🔴 حدود یک ماه قبل رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران سرلشگر #باقری به تاجیکستان سفر کرد و در کمال تعجب کارخانه پهباد سازی ایران در تاجیکستان را افتتاح کرد.
❗️ابتدا موضوع کمی عجیب بود، کما اینکه #تاجیکستان در دولت روحانی بشدت از ایران فاصله گرفته بود و به دامان #ترکیه افتاده بود اما چرخش یکباره تاجیکستان و به تبع آن ایران بسیار غایب می نمود، اما بعدا خبر رسید که یکی از مهمترین دلایل خروج آمریکا از افغانستان برنامه چند وجهی طراحی شده در اتاق های فکر صهیونیستی بود که پلان آن به مقابله با نفوذ ایران برمیگشت. هرچند برای مهار #چین و #روسیه هم در این خروج از #افغانستان برنامه داشتند اما هدف اصلی فلج کردن ایران بود.
▪️ماجرا از این قرار بود که #آمریکا با #طالبان در پشت پرده به توافق رسیده بود که به راحتی افغانستان را تحویل آنها دهد، اما طالبان باید در مرزهای شمالی با جمهوری های تازه استقلال یافته مخصوصا تاجیکستان که حدود هزار کیلومتر مرز مشترک با افغانستان دارد گروه تروریستی را به نام #جنگجویان_بدخشان بوجود آورد که هدف اصلی آنها حمله به مرزهای وسیع تاجیکستان و ناامن کردن آن بود، به طوری که با این کار سرمایه گذاری ششصد میلیارد دلاری چین برای احیای جاده ابریشم از طریق خشکی به شکست میانجامید، زیرا اگر این برنامه انجام میشد ایران محور مرکزی ترانزیت کالا از #چین و #هند و #روسیه به آسیای جنوب غربی و اروپا میشد.
👈 و این یعنی تا چند سال آینده #ایران بعنوان هارتلند جدید دنیا در معادلات جهانی جایگاهی می یافت که کوچکترین نا آرامی در آنجا اقتصاد دنیا را تحت تاثیر قرار میداد و نفع این قرارداد برای ایران به حدی بود که میزان درآمد ایران از فقط ترانزیت کالا به چندین برابر پول نفت می رسید و این یعنی #نظم_نوین_جهانی بر پایه هژمونی ایران و هم پیمانان منطقه ای آن.
❌ متاسفانه #رسانه_های_داخلی از روی حماقت یا خیانت اصلا این حقایق میدانی را به مردم تبیین نکردند، حرف در این باره بسیار است. حتی #رسانه_ملی هم در این بین به شدت در زمین حریف بازی کرد که با شرایط خانه تکانی امنیتی شدید این روزهای کشور، فعلا باز کردن ماجرا دردی را دوا نمیکند.
اگر خاطرتان باشد تا قبل از سفر سردار باقری به تاجیکستان طالبان چند بار سربازان مرزی و روستاهای تاجیکستان را به دستور آمریکا مورد هدف قرار داد که صادرات اولین نمونه پهبادهای تجسسی و تهاجمی ایران آرزوهای سیاستمداران آمریکایی را خاکستر کرد، اما در همین مورد در ماه های گذشته دو سفر بشدت مهم و تاثیر گذار در همین زمینه به کشور انجام شد، سفر وزیر دفاع چین و رئیس ستاد کل نیروهای مسلح روسیه به ایران، اگر فقط دستاوردها و قراردادهای منعقده تا آن بخش که محرمانه نیست را درست به اطلاع مردم رسانده بودند این خود بزرگترین عامل #اتحاد و ایجاد #امید در بین مردم بود اما به هرحال این عمل صورت نگرفت.
(ناگفته نماند که فضای #سایبر و همچنین اکثر رسانه های داخلی از خارج کشور کنترل میشود و دیدیم سر قانون #مدیریت_فضای_مجازی چه بازی در آوردند هر چند که نحوه اطلاع رسانی و برخی کارشکنی های افراد داخلی دقیقا بازی در زمین دشمن بود، اما کلیت این طرح، اقتصاد و امنیت ایران را تضمین میکرد)
🔻به غیر از این موارد عضویت ایران در #پیمان_شانگهای و عضویت در #بریکس، خود شاهکارهای اقتصادی بودند که آثار آن بعدها نمایان میشود همچنین #رسانه_های_فشل_داخلی از قرارداد بیست ساله ونزوئلا با ایران حرفی نزدند در حالی که ایران امروز به واسطه صادرات گاز مایع به ونزوئلا توانست برای اولین بار در تاریخ بسیار بیشتر از قطر از میدان گازی مشترک برداشت کند و قبلا بخاطر تحریم و نداشتن مشتری نمیتوانست.
هر چند که مادورو برای همیشه ایران را در سود پالایشگاه های آنجا سهیم کرد، زیرا آمریکا با تحریم آن کشور، منجر به تعطیلی آنها شده بود و هیچ کشوری حاضر نمی شد پالایشگاه های آنها را راه اندازی کند بطوری که آنها در تولید #بنزین خودشان هم دچار مشکل بودند اما ایران با این کار از حدود دو سال آینده سالی فقط پانزده میلیارد دلار از پالایشگاه های آنجا درآمد دارد و این غیر از واگذاری معادنی هست که ایران در آنجا به بهره برداری می رساند و در نصف سود آن شریک است.
ادامه در پست بعد ...
world cup.mp3
1.31M
🎙 اتفاقی در آسمان هنگام بازی ایران و #آمریکا!!
‼️ ماجرای نماز خواندن عدهای که حتی به خدا اعتقاد نداشتند!
⭕️ گریه آیتالله ناصری بعد از بازی ایران و آمریکا!
🔰#حجت_الاسلام_راجی
#امام_زمان
🇮🇷 @shahidmedadian
🍂💚🍂💚﷽💚🍂
💚🍂💚🍂
🍂💚🍂
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_بیست_و_دوم
🔸 در حیاط بیمارستان چند تخت گذاشته و #رزمندگان غرق خون را همانجا مداوا میکردند.
پارگی پهلوی رزمندهای را بدون بیهوشی بخیه میزدند، میگفتند داروی بیهوشی تمام شده و او از شدت #درد و خونریزی خودش از هوش رفت.
🔸 دختربچهای در حمله #خمپارهای، پایش قطع شده بود و در حیاط درمانگاه روی دست پدرش و مقابل چشم پرستاری که نمیدانست با این #جراحت چه کند، جان داد.
صدای ممتد موتور برق، لامپی که تنها روشنایی حیاط بود، گرمای هوا و درماندگی مردم، عین #روضه بود و دل من همچنان از نغمه نالههای حیدر پَرپَر میزد که بلاخره عمو پرستار مردی را با خودش آورد.
🔸 نخ و سوزن بخیه دستش بود، اشاره کرد بلند شوم و تا دست سمت پیشانیام برد، زنعمو اعتراض کرد :«سِر نمیکنی؟» و همین یک جمله کافی بود تا آتشفشان خشمش فوران کند :«نمیبینی وضعیت رو؟ #ترکش رو بدون بیهوشی درمیارن! نه داروی سرّی داریم نه بیهوشی!»
و در برابر چشمان مردمی که از غوغایش به سمتش چرخیده بودند، فریاد زد :«#آمریکا واسه سنجار و اربیل با هواپیما کمک میفرسته! چرا واسه ما نمیفرسته؟ اگه اونا آدمن، مام آدمیم!»
🔸 یکی از فرماندهان شهر پای دیوار روی زمین نشسته و منتظر مداوای رفیقش بود که با ناراحتی صدا بلند کرد :«دولت از آمریکا تقاضای کمک کرده، اما اوباما جواب داده تا #قاسم_سلیمانی تو آمرلی باشه، کمک نمیکنه! باید #ایرانیها برن تا آمریکا کمک کنه!» و با پوزخندی عصبی نتیجه گرفت :«میخوان #حاج_قاسم بره تا آمرلی رو درسته قورت بدن!»
پرستار نخ و سوزنی که دستش بود، بالا گرفت تا شاهد ادعایش باشد و با عصبانیت اعتراض کرد :«همینی که الان تو درمانگاه پیدا میشه کار حاج قاسمِ! اما آمریکا نشسته #قتل_عام مردم رو تماشا میکنه!»
🔸 از لرزش صدایش پیدا بود دیدن درد مردم جان به لبش کرده و کاری از دستش برنمیآمد که دوباره به سمت من چرخید و با #خشمی که از چشمانش میبارید، بخیه را شروع کرد.
حالا سوزش سوزن در پیشانیام بهانه خوبی بود که به یاد نالههای #مظلومانه حیدر ضجه بزنم و بیواهمه گریه کنم.
🔸 به چه کسی میشد از این درد شکایت کنم؟ به عمو و زنعمو میتوانستم بگویم فرزندشان #غریبانه در حال جان دادن است یا به خواهرانش؟
حلیه که دلشوره عباس و غصه یوسف برایش بس بود و میدانستم نه از عباس که از هیچکس کاری برای نجات حیدر برنمیآید.
🔸 بخیه زخمم تمام شد و من دردی جز #غربت حیدر نداشتم که در دلم خون میخوردم و از چشمانم خون میباریدم.
میدانستم بوی خون این دل پاره رسوایم میکند که از همه فرار میکردم و تنها در بستر زار میزدم.
🔸 از همین راه دور، بی آنکه ببینم حس میکردم #عشقم در حال دست و پا زدن است و هر لحظه نالهاش را میشنیدم که دوباره نغمه غم از گوشی بلند شد.
عدنان امشب کاری جز کشتن من و حیدر نداشت که پیام داده بود :«گفتم شاید دلت بخواد واسه آخرین بار ببینیش!» و بلافاصله فیلمی فرستاد.
🔸 انگشتانم مثل تکهای یخ شده و جرأت نمیکردم فیلم را باز کنم که میدانستم این فیلم کار دلم را تمام خواهد کرد.
دلم میخواست ببینم حیدرم هنوز نفس میکشد و میدانستم این نفس کشیدن برایش چه زجری دارد که آرزوی خلاصی و #شهادتش به سرعت از دلم رد شد و به همان سرعت، جانم را به آتش کشید.
🔸 انگشتم دیگر بیتاب شده بود، بیاختیار صفحه گوشی را لمس کرد و تصویری دیدم که قلب نگاهم از کار افتاد.
پلک میزدم بلکه جریان زندگی به نگاهم برگردد و دیدم حیدر با پهلو روی زمین افتاده، دستانش از پشت بسته، پاهایش به هم بسته و حتی چشمان زیبایش را بسته بودند.
🔸 لبهایش را به هم فشار میداد تا نالهاش بلند نشود، پاهای به هم بستهاش را روی خاک میکشید و من نمیدانستم از کدام زخمش درد میکشد که لباسش همه رنگ #خون بود و جای سالم به تنش نمانده بود.
فیلم چند ثانیه بیشتر نبود و همین چند ثانیه نفسم را گرفت و #طاقتم را تمام کرد. قلبم از هم پاشیده شد و از چشمان زخمیام بهجای اشک، خون فواره زد.
🔸 این درد دیگر غیر قابل تحمل شده بود که با هر دو دستم به زمین چنگ میزدم و به #خدا التماس میکردم تا #معجزهای کند.
دیگر به حال خودم نبودم که این گریهها با اهل خانه چه میکند، بیپروا با هر ضجه تنها نام حیدر را صدا میزدم و پیش از آنکه حال من خانه را به هم بریزد، سقوط خمپارههای #داعش شهر را به هم ریخت.
🔸 از قدارهکشیهای عدنان میفهمیدم داعش چقدر به اشغال #آمرلی امیدوار شده و آتشبازی این شبها تفریحشان شده بود.
خمپاره آخر، حیاط خانه را در هم کوبید طوری که حس کردم زمین زیر پایم لرزید و همزمان خانه در تاریکی مطلق فرو رفت...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🇮🇷 @shahidmedadian
🍂
💚🍂
🍂💚🍂
💚🍂💚🍂
🍂💚🍂💚🍂💚🍂
🍂💚🍂💚﷽💚🍂
💚🍂💚🍂
🍂💚🍂
💚🍂
🍂
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_بیست_و_چهارم
🔸 از صدای پای من مثل اینکه به حال آمده باشد، نگاهم کرد و زیر لب پرسید :«همه سالمید؟»
پس از حملات دیشب، نگران حال ما، خود را از خاکریز به خانه کشانده و حالا دیگر رمقی برایش نمانده بود که #دلواپس حالش صدایم لرزید :«پاشو عباس! خودم میبرمت درمانگاه.»
🔸 از لحنم لبخند کمرنگی روی لبش نشست و زمزمه کرد :«خوبم خواهرجون!» شاید هم میدانست در درمانگاه دارویی پیدا نمیشود و نمیخواست دل من بلرزد که چفیه #خونی زخمش را با دست دیگرش پوشاند و پرسید :«یوسف بهتره؟»
در برابر نگاه نگرانش نتوانستم حقیقت حال یوسف را بگویم و او از سکوتم آیه را خواند، سرش را دوباره به دیوار تکیه داد و با صدایی که از خستگی خش افتاده بود، نجوا کرد :«#حاج_قاسم نمیذاره وضعیت اینجوری بمونه، یجوری #داعشیها رو دست به سر میکنه تا هلیکوپترها بتونن بیان.»
🔸 سپس به سمتم چرخید و حرفی زد که دلم آتش گرفت :«دلم واسه یوسف تنگ شده، سه روزه ندیدمش!»
اشکی که تا روی گونهام رسیده بود پاک کردم و پرسیدم :«میخوای بیدارش کنم؟» سرش را به نشانه منفی تکان داد، نگاهی به خودش کرد و با خجالت پاسخ داد :«اوضام خیلی خرابه!»
🔸 و از چشمان شکستهام فهمیده بود از غم دوری حیدر کمر خم کردهام که با لبخندی دلربا دلداریام داد :«انشاءالله #محاصره میشکنه و حیدر برمیگرده!» و خبر نداشت آخرین خبرم از حیدر نغمه نالههایی بود که امیدم را برای دیدارش ناامید کرده است.
دلم میخواست از حال حیدر و داغ #دلتنگیاش بگویم، اما صورت سفید و پیشانی بلندش که از ضعف و درد خیس عرق شده بود، امانم نمیداد.
🔸 با همان دست مجروحش پرده عرق را از پلک و پیشانیاش کنار زد و طاقت او هم تمام شده بود که برایم درددل کرد :«نرجس دعا کن برامون #اسلحه بیارن!»
نفس بلندی کشید تا سینهاش سبک شود و صدای گرفتهاش را به سختی شنیدم :«دیشب داعش یکی از خاکریزهامون رو کوبید، دو تا از بچهها #شهید شدن. اگه فقط چندتا از اون اسلحههایی که #آمریکا واسه کردها میفرسته دست ما بود، نفس داعش رو میگرفتیم.»
🔸 سپس غریبانه نگاهم کرد و عاشقانه شهادت داد :«انگار داریم با همه دنیا میجنگیم! فقط #سید_علی_خامنهای و #حاج_قاسم پشت ما هستن!» اما همین پشتیبانی به قلبش قوّت میداد که لبخندی فاتحانه صورتش را پُر کرد و ساکت سر به زیر انداخت.
محو نیمرخ صورت زیبایش شده بودم که دوباره سرش را بالا آورد، آهی کشید و با صدایی خسته خبر داد :«#سنجار با همه پشتیبانی که آمریکا از کردها میکرد، آخر افتاد دست داعش!»
🔸 صورتش از قطرات عرق پُر شده و نمیخواست دل مرا خالی کند که دیگر از سنجار حرفی نزد، دستش را جلو آورد و چیزی نشانم داد که نگاهم به لرزه افتاد.
در میان انگشتانش #نارنجکی جا خوش کرده بود و حرفی زد که در این گرما تمام تنم یخ زد :«تا زمانی که یه نفر از ما زنده باشه، نمیذاریم دست داعش به شما برسه! اما این واسه روزیه که دیگه ما نباشیم!»
🔸 دستش همچنان مقابلم بود و من جرأت نمیکردم نارنجک را از دستش بگیرم که لبخندی زد و با #آرامشی شیرین سوال کرد :«بلدی باهاش کار کنی؟»
من هنوز نمیفهمیدم چه میگوید و او اضطرابم را حس میکرد که با گلوی خشکش نفس بلندی کشید و گفت :«نترس خواهرجون! این همیشه باید دم دستتون باشه، اگه روزی ما نبودیم و پای #داعش به شهر باز شد...»
🔸 و از فکر نزدیک شدن داعش به #ناموسش صورت رنگ پریدهاش گل انداخت و نشد حرفش را ادامه دهد، ضامن نارنجک را نشانم داد و تنها یک جمله گفت :«هروقت نیاز شد فقط این ضامن رو بکش.»
با دستهایی که از تصور #تعرض داعش میلرزید، نارنجک را از دستش گرفتم و با چشمان خودم دیدم تا نارنجک را به دستم داد، مرد و زنده شد.
🔸 این نارنجک قرار بود پس از برادرم فرشته نجاتم باشد، باید با آن جان خود و داعش را یکجا میگرفتیم و عباس از همین درد در حال جان دادن بود که با نگاه شرمندهاش به پای چشمان وحشتزدهام افتاد :«انشاءالله کار به اونجا نمیرسه...»
دیگر نفسش بالا نیامد تا حرفش را تمام کند، بهسختی از جا بلند شد و با قامتی شکسته از پلههای ایوان پایین رفت.
🔸 او میرفت و دل من از رفتنش زیر و رو میشد که پشت سرش دویدم و پیش از آنکه صدایش کنم، صدای در حیاط بلند شد.
عباس زودتر از من به در رسیده بود و تا در را باز کرد، دیدم زن همسایه، امّ جعفر است. کودک شیرخوارش در آغوشش بیحال افتاده و در برابر ما با درماندگی التماس کرد :«دو روزه فقط بهش آب چاه دادم! دیگه صداش درنمیاد، شما #شیر دارید؟»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🇮🇷 @shahidmedadian
🍂
💚🍂
🍂💚🍂
💚🍂💚🍂
🍂💚🍂💚🍂💚🍂
♦️آمریکا اسپانسر جنایات صهیونیستها
🔹گزارش تازۀ موسسۀ آمریکایی واتسون نشان میدهد که از آغاز جنگ رژیم صهیونیستی در غزه، آمریکا بیش از ۲۲ میلیارد دلار کمک نظامی به این رژیم کرده است.
🔹هزینه جنگ ۶۵ میلیارد دلار تخمین زده میشود که ۳۱ میلیارد دلار برای هزینههای عملیاتی، تکمیل تجهیزات نظامی و پشتیبانی لجستیکی است.
🔹بنابراین، با یک محاسبۀ ساده آمریکا حدود ۷۰ درصد از هزینههای جنگی رژیم صهیونیستی را تامین کرده است.
#آمریکا
https://eitaa.com/joinchat/1852440749Cc4937a5cdc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بمناسبت ۱۳ابان ماه، روز شکست #امریکا
شهید حاج احمد #کاظمی
آمریکا غلط کرد...
همراه با تصاویر شکست آمریکا در خلیج فارس
.
#شهید_رحمان_مدادیان
#عمو_رحمان
@shahidmedadian
https://eitaa.com/joinchat/1852440749Cc4937a5cdc