eitaa logo
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
322 دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
14.7هزار ویدیو
203 فایل
کانالهای @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 شهدا را باید خیلی جدّی گرفت. ما برای شهدا همان ارزشهایی را باید قائل باشیم که خدای متعال برای اینها قائل است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴داروی ایرانی درمان بیماری کرونا شناسایی شد یک شرکت دانش بنیان ایرانی زیر مجموعه معاونت علمی ریاست جمهوری موفق شده در نتایج آزمایشگاهی و ویروس شناسی، داروی درمان بیماری کرونا را کشف و شناسایی کند. تست بالینی و انسانی این دارو موفقیت آمیز بوده و امروز از این دارو رونمایی می شود./فارس 🔴 جزئیات موفقیت ایران برای بهبود ضایعه ریوی کرونا با ترکیب ۳ دارو کانال رسمی جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی @shahidmostafamousavi
قسمت 13.mp3
7.56M
🔊نمایشنامه 3️⃣1️⃣ 💞بر اساس زندگی شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی به روایت همسر ⏰مدت زمان: 07:45 دقیقه 🌹اینجا 👇 @shahidmostafamousavi
بهار بهترین بهانه برای آغاز وآغاز بهترین بهانه برای زیستن است پیشا پیش سال نو به همه دوستان گروه مبارکباد. @shahidmostafamousavi
🕊خداحافظ سالار 💟خاطرات پروانه چراغ نوروزی، همسر سردار شهید مدافع حرم http://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7
1_14048318.mp3
7.7M
7⃣قسمت هفتم 🕊خداحافظ سالار 💟خاطرات پروانه چراغ نوروزی، همسر سردار شهید مدافع حرم جوانترین مدافع حرم مصطفی موسوی http://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۳ من کلاس نهم بودم و خیلی تلاش میکردم که بتونم رشته تجربی قبول بشم چون در شهرمون فقط یه مدرسه نمونه دولتی رشته تجربی داشت. تلاش خودم رو کردم تا بتونم امتحان ورودی رو قبول بشم. آخرش تو امتحان ورودی مدرسه نمونه قبول شدم. روز عید قربان بود و پدرم یه خوابی دیده بودن و ایشون دودل بودن که من این رشته رو برم علاقه ام به حدی بود که حتی اگه به رشته ای دیگه فکر میکردم گریه ام میگرفت و به جز رشته تجربی از دیگر رشته ها متنفر بودم. پدرم استخاره کردن و استخاره ام میانه بود. روز عید بود و خیلیی گریه کردم. دوباره به نیت خودم استخاره کردم و استخاره ام بد امد. خودم رو سپردم به خدا و به خدا میگفتم میرم یه رشته ی دیگه و خودت باید پشتم باشی.خودت باید علاقه اش رو بندازی به دلن. تقریبا اون روز ها آینده ای رو که برا خودم تصور میکردم نابود شده میدیدم. بلاخره من رفتم یه رشته ی دیگه.و قتی به بقیه میگفتم که استخاره کردم و به حرف خدا گوش دادم مسخره ام میکردن و میگفتن نباید اصلا با خدا مشورت میکردی وباید به دنبال علاقه ات میرفتی. تو اون لحظه ها فقط یاد خدا و قرآن میتونست آرومم بکنه خیلی خوش حالم که به حرف خدا گوش دادم و با او مشورت کردم. و مهم تر از همه که تسلیم حرف های دیگران نشدم و به خدای خودم ایمان داشتم و میدونستم اونه که فقط خیر و صلاحم رو میدونه. از همون روز اول همه چی برام مهیا شد و هنوز شروع نشده خدا نتیجه ی اعتماد کردن به خودش رو بهم نشون داد از همون روز اول چون تنها شاگردی بودم که با کارنامه ی 20وارد مدرسه شده بود و در امتحات ورودی قبول شده بودم مورد تمجید و تعریف قرار گرفتم و معلمانی که سال های قبل دانش آموزشان بودم حمایتم کردنند. و در امتحان علمی مقایسه ای تونستم رتبه دو رقمی رو تو استان بدست بیارم. خیلی وقته که از این قضیه میگذره و من همچنان خداروشکر میکنم 🔺خادم الشهدا🔺 @shahidmostafamousavi
🏴🏴 انالله واناالیه راجعون 🏴🏴 اللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ درگذشت دوست عزیزمان دکتر حاج عباس نوروزی جاویدان ازجانبازان دفاع مقدس و مدافع حرم را به خانواده داغدارش تسلیت گفته و برای آن مرحوم مغفرت و آمرزش ازخداوند متعال خواستاریم شادی روحش ذکر صلوات وفاتحه 💫 اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فرجهمَ💫 @shahidmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨خـدایا... 🌸بہ عشقت، ✨پرده ے صبح را... 🌸از پنجره‎ے احساسم کہ، ✨رو بہ بیکرانہ‎هاے آسمان 🌸و دریاے توست باز مےکنم... ✨و آرامش را، 🌸از نور تو، ✨تمنا می‎کنم..... 🌸بسم الله الرحمن الرحیم ✨الهی به امید تو🙏 ____🍃🌸🍃____
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀❣🍀 دل با صلوات محرم رازشود سیمرغ شود بلند پرواز شود فرمود پیامبر که باهرصلوات درهای اجابت دعاباز شود اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍ وَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ 💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ 💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ ♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🍀🌺🌹☘🌷🍀🌺🌹☘🌷
☎️زنگ عبرت: ❤️چرا به توصیه حضرت آقا توجه کافی نمی کنیم ♦️اگه فلان عالم تو فلان زمان گفته الان همه دارن دست به دست میکنند که بخونند ♦️چرا به عالم ترین عالم دنیا و صحبتشون توجه لازم را نداریم؟ 🌹هر کس به حاج قاسم سلیمانی ارادت داره دقت کنه ♦️حاج قاسم سلیمانی می گفت: در جنگ ۳۳ روزه لبنان و اسرائیل، آقا( رهبری) گفتن به بچه‌های حزب الله لبنان بگو دعای جوشن صغیر بخونن. ♦️از رادیو و تلویزیون حزب الله و مناره‌های مساجد و حتی کلیساهای ضاحیه جنوب، راه به راه، این دعا هر روز پخش می شد و در نهایت، حزب الله بر اسرائیل پیروز شد! ♦️در مملکت خودمون بعد از توصیه آقا به خواندن دعای هفتم صحیفه سجادیه برای برطرف شدن بیماری کرونا چه اتفاقی افتاد؟؟!!! چرا پیام آقا تبدیل به پویش نشد ؟؟ # دعای هفتم صحیفه سجادیه @shahidmostafamousavi
امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست . 🌹"مقام معظم رهبری"🌹 روایتی: از شهید سید مرتضی آوینی اینها سربازان امام زمان عجل ا.. تعالی فرجه هستند و موعود خویش را باز یافته‌اند. اصحاب آخرالزمانی سیدالشهدا به خونخواهی او آمده‌اند و همین پیمان است که آنان را در زیر علم صاحب‌الزمان گرد می‌آورد، چرا که علم امام زمان نیز علم خونخواهی سیدالشهداست. یالثارات الحسین  لینکهای کانال وگروهای جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی اینستاگرام 🅾https://instagram.com/shahidmostafamousavi کانال تلگرام https://t.me/shahidmostafamousavi گروه تلگرام https://t.me/shahidaghseyedmostafamousavi کانال سروش sapp.ir/900404shahidmostafamousavi گروه سروش https://sapp.ir/joingroup/HOKBJShtu8yPz4QRleG0U9mk کانال ایتا https://eitaa.com/shahidmostafamousavi گروه ایتا https://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ "بر اساس داستان واقعی سی و سه : نغمه اسماعیل ❤️این بار که علی رفت جبهه، من نتونستم دنبالش برم … دلم پیش علی بود اما باید مراقب امانتی های توی راهی علی می شدم … هر چند با بمباران ها، مگه آب خوش از گلوی احدی پایین می رفت؟ … 🦋 اون روز زینب مدرسه بود و مریم طبق معمول از دیوار راست بالا می رفت … عروسک هاش رو چیده بود توی حال و یه بساط خاله بازی اساسی راه انداخته بود … توی همین حال و هوا بودم که صدای زنگ در بلند شد و خواهر کوچیک ترم بی خبر اومد خونه مون … پدرم دیگه اون روزها مثل قبل سختگیری الکی نمی کرد … ❤️دوره ما، حق نداشتیم بدون اینکه یه مرد مواظب مون باشه جایی بریم … علی، روی اون هم اثر خودش رو گذاشته بود… بعد از کلی این پا و اون پا کردن … بالاخره مهر دهنش باز شد و حرف اصلیش رو زد … مثل لبو سرخ شده بود … 🦋. – هانیه … چند شب پیش توی مهمونی تون … مادر علی آقا گفت … این بار که آقا اسماعیل از جبهه برگرده می خواد دامادش کنه … جمله اش تموم نشده تا تهش رو خوندم … به زحمت خودم رو کنترل کردم … . – به کسی هم گفتی؟ … یهو از جا پرید … ❤️. – نه به خدا … پیش خودمم خیلی بالا و پایین کردم … دوباره نشست … نفس عمیق و سنگینی کشید … – تا همین جاش رو هم جون دادم تا گفتم.. . ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○ "بر اساس داستان واقعی سی و چهار : دو اتفاق مبارک ❤️با خوشحالی پیشونیش رو بوسیدم … . – اتفاقا به نظر من خیلی هم به همدیگه میاید … هر کاری بتونم می کنم … گل از گلش شکفت … لبخند محجوبانه ای زد و دوباره سرخ شد … توی اولین فرصت که مادر علی خونه مون بود … 🦋موضوع رو غیر مستقیم وسط کشیدم و شروع کردم از کمالات خواهر کوچولوم تعریف کردن … البته انصافا بین ما چند تا خواهر … از همه آرام تر، لطیف تر و با محبت تر بود … ❤️حرکاتش مثل حرکت پر توی نسیم بود … خیلی صبور و با ملاحظه بود … حقیقتا تک بود … خواستگار پر و پا قرص هم خیلی داشت… اسماعیل، نغمه رو دیده بود … 🦋مادرشون تلفنی موضوع رو باهاش مطرح کرد و نظرش رو پرسید … تنها حرف اسماعیل، جبهه بود … از زمین گیر شدنش می ترسید … این بار، پدرم اصلا سخت نگرفت … ❤️اسماعیل که برگشت … تاریخ عقد رو مشخص کردن … و کمی بعد از اون، سه قلوهای من به دنیا اومدن … سه قلو پسر … احمد، سجاد، مرتضی … و این بار هم علی نبود . ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
✨ فردا هر خانه یک گلزار شهدا ✨ 🌹هر گم شده ای به عشق مایل نشود 🍃هر تکه کلام ساده ای دل نشود 🌹برخیز شهید دیگری پیدا کن 🍃حیف است که این ترانه کامل نشود 🌼 همسنگران بزرگوار متاسفانه با شرایط پیش آمده در کشور، فردا که اخرین پنج شنبه سال هست نمیتونیم به گلزار شهدای شهرمون بریم. میخوایم از خونه هامون با پای دل به زیارت شهدا بریم. از خونه به نیابت از شهیدمون با وضو و رو به قبله قرائت ۵_صلوات ✳️اگر تمایل دارید در کنار ما، فردا تو خونه هاتون حال و هوای شهدایی داشته باشین لطفا اسم شهید بزرگوارتون رو برامون بفرستید به ما بپیوندید👇 گروه جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی https://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7 کانال https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 💠بسم تعالی💠 السلام علیک یا موسی کاظم(ع) گل تک سارالار غصه لی سیماسی غریبون دایم غم اولار دلده که احساسی غریبون غمدن ایلیر اشگینی رخسارینه جاری الله دیر دردینی آغلار گیجه یاری اولماز گیجلر غصه و غمدن صورا یاری باشینه گلن محنتی بیر بیر سایار آغلار رخساره اورگ قانی گوزوندن آخار آغلار آخشام که باتار گون چوخلار دلده ملالی نیمه شبی آخشامدان اولار باشی بلالی یاتماز گیجلر فکره گیدر رنگی سارالی گوزیاشی آخارصورته گوزدن سیلن اولماز دردین دانشار دردینی اما بیلن اولماز قان ایلدی یارب یارالی قلبیمی غملر دوشدی یادا بو یرده آقام موسی جعفر دویدی جاننا گوشه زنداندا او سرور غمدن گیجلر اشگینی رخساره الردی آهولر اونون حالینه چوللرده ملردی ✍ شاعر اهل بیت علیه السلام استاد حاج وهاب محمدی سلامتی ایشان و شادی روح مطهر بزرگ حضرت موسی بن جعفر(ع) وفرج امام زمان(عج) ۵صلوات ذکر نمائید 👇👇👇👇👇👇👇👇 @shahidmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_453935123579011404.mp3
432.7K
قرار.شبانه امام زمان عج ✨به شیعیان و دوستان مابگویید که خدا را به حق عمه ام حضرت زینب س قسم دهند که فرج مرانزدیک گرداند✨ اللهم العجل لولیک الفرج بحق زینب کبری س ✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم✨ https://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7
هدایت شده از Khosravi
🌷 سلام دوستان مهمون امروزمون داداش علی هست✋ 🖤 شهید علی باکری🌹 تاریخ تولد: ۱۳۲۲ تاریخ شهادت: ۳۱ / ۱ / ۱۳۵۱ محل تولد: میاندوآب محل شهادت: دادگاه پهلوی 🌹مردی که ترک آذربایجان بود سه فرزند شهیدش، شهیدان علی باکری💫 حمید باکری💫 و مهدی باکری بود💫 هر سه در راه خدا به شهادت رسیدند🕊️،که جنازه هیچکدامشان برنگشت 🥀 و پدری ماند بدون هیچ سنگ قبری از فرزندانش🥀، فرزندانی که با خدا معامله کردند🕊️ هِمّت این باکری ها غارت و سودا نبود. بین این برادران از علی کمتر یاد میشود🌹🕊️ علی باکری در سال ۱۳۴۱ با رتبه ۱ در مهندسی شیمی دانشکده فنی دانشگاه تهران به تحصیل مشغول گردید و در سال ۱۳۴۵ با رتبه اول از دانشگاه فارغ التحصیل شده و بلافاصله پس از آن به تدریس در دانشگاه پرداخت.💫 علی در شهریور ۱۳۵۰ به دام ساواک افتاد و پس از شکنجه های فراوان🖤 در دادگاه نظامی پهلوی به اعدام محکوم، و حکمش اجرا شد و اعدام گردید🖤 پیکر او به دست ساواک تکه تکه شد و پیکرش را پس نداد🖤 بدون هیچ سنگ قبری،🥀 بدون هیچ اثری از او🥀و شهید برای همیشه مفقود الجسد ماند🕊️🕋 🌷 شهید علی باکری https://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7
قسمت 14.mp3
7.34M
🔊نمایشنامه 4️⃣1️⃣ 💞بر اساس زندگی شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی به روایت همسر ⏰مدت زمان: 07:32 دقیقه 🌹اینجا 👇 @shahidmostafamousavi
چهار تا کرونا ✍ رسول موحدیان بعد از 60 سال پادویی و زحمت، تو این دنیا 4 دهنه مغازه دارم و یک باب آپارتمان با همسرم تنها زندگی میکنم و 4 فرزندم، زندگی تشکیل داده اند. دوتا عروس دارم و دو تا داماد و چند تا هم نوه ی شیرین زبان یکی از مغازه ها را خودم میچرخانم و بقیه را اجاره داده ام . اوایل شروع کرونا همسرم خیلی اصرار داشت که این روزها مغازه را تعطیل کنم چون با مشتری های زیادی سر و کار دارم، نکند کرونا بگیرم، اما من گوش نکردم . همسرم برای اینکه مرا متقاعد کنه، همه ی بچه ها را شام دعوت کرده بود و کلی تدارک دیده بود . من اطلاع نداشتم و دَم عید مشتری زیاد بود و دیر وقت رسیدم خونه . دیدم همسرم خیلی گرفته و غمگین نشسته و کلی غذا و میوه و... پرسیدم چی شده مهمان داریم؟ چرا ناراحتی؟ گفت بشین خستگی رفع کن فعلا شام بخور برات تعریف میکنم . بعد از شام گفت: امروز زنگ زدم به بچه ها گفتم پدرتون حرف منو گوش نمیکنه میره درِ مغازه با این همه آدم سروکار داره می ترسم کرونا بگیره من نگرانش هستم، امشب همتون بیایید شام خونه ما ببینیم راضیش میکنیم نره مغازه، اما همشون به بهانه های مختلف زنگ زدن و گفتن نمی تونیم بیایم . گفتم اینکه ناراحتی نداره حتما کار داشتند. گفت چه کاری، اونا از ترس اینکه تو کرونا نگرفته باشی نیومدن. راستش خودم هم حالم گرفته شد و چند تا لعنت و نفرین کردم به کرونا و این وضع که پیش اومده و ... به خاطر نگرانی همسرم، مغازه را تعطیل کردم و بدون اطلاع بچه ها رفتیم کیش. بعد از چند روز یکی از پسرا زنگ زد که بگه مادر بزرگ زنش چشم عمل کرده که بریم بهش سر بزنیم. ولی همسرم حرفشو قطع کرد و از روی دق و دلی و با ناراحتی بهش گفت : تو به فکر مادربزرگ زنت هستی ، نمی پرسی بابات کجاست و حالش چطوره ؟ پسره گفت چطور مگه . همسرم گفت راستش بابات گرونا گرفته الان چند روزه آوردمش بیمارستان حالش وخیمه و احتمالا یکی دو روز دیگه هم زنده نیست. پسره مثلا ناراحت شد و گفت نمیشه که ما بیایم بهش سر بزنیم باید چکار کنیم؟ همسرم گفت هیچی اگه فوت کرد خودشون دفنش میکنند و مراسم هم که ممنوعه و ... منهم کلی خندیم و گفتم خوب فکری کردی که اینطوری بهشون گفتی، ببینیم چه کار میکنند . ما حدود یه هفته تو کیش موندیم و برگشتیم. البته تو این مدت بچه ها باز هم زنگ زدند و احوال منو از مادرشون پرسیدن و ایشون هم روز آخر گفت که من فوت کردم و مشغول کارهای قانویش برا دفن هست. آخرین باری که بچه ها به مادرشون زنگ زدند همه می گفتند احتمالا تو هم گرفتی ، آزمایش دادی؟ ایشون هم گفت نه، ممکنه، چون همش پیش باباتون بودم. بهمین خاطر اصلاً نیامدن که به مادرشون هم سر بزنند تا اینکه یه روز بهشون گفت: نترسید آزمایش دادم ، من ندارم ، اومدن خونه رو هم ضد عفونی کردن . گفتن پس شب میاییم پیشت. قرار گذاشتیم من تو اتاق پنهان بشم و بازی را ادامه بدیم . وقتی بچه ها اومدن، پس از کمی ناراحتی و پخش یه جعبه خرمایی که یکیشون آورده بود و... یکی از عروسا گفت: خدا بیامرزه، عمر خودشو کرده بود، خوب شد بچه ها نیومدن که بگیرن. یکی از دامادا گفت: خدا رحمت کنه، حمید دیر وقته اون برگه ها را نشون مامان بدید . یکی از دخترا ناراحت شد و گفت حالا چه وقت این کاره و ... هر چهارتاشون رفته بودند دنبال انحصار وراثت و بین خودشون مغازه ها را تقسیم کرده و آپارتمان را برای مادرشون در نظر گرفته بودند و کاغذی بین خودشون امضا کرده بودند و حالا سراغ سند ها را میگرفتند . همسرم گفت بذارید کفنش خشک بشه و ... از اتاق اومدم بیرون و کلی سرشون دادم زدم و ... وقتی دیدم به جای 4 تا فرزند، «چهارتا کرونا» بزرگ کردم، همانجا تصمیم گرفتم مغازه ها و آپارتمان را بفروشم و پولشو برای کمک به بیماران کرونایی اهدا کنم و با همسرم به دیاری دیگر کوچ کنیم، دیاری روستایی و عشایری که چند تا گوسفند بگیریم و تا پایان عمر با احشام و حیوانات زندگی کنیم که «چوپانی گوسفندان» به مراتب از بزرگ کردن این گونه فرزندان بهتر و پر بارتره . @shahidseyedmostafamousavi