گروه جهادی جوانترین شهید مدافع حرم شهید سید مصطفی موسوی می خواهد بسته هایی برای کمک رسانی به خانواده های نیاز مند شهدا تدارک ببیند که این بسته ها تشکیل شده از
برنج
ماکارانی
رب
روغن
حبوبات
و...
وبرای این کار نیاز مند بودجه بسیار زیادی هستیم.
بنابراین از شما خواهش مندیم به این گروه جهادی کمک کرده واین پیام را به دوستان خود نیز ارسال نمایید.
این فعالیت ان شاالله داعمی وهمیشگی هست.
۵۸۵۹۸۳۱۱۵۷۹۸۹۸۶۳درگاه بانک تجارت مهدی خسروبیگی
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان "بی تو هرگز "بر اساس داستان واقعی
#قسمت شصت و دوم: ✍زمانی برای نفس کشیدن
🍃دنبالم، توی راهروی بیمارستان، راه افتاد…
می خواستم گریه کنم…
چشم هام مملو از التماس بود…
تو رو خدا دیگه نیا…
که صدام کرد…
– دکتر حسینی … دکتر حسینی … پیشنهاد شما برای آشنایی بیشتر چیه؟
🍃ایستادم و چند لحظه مکث کردم…
– من چطور آدمی هستم؟
جا خورد…
– شما شخصیت من رو چطور معرفی می کنید؟
با تمام خصوصیات مثبت و منفی… .
معلوم بود متوجه منظورم شده، گفت:
🍃– پس علائق تون چی؟
– مثلا اینکه رنگ مورد علاقه ام چیه؟یا چه غذایی رو دوست دارم؟
واقعا به نظرتون اینها خیلی مهمه؟
مثلا اگر دو نفر از رنگ ها یا غذای متفاوتی خوششون بیاد نمی تونن با هم زندگی کنن؟
🍃چند لحظه مکث کردم و ادامه دادم:
-طبیعتا اگر اخلاقی نباشه و خودخواهی غلبه کنه،ممکنه نتونن… در کنار اخلاق، بقیه اش هم به شخصیت و روحیه است…
اینکه موقع ناراحتی یا خوشحالی یا تحت فشار، آدم ها چه کار می کنن یا چه واکنشی دارن…
🍃اما این بحث ها و حرف ها تمومی نداشت… بدون توجه به واکنش دیگران، مدام میومد سراغم و حرف می زد… با اون فشار و حجم کار، این فشار و حرف های جدید واقعا سخت بود…
دیگه حتی یه لحظه آرامش یا زمانی برای نفس کشیدن، نداشتم… .
🍃دفعه آخر که اومد، با ناراحتی بهش گفتم:
– دکتر دایسون … میشه دیگه در مورد این مسائل صحبت نکنیم؟ و حرف ها صرفا کاری باشه؟
خنده اش محو شد، چند لحظه بهم نگاه کرد… .
– یعنی شما از من بدتون میاد خانم حسینی؟
#ادامه_دارد
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
#رمان "بی تو هرگز "بر اساس داستان واقعی
#قسمت شصت و سوم:
🔷قسمت 3⃣6⃣
🔷خدای تو کیست؟
🍃خنده اش محو شد ...
- یعنی ... شما از من بدتون میاد خانم حسینی؟ ...
چند لحظه مکث کردم ... گفتن چنین حرف هایی برام سخت بود ... اما حالا ...
- صادقانه ... من اصلا به شما فکر نمی کنم ... نه به شما... که به هیچ شخص دیگه ای هم فکر نمی کنم ... نه فکر می کنم، نه ...
بقیه حرفم رو خوردم و ادامه ندادم ... دوباره لبخند زد ...
- شخص دیگه که خیلی خوبه ... اما نمی تونید واقعا به من فکر کنید؟ ...
خسته و کلافه ... تمام وجودم پر از التماس شده بود ...
- نه نمی تونم دکتر دایسون ... نه وقتش رو دارم، نه ... چند لحظه مکث کردم ... بدتر از همه ... شما دارید من رو انگشت نما و سوژه حرف دیگران می کنید ...
🍃- ولی اصلا به شما نمیاد با فکر و حرف دیگران در مورد خودتون ... توجه کنید ... یهو زد زیر خنده ... اینقدر شناخت از شما کافیه؟ ... حالا می تونید بهم فکر کنید؟ ...
- انسان یه موجود اجتماعیه دکتر ... من تا جایی حرف دیگران برام مهم نیست که مطمئن باشم کاری که می کنم درسته ... حتی اگر شما از من یه شناخت نسبی داشته باشید ... من ندارم ... بیمارستان تمام فضای زندگی من رو پر کرده ... وقتی برای فکر کردن به شما و خصوصیات شما ندارم ... حتی اگر هم داشته باشم ... من یه مسلمانم ... و تا جایی که یادم میاد، شما یه دفعه گفتید ... از نظر شما،خدا، قیامت و روح وجود نداره...
در لاکر رو بستم
_خواهش می کنم تمومش کنید...
و از اتاق رفتم بیرون
ادامه دارد. ....
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌟به رسم هر پنج شنبه🌟
✨بیاد امواتمان ✨
💐پنجشنبه هست دسته گلي بفرستيم براي تموم آنهايي كه در بين ما نيستند ولي دعاهاشون هنوز كارگشاست،
يادشون هميشه با ماست و جاشون بين ما خاليه،
در آخرین روزهفته یادشان را گرامی میداریم وبه روح همه پدران ومادران که دیگر در بینمان نیستند .
دلمون خيلي وقتها هواشونو می كنه, امادیدارشون میفته به قیامت, دسته گلي به زيبايي يك فاتحه..
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ✨
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ
إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِين
اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ
صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ.
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
✨بِسمِِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ✨
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ
اللَّهُ الصَّمَدُ
لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ
وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ
✨3مرتبه ✨
✨دسته گلی به زیبایی حمد وسوره نثارشان میکنیم..
تاخوشحال بشن و در حق ما دعا کنند.
☀🍃روحشان شاد 🍃☀
✨💐✨ 💐✨ 💐✨
🌟بِسْمِ اللهِ الرحمن الرَّحیمِ🌟
اَلسَّلامُ عَلی اَهْلِ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ مِنْ أَهْلِ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ یا أَهْلِ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ بِحَقِّ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ کَیْفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ مِنْ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ یا لا إِلهَ إِلاّ اللهُ بِحَقِّ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ اِغْفِرْ لِمَنْ قالَ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ وَحْشُرْنا فی زُمْرَهِ مَنْ قالَ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ علیٌّ وَلِیٌّ الله
✨ 💐✨ 💐✨ 💐✨
💫به یاد درگذشتگان
🌹 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ.💐
💐 ✨ التماس دعا✨ 💐
@shahidmostafamousavi
🏴 حاج میرزا محمد سُلگی به یاران شهیدش پیوست
▪️سردار حاج میرزا محمد سُلگی، جانباز سرافراز، فرمانده دلاور گردان ابوالفضل (ع) ، رییس ستاد لشکر انصارالحسین (ع) و راوی کتاب آب هرگز نمی میرد که طی روزهای اخیر به دلیل عوارض ناشی از استنشاق گازهای شیمیایی دوران دفاع مقدس و جراحات جانبازی در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان شهید بهشتی بستری بود، صبح امروز به یاران شهیدش پیوست.
🔺 به استحضار مردم شریف دارالمومنین همدان می رساند به منظور حفظ سلامت شهروندان در شرایط موجود؛ مراسم تشییع، تدفین و ختم برای ایشان برگزار نخواهد شد.
💠 روحشان شاد و یادشان گرامی
🌹اینجا 👇
@shahidmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"واقعاً اگر ممکن بود برای من، پا میشدم میرفتم همدان، دیدن این مرد"
رهبر معظم انقلاب پس از خواندن کتاب خاطرات حاج میرزا سلگی گفتند: "واقعاً اگر ممکن بود برای من، پا میشدم میرفتم همدان، دیدن این مرد"
#حاج_میرزا_سلگی
🌹اینجا👇
@shahidmostafamousavi
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محند و آل محمد و عجل فرجهم
بیانیه کانون اسلامی مهندسین
پایان شب سیاه استکبارو صبح روشن ظهور موفورالنور
کشتی استکبار غربی_عبری_عربی در منطقه غرب آسیا به گل نشسته است.
و تلاش عوامل آن، به فرو رفتن هرچه بیشتر آن منجر شده و می شود.
مجموعه حرکات و سکنات استکبار آمریکا_انگلیس_ صهیونیسم. از برجام تا به حال، نشان از عزم راسخ و خلل ناپذیر استکبار بر بر اندازی نظام الهی_مردمی ایران عزیز دارد.
و برجام، نقطه عطف این تصمیم شوم بوده است.
هر چند که در اسناد مربوطه چیز خاصی که نشان دهنده این مطلب باشد، به چشم نمی آید.
اما روند عملکرد آمریکا، سرکرده استکبار جهانی، از یک سو و منوچهرفریدون و دار و دسته نفوذی_بهایی_ حجتیه ای او، از سوی دیگر، نشان از یک توطئه مشترک و نقشه و برنامه و حلقات عملیاتی فتنه زود هنگام ۹۸ (از۹۶) و براندازی ۲۰۲۰ (از۲۰۱۸) دارد.
نوع عملیات ها و ترتب آنها بر یک دیگر، دقت و اتقان کار دست اندر کاران، در این تصمیم شوم نیز، گواه دقیقی بر این مدعاست.
کسی در این ماجراها غرق می شود که تا این جای کار را، نمی پذیرفت.و حد اقل روش خود را، مورد تآکید قراز می داد.
و حلقه اول عملیات، از درب خانه یک مراد، در یک فرقه، آغاز می شود. و تا آشوبهای پیاپی در شهر های مختلف، پیش می رود و فروکش می کند و... تا ترور سردار ضد تروریسم پیش می رود. و اسقاط هواپیمای نخبگان و ... کرونا. ارتباط بین این عملیات های بزرگ و کوچک و نوع آن ها و تکامل آن ها نشان از دقت برنامه و عمل بدان و عزم قطعی طرفین منعاهد آن دارد.
و صد البته، عملکرد طزف مقابل آن ها و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و در رآس آن، فرمانده کل قوا، امام امت و ولی علی الاطلاق فقیه نقش مهمی در خنثی سازی تمام توطئه های ریز و درشت و نقشه ها و عملیات ها، داشته و دارد
به عنوان نمونه، همین حلقه آخر که محدود به چین(خیلی محدود، در محدوده یوهان، آن هم برای گوشمالی) و ایران(خیلی خیلی محدود، بسیار بسیار عمیق، دقیق، نافذ و بی نهایت کوتاه و ضربتی و در حد ۱۰ تا ۲۴ ساعت) بود. و جمع کردن کرونا در عرض دو سه روز لغایت یک هفته بعد از بر اندازی بر آورد شده بود..
اما، ابتداء مردم، با آمدن پای صندوق رآی و سپس موضع گیری امام امت در درس خارج فقه، دو روز بعد از حمله، مبنی بر اعلام رزمایش ملی بود که کاسه کوزه های دشمن را بهم ریخت. و اعلام اتهام حمله بیولوژیک و ازهمه، امر به تشکیل قرارگاه، دشمن را، کاملا غافلگیر کرد.
و کرونا را از مهار آنان خارج ساخت و به خودشان برگرداند به طوری که اسرائیل چند روز و انگلیس دو سه هفته و آمریکا ۴ و۵ هفته بعد و با تاخی، اقرار به درگیری با کرونا کردند.
و الآن به شدت درگیر و در معرض اتهام هستند..
فلذا پایان شب سیه و آغاز سپیده صبح بسیار نردیک است.
"و مکروا ومکرالله والله خیرالماکرین*وانهم اللمکیدون"
مجیدحبیبیان
@shahidmostafamousavi
✨﷽✨
✅سه دام شیطان
شیطان، موسی را ملاقات کرد و به حضرت عرضه داشت: ای موسی! تویی آن انسانی که خداوند مهربان تو را به رسالت برگزیده و بی واسطه با تو سخن می گوید، روی این حساب از آبروی فوق العاده ای برخورداری، من یکی از مخلوقات خدایم و گناهی را مرتکب شدم و علاقه دارم از آن گناه به درگاه حضرت حق توبه کنم!! به پیشگاه محبوب عالمیان واسطه شو تا توبه ام را بپذیرد. موسی بزرگوار قبول کرد، از خداوند مهربان درخواست کرد: الهی! توبه اش را بپذیر. خطاب رسید: موسی! خواسته ات را قبول کردم، به شیطان امر کن به قبر آدم سجده کند، چرا که توبه از گناه، جبران عمل فوت شده است.
موسی، ابلیس را دید و پیشنهاد مقصود خلقت را به او گفت. سخت عصبانی و خشمگین شد و با تکبر گفت: ای موسی! من به زنده او سجده نکردم، توقّع داری به مرده او سجده کنم!!
سپس گفت: ای موسی! به خاطر این که به درگاه حق جهت توبه من شفاعت کردی بر من حق دار شدی، به تو بگویم که در سه وقت مواظب ضربه من باش که هرکس در این سه موضع، مواظب من باشد از هلاکت مصون می ماند.
1. به هنگام خشم و غضب، مواظب فعالیت من باش که روحم در قلب تو و چشمم در چشم تو است و همانند خون در تمام وجودت می چرخم، تا به وسیله تیشه خشم، ریشه ات را برکنم.
2. به وقت قرار گرفتن در میدان جهاد، متوجّه باش که در آن وقت من مجاهد فی سبیل اللّه را به یاد فرزندان و زن و اهلش انداخته، تا جایی که رویش را از جهاد فی اللّه برگردانم!
3. بترس از این که با زن #نامحرم خلوت کنی که من در آنجا واسطه نزدیک کردن هر دو به هم هستم!
در این داستان عجیب، شیطان به سه برنامه خطرناک اشاره دارد: شهوت، غضب و حرص. در هر صورت باید گفت: بدون شک، فرار انسان از جهاد، ریشه ای جز حرص به دنیا ندارد و امتناع ابلیس از سجده به آدم منشأی غیر حسد نمی تواند داشته باشد و این حسد، درب بسیار بزرگی است که شیطان با ورودش، قدرت تسخیر قلب را پیدا می کند.
📚اثر استاد حسین انصاریان.
@shahidmostafamousavi
#خاطرات_شهید
●یکی از خلق و خوی خوب آقا جواد این بود که عصبانی نمی شد و خیلی آرام بود و وقتی قدمی خیری بر می داشت مدام می گفت که من کل کارم برای رضای خدا است و کار باید فی سبیل الله باشد جواد سه ماه شعبان رجب و رمضان مرتب روزه می گرفت و نماز ش به موقع می خواند ولی در سوریه نمازش را به خاطر مجروحیتی که داشت نشسته می خواند.
●جواد برای اولین بار با سپاه بدر به سوریه اعزام شد و برای دوم با سرایای خراسانی رفت و مجروح شد.
●زمانی که داعش به سوربه حمله کرد آقا جواد در همه جنگ های سوریه شرکت کرد لذا جواد از زمانی که خواست برای اولین بار به سوریه برود به من گفت که می خوام برم ایران برای ادامه تحصیل چون می دانست که من ناراحت می شوم چیزی از رفتن به سوریه بهم نگفت و یک روز یکی بهم زنگ زد دیدم شماره سوریه روی گوشی من هست و جواد بود گفت: که مادر من الان در سوریه هستم و من بهش خیلی اصرار کردم که مادر برگردد ولی جواد گفته نه من بر نمی گردم .
📎پ ن : شهیدجواد علی حسناوی با نام نظامی «جواد جهانی»، فرزندِ مادری لرستانی اهل خرم آباد و پدری عراقی توسط «داعش» در روستای «عزیز بلد» از توابع شهر «بلد» واقع در استان آزاد شدهی «صلاح الدین» عراق شهید شد
#فرمانده_جواد
#شهید_جوادعلی_حسناوی
#سالروز_شهادت 🌷
@shahidmostafamousavi
قسمت 25.mp3
6.14M
#بشنوید
🔊نمایشنامه #یادت_باشد 5️⃣2️⃣
💞بر اساس زندگی شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی به روایت همسر
⏰مدت زمان: 05:01 دقیقه
🌹اینجا👇
@shahidmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به تو سلام میدم آقام
@shahidmostafamousavi
به قول یه آدم بزرگی :
#رزمنده ای که در فضای سایبر و مجازی می جنگی،
برای فشردن کلیدها و دکمه های کامپیوتر و موبایلت
وضو بگیر!
و با نیت #قربت_الی_الله مطلب بنویس.
بدون که تو مصداق و ما رمیت اذ رمیت... هستی
شما در شبهای تاریک #جبهه_مجازی و اینترنت از میدان #مین_گناه عبور می کنید.
#مراقب باشید
به شهدا تمسک کنید
بصیرتتون را بالا ببرید که #ترکش نخورید
رابطه خودتون رو با خدا زیاد کنید...
با #اهل_بیت یکی بشید و در این راه گوش به فرمان انها باشید...
بچه ها خط به خطی که تو #فضای_مجازی می نویسین رو همه #شهدا می بینن!!!
در این فضای مجازی که سربازانش شما هستید
باید تا دیوار #نیویورک و #کاخ_سفید پیش رفت.
امروز وقتی شما در این فضا قرار می گیرید شهدا شما را نگاه می کنند، پس باید با #وضو باشید و ذکر « ما رمیت اذ رمیت» بخوانید.
شما الان بالای #دکل_دیده بانی قرار گرفته اید و بخواهید یا نه، وسط میدان هستید؛
چرا که « #کل_یوم_عاشورا_و_کل_ارض_کربلا»
@shahidmostafamousavi
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان_بی_تو_هرگز "بر اساس داستان واقعی
#قسمت شصت و چهارم: ✍جراحی با طعم عشق
.
♥️برنامه جدید رو که اعلام کردن، برق از سرم پرید…
شده بودم دستیار دایسون…
انگار یه سطل آب یخ ریختن روی سرم…
باورم نمی شد…
کم مشکل داشتم که به لطف ایشون، هر لحظه داشت بیشتر می شد…
دلم می خواست رسما گریه کنم…
🦋برای اولین عمل آماده شده بودیم، داشت دست هاش رو می شست…
همین که چشمش بهم افتاد با حالت خاصی لبخند زد ولی سریع لبخندش رو جمع کرد…
– من موقع کار آدم جدی و دقیقی هستم و با افرادی کار می کنم که ریزبین، دقیق و سریع هستن …
♥️داشتم از خجالت نگاه ها و حالت های بقیه آب می شدم…
زیرچشمی بهم نگاه می کردن و بعضی ها لبخندهای معناداری روی صورت شون بود…
چند قدم رفتم سمتش و خیلی آروم گفتم:
– اگر این خصوصیاتی که گفتید، در مورد شما صدق می کرد، می دونستید که نباید قبل از عمل با اعصاب جراح بازی کنید…
حتی اگر دستیار باشه…
🦋خندید … سرش رو آورد جلو…
– مشکلی نیست، انجام این عمل برای من مثل آب خوردنه…
اگر بخوای، می تونی بایستی و فقط نگاه کنی…
برای اولین بار توی عمرم، دلم می خواست از صمیم قلب بزنم یه نفر رو له کنم…
♥️با برنامه جدید، مجبور بودم توی هر عملی که جراحش، دکتر دایسون بود حاضر بشم…
البته تمرین خوبی هم برای صبر و کنترل اعصاب بود…
چون هر بار قبل از هر عمل، چند جمله ای در مورد شخصیتش نطق می کرد و من چاره ای جز گوش کردن به اونها رو نداشتم…
🦋توی بیمارستان سوژه همه شده بدیم … به نوبت جراحی های ما می گفتن…
جراحی عاشقانه!!!!
#ادامه_دارد...
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان_بی_تو_هرگز "بر اساس داستان واقعی
#قسمت شصت و پنجم:✍ برو دایسون .
.
❤️یکی از بچه ها موقع خوردن نهار، رسما من رو خطاب قرار داد:
. – واقعا نمی فهمم چرا اینقدر برای دکتر دایسون ناز می کنی…
اون یه مرد جذاب و نابغه است و با وجود این سنی که داره تونسته رئیس تیم جراحی بشه… .
🦋همین طور از دکتر دایسون تعریف می کرد و من فقط نگاه می کردم…
واقعا نمی دونستم چی باید بگم یا دیگه به چی فکر کنم…
❤️برنامه فشرده و سنگین بیمارستان، فشار دو برابر عمل های جراحی، تحمل رفتار دکتر دایسون که واقعا نمی تونست سختی و فشار زندگی رو روی من درک کنه، حالا هم که…
🦋چند لحظه بهش نگاه کردم، با دیدن نگاه خسته من ساکت شد…
از جا بلند شدم و بدون اینکه چیزی بگم از سالن رفتم بیرون…
خسته تر از اون بودم که حتی بخوام چیزی بگم…
❤️سرمای سختی خورده بودم…
با بیمارستان تماس گرفتم و خواستم برنامه ام رو عوض کنن…
تب بالا، سر درد و سرگیجه…
حالم خیلی خراب بود، توی تخت دراز کشیده بودم که گوشیم زنگ زد… چشم هام می سوخت و به سختی باز شد…
🦋پرده اشک جلوی چشمم، نگذاشت اسم رو درست ببینم، فکر کردم شاید از بیمارستانه…
اما دایسون بود…
تا گوشی رو برداشتم بدون مقدمه شروع کرد به حرف زدن…
.❤️– چه اتفاقی افتاده؟ گفتن حالتون اصلا خوب نیست…
گریه ام گرفت…
حس کردم دیگه واقعا الان میمیرم …
با اون حال، حالا باید … حالم خراب تر از این بود که قدرتی برای کنترل خودم داشته باشم…
🦋– حتی اگر در حال مرگ هم باشم، اصلا به شما مربوط نیست… .
و تلفن رو قطع کردم…
به زحمت صدام در می اومد…
صورتم گر گرفته بود و چشمم از شدت سوزش، خیس از اشک شده بود…
#ادامه_دارد
&
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
نابینائی در شب تاریک چراغی در دست و سبوئی بر دوش در راهی می رفت. فضولی به وی رسید و گفت :
ای نادان! روز و شب پیش تو یکسانست و روشنی و تاریکی در چشم تو برابر، این چراغ را فایده چیست؟
نابینا بخندید و گفت : این چراغ نه از بهر خود است، از برای چون تو کوردلان بی خرد است، تا به من پهلو نزنند و سبوی مرا نشکنند.
حال نادان را به از دانا نمی داند کسی
گرچه دردانش فزون از بوعلی سینا بوَد
طعن نابینا مزن ای دم ز بینائی زده
زانکه نابینا به کار خویشتن بینا بود!
#عبدالرحمن_جامی
#بهارستان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
قسمت 26.mp3
9.2M
#بشنوید
🔊نمایشنامه #یادت_باشد 6️⃣2️⃣
💞بر اساس زندگی شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی به روایت همسر
⏰مدت زمان: 09:28 دقیقه
🌹اینجا 👇
@shahidmostafamousavi
🌷۱۱ نکته تربیتی درقرآن:
🌷۱.حلال خوری.۵۱ مومنون
🌷۲.تشویق خانواده به نماز.۱۳۲طه
🌷۳.خود وخانواده راازگناه بازداریم:۶تحریم
🌷۴.بدی هاراباخوبی جواب دادن...۳۴ فصلت
🌷۵.تشویق کارهای خوب۱۰۳ توبه
🌷۶.سرزنش نکردن کارهای بد.کافی ج ۲ ص۳۵۶
🌷۷سخاوت برای جذب دلها۶۰ توبه
🌷۸.اهل عمل بودن:........۲صف
🌷۹.خوش اخلاقی..۱۵۹ آل عمران
🌷۱۰.احترام به شخصیت کودکان
خصال ص۲۷۲ح ۱۲
🌷۱۱.زیبا و بانرمی سخن گفتن......۴۴طه
🌷ارزش تربیت:
من احیانا فکانما احیاالناس جمیعا......۳۲مائده
نجات یک انسان ازجهنم وبدبختی،به قدرنجات همه ارزش دارد.
@shahidmostafamousavi
#عطر_نماز❣آقامونه❣❣
🍂🌹عطر عاشقی🤲🍂
🌷پیامبر اكرم(ص) فرمودند:
🌹"بنده ای نیست كه به وقت های نماز و جاهای خورشید(منظور نماز اول وقت است ) اهمیت بدهد، مگر این كه من سه چیز را برای او ضمانت می كنم:
🔺برطرف شدن گرفتاری ها و ناراحتی ها
🔺آسایش و خوشی به هنگام مردن
🔺و نجات از آتش.
📚سفینه البحار،ج ۲، ص ۴۲.
🍂🌹👇🍂🌹👇🍂🌹👇🍂🌹👇🍂
ای جانم
نماز با کیفیت یعنی این
🍂👈وقت نماز
به افق تهران🌹👉🍂
التماس دُعای فرج
که درمان تمام دردهاست🤲🍂
@shahidmostafamousavi