۸ آذر ۱۳۹۷
۹ آذر ۱۳۹۷
۹ آذر ۱۳۹۷
۹ آذر ۱۳۹۷
محفل شهدا
شهید حسن ولی و کبوترانش @shahidhadi598
🔴روایتی عجیب از شهید "سید حسن ولی" یکی از شهدای والامقام شهر آمل ،
💎خواهر این شهید بزرگوار میگوید :
#سیدحسن از دو #کبوتر نگهداری می کرد که علاقه بسیاری به آنها داشت ، وقتی او دو دستش
را باز میکرد کبوتران یک به یک روی دستانش می نشستند ، هر وقت #شهید قرار بود به #جبهه
اعزام گردد این کبوتران تا بالای #اتوبوسی که سید حسن قرار بود با آن روانه جبهه شود به #پرواز
در می آمدند و مجدداً به خانه بر می گشتند !
بعد از خبر #شهادت سید حسن ، مادرش اصرار کرده بود دو کبوترش را با خود برای تحویل پیکر
شهید ببرند ، بنابراین خانواده شهید وقتی داشتند برای تحویل #پیکر شهید روانه بنیاد شهید
می شدند دو کبوتر این شهید را هم با خود بردند ، وقتی آنها به بنیاد شهید رسیدند موقع
#تحویل.پیکر ، مادرش با #اشک دو کبوتر را بر روی #سینه او قرار داد ، کبوتر سفید به محض دیدن
پیکر بی جان شهید در #دم.جان داد و با شهید #همراه گشت … روحش شاد و راهش پررهرو باد.
#شهید_حسن_ولی
🍃🌹🍃🌹
@shahidhadi598
۹ آذر ۱۳۹۷
شعری به یاد شهید بزرگوار سردار الیاس ارجمند
به نام آن که آفرید ارجمند
که دریای خون کرد رود اروند
کَس ندانست زاده خاک دشت پاگرد
روزی کند دشت کربلا را از عراقی ها گرد
ببالم به پور لهراسب خوش نام و با اصالت
که برد شجاعت را از جدش حیدر با لیاقت
بخوان تاریخ تا بدانی...
گر خمینی فاتح جنگ والفجر هشت است
سردار جنگش الیاس هفت لنگ است
نه زبان و نه دل و عقل باور نتوان کنند
چراکه پرچم الیاس بر گنبد فاو علم است
تاریخ در وصف نبرد خیبر بی قلم ماند
چرا که سردار نبرد الیاس ارجمند است
میلرزد هنوز آن بز دل عراقی در گور
چرا که خاطرش شب نبرد خبیر است
آن که صدام به بهایی سرش زر داد
چرا که الیاس همسفره دشمن است
الیاس ارجمند قهرمان جنگ تحمیلیست
چرا که شیری از خطه زاگرس نشین است
سردارا زبان عجز ما را عفو فرما
چراکه در وصفت کلمه شجاعت کم است
@shahidhadi598
۹ آذر ۱۳۹۷
۱۰ آذر ۱۳۹۷
۱۰ آذر ۱۳۹۷
💎باور نمیکنم خدا به کسی بگوید:
" نه...! "
خدا فقط سه پاسخ دارد:
١- چشم....
٢- یه کم صبر کن....
٣- پیشنهاد بهتری برایت دارم....
همیشه در فشار زندگی اندوهگین مشو...
شاید خداست که در آغوشش می فشاردت
برای تمام رنجهایی که میبری صبر کن!
✅ صبر اوج احترام به حکمت خداست.
@shahidhadi598
۱۰ آذر ۱۳۹۷
#خاطرات_شهدا 🌷
🔸شهید مدافع حرم محمد حسین محمدخانی
🔹زمان شهادت: 1394/08/16
🔸مکان شهادت: سوریه ؛ حلب
🔹به روایت همرزمش
🔰محمد حسین #عاشق بود،واقعا غیر از این چیزی نمی تونم در موردش بگم.چون کارهایی که انجام می داد رو جز با #منطق عشق نمیشه توجیه کرد🚫همیشه وقتی همه ی ما کم می آوردیم اون #آماده بود✊
🔰خیلی از شبها🌙 که بعضی از یگان ها آمادگی #عملیات کردن نداشتند محمد حسین و یگان تحت امرش #داوطلب می شدند و نمی گذاشتند کار روی زمین بمونه❌.خیلی وقتها چندین شب پشت سر هم #مردشماره_یک عملیات ها بود✌️.
🔰علاقه عجیبی به #خانم و کودک نوزادش👶 داشت،واقعا وقتی با بچه اش بازی می کرد من حسودیم می شد از اینکه انقدر #ذوق بچه اش رو داره.قبل از #شهادتش حدود دو ماهی می شد که خانواده اش رو ندیده بود😔
🔰به زور و با #التماس از خط کشیدمش عقب و گفتم برو خانوادت رو ببین،اول چیزی نمی گفت🚫،ولی بعد از اصرار زیاد من گفت: حاجی من دیگه از خانواده ام دل کندم💕، #نمیخوام دوباره وابستشون💞 بشم.
🔰واقعا هم از دنیـ🌍ـا و همه تعلقاتش دل کنده بود، #آخرین دفعه ای بود که دیدمش،بعد از اون رفت و #دیگه_برنگشت😔.
#شهید_محمد_حسین_محمد_خانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidhadi598
۱۰ آذر ۱۳۹۷
۱۱ آذر ۱۳۹۷
🌸🍃
#عاشقانه_به_سبک_شهدا
خانه مان کوچک بود
گاهي صدايمان ميرفت طبقه پايين.
يک روز #همسايه پاييني به من گفت:
به خدا اين قدر دلم ميخواد يه روز که آقا مهدي مياد خونه لاي در خونهتون باز باشه، من ببينم شما دو تا زن و شوهر به هم ديگه چي ميگيد، که اين قدر ميخنديد؟
#شهید_مهدی_باکری🌷
📙يادگاران، كتاب مهدي باكري
🍃🌹🍃🌹
@shahidhadi598
۱۱ آذر ۱۳۹۷