eitaa logo
محفل شهدا
51 دنبال‌کننده
995 عکس
204 ویدیو
13 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 ؟! ، بسیجی ها هستند همان هایی که تا صدام و حامیانش به ایران حمله ور شدند ، آن ها هم بند پوتین محکم کردند و به سمت جبهه ها سرازیر شدند... بسیجی ها هستند همان هایی که گاز خردل را نفس کشیدن تا اکسیژن سالم را در امنیت نفس بکشند... . بسیجی ها هستند ... همان هایی که گشنگی کشیدند و اما انگ شکم سیری را هم خریدند چون نمی خواستند ،عزت بدهند تا لقمه ایی نان بگیرند! بسیجی ها هستند ... همان هایی که هر وقت فتنه ایی به پا شد ، به خیابان ها آمدند ، سنگ و آجر و تیر و ...خوردند تا کشور به دست نا اهلان نیافتد و تازه نیش و کنایه را هم به جان خریدند ! . بسیجی ها هستند همان هایی که یک مشت افراطی بی شناسنامه و تندرو و هیچی ندان و... هستند که ، جانشان را می روند کیلومتر ها آن طرف تر از وطن می دهند تا احساس آرامش کنند ... بسیجی ها هستند... همان هایی که در آتش دشمن سوختند تا از سوختن در آتش دشمن و گناه رهایی یابند اما ...نیش و کنایه خودی ها ...بیشتر سوزاندشان ... بسیجی ها هستند ... همان هایی که ، در گرما و سرما چادر سرشان میکنند و انگ اُمّل بودن را هم ، به جان می خرند تا نلرزانند دلِ جوانِ خیابان و کوچه و... را ... بسیجی ها هستند... همان هایی که در شهرشان فقط ، نگاه به سنگ فرش های خیابان نصیبشان می شود ... آری ... آنها بدترین موجودات هستند ... چون ... دارند و شعله ورند از عشق ... سلام بر بسیجی ها سلام بر مخلص ها سلام بر بی ادعاها خوش به حالتان ... من اینجا ... به حالتان غبطه می خورم بدترین موجودات زمین ... 🍃🌸 @shahidhadi598
💔 #حاج_حسین_یکتا: قدری تامل کن!.. برای انقلاب چه کاری کردی؟... آیت الله احمدی میانجی میگفت ”این انقلاب تعزیه خونی قبل از عاشورای حسینی امام زمان هست“... برو ببین نقش تو چیه؟ دشمن از هرطرف داره هجمه میاره به انقلاب.. سایت ها و کانال ها و شب و روز برنامه های ماهواره و عناصر داخلی دارن تلاش میکنن تا ضربه بزنن به تفکر امام خمینی.. مسئول بسیجی که بعد از مسئولیتش بره توی شرکت و کار فرهنگی رو رها کنه ! خاک به سرشه😡.. ما کار و زندگیمون رو آقا مشخص میکنه... #کار_تشکیلاتی #حاج_حسین_یکتا #بسیجی #کار_فرهنگی @shahidhadi598
بچہ‌ها ... بعد از جنـــگ، #دشمنان آرام نمی نشینند، یکی از کارهایشان بی شک، جدا کردن و دور نگهداشتن شما #بسیجی ها از خط #ولایت است... #شهیـد_عبـاس_علیــدادی #وصیت_شهدا 🌷🌷 @shahidhadi598
محفل شهدا
✨محمودرضا همیشه #معطر بود... همیشه #شیک میپوشید... بسیار چهره ی دلنشینی داشت و همین چهره و #اخلاق پس
🌷 💠عشقی فراتر از فوتبال 🔰عشق نوجوانی اش فوتبال⚽️ بود .عکس های ها را از مجلات ورزشی📰 و هر آنچه که به تیم محبوبش💖 ربط داشت جمع می کرد. ... این عشق در آن روزها تب رایجی بود. 🔰محمودرضا از دوره راهنمایی پای ثابت پایگاه مقاومت در مسجد🕌 چهارده معصوم شهرک پرواز شد . حالا عشق فوتبال یک جدی پیدا کرده بود. 🌷 🔰سر تحقیق زندگی نامه📜 دو شهید👥 پایش به موسسه هاتف هم باز شد. با حاج بهزاد پروین قدس آشنا شد. عکاس📸 بسیجی جنگ. رفته رفته تعداد بیشتر و بیشتری از برچسب های عکس های می خرید. 🔰حتی وقتی از پایگاه به خانه بر می گشت🏘 ای دور گردنش بود. تذکر میداد در خیابان با آن وضع نیاید. پدر جنگ را فقط در بمباران های💥 پالایشگاه تبریز تجربه کرده بود با آشنایی ویژه ای نداشت. 🔰تقریبا کسی علاقه به تکرار این برنامه را نمی یافت⚡️الا بزرگ تر. انواع پیشانی بندها هم به خانه می آمد، مشکی، سبز، زرد، حتی پرچم . پدر به فکر ادامه تحصیل📚 بچه هایش بود. 🔰او ابراز نمی کرد❌ اما این ته تهغاری بیشتر در دلش جا داشت😍 او با آن چهره و نگاه شاد و شیرین و بیش از همه ادب و پاکی اش✨ در دل همه شان جا کرده بود پدر به فکر تهیه همه شرایط بود تا بچه ها خوب خوب بخوانند👌 بچه های بزرگ تر همه وارد شده بودند. 🔰اما محمودرضا به خدمت سربازی رفت و وقتی برگشت طور دیگری شده بود. گویی هر آنچه در وجود او💗 رخ داد همان جا بود. دیگر را رها کرد و بیخیالش شد. جا برای دیگر فراخ تر شده بود. برای 🌷 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidhadi598
💠خاطرات خودنوشته شهید 🔸صبح موقع بیرون آمدن از خانه🏡 #مامان مثل هر روز تا پشت در ورودی آمد. کلی هم سفارش کرد که #مراقب خودت باش. من این بدرقه کردن های مامان را خیلی دوست دارم❤️ 🔹مسیر راه مدرسه🏘 درست از جلوی پایگاه #بسیجی رد می شد که مامان عضو فعال آن بود👌 یاد روزهایی افتادم که کوچک تر بودم، اگر کاری پیش می آمد، می رفتم جلوی در، صدایم را کمی #مردانه تر می کردم و می گفتم: #یاالله. می شه خانم افراز رو صدا کنید. 🔸گاهی خانم ساسانی یا خانم نظری جلوی در🚪 می آمدند، به خاطر شناختی که اخلاق من داشتند، #شوخی می کردند، می گفتند: این صدای مردونه چیه⁉️ تو که هنوز #کوچیکی، یاالله برای چی می گی؟ 🔹از همان بچگی خیلی روی ارتباط با #نامحرم حساس بودم💥حالا هم بزرگتر شدم، حساسیتم #بیشتر شده. همیشه از خدا می خواهم, کمک کند که این اخلاقم را #حفظ کنم🙏 📚 #رفیق_مثل_رسول #شهید_رسول_خلیلی 🌹🍃🌹🍃 @shahidhadi598
*زنده زنده سوخت....* *اما آخ نگفت....‍* 😭😭 حسین خرازی نشست ترک موتورم🏍 بین راه، به یک پی ام پی، برخوردیم که در آتش🔥 می سوخت. *فهمیدیم یک داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می سوزد😰 من و هم برای نجات آن بنده ی خدا با بقیه همراه شدیم. گونی سنگرها را برمی داشتیم و از همان دو سه متری، می پاشیدیم روی آتش🔥 جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت می سوخت، اصلا و ناله نمی زد❌ و همین پدر همه ی ما را درآورده بود! بلند بلند فریاد می زد: ! الان پاهام داره می سوزه! می خوام اون ور ثابت قدمم کنی☝️ *خدایا!* الان سینه ام داره می سوزه😭 این سوزش به سوزش سینه ی نمی رسه خدایا! الان دست هام می خوام تو اون دنیا دست هام رو طرف تو دراز کنم🤲 نمی خوام دست هام کار باشه! *خدایا!* داره می سوزه! این سوزش برای امام زمانه♥️ برای *اولین بار "حضرت زهرا" این طوری برای ولایت سوخت!* آتش که به رسید، گفت: خدایا! دیگه طاقت ندارم، دیگه نمی تونم، دارم تموم می کنم. لااله الا الله😭 *خدایا!* خودت شاهد باش! خودت بده آخ نگفتم😭 آن لحظه که اش ترکید💥 من دوست داشتم خاک گونی ها را روی سرم بریزم! بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت. حال حسین آقا از همه بدتر بود.دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه می کرد😭 و می گفت: خدایا! ما جواب اینا را چه جوری بدیم⁉️ ما ایناییم؟ اینا کجا و ما کجا؟ اون دنیا خدا ما رو نگه نمی داره بگه اینا رو چی می دی؟ زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم. تمام مسیر را، پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانه ی من و آن قدر کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیسِ اشک شد. 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh