eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9.4هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
6هزار ویدیو
96 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
از شهدای حزب الله لبنان 🌹 🌹 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصاویری از تفحص پیکر پاک و مطهر رزمنده شهید گمنام وزرات اطلاعات، شهید مصطفی نوروزی🌹 که در هنگام انجام وظیفه به شهادت رسید. شهادت اتفاقی نیست ☘ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
🍂🕊 جای خالی بعضی‌نبودن ها با هیچ بودنی پر نمی‌شود... ◽️مخصوصا اگر آن آدم پشت و پناهِ دل های زیادی باشد که از نبودنش شکسته اند... یک نفر مثل کوه یک نفر شبیه پدر🧔‍♂ یک نفر به نام شهید...💔 بعضی ها پدر شناسنامه ای آدم نیستند، اما یک عمر پدرانه در مقابل همه ی طوفان‌ها می‌ایستند تا سوز ناامنی سمت تو نیاید... حتی حاضرند... نیمه شب... فرودگاه بغداد... پدری را در حقت تمام کنند... دلها💔🥀 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صدا رفټ تصویر رفټ یادٺ...؟! یادٺ اما نمےرود..:)🌙 هـر ثانیھ..! دلتنگ‌تر از دیروزیم|🖤| . '''♥️^ ☘ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
۲ برای سرگرمی و در اوردن مخارج خودم رفتم سرکار، دیگه خیلی برام زشت بود که بابام بخواد مخارجم رو بده و خجالت میکشیدم توی ی شرکت منشی شدم و کارهاشون رو انجام میدادم رییسم ادم خوبی بود متوجه نگاه های گاه و بیگاه حسابدار شرکت روی خودم شده بودم ولی نمیخواستم که فکر کنه میتونه با من پل ارتباطی داشته باشه مدتی گذشت و اومد سراغم گفت میخواستم باهاتون در مورد امر خیر صحبت کنم اگر‌ اجازه بدید خدمت خانواده برسم منم مجردم و قصدم ازدواجه ازم شماره گرفت و قرار شد ی مدت اشنا بشیم، رییسم همسرش چند سالی بود که فوت شده بود و خبر داشت که من مطلقه م بهم گفت حسابدار مرد خوبیه و دستش به دهنش میرسه بهش جواب رد نده، تو زمان اشنایی بهش گفتم من ی بار طلاق گرفتم و گفت موردی نداره و مشکلی ندارم، مدام‌برام کادو میخرید گل میخرید محبت میکرد بیرون میرفتیم انقدر که بهش وابسته شده بودم اگر ی روز نمیدیدمش میخواستم دق کنم ❌❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌سردار صلح و مقاومت 🎥 خاطره‌ای از حضور حاج در شهر نجف با وجود محاصره اشغالگران آمریکایی... 🔺به روایت همراهان و همرزمان 🦋🦋🦋 @shahidma
🌸 پنج شنبہ براے من یڪ روز مثل تمام روزهاست ؛ ولے برای او ! یڪ قرار است و یڪ دل تنگ و بوسہ اے ڪہ هر هفتہ مینشاند ، بجاے گونہ ے پسر بر روے سنگ بر دامن مادر شهیدان صلوات پنج شنبه که میشود. ثانیـه هایمـان 🍂سخت بوی دلتنگي میدهد 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹 🦋🦋🦋
شهید صابر ازوجی! 🌸به مناسبت سالروز میدانم از همان هاییست که در اوج گمنامی دل به جبهه زده، اخَر هرچه گشتم، نشانی جز نام از او نیافتم! تنها میدانم نامیست که در راه سیدالشهدای جان ها، علم بر دوش گرفته و به جهاد اقتدا کرده است. او که پر گرفت و میان رفقای شهیدش در ملکوت جاودان شد همان جایی که وقتی دست بر سنگ سرد مزارش میگذاری، وجود همیشگی اش دلت را گرم میکند! مانند اکنون که نامش باران رحمت شد و دلگرم کرد قلمِ روسیاهم را. حسین است دیگر! دلش نمی آید نوکرش دل شکسته بماند؛ اشک هایش را که نظاره میکند، با نور نگاهش دست به صورت او میکشد و آرام میکند قلب ناآرامش را...رزق های ناگهانی اش هم با همه فرق دارد! بگذریم که اگر بخواهم از لطف (ع)بگویم تا قیامت، قلم جوهر میخواد و چشم یاری خواندن؛ برادر صابر ازوجی! گمنامی شهرت شماست!اصلا مادرمان زهرا(س)گمنام میخرد. امروز که میهمان اربابی و چشم هایت منور به نور مولایمان شده است،سلاممان را به پدر دلسوزمان مهدی(عج) میرسانی؟ ما نیز از بام خانه هایمان سلام میدهیم و میگوییم :«گمنامِ عاشق ٬ سالروز شهادتت مبارک» 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 خاطره شنیدنی حاج قاسم سلیمانی از شهید همّت؛ در عملیات خیبر، لشگر شهید همت به گردان تبدیل شد. 🕊🌷 اللهم ارزقنا شهادت ❤️ 🍃شبتون شهدایی و مملو از دلتنگی برای شهدا 💔 🦋🦋🦋
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 💠 بابا ای کاش زودتر می آمدی 💠 🔶 پیکرش ٣ سال در منطقه ی خانطومان سوریه مانده بود ! وقتی پیکر را به ایران آوردند دختر کوچکش می گفت : چرا نمی گذارید صورت پدرم را ببینم ؟؟!! ... 🔶 🌸🤲 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ احْشُرْنٰا مَعَهُمْ وَ الْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین 🤲🌸 🌸🤲 اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدی (عَجّ) 🤲🌸 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عباس!اعزام(سوریه)رو من بهت می دم،الان چرا داری اصرار می کنی؟ گفت حاجی:دارم زمین گیر می شم...😔😭 🌹🌹 اگه دلتون💔،التماس دعا🤲 🦋🦋🦋
۳ تا اینکه ی روز بهم گفت دیگه نمیتونم اینجوری ادامه بدم اینجوری نصفه نیمه که گاهی همو ببینیم خوشم نمیاد اینجوری باشیم دوس دارم زنم باشی و مال خودم باشی میخوام بیام خواستگاریت منم که دیدم مورد خوبیه و ازش خوشم میاد و بسیار شدید وابسته ش هستم قبول کردم فکر میکردم که ازدواج با این مرد یعنی اوج خوشبختی خیلی دوسش داشتم،قبول کردم و گفتم بیا خواستگاریم ادرس خونه بابام رو دادم بهش و شماره مامانمم دادم گفت که پدر مادرش فوت شدن و کسی و نداره منم که فکر میکردم این همون شوالیه سوار بر اسب سفید هست گفتم ایرادی نداره و خودت بیا، چون خودت مهمی قرار شد که با مامانم تماس بگیره مادرم کم و بیش در جریان رابطه ما بود وقتی رفتم‌ خونه مامانم گفت تماس گرفته و خواستگاری کرده مامانم‌ گفت که به پدرم گفته همکارمه و منو خواستگاری کرده بابامم موافقت گرد ❌❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬نماهنگ رضوی تقدیم به عاشقان امام رضا علیه السلام که این روزها دلتنگ زیارت حضرتش هستند❤️ «آمدم ای شاه پناهم بده» از راه دور سلام اقا😊✋ آقا منو ببخش🙏 بضاعتم همین بود از راه دور 🌹🍃 ✋سلام ضامن آهو ✋سلام امام خوبان ✋سلام سلطان محبت💞 🕊 [ اَلسُّلطانَ‌عَلی‌اِبنِ‌موسَی‌أَلرّضٰآأَلمُرتَضٰی ... لَه‌سمحاءُ‌تغدواکُلَّ‌یومٍ بنائلهِ‌وساریةٌ تطوفُ ...] امام رضا‌(علیه السلام) دستان‌ڪریم‌ وبخشنده‌اۍ دارد‌ڪه‌همچون‌ ابرهایۍپر باران در طول‌ شبانه‌روزتاصبح‌می‌بارند ... ⚜️ صلوات خاصه امام رضا (ع)⚜️ 🌺 اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرتَضَی ، اَلْاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ ، وَ حُجَّتِکَ عَلیٰ مَنْ فَوْقَ الْاَرضِ وَ مَنْ تَحتَ الثَّریٰ ، اَلصِّدّیٖق الشَّهیدِ ، صَلوٰةً کَثیٖرَةً تٰآمَّةً ، زٰاکِیَةً مُتَوٰاصِلَةً ، مُتَوٰاتِرَةً مُتَرٰادِفَةً ، کَأَفْضَلِ مٰا صَلَّیْتَ عَلیٰ اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیٰائِکَ. 🌺 🍃🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸🍃 أللَّھُمَ؏َـجِّلْ‌لِوَلیِڪَ‌ألْفَـــــــــرَج💚 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نماد مقاومت در جنگ، شهید محمد جهان آرا 🇮🇷 آسمـان فرصت پرواز بلندیست ولـے قصه این‌ست چه اندازه کبوتر باشی سالروز شهادت فرماندهان بزرگ دفاع‌مقدس شهیـدان ، ، ، و گرامی‌باد. 🦋🦋🦋 .
☀️ 🗓امروز ۷مهر ماه 🍃سلام بر که از میان عطش پرواز، در وجودت دمیده شد. ✍پرواز، در تعبیر من و امثال من نمی گنجد. پرواز یعنی گرایش بسوی بینهایت؛ گرایشی که تمام وجود را محبوس تلاطم میکند. ✍نمیدانم که هنگام ، آسمان را چگونه میدیدی. شاید پدیده های صبحگاهی در آسمان دلت رقص میکردند، شاید از میان پاره ابر ها رنگین کمان را رصد میکردی. در هرحال، چرخش این شاید ها باید ها در پیچ‌وخم ذهنم، نمیتواند لطافتی که تو با دل دیدی را برایم نقش کند. 🍃شرمنده ام که هیچ از تب عشق نمیدانم؛ طعم پرواز تو را هر ای نخواهد چشید، مگر به شرط ... تاریخ تولد : ۱۷ دی ۱۳۱۷ تاریخ شهادت : ۷ مهر ۱۳۶۰ مزار : بهشت زهرا پنج شنبه که میشود. ثانیـه هایمـان سخت بوی دلتنگي میدهد اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🦋🦋🦋
🍂به مناسبت سالروز تاریخ تولد : ۱ دی ۱۳۲۵ تاریخ شهادت : ۷ مهر ۱۳۶۰ 🍃قلم را تیز میکنم تا شاید بتوانم ی قهرمانی اش را‌ به‌ تصویر بکشانم. 👌 را میگویم فرمانده و سرباز عاشقی که یقیناً کتاب زندگی اش معلم خوبی‌ برای پرورش و بزرگیست. درس یوسف درس عاشقیست مکتبش، مکتب شهید . مگر میشود چنین کسی‌ مدرس خوبی نباشد. کمی با ما راه بیا... ای شهید...مشتاقانه میخواهم از تو بگویم از تویی که را خوب بلد بودی.‌ اما‌چه کنم، این ذهن‌، اسیر دنیا گشته، زنجیر ، چنان قفلش کرده که توانی برای درک و توصیف این همه پاکی و ، بندگی و شایستگی، شهامت و را ندارد😔 🍃از تو میخواهم، ای نور به پیوسته، دستی برار و دل ظلمت‌ نشسته‌ ی مرا به پرتو نورت منور ساز و کوچه به کوچه وجودم را چراغانی نما❤ تاریخ تولد : ۱ دی ۱۳۲۵ تاریخ شهادت : ۷ مهر ۱۳۶۰ مزار شهید : شهدای بهشت زهرا(س) پنج شنبه که میشود. ثانیـه هایمـان سخت بوی دلتنگي میدهد اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🦋🦋🦋
مُجاهد مُهاجر آسمان دمشق،به گمانم دخیل خود را به مِعجر سوخته ی سه ساله بستی که سه سال است اذن دخول ابدی یافتی برای ورود به خیمه گاه حرم..! عشق به -حسینی در ضمیر سینه ات به قدری نهان شده بود که پیشگام شدی برای نوش عسل و قاسمت را رهایی دادی تا خود مرد به میدان آید در معرکه ی عمل... راهی نبرد شام شدی... شام بلا... همان زخم کهنه ی غروب نینوا،همانجا که رگهای غیرت دریده شد،وقتی غارت کردن پیراهن از تن بی سر... و شما پاسبانان حریم زینب(س)،لوای عباس بر دوش گرفته و نوای -مُنتَقِم-الحُسین سر دادید... روزی که سجاد رفت... روحت بست مانده بود در بستر چوبی اش... هراسان دل و بیقرار از پروای عقب ماندن از پرواز.. چه روزهایی.. و چه اشک هایی برای معبر تنگ شهادت ریختی..ـ تا عاقبت پای سفره ی شهادت،با آن دیرین رفیقِ همرزم،هم بزم شدی... حاج رضای اخلاص،خلاص کردی روحت را از تن فرسوده ی زمین و مشتاقانه پر کشیدی به سوی قربةََ الی العشق... ما رکب خور تاریخ شدیم و جا ماندیم، امّا مرکب کربلا پس از هزارو چهارصد سال مکررا یاران عاشورایی اش را با خود برد.. 🦋🦋🦋
روایتۍازشھیدهادۍ🗞-!- رفتم‌پیشِ‌ابراهیم،هنوزمتوجھ‌ حضورِمن‌نشده‌بود! باتعجب‌دیدم‌هرچندلحظھ‌سوزنۍ رابھ‌پشتِ‌پلک‌چشمش‌میزند!😧 گفتم؛چیکارمیکنۍداش‌ابرام؟ تامتوجھِ‌من‌شد،ازجاپریدوگفت: هیچۍ،چیزۍنیست!🚶🏻‍♂️♂ گفتم‌:بایدبگۍبرای‌چۍسوزن زدۍتوصورتت😕!! مکثۍکردوخیلۍآهستھ‌گفت: سزاۍچشمۍکھ‌به‌نامحرم بیفته‌همینھ‌...!💔 -ابراهیم‌به‌نامحرم‌آلرژۍداشت! حتۍبراۍِصحبت‌بابستگانِ‌نامحرمشان هم‌سرش‌رابالانمیگرفت...! ؟... 🦋🦋🦋
28.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😎 چه حق بزرگی برگردن ما دارند مادران شهدا! 🕊🌷 اللهم ارزقنا شهادت ❤️ 🍃شبتون شهدایی و مملو از دلتنگی برای شهدا 💔 🦋🦋🦋
ما هـمان نسلِ جوانیم، که ثابت کردیم در رہِ عشق، جگردار تر از صد مَردیم هـر زمان بوی خمینی، به سر افتد ما را دورِ سید علی ِخامنه‌ای می‌گردیم...🌷❤️ 🦋🦋🦋
عاشقــــان وقتِ وضـو شـد میل دریـا مےڪنیم آسمــــان را در ڪفِ سجـــاده پیدا مےڪنیم.... 🦋🦋🦋
۴ اومد‌ خواستگاری و همه چیز خوب پیش رفت و دل بابا و مامانمم رو حسابی به دست اورد فقط ی مشکلی داشت به بابام گفت که تمام ارثیه ش که مقدارش هم زیاده دست عموشه و اونم شرطش اینه که با دخکر عموش ازدواج کنه گفت در حال شکایت هستم و میخوام قانونی پس بگیرم فقط تا رمان رای دادگاه ما صیغه بمونیم که عموم متوجه ازدواج من نشه و اموال رو انتقال نده، بابای منم قبول کرد انقدر خوش مشرب بود که ادم به راحتی موم توی دستش میشد گفت محضر اشنا دارم و مشکلی نیست هر موقع بخواید میریم برای صیغه ماهم قبول کردیم که سه روز دیگه بریم محضر، بالاخره انتطار به سر رسید و رفتیم محضر طبق گفته های خودش یک سال طول میکشید که به نتیجه برسه برای همین صیغه یک ساله کردیم و بی هیچ مراسمی رفتیم سر زندگیمون، بیشتر شب ها تنها بودم و میگفت که باید بره خونه عموش تا فکر کنن مجرده خیلی برام سخت بود شوهرم باید کانمود کنه عاشق دختر عموشه عذاب میکشیدم ❌❌
⚜⚜⚜ امروز در این خـــــیابان ها دختر با حـــــيا بودن سخت است ... سخت نه خیلے سخت ... گویے اڪثر مردم مے خواهند با نگاه هایشان چادر از سرت بڪشند ... و تو محڪم تر چـــــادرت را میگیرے از ڪنار یڪ عده ڪه رد میشوے حرف هایے مے شنوے ســـــرشار از قضاوت ... قضاوت هاے نادرست ❌ غمگین نشو اے بـــــانو سربازے " مـــــهدے فـــــاطمه(س) " بودن این سختے ها را هم دارد جـــــنگ ما تمام شدنے نیست ✋ جـــــنگ روانے میان حـــــق و باطل 💠 🌱
چادر چیست چــــــــــــــــــــادر: یعنی آنچه پشت در بر سر زهرا سوخت ولی از سر زهرا نیفتاد…… چــــــــــــــــــــــــادر : یعنی:آنچه با میخ به بدن زهرا دوخته شد ولی از سر فاطمه نیفتاد…… چــــــــــــــــــــــــادر ……: یعنی:انچه زهرا بایک دستش او را گرفت که ازسرش نیفتد و با یک دستش کمربند علی را گرفت که او را نبرند. و اگر قرار بود فقط یکی از این دو را میگرفت حتما چــــــادر بود... چــــــــــــــــــــــــادر یعنی……:انچه ظهرعاشورا بر سر زینب سوخت ولی از سرش نیفتاد…… چــــــــــــــــــــــــادر یعنی:زینب راضی به تکه تکه شدن عباسش شد ولی راضی به دادن نخی از آن نشد… چــــــــــــــــــــــــادر یعنی:حسین علیه السلام در لحظات آخر در گودال که فرمود:(حرامزاده ها) تا من زنده ام سراغ حرمم نروید… چــــــــــــــــــــــــادر یعنی:شبیه ترین حالت یک بانوی شیعه به مادرش زهرای مرضیه سلام الله علیها…… 🦋🦋🦋
۵ ی روز که مثل همیشه از سرکار اومدم فوری ی دوش گرفتم و لباس خوشگل پوشیدم قرار بود امشب بیاد خونه و نمیخواستم چیزی ناراحتش کنه که از من زده بشه و کشیده بشه سمت دختر عموش سر ساعت اومد خونه و داشتیم میوه میخوردیم که دیدم انگار یکی به قصد دعوا در میزنه در و باز کردم ی زن و دوتا مرد و سه تا بچه کوچیک وارد خونه شدن همه عصبی بودن شوهرم رنگ به صورتش نمونده بود و دست پاچه شده بود زنه همش داد میزد که بهم خیانت کردی حمله کرد سمتم و مردا نذاشتن منو بزنه ماجرایی که شوهرم بهم گفته بود رو براش گفتم و گفتم که من نمیدونستم متاهله وگرنه زنش نمیشدم فکر کردم مجرده اون زنم خودشو میزد وشوهرمون رو نفرین میکرد همونجا صیغه رو باطل کردیم منم برگشتم خونه بابام دیگه هم تو شرکت ندیدمش برای رییسم تعریف کردم که گفت نمیدونسته متاهله و برام ناراحت شد بهش گفتم باردارم و اگر اون بفهمه زندگیش از هم میپاشه رییسم گفت بیا زن من شو بچه ت رو بزرگ میکنیم عین بچه خودم اینم ی راز بین ما میمونه از ناچاری قبول کردم من ناخواسته قربانی هوس بازی ی مرد شدم الان بچه م بزرگ شده و با شوهرم که رییسم بود زندگی خیلی خوبی دارم خداروشکر که الان زندگیم خوبه توروخدا با شناخت کامل و تحقیقات ازدواج کنید من از هول حلیم افتادم تو دیگ . ❌❌