسته داره،اونم اینه جنازه بچش برگرده،حالاشمامیگی نمیخوای جنازه بچت برگرده؟!
درجوابم فقط یه جمله گفت
پسرم،منصورم وقتی اینجابود،سی سال پیش واسه خاطر یه چیز اومد اینجا
گفت مادر"" من اگه برم تکه تکه هم بشم طاقت دیدن گناه ندارم""
الان منصورم برگرده گناه ببینه؟؟!!
نمیخوام بچم برگرده...👆
#حجت_الاسلام_احسان_محمدی
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
#تلنگر
از شهدا یاد گرفتیم:
از ابراهیم هادی ، پهلوانی را
از حاج همت ، اخلاص را
از باکری ها ، گمنامی را
از علی خلیلی، امر به معروف را
از مجید بقایی ، فداکاری را
از حاجی برونسی ، توسل را
از مهدی زین الدین ، سادگی را
از حسين همدانى ، جوانمردى و اخلاق را
از حاج قاسم سلیمانی، ولایت مداری را
بااین همه نمیدانم چرا ، موقع عمل که میرسد ، شرمنده ایم!!....
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
﷽
#اندکیتفڪر⏰
دختر و پسر #مذهبی؛نسل سوم انقلاب،داعیه داره #فدایی رهبر!
از #شهدا میگویند ؛ تمام فکر و ذکرشان شده گشتن به دنبال #پل شهادت!
اما با سیره ی شهدا #فرسنگ ها فاصله دارند...
#دختری که تمام #خاطرات ، وصایا و زیروبم زندگی شهدا را از حفظ است ؛
اما وقتی خواستگاری اجازه ورود میخواهد، آنقدر از ملک و پول و ماشین و سرمایه می پرسد!
که #وصایا را از یاد میبرد ، #سیره_شهدا و #اشک های دویده به دنبال مادران منتظر را هم...
از یاد میبرد ک آن زمان ها ، زن هایی بودند که در زیرزمینی با کمترین امکانات حاصل عشقشان را؛
با #صبر و #هجران،بوی نم بزرگ میکردند تا همسرانشان آسوده خاطر بجنگند!
بدون #منت...
و #پسری که #عکس_شهدا زینت بخش در و دیوار اتاقش بود،
و هر #جمعه راهی #گلزار شهرش؛
به یکباره فراموش میکند که وعده ای داشته بین خودش و دوستان #شهیدش آنقدر به #ظاهر و زیبایی و مال و ثروت می اندیشد که از #باطن ماجرا غافل میشود!!
آنقدر سخت گیری میکند که فراموشش میشود که #اسوه اش ازدواج میکرده قربه الی الله...
نه قربه الی قد و بالای محبوب زمینی!
آن روزها اصلا اهمیتی نداشت،
زیبارو نباشی!
یا #پول نداشته باشی!
حتی دست و پایت جا مانده باشد در آن دورها...
مهم این بود که بخواهی با همسرت باشی،شانه به شانه، قدم ب قدم تا خود بهشت...
#با_هم_تا_بهشت
این روزها اما بوی گند #ادعا به قدری مشام ها را بی حس کرده که دیگر
اسم #ساده_زیستی شده زیاده روی و اسم تجمل ، #عرف....!!
اما خود دانی؛
میخواهی بدرقه ی راهت دعای عکس #زنده روی دیوار اتاقت باشد یا حرف مردم کوچه و بازار...
#زندگی_به_سبک_شهدا
#سیره_ائمه_معصومین
#بهخودمونبیاییم...)) 🚶♀