❤...شهیــــدگمنـــام...❤
••🦋•• ✍🏻#قسمتدهم °•#والیبالتڪنفرھ [راوے:جمعےازدوستانشھید] بازوان قوے ابراهی
••🦋••
✍🏻#قسمتیازدهم
°• #شرطبندے
[راوے:مھدےفریدوند،سعیدصالحتاش]
تقریبا سال ۱۳۵۴ بود. صبح یڪ روز #جمعھ مشغول بازے بودیم. سه نفر غریبه جلو آمدند و گفتند: ما از بچههاے غرب تھرانیم ، ابراهیم ڪیه؟!🌱
بعد گفتند: بیا بازے سر ۲۰۰ تومان. دقایقے بعد بازے شروع شد. ابراهیم تڪ و آنها سه نفر بودند ، ولے به ابراهیم باختند.⭐
همان روز به یڪے از محلههاے جنوب شھر رفتیم. سر ۷۰۰ تومان شرط بستیم. بازے خوبے بود و خیلے سریع بردیم. موقع پرداخت پول ، ابراهیم فھمید آنها مشغول قرض گرفتن هستند تا پول مارا جور ڪنند.🕊
یڪ دفعه ابراهیم گفت: آقا یڪے بیاد تڪے با من بازے ڪنه. اگه برنده شـد ما پول نمےگیریم. یڪے از آنها جلو آمد و شروع به بازے ڪرد. ابراهیم خیلے ضعیف بازے ڪرد. آنقدر ضعیف ڪه حریفش برنده شد!🙃
همه آنها خوشحال از آنجا رفتند. من هم ڪه خیلے عصبانے بودم به ابراهیم گفتم: آقا ابــرام ، چرا اینجورے بازے ڪردے؟! با تعجب نگاهم ڪرد و گفت: مےخواستم ضایع نشن! همه اینها روے هم صد تومن تو جیبشون نبود!🔎
هفته بعد دوباره همان بچههاے غرب تھران با دو نفر دیگر از دوستانشان آمدند. آنها پنج نفره با ابراهیم سر ۵۰۰ تومان بازے ڪردند.🌵
ابراهیم پاچههاے شلوارش را بالا زد و با پاے برهنه بازے مےڪرد. آنچـــنان به توپ ضربه مےزد ڪه هیچڪس نمےتوانست آن را جمع ڪند!
آن روز هم ابراهیم با اختلاف زیاد برنده شد.🕸
#شب با ابراهیم رفته بودیم #مسجد. بعد از #نماز ، حاج آقا #احڪام مےگفت. تا اینڪه از شرطبندے و پول #حرام صحبت ڪرد و گفت: #پیامبر (ص) مےفرماید:
《هر ڪس پولے را از راه نامشــروع به دست آورد ، در راه باطل و حوادث سخت از دست مےدهد.》🥀
و نیز فرمودهاند:
《ڪسے ڪه لقمهاے از حرام بخورد نماز #چھل شب و دعاے چھل #روز او پذیرفته نمےشود.》⏳
ابراهیم با تعجب به صحبتها گوش مےڪرد. بعد با هم رفتیم پیش حاج آقا و گفت: من امروز سر والیبال ۵۰۰ تومان تو شرط بندے برنده شدم. بعد هم ماجـــرا را تعریف ڪرد و گفت: البته این پول را به یڪ خانواده مستحـق بخشیدم!🛸
•┈••✾❄♥❄✾••┈•
•.⏳ #ادامه_دارد..
•.📚برگرفته از کتاب #سلام_بر_ابراهیم_1
|•کپی به شرط دعای خیر🙂
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
••🦋•• ✍🏻#قسمتدهم °•#والیبالتڪنفرھ [راوے:جمعےازدوستانشھید] بازوان قوے ابراهی
••🦋••
✍🏻#قسمتیازدهم
°• #شرطبندے
[راوے:مھدےفریدوند،سعیدصالحتاش]
تقریبا سال ۱۳۵۴ بود. صبح یڪ روز #جمعھ مشغول بازے بودیم. سه نفر غریبه جلو آمدند و گفتند: ما از بچههاے غرب تھرانیم ، ابراهیم ڪیه؟!🌱
بعد گفتند: بیا بازے سر ۲۰۰ تومان. دقایقے بعد بازے شروع شد. ابراهیم تڪ و آنها سه نفر بودند ، ولے به ابراهیم باختند.⭐
همان روز به یڪے از محلههاے جنوب شھر رفتیم. سر ۷۰۰ تومان شرط بستیم. بازے خوبے بود و خیلے سریع بردیم. موقع پرداخت پول ، ابراهیم فھمید آنها مشغول قرض گرفتن هستند تا پول مارا جور ڪنند.🕊
یڪ دفعه ابراهیم گفت: آقا یڪے بیاد تڪے با من بازے ڪنه. اگه برنده شـد ما پول نمےگیریم. یڪے از آنها جلو آمد و شروع به بازے ڪرد. ابراهیم خیلے ضعیف بازے ڪرد. آنقدر ضعیف ڪه حریفش برنده شد!🙃
همه آنها خوشحال از آنجا رفتند. من هم ڪه خیلے عصبانے بودم به ابراهیم گفتم: آقا ابــرام ، چرا اینجورے بازے ڪردے؟! با تعجب نگاهم ڪرد و گفت: مےخواستم ضایع نشن! همه اینها روے هم صد تومن تو جیبشون نبود!🔎
هفته بعد دوباره همان بچههاے غرب تھران با دو نفر دیگر از دوستانشان آمدند. آنها پنج نفره با ابراهیم سر ۵۰۰ تومان بازے ڪردند.🌵
ابراهیم پاچههاے شلوارش را بالا زد و با پاے برهنه بازے مےڪرد. آنچـــنان به توپ ضربه مےزد ڪه هیچڪس نمےتوانست آن را جمع ڪند!
آن روز هم ابراهیم با اختلاف زیاد برنده شد.🕸
#شب با ابراهیم رفته بودیم #مسجد. بعد از #نماز ، حاج آقا #احڪام مےگفت. تا اینڪه از شرطبندے و پول #حرام صحبت ڪرد و گفت: #پیامبر (ص) مےفرماید:
《هر ڪس پولے را از راه نامشــروع به دست آورد ، در راه باطل و حوادث سخت از دست مےدهد.》🥀
و نیز فرمودهاند:
《ڪسے ڪه لقمهاے از حرام بخورد نماز #چھل شب و دعاے چھل #روز او پذیرفته نمےشود.》⏳
ابراهیم با تعجب به صحبتها گوش مےڪرد. بعد با هم رفتیم پیش حاج آقا و گفت: من امروز سر والیبال ۵۰۰ تومان تو شرط بندے برنده شدم. بعد هم ماجـــرا را تعریف ڪرد و گفت: البته این پول را به یڪ خانواده مستحـق بخشیدم!🛸
•┈••✾❄♥❄✾••┈•
•.⏳ #ادامه_دارد..
•.📚برگرفته از کتاب #سلام_بر_ابراهیم_1
|•کپی به شرط دعای خیر🙂