برش هایی از کتاب 📚"پرواز بغداد - بهشت"
💎💎💎 بخش سوم زندگی نامه
حاج قاسم که لباس سبز پاسداری از انقلاب و اسلام را به تن کرده بود شبانهروزی وقت خود را صرف آموزش نیروها نمود. در حین آمـوزش برای اولین بار براثر تیراندازی سهوی یکی از نیروهای آموزشی مجروح شد.
در عملیات کرخه نور نیز از ناحیۀ دست راست جراحت دید. در عملیات طریقالقدس؛ فرماندۀ دو گردان از رزمندگان کرمانی بود که شب اول عملیات براثر شلیک خمپـارۀ دشمن بهشدّت صدمه دید. ابتدا به بیمارستان نادری اهواز و پسازآن به بیمارستان قائم مشهد منتقل شد.
هنوز کاملاً بهبـود نیافته بود که به جبهـه و نزد حسـن بـاقری که در عملیات طریقالقدس با وی آشنا شده بود، برگشت. باقری او را به جبهه شوش فرستاد. مدّتی معاون مسئول خط در جبهۀ شوش بود. همزمان با تشکیل تیپهای جدید سپاه، باقری وی را به مقر گُلف؛ پایگاه منتظران شهادت فراخواند. خطی در ارتفـاعات چاه نفت تحویل حاج قاسم شد تا بهاتفاق دیگر رزمندگان کرمانی عملیات فتحالمبین را در جبهۀ دشت عبّاس انجام دهد. وی نخست دو گردان از نیروهای کرمانی و بعد دو گردان دیگر را به دوکوهه آورد و تیپ ثارالله را تشکیل داد.
تیپ ثارالله در عملیات فتحالمبین، الیبیتالمقدّس و رمضان حضور موفقی داشت. بعد از عملیات رمضان تیپ ثارالله به نفت شهر رفت. در آنجا عملیاتی انجام نشد. مهرماه سال ۱۳۶۱، در گیلان غرب بنا به تدبیر ادارهکنندگان جنگ، تیپ ثارالله به لشکر تبدیل شد. حاج قاسم تا پایان جنگ فرماندۀ لشکر بود و توانست عملیاتهای موفق و بزرگی همچون والفجـر ۸ و کربلای ۵ را به سرانجام بـرساند. بعد از جنگ حاج قاسم، فرماندۀ سپاه هفتم صاحب الزمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف و سپس مجدداً فرماندۀ لشکر ۴۱ ثارالله شد.
ادامه دارد...
@sardaraneashgh
#گفتم:
دگرقلبم ازتاب شهادت آرام نیست
انگار ک این قلب دگرمال من نیست
#گفت:
مـُـراقب ِ #نگاهـــــت باش ؛
اَلعَین بَریدُ القَلب؛
چشم پیغـام رسان دل است...
#شهیدمهدی_یاغی
@sardaraneashgh
⚠️تلگنر
حق الناس یعنے:
مَن گُناه ڪنم
دیگران تو حسرٺ ظُهورٺ باشن...💔
حواسمون هست؟؟؟؟؟؟
🤲#اللهمعجـللولیڪالفـرج🌸
#تلنگر
@sardaraneashgh
18.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥استوری
تا حرف عشق میاد وسَط
دل خودشو گُــم میکنه..؛
شــبیه اَروَنــــد میشه و
همش طــلاتــم میکنه..؛
#_یادمان عملیات والفجر۸
@sardaraneashgh
9.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
منم باید برم...
#شهدای_مدافع_حرم🕊
🌷🌷🌷🌷🌷
@sardaraneashgh
شوخی میکرد ولی با کسی پسرخاله☝️ نمیشد.با همه کسانی که برای سخنرانی دعوت میکرد خانه اش،رفیق بود.ولی احترامشان را نگه میداشت به بچه ها هم نشان میداد که چطور باید احترام بزرگتر و مبلّغ اهل بیت را رعایت کرد.
با الفاظ محترمانه، بلند شدن جلوی پایشان، راه نرفتن جلوتر از آنها.
اهل هندوانه🍉 زیر بغل کسی گذاشتن و هم نبود، با هر کس به اندازه ظرفیت خودش گرم میگرفت. اینجور نبود که کسی را در خودش متوقف کند، و خوشش بیاید که دورش شلوغ شده و تحویلش میگیرند، کاری میکرد رفاقتشان برسد به امام حسین👌
#سالروز_ولادت
#شهیدمحمدحسینمحمدخانی
@sardaraneashgh
#شهیدمحمدحسین_محمدخانی 🕊🌺
کار کردن پی در پی بدون استراحت....
میدیدم چطور داره پر میکشه
از خنده هاش مشخص بود
از شوخیا و شیطنتاش معلوم بود
از کار کردنش میشد فهمید که دیگه وقت رفتنشه...
عمار کلا خیلی کار میکرد،
بخصوص چند شب قبل عملیات
تا لحظه ی شهادتش کارش خیلی بیشتر شده بود،
واقعا شب و روز نداشت...
چندین روز بود نخوابیده بود
ماشین یکی از فرمانده ها خراب شد
طول میکشید تا مکانیک بیاد،
محمدحسین گفت:
فرصت خوبیه یه #چرتی بزنیم.
گفت بیا توهم بخواب بعد چشماش رو بست
دوربینم رو درآوردم و دوتا عکس ازش گرفتم
وقتی به عکس نگاه کردم با خودم گفتم :
چقدر آروم خوابیده ، انگار شهید شده ،
وقتی عکس بعد از شهادتش رو دیدم ،
دیدم انگار خوابیده ، عین همون عکس آروم و آروم و آروم و خوشگل ، حتی خیلی خوشگل تر از اون عکس . میگفت راز اون آرامش رو میدونستم، آخه تازه داشت یه دل سیر استراحت میکرد ، #تازه داشت #خستگی های اون همه کار و زحمت کشیدناش رو در میکرد .
میگفت : تو آغوش خداش راحت خوابیده بود ...
یَا أَیَّتُها النَّفسُ المُطمَئِنَّة
إِرجعی إِلی ربِّکَ راضیةً مَرضیة
#شهید_محمد_حسین_محمد_خانی
#حاج_عمار
🌷دسته گلی ازجنس صلوات نثارشان
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@sardaraneashgh