eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
6.4هزار ویدیو
106 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت اول سرلشکر پاسدار بدون مرز محمد ناصر ناصری ‌ 🍃🌷🍃 در هفتم خرداد‌ سال 1340 در یکی از روستاهای تابعه «گازار» بیرجند متولد شد. پس از اتمام دوران کودکی جهت ادامه تحصیل راهی بیرجند شد و تحصیل را تا کسب مدرک لیسانس مدیریت از دانشگاه تهران ادامه داد. 🍃🌷🍃 ‌ایشان در اوایل انقلاب در سیاسی ضدرژیم فعالیت داشت. با پیروزی انقلاب به کمیته انقلاب اسلامی در آمد. با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، جزو سپاه بیرجند بود. با شکل­ گیری سپاه بیرجند، ناصر به واحد سپاه در آمد و در مدت خدمتش در این واحد، سفرهای زیادی به «شنیدند» و «فرات» در افغانستان داشت. 🍃🌷🍃 ایشان در کنار حضورش در افغانستان،# مبارزه با منافقین را ادامه داد و کارنامه درخشان او در واحد اطلاعات موید این ادعا است. 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇
قسمت دوم ایشان پس از پایان همچنان با روحیه‌ای خستگی ناپذیر در مختلفی مشغول به نظام و انقلاب می‌شود. 🍃🌷🍃 ایشان با دیدن مردم وارد آن سرزمین می‌شود و زن و بچه را می‌گذارد باز هم در خدا و برای یاری یک ملت مظلوم می‌شتابد. 🍃🌷🍃 ایشان که از دوران کودکی با زندگی در نوار مرزی ایران و افغانستان، کم و بیش با مردمان آن سامان برخوردهایی داشته در به مردم و افغانی نیز می‌شود. 🍃🌷🍃 محمد ناصر ناصری این بار به عنوان مرکز تحقیقات در دفتر نمایندگی معظم رهبری در امور مشغول وظیفه شد و مسئولیت ناصری در سازمان و به عنوان فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در افغانستان بود. 🍃🌷🍃 سرانجام این انسان خستگی‌ناپذیر در روز مرداد 1377# توفیق این را یافت تا در شهر مزار شریف، به نحوی بسیار مظلومانه و به دست نیروهای طالبان که افرادی شقی هستند، شهد شیرین را بنوشد و در ایام دهه 🌷 مطهرش را در گلزار بیرجند تشییع و به خاک می‌سپارند. 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇
با شناختی که این مدت از امیر محمد پیدا کردم باورم میشه که وقتی قول میده سر قولش می‌مونه صدای سعید که از بچه‌های شوخ طبع پای گاز به گوشم خورد ماهان ما یه سرود تو پایگاه حفظ کردیم که تو راه بخونیم تو چون نیومدی بلد نیستی یه برگه گرفت جلو روم اینو بگیر با آهنگی که ما می‌خونیم تو هم از رو بخون برگه رو گرفتم سعید رفت بچه‌ها شروع کردن به خوندن منم با آهنگی که اونا می‌خوندن باهاشون همخوانی کردم آيینه دار صبحیم آماده حضوريم روديم و پرخروشیم ،كوهیم و استواريم غرنده مثل طوفان، موجیم و بی قراريم تا سرزمین روشن حماسه ها با شوق و ايمان رهسپاريم ما نسل فهمیده هاي امروز پا به راه شهیدان گذاريم اي عاشقان میراثتان همچو دفتري گشوده پیش روي ماست فريادتان نام و يادتان تا همیشه اوج روشن حماسه هاست  روديم و پرخروشیم كوهیم و استواريم غرنده مثل طوفان موجیم و بی قراريم امروز هم پیش روي دشمن ما جبهه اي ديگر بسازيم پرچم سربلند ايران را بر سر قله ها برفرازيم نسل حماسه سازيم ياد آور شهیدان ما راهیان نوريم آينده ساز ايران سرود که تموم شد بچه‌ها یک صدا گفتند دوباره دوباره یه بار فایده نداره و مجدد از اول سرود رو خوندیم، با خوندن این سرود حال خیلی خوبی بهم دست داد و حال هوای اتوبوس معنوی شد رو کردم به امیر محمد چه فضای روحانی قشنگی ایجاد شد تو اتوبوس، نه ساعت چرخوند سمت من لبخندی زد آره خیلی... ادامه دارد... کپی حرام⛔️
قسمت سوم از خاطرات محمد ناصر ناصری 🍃🌷🍃 +خاطره ؛ یکی از سامیه دارهای بیرجند دست گذاشته بود روی او دائم سفارش می کرد دیپلمت رو گرفتی یک راست بیا پیش خودم سرمایه از من کار از تو هر طور هم که خواستی سود بردار حتا یک مغازه هم برای طلافروشی داده بود دستش دیپلمش را که گرفت یک راست رفت که آن اوایل حقوقی هم کار نبود 🍃🌷🍃 +خاطره ؛ توی جنگ وقت سرخاراندن نداشت بعد از جنگ هم همین بود ولی می گفت باید درس رو ادامه داد از وقت خواب و خورد و خوراکش می زد و می گذاشت برای درس خواندن اول مدیریت را گرفت چند روز قبل از این هم که شود ارشدش را. 🍃🌷🍃 +خاطره ؛ افغانستان که بودیم همه را می شناخت گاهی کسی دعوتش میکرد نمی رفت میگفت این سفره چربی میاندازه چند جور غذا رنگ و وارنگ من اگر سر همچی سفره ای بشینم دیگه روم نمیشه تو روی این مردم فقیر و بیچاره نگاه کنم گاهی که جلسه هم بود نماینده می فرستاد خودش کم می شد برود. 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇
قسمت چهارم شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای و علی الخصوص شهید سرفراز 💠سردار شهید محمد ناصر ناصری 💠 🌷 صلوات 🌷‌ ✨ التماس دعای فرج وشهادت✨ یاعلی مدد پایان
10.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
الحمدلله خالق الخلق... باسط الرزق...🌾🤲🤲 °•آقا امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)🌷: کمترین حقی که به گردن شما دارد این است که؛ از در گناه‌کردن استفاده نکنید. ،حکمت۳۳۰🍃
بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🌹«جانمحمد یعنی جانم فدای حضرت محمد(ص)»🌹 🌾 شب عملیات آزادسازی منطقه شرقی تدمر در جلسه فرماندهی بودیم،شهید حاج قاسم سلیمانی وسایر فرماندهان ارشد از جمله سردارشهید جانمحمد علی پور روی نقشه بحث های تخصصی میکردند و به دقت شرایط منطقه را تحلیل میکردند. 🌴 بعداز طرح مسائل فنی و استراتژیک جلسه حالت دوستانه ای به خود گرفت. در این بین شهیدحاج قاسم سلیمانی به سردار شهید جانمحمد علی پور به حالت شوخی گفت:«من اسم محمد رو شنیدم ولی جانمحمد رو نه،تواین جانش رو از کجاآوردی» 💠 شهیدعلی پور باخنده گفت:جانمحمد یعنی جانم به فدای حضرت محمد(ص) 🌹که جلسه باعطر صلواتی همراه شد. و دقیقا همین طور هم شد؛آن جلسه آخرین جلسه سردارشهید جانمحمد علی پور بود وجانش را در راه محمد و آل محمد فدا کرد. ✍🏻 خاطره یکی از فرماندهان حاضر در جلسه چند روز قبل از شهادت سردار شهیدجانمحمد علی پور 🌹🕊در عشـق یا وارد نشـو یا مرد رفتن باش ...❣ 🌹رزمنده دفاع‌ مقدس فرمانده ستاد زرهی جبهه مقاومت شهادت : ۹٦/۵/۱۳ تدمر سوریه🕊 🌹 ....🕊🌹 🦋🦋🦋
🔺بعد از عملیات «بازی دراز» با دلی شکسته رو به خدا کردم و گفتم: «پروردگارا! ما که توفیق شهادت نداشتیم، قسمت کن در همین جوانی کعبه‌ات را، حرم رسولت را، غریبی بقیعت را زیارت کنم...» 🔺مشغول دعا و در خواست از درگاه پر از لطف خداوند بودم که شهید پیچک آمد. دستی به شانه‌ام زد و گفت: «حاج علی، مکه می‌روی؟!» یکدفعه جا خوردم و با تعجب پرسیدم: «چطور مگر؟» 🔺خندید و ادامه داد: «برایم یک سفر جور شده است اما من به دلیل تدارک عملیات نمی‌توانم بروم. با خود گفتم شاید شما دوست داشته باشید به مکه بروید!» سر به آسمان بلند کردم. دلم می‌خواست با تمام وجود فریاد بکشم: «خدایا شکرت...» ✍به روایت خودشهید 🌷 📎فرماندهٔ تیپ ۱۰ سیـدالـشهـدا 🌷 ●ولادت : ۱۳۳۷/۶/۲۷ تهران ●شهادت : ۱۳۶۲/۵/۱۳ حاج عمران ، عملیات والفجر۲ 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹 🦋🦋🦋
بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ❣ یا امام رضا ع ❣ 💫من دوباره گیر کردم؛ ضامن آهوکجاست؟ 🌤من دلم تا گیر می افتد؛ خراسان میرود. ‌ ‌ 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🕗ساعت دوباره👈هشت👉 دلــم می تپد عـجیب🕗 ⚜مثل کسی که گم شده درغربتی غـریب😔 ⚜ قرار دل به رسم هر روز 🌄 ✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 💫 اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِک 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🦋🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ گفتم : دارم‌ازاسترس‌می‌میرم گفت‌ : یہ‌ذڪربهت‌میگم‌هربارگیرڪردے‌بگو .. من‌خیلی‌قبولش‌دارم گره‌ے‌ڪارِ‌منم‌همین‌بازڪرد ... (آخہ‌خودشم‌ بہ‌سختـی‌اجازه‌ے‌خروج‌گرفت) گفتم : باشہ‌داداش‌بگو . گفت : تسبیح‌دارے ؟ گفتم : آره گفت : بگو الهی‌بالرقیہ‌سلام‌الله‌علیها حتمـا‌سہ‌سـالہ‌‌ے‌ارباب‌نظرمی‌ڪنہ منتظرتم ...! قطع‌ڪردم‌ چشمموبستم‌‌شروع‌ڪردم الهی‌بالرقیہ‌سلام‌الله‌علیها الهی‌بالرقیہ‌سلام‌الله‌علیها ۱۰تا‌نگفتم‌ڪہ‌‌یهوگفت : این‌پنج‌نفـرآخرین‌لیستہ بقیہ‌اش‌فـردا ... توجہ‌نڪردم‌همینجور‌ذڪرمی‌گفتم ڪہ‌یهواسمم‌روخوندن ... بغضم‌ترڪیدباگریہ‌گرفتم‌رفتم‌سمت‌خونہ حاضر‌شم ... وقتی حسین رودیدم‌گفتم درست‌شد ... اشڪ‌توچشمش‌حلقہ‌زد‌ گفت : الهی‌بالرقیہ‌سلام‌الله‌علیها شهید حسین‌_معزغلامـی 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ✍📄 🌷شهید حسین معماری قبل از اعزام به عراق در سوریه مجروح شد و از کتفش ترکش هم درآوردند ولی به جز من و خانواده اش کسی خبر نداشت. 🌹دو سال اخیر کلا در عراق مستقر بود که اوایل مردادماه،جمعه شبی پایگاهشان در منطقه آمرلی مورد حمله پهپادهای قرار میگیرد و دو نفر از نیروهای ایرانی حاضر درآنجا به شدت مجروح میشوند که پس از انتقال به ایران ۱۵ روز در بیمارستان بستری بود و بر اثر شدت جراحات در نهایت به فیض رسید. 💐در مورد شهید هم چیزی دستمان نرسیده چون عنوان کردند به دلیل شدت انفجار در محل علاوه بر پیکرش تمامی وسایل و متعلقات نیز از بین رفته است. ✏️راوی:عمـو بزرگوار شهید 🦋🦋🦋