eitaa logo
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
335 دنبال‌کننده
19.7هزار عکس
13.6هزار ویدیو
193 فایل
کانالهای @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 شهدا را باید خیلی جدّی گرفت. ما برای شهدا همان ارزشهایی را باید قائل باشیم که خدای متعال برای اینها قائل است.
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ 💠 دلم می‌لرزید و نباید اجازه می‌دادم این لرزش را حس کند که با نگاهم در چشمانش فرو رفتم و محکم حرف زدم :«برا من فرقی نداره! بلاخره یه جایی باید ریشه این خشک بشه، اگه تو فکر می‌کنی از میشه شروع کرد، من آماده‌ام!» برای چند لحظه نگاهم کرد و مطمئن نبود مرد این میدان باشم که با لحنی مبهم زیر پایم را کشید :«حاضری قید درس و دانشگاه رو بزنی و همین فردا بریم؟» شاید هم می‌خواست تحریکم کند و سرِ من سودایی‌تر از او بود که به مبل تکیه زدم، دستانم را دور بازوانم قفل کردم و به جای جواب، دستور دادم :«بلیط بگیر!» 💠 از اقتدار صدایم دست و پایش را گم کرد، مقابل پایم زانو زد و نمی‌دانست چه آشوبی در دلم برپا شده که مثل پسربچه‌ها ذوق کرد :«نازنین! همه آرزوم این بود که تو این تو هم کنارم باشی!» سقوط به اندازه هم‌نشینی با سعد برایم مهم نبود و نمی‌خواستم بفهمد بیشتر به بهای عشقش تن به این همراهی داده‌ام که همان اندک را عَلم کردم :«اگه قراره این خیزش آخر به ایران برسه، حاضرم تا تهِ دنیا باهات بیام!» و باورم نمی‌شد فاصله این ادعا با پروازمان از فقط چند روز باشد که ششم فروردین در فرودگاه بودیم. 💠 از فرودگاه اردن تا مرز کمتر از صد کیلومتر راه بود و یک ساعت بعد به مرز سوریه رسیدیم. سعد گفته بود اهل استان است و خیال می‌کردم به‌هوای دیدار خانواده این مسیر را برای ورود به سوریه انتخاب کرده و نمی‌دانستم با سرعت به سمت میدان پیش می‌رویم که ورودی شهر درعا با تجمع مردم روبرو شدیم. من هنوز گیج این سفر ناگهانی و هجوم جمعیت بودم و سعد دقیقاً می‌دانست کجا آمده که با آرامش به موج مردم نگاه می‌کرد و می‌دیدم از شهر لذت می‌برد. 💠 در انتهای کوچه‌ای خاکی و خلوت مقابل خانه‌ای رسیدیدم و خیال کردم به خانه پدرش آمده‌ایم که از ماشین پیاده شدیم، کرایه را حساب کرد و با خونسردی توضیح داد :«امروز رو اینجا می‌مونیم تا ببینم چی میشه!» در و دیوار سیمانی این خانه قدیمی در شلوغی شهری که انگار زیر و رو شده بود، دلم را می‌لرزاند و می‌خواستم همچنان محکم باشم که آهسته پرسیدم :«خب چرا نمیریم خونه خودتون؟» 💠 بی‌توجه به حرفم در زد و من نمی‌خواستم وارد این خانه شوم که دستش را کشیدم و کردم :«اینجا کجاس منو اوردی؟» به سرعت سرش را به سمتم چرخاند، با نگاه سنگینش به صورتم سیلی زد تا ساکت شوم و من نمی‌توانستم اینهمه خودسری‌اش را تحمل کنم که از کوره در رفتم :«اگه نمی‌خوای بری خونه بابات، برو یه هتل بگیر! من اینجا نمیام!» نمی‌خواست دستش را به رویم بلند کند که با کوبیدن چمدان روی زمین، خشمش را خالی کرد و فریاد کشید :«تو نمی‌فهمی کجا اومدی؟ هر روز تو این شهر دارن یه جا رو آتیش می‌زنن و آدم می‌کُشن! کدوم هتل بریم که خیالم راحت باشه تو صدمه نمی‌بینی؟» 💠 بین اینهمه پرخاشگری، جمله آخر بوی می‌داد که رام احساسش ساکت شدم و فهمیده بود در این شهر غریبی می‌کنم که با هر دو دستش شانه‌هایم را گرفت و به نرمی نجوا کرد :«نازنین! بذار کاری که صلاح می‌دونم انجام بدم! من دوستت دارم، نمی‌خوام صدمه ببینی!» و هنوز به آخر نرسیده، در خانه باز شد. مردی جوان با صورتی آفتاب سوخته و پیراهنی بلند که بلندیِ بیش از حد قدش را بی‌قواره‌تر می‌کرد. شال و پیراهنی پوشیده بودم تا در چشم مردم منطقه طبیعی باشم و باز طوری خیره نگاهم کرد که سعد فهمید و نگاهش را سمت خودش کشید :«با ولید هماهنگ شده!» 💠 پس از یک سال زندگی با سعد، زبان عربی را تقریباً می‌فهمیدم و نمی‌فهمیدم چرا هنوز نیستم که باید مقصد سفر و خانه مورد نظر و حتی نام رابط را در گفتگوی او با بقیه بشنوم. سعد دستش را به سمتش دراز کرد و او هنوز حضور این زن غیرسوری آزارش می‌داد که دوباره با خط نگاه تیزش صورتم را هدف گرفت و به عربی پرسید :« هستی؟» 💠 از خشونت خوابیده در صدایش، زبانم بند آمد و سعد با خنده‌ای ظاهرسازی کرد :«من که همه چی رو برا ولید گفتم!» و ایرانی بودن برای این مرد جرم بزرگی بود که دوباره بازخواستم کرد :«حتماً هستی، نه؟» و اینبار چکاچک کلماتش مثل تیزی پرده گوشم را پاره کرد و اصلاً نفهمیدم چه می‌گوید که دوباره سعد با همان ظاهر آرام پادرمیانی کرد :«اگه رافضی بود که من عقدش نمی‌کردم!»... ✍️نویسنده: ‌‌امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست مقام معظم رهبری ادمین تبادلات.ایتا @mousavi515 کانال @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس نوشته ها @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
هدایت شده از بیداری ملت
🔴 در فتنه کشف حجاب هم از رهبر انقلاب یاد بگیرید که باج نمی دهد 🔰رهبر انقلاب در اوج فتنه 88 فرمودند: « این تصور هم غلط است که بعضی خیال کنند با حرکات ، یک اهرم علیه نظام درست میکنند و مسئولین نظام را مجبور میکنند، وادار میکنند تا به عنوان مصلحت، زیر بار تحمیلات آنها بروند. نه، این هم غلط است. اولاً تن دادن به مطالبات غیر قانونی، زیر فشار، خود این، شروع است. این اشتباه محاسبه است؛ این محاسبه‌ی غلطی است. عواقبی هم اگر پیدا کند، عواقبش مستقیماً متوجه فرماندهان پشت صحنه خواهد شد. اگر لازم باشد، مردم آنها را هم در نوبت خود و وقت خود خواهند شناخت » یا اینکه فرمودند: « اگر کسانی شبهه دارند و مستنداتی ارائه میدهند، باید حتماً رسیدگی بشود؛ البته از مجاری قانونی؛ رسیدگی فقط از مجاری قانونی. بنده زیر بار نخواهم رفت » https://khl.ink/f/7190 👈 همچنین ایشان در فتنه سال 98 و پس از جان باختن تعدادی از افراد و تخریب برخی مراکز در این قضیه، فرمودند: « بنده در این قضیّه سررشته ندارم، یعنی تخصّص این کار را ندارم، به آقایان هم گفتم -چون نظرات کارشناس‌ها هم در این قضیّه‌ی بنزین مختلف است، بعضی‌ها آن را لازم و واجب میدانند، بعضی‌ها مضر میدانند؛ بنابراین من هم که صاحبنظر نیستم در این قضایا- که من صاحبنظر نیستم، لکن اگر سران سه قوّه تصمیم بگیرند من حمایت میکنم؛ من این را گفته‌ام، حمایت هم میکنم. سران قوایند، نشسته‌اند با پشتوانه‌ی کارشناسی یک تصمیمی برای کشور گرفته‌اند، باید عمل بشود به آن تصمیم » https://khl.ink/f/44018 ⏪ در واقع ایشان با این نوع موضع گیری ها در بزنگاه ها به دشمنان خارجی و اغتشاشگران داخلی می فهمانند که باید فکر اینکه جمهوری اسلامی با فشار، داد و فریاد یا با خیابان کشاندن بخشی از مردم از موضع خود کوتاه می آید و به اصطلاح باج می دهد را از سر خود بیرون کنند. به عبارت دیگر، 👌در فتنه ها نباید کاری کرد که دشمن شود و یا فتنه گر داخلی کند که با فشار می تواند از جمهوری اسلامی باج بگیرد. ⏪ در فتنه کشف نیز رهبر انقلاب چند بار به لزوم رعایت حجاب اشاره کردند و حتی کشف حجاب را دانستند و تیر آخر را زدند. مسئولین هم به تأسی از ایشان نباید ذره ای در مسأله ای که حق با ماست، کوتاه بیایند؛ بلکه در شرایطی که به وجود آمده، باید محکم تر از گذشته پای کار موضوع حجاب و عفاف بیایند؛ 👈 زیرا هر نوع عقب نشینی به معنی دادن است و باج دادن نه تنها موجب از دست رفتن یکی از مهمترین دستاوردهای انقلاب ( یعنی حجاب و عفاف ) می شود، بلکه خواهد شد و موجب می شود که در آینده، فتنه گران از همین روش در زمینه های مختلف، نظام را مجبور به عقب نشینی و کوتاه آمدن از اصول کنند. 🔴 👇 @bidariymelat
. ♻️ منتظر باشید، حسن قراره بترکونه! 🔰 حمید رسایی: قرار است آخر هفته حسن روحانی با تمهیدی که سید حسن مصطفوی برایش کرده، در حسینیه جماران حاضر شود و به مناسبت درگذشت هاشمی رفسنجانی سخنرانی کند. نیاز به توضیح نیست که هدف این جماعت چیست. اما پیشنهاد من این است: بجاست آقای روحانی که این روزها از می‌نالد و خود را منجی آزادی و معتقد به حق انتخاب مردم و تغییر و تحول در شیوه حکمرانی معرفی می‌کند، درباره این موضعش در سخنرانی ۲۹ شهریور سال ۷۵ در سرخه سمنان درباره هم چند کلمه‌ای افاضه کند: قانون اساسی نوکر نظام است. ارزش این قانون به آرای مردم است ولی انسان‌های استثنایی و شایسته، در قالب قانون نمی‌گنجند! 👈 من این جماعت را نامگذاری می‌کنم که در تغییر رنگ دادن و فریب مردم بی‌اطلاع، آنقدر استادند که چنین تفکری داشته و دارند اما چیز دیگری بر زبان می‌آورند و از شدت این همه تناقض هم هنگ نمی‌کنند! 🤝 دست به دست کنید تا برسد به دستش... ای نامه که می‌روی به سویش از جانب من بکوب تو رویش 🔺برای دیدن تحلیل‌های حمید رسایی عضو کانال شوید🔻 eitaa.com/joinchat/389677056C798a6dc5a1