eitaa logo
در محضر استاد
1.1هزار دنبال‌کننده
67 عکس
19 ویدیو
3 فایل
این کانال به بیان دیدگاه و اندیشه های استاد شهید مطهری(ره) در مناسبت های مختلف اختصاص دارد. ازاینکه با نظرات خویش ما را در اداره بهتر کانال یاری می کنید، سپاسگزارم. بازنشر مطالب با ذکر آدرس کانال بلامانع است. ارتباط با مدیر: https://eitaa.com/hpouryahya
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از در محضر استاد
🔸امشب و فردا تعلق دارد به حضرت سیدالشهداء سلام الله علیه؛ سوم شعبان و ولادت آن بزرگوار است. اهل ایمان به چنین ولادتی خوشحال و مسرور می‌شوند، چون می‌دانیم که- گذشته از هر امر دیگر- پیغمبر اکرم با این ولادت فوق‌العاده خوشحال و مسرور شد. شَیعَتُنا مِنّا، خُلِقوا مِنْ فاضِلِ طینَتِنا، یحْزَنونَ لِحُزْنِنا وَ یفْرَحونَ لِفَرَحِنا. خلاصه‌اش این است که شیعیان ما در حزن ما محزون و در سرور ما خوشحال و مسرور هستند. بنابراین روزی است که امیرالمؤمنین علی علیه السلام و صدّیقه طاهره سلام الله علیها همه در مثل چنین روزی خوشحال و مسرورند. ما شیعیان که ادعای تشیع می‌کنیم، در این اعیاد بیش از اینها [باید اظهار سرور کنیم] اگرچه شیعیان در ولادت حضرت سیدالشهداء به نسبت اعیاد دیگر- نه به نسبت شایستگی وقت و زمان- بیشتر اظهار سرور و شادمانی می‌کنند. ولی بیش از اینها لازم است که علائم و آثار و نشانه‏‌های این شادمانی در چهره همه ما پیدا باشد و در زندگی ما این علائم و نشانه‌‏ها ظاهر و بارز باشد. 🔸در آن حدیث فرمود: «انَّ لِلْحُسَینِ مَحَبَّةً مَکنونَةً فی قُلوبِ الْمُؤْمِنینَ» یک محبت پوشیده‌‏ای [نسبت به حسین علیه السلام در دلهای مؤمنین هست‏] (مکنون یعنی در آن سرّ ضمیر، در آن ضمیر باطن و ناآشکار)؛ در آن ضمیر ناآشکار هر مؤمنی محبت‏ حسین بن علی علیه السلام هست. البته در ضمیر ناآشکار و آشکار هر مؤمنی محبت پیغمبر خدا هم هست و باید باشد، همین‌طور محبت امیرالمؤمنین، حضرت زهرا و سایر ائمه هدی؛ ولی قضیه این است که برای بعضی از ائمه جریانهایی پیش آمده است که آن جریانها توانسته لااقل قسمتی از واقعیت آنها را نشان دهد و بارز و ظاهر کند. والّا فرق نمی‌کند، همه آنها نور واحد هستند. امام حسین علیه السلام در قضایا و مسائل عاشورا از وجود مقدسش آنقدر فضائل ظهور و بروز کرد که امکان ندارد کسی واقعاً مؤمن باشد و در عمق دل و روحش امام حسین علیه السلام را دوست نداشته باشد. 🔸روزی پیغمبر اکرم به خانه علی علیه السلام و فاطمه سلام الله علیها آمدند. در آن وقت امام حسن و امام حسین دو طفل کوچک بودند. حضرت رسول در آن روز مدتی نشستند و جلسه خیلی خوب و خوشی بود و غذایی تناول فرمودند و خیلی مسرور و خوشحال بودند و همه چنین بودند. بعد رفتند در کنار آن اتاق، ایستادند به نماز خواندن و مقداری نماز خواندند. بعد از نماز حالت دگرگونی برای ایشان پیدا شد که بعد شروع کردند به گریه کردن و گریه زیادی کردند. این امر قهراً سبب بهت و تعجب همه شد که چه شد، جلسه‌‏ای که این همه توأم با سرور و خوشحالی بود، پیغمبر اکرم بعد از نماز یک‌مرتبه به گریه افتادند، علت قضیه چیست؟ 🔸ظاهراً ناقل حضرت امیر هستند. تعبیر عجیبی است. آن ‏طور که یادم می‌آید فرمود: هیچ کدام از ما به خود جرأت نداد که از پیغمبر اکرم علت گریه را سؤال کند.فهمیدیم یک امر تازه‏‌ای است، پیغمبر است و خبر از آسمان و وحی و این‏گونه مسائل. روایت می‌گوید یک وقت امام حسین، همین طفل کوچک، از جا حرکت کرد رفت مقابل جدش که نشسته بود، اول دو پای کوچکش را یکی روی این زانوی جدش و یکی روی آن زانوی دیگر گذاشت. بعد سر جدش را محکم به سینه‌اش گرفت و چسباند. می‌دانید در این حال، وقتی که بدنها با یکدیگر تماس می‌گیرد، یک بچه کوچک، طفل بسیار بسیار عزیز پیغمبر و آن علائقی که پیغمبر دارد، چگونه آن محبتهای پیامبر به جوش می‌آید. دستهایش را هم به سر پیامبر قلاب کرد و چسباند. همین که خوب پیامبر را محکم در بغل گرفت و مطمئن شد که تمام عواطف او را به جوش آورده است، یک‌مرتبه گفت: «یا جَدّاه! ما یبْکیک» پدر جانم چرا گریه می‌کنی؟ علتش را به ما بگو. آنگاه پیغمبر اکرم شرح داد، فرمود: جبرائیل بر من نازل شد و در این حال آینده فرزندان مرا برای من شرح داد و از آن جمله اینکه بر حسین من چه خواهد گذشت و در کجا دفن خواهد شد و بعد قبرش چگونه مطاف زوّار خواهد بود! اینها نشانه‏‌های زیادی است از محبت پیغمبر اکرم نسبت به حسین بن علی علیه السلام؛ لهذا فرمود: «حُسَینٌ مِنّی وَ أَ نَا مِنْ حُسَینٍ، احَبَّ اللهُ مَنْ احَبَّ حُسَیناً» حسین از من است و من از حسینم؛ خدا دوست می‏‌دارد هر کسی را که حسین من را دوست بدارد. 📚 آشنایی با قرآن، جلد 8، صفحه 313 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مقام حضرت ابوالفضل العبّاس(علیه السلام‏) 🔹مقام جناب ابوالفضل(ع) بسیار بالاست. ائمّه ما فرموده‌اند: «انَّ لِلْعَبّاسِ مَنْزِلَةً عِنْدَاللهِ یغْبَطُهُ بِها جَمیعُ الشُّهَداءِ یوم القیامة»، عباس(ع) مقامی نزد خدا دارد که همه شهداء غبطه مقام او را می‌برند. 🔹متأسفانه تاریخ از زندگی آن بزرگوار اطلاعات زیادی نشان نداده؛ یعنی اگر کسی بخواهد کتابی در مورد زندگی ایشان بنویسد مطلب زیادی پیدا نمی‌کند. 🔹 ولی مطلب زیاد به چه درد می‌خورد؟ گاهی یک زندگی یک روزه یا دو روزه یا پنج روزه یک نفر که ممکن است شرح آن بیش از پنج صفحه نباشد، آنچنان درخشان است که امکان دارد به اندازه دهها کتاب ارزش آن شخص را ثابت کند، و جناب ابوالفضل العبّاس(ع) چنین شخصی بود. 📚 کتاب حماسه حسینی، جلد 1، صفحه 339 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ سخنی پیرامون امام زین العابدین(علیه السلام‏) 🔹عبادت امام وجود مقدس زین العابدین(ع) قهرمان معنویت است (معنویت به معنی صحیح آن)؛ یعنی یکی از فلسفه‌های وجودی فردی مثل علی بن الحسین(ع) این است که وقتی انسان خاندان پیغمبر(ص) را می نگرد، می‌بیند معنویت اسلام یعنی حقیقت اسلام، آن ایمان به اسلام تا چه حد در خاندان پیغمبر نفوذ داشته است؛ و این خودش یک مسئله‌ای است. اهل بیت پیغمبر(ص) همه‌شان این چنین‏‌اند. واقعاً عجیب است. انسان وقتی علی بن الحسین(ع) را می‌بیند، آن خوفی که از خدا دارد، آن نمازهایی که واقعاً نیایش بود و واقعاً پرواز روح به سوی خدا بود؛ آری، انسان وقتی علی بن الحسین را می‌بیند با خود می‌گوید این اسلام چیست؟! این چه روحی است؟! 🔹پیک محبت‏ زین العابدین(ع) پیک محبت بود. این هم عجیب است: راه می‌رفت، هرجا بی‌کسی را می‌دید، هر جا غریبی را می‌دید، فقیر و مستمندی را می‌دید، کسی را می‌دید که دیگران به او توجه ندارند، به او محبت می‌کرد، او را نوازش می‌کرد و به خانه خودش می‌آورد. 🔹دعا و گریه امام‏ برای علی بن الحسین(ع) فرصتی نظیر فرصت امام اباعبد الله(ع) پدر بزرگوارش پیدا نشد، اما برای کسی که می‌خواهد خدمتگزار اسلام باشد همه مواقع فرصت است ولی شکل فرصتها فرق می‌کند. ببینید امام زین العابدین به صورت دعا چه افتخاری برای دنیای شیعه درست کرده؟! و در عین حال در همان لباس دعا امام کار خودش را می‌کرد. از هر بهانه‏ای استفاده می‌کرد که اثر قیام پدر بزرگوارش را زنده نگه دارد. آن گریه‌ها که گریه می‌کرد و یادآوری می‏نمود برای چه بود؟ آیا تنها یک حالتی بود مثل حالت آدمی که فقط دلش می‌‏سوزد و بی‏‌هدف گریه می‌کند؟! یا می‌خواست این حادثه را زنده نگه دارد و مردم یادشان نرود که چرا امام حسین قیام‏ کرد و چه کسانی او را کشتند؟ این بود که گاهی امام گریه می‌کرد، گریه‌های زیادی. (این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.) 📚 کتاب سیری در سیره ائمه اطهار، صفحه ۹۹ ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ رهبری نسل جوان 🔸وقتی که می‌گوییم نسل جوان، مقصود حتماً طبقه جوان نیست، مقصود طبقه‏ ای است که در اثر تحصیلات و آشنایی با تمدن جدید دارای طرز تفکر مخصوصی است، خواه پیر باشد یا جوان. اگر خدا نخواسته فکری برای هدایت و رهبری این نسل نشود، آینده بکلی از دست خواهد رفت. ما هنوز این مسئله‌ را جدی نگرفته‌ایم. نسل جوان در نظر ما صرفاً یعنی یک نسل هواپرست و شهوت‏‌پرست، و خیال می‌کنیم با این که به آنها دهن‌کجی بکنیم و چهارتا متلک در روی منبر به آنها بگوییم کار درست می‌شود! 🔸مسأله رهبری و هدایت، از لحاظ تاکتیک و کیفیت عمل، در زمانهای متفاوت و در مورد اشخاص متفاوت فرق می‌کند و ما باید این خیال را از کلّه خود بیرون کنیم که نسل جدید را با همان متد قدیم رهبری کنیم. 🔸اولاً باید نسل جوان را بشناسیم و بفهمیم دارای چه مشخصات و ممیزاتی است. نسل جوان ما مزایایی دارد و عیبهایی. زیرا این نسل یک نوع ادراکات و احساساتی دارد که در گذشته نبود و از این جهت باید به او حق داد. در عین حال یک انحرافات فکری و اخلاقی دارد و باید آنها را چاره کرد. چاره کردن این انحرافات بدون در نظر گرفتن مزایا یعنی ادراکات و احساسات و آرمانهای عالی که دارد و بدون احترام گذاشتن به این ادراکات و احساسات میسر نیست. باید به این جهات احترام گذاشت. اسلام به این امور احترام گذاشته است. اگر ما بخواهیم به این امور بی‌‏اعتنا باشیم محال است که بتوانیم جلو انحرافهای فکری و اخلاقی نسل آینده را بگیریم. 🔸باید فکر اساسی برای این انحرافها کرد. فکر اساسی به این است که اول ما درد این نسل را بشناسیم، دردی که نشانه بیداری است، یعنی آن چیزی را که احساس می‌کند و نسل گذشته احساس نمی کرد. در قدیم سطح فکر مردم پایین بود، کمتر در مردم شک و تردید و سؤال پیدا می‌شد، حالا بیشتر پیدا می‌شود. باید شک و تردیدش را رفع کرد و به سؤالات و احتیاجات فکری‏‌اش پاسخ گفت. تا به دردش یعنی به افکار و ادراکات و احساساتش رسیدگی نشود، نمی‌شود جلو انحرافاتش را گرفت. 🔸ما امروز از این نسل گله داریم که چرا با قرآن آشنا نیست؟ چرا در مدرسه‌‏ها قرآن یاد نمی‌گیرند، حتی به دانشگاه هم که می‌روند از خواندن قرآن عاجزند؟ اما باید از خودمان بپرسیم ما تاکنون چه اقدامی در این راه کرده‌ایم؟ آیا با همین فقه و شرعیات و قرآن که در مدارس است توقع داریم نسل جوان با قرآن آشنایی کامل داشته باشد؟! عجبا که خود نسل قدیم قرآن را متروک و مهجور کرده، آنوقت از نسل جدید گله دارد که چرا با قرآن آشنا نیست. قرآن در میان خود ما مهجور است و توقع داریم نسل جدید به قرآن بچسبد. اگر نسل کهن از قرآن منحرف نشده بود قطعاً نسل جدید منحرف نمی شد. 🔸در رهبری نسل جوان، بیش از هر چیز دو کار باید انجام شود: یکی باید درد این نسل را شناخت. بدون شناختن درد این نسل هرگونه اقدامی بی‏مورد است. دیگر اینکه نسل کهن باید اول خود را اصلاح کند. نسل کهن از بزرگترین گناه خود باید توبه کند و آن مهجور قرار دادن قرآن است. همه باید به قرآن بازگردیم و قرآن را پیشاپیش خود قرار دهیم و در زیر سایه قرآن به سوی سعادت و کمال حرکت کنیم. (این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.) 📚 ده گفتار، صفحه ٢١٢ ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از در محضر استاد
❇️ "افْضَلُ الْاعْمالِ انْتِظارُ الْفَرَجِ‏" یعنی چه؟ 🔹بعضی خیال می‌کنند اینکه افضل اعمال انتظار فرج است، به این معناست که انتظار داشته باشیم امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه) با عده‌ای که خواص اصحابشان هستند یعنی سیصد و سیزده نفر و عده‌ای غیرخواص ظهور کنند، بعد دشمنان اسلام را از روی زمین بردارند، امنیت و رفاه و آزادی کامل را برقرار کنند، آن وقت به ما بگویند بفرمایید! ما انتظار چنین فرجی را داریم و می‌گوییم افضل اعمال هم انتظار فرج است! نه، انتظار فرج داشتن یعنی انتظار در رکاب امام بودن و جنگیدن و احیاناً شهید شدن، یعنی آرزوی واقعی و حقیقی مجاهد بودن در راه حق، نه آرزوی اینکه تو برو کارها را انجام بده، بعد که همه کارها انجام شد و نوبت استفاده و بهره گیری شد آن وقت من می‌آیم! 🔹انتظار فرج داشتن یعنی واقعاً در نیت ما این باشد که در رکاب امام زمان و در خدمت ایشان دنیا را اصلاح کنیم. در زیارت اباعبدالله (علیه السلام) می‌گوییم: «یا لَیتَنا کنّا مَعَک فَنَفوزَ فَوْزاً عَظیماً». معنایش این است که‌ ‏ای کاش ما در خدمت تو بودیم و شهید می‌شدیم و از راه شهادت، رستگاری عظیم پیدا می‌کردیم. آیا این ادعای ما از روی حقیقت است؟ افرادی هستند که از روی حقیقت ادعا می‌کنند ولی اکثر ما که در زیارتنامه‌ها می‌خوانیم، لقلقه زبان است. 📚آزادی معنوی، صفحه 173 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
هدایت شده از در محضر استاد
❇️ مهدویت، یک فلسفه بزرگ جهانی‏ 🔹کوشش کنید فکر خودتان را در مسئله‌ حضرت حجت با آنچه که در متن اسلام آمده تطبیق بدهید. غالب ما این مسئله‌ را به صورت یک آرزوی کودکانه یک آدمی که دچار عقده و انتقام است درآورده‏ ایم. گویی حضرت حجت فقط انتظار دارند که کی خداوند تبارک و تعالی به ایشان اجازه بدهند که مثلا بیایند ما مردم ایران را غرق در سعادت کنند یا شیعه را غرق در سعادت کنند، آنهم شیعه هایی که ما هستیم که شیعه نیستیم. نه، این یک فلسفه بزرگ جهانی است، چون اسلام یک دین جهانی است، چون تشیع به معنی واقعی‏ اش یک امر جهانی است. این را ما باید به صورت یک فلسفه بزرگ جهانی تلقی کنیم. 🔹وقتی قرآن می‌گوید: وَلَقَدْ کتَبْنا فِی الزَّبورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکرِ انَّ الْارْضَ‏ یرِثُها عِبادِی الصّالِحونَ‏، صحبت از زمین است، نه صحبت از این منطقه و آن منطقه و این قوم و آن نژاد. 1⃣اولًا امیدواری به آینده است که دنیا در آینده نابود نمی‌شود. اصول دین و مذهب به ما می‌گوید: زندگی سعادتمندانه بشر آن است که در آینده است. 2⃣دوم: آن دوره، دوره عقل و عدالت است. شما می‌بینید یک فرد سه دوره کلی دارد: دوره کودکی که دوره بازی و افکار کودکانه است، دوره جوانی که دوره خشم و شهوت است، و دوره پیری که دوره پختگی و استفاده از تجربیات و دوره حکومت عقل است. اجتماع بشری هم همین‌طور است. اجتماع بشری سه دوره را باید طی کند. یک دوره، دوره اساطیر و افسانه‌ها و به تعبیر قرآن دوره جاهلیت است. دوره دوم دوره علم است، ولی علم و جوانی، یعنی دوره حکومت خشم و شهوت. آیا دوره‌ای نخواهد آمد که آن دوره، حکومت، نه حکومت اساطیر باشد و نه حکومت خشم و شهوت؟! دوره‌ای که واقعاً در آن دوره معرفت و عدالت و صلح و انسانیت و معنویت حکومت کند؟ چگونه می‌شود که چنین دوره‌ای نیاید؟! مگر می‌شود که خداوند این عالم را خلق کرده باشد و بشر را به عنوان اشرف مخلوقات آفریده باشد، بعد بشر به دوره بلوغ خودش نرسیده یکمرتبه تمام بشر را زیرورو کند؟! 🔹پس مهدویت یک فلسفه بسیار بزرگ است. ببینید مضامینی که ما در اسلام داریم چقدر عالی است! نزدیک ماه مبارک رمضان است، دعای افتتاح را موفق خواهید بود و در شبهای ماه مبارک رمضان خواهید خواند. قسمت زیادی از آخر این دعا اختصاص به وجود مقدس حضرت حجت دارد که من همانها را می‌خوانم و دعای من هم همانها خواهد بود: «اللهُمَّ انّا نَرْغَبُ الَیک فی دَوْلَةٍ کریمَةٍ تُعِزُّبِهَا الْاسْلامَ وَ اهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَ اهْلَهُ وَ تَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ الی‏ طاعَتِک وَالْقادَةِ الی‏ سَبیلِک» 🤲 خدایا تو را به ذات مقدست و به حقیقت اولیاء کرامت قسم می‌دهیم که ما را از کسانی قرار بده که شایسته این آرزوی بزرگ بوده باشیم. 📚سیری در سیره ائمه اطهار، صفحه 259 ╭──────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰────────────
هدایت شده از در محضر استاد
✅مشخصات دوره حضرت مهدی(عج) 🔸به اتفاق علمای شیعه و اهل تسنن این جمله از پیغمبر اکرم متواتر است. احدی در این جمله تردید ندارد که پیغمبر اکرم فرمود: «لَوْ لَمْ یبْقَ مِنَ الدُّنْیا الّا یوْمٌ واحِدٌ لَطَوَّلَ اللهُ ذلِک الْیوْمَ حَتّی‏ یخْرُجَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدی». حال ببینید پیغمبر چگونه آن روز را روشن و دوره کمال بشریت می‌بیند. فرمود: «الْمَهْدی یبْعَثُ فی امّتی عَلَی اخْتِلافٍ مِنَ النّاسِ وَالزَّلازِلِ» مهدی در یک شرایطی می‌آید که اختلاف در میان بشر شدید و زلزله‌‏ها برقرار است (مقصود زلزله‏‌های ناشی از مواد زیر زمین نیست)، اصلًا زمین به دست بشر دارد تکان می‌خورد و خطر، بشریت را تهدید می‌کند «فَیمْلَأُ الْارْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً» بعد از آنکه پیمانه ظلم و جور پر شد، دنیا را پر از عدل و داد می‌کند. «یرْضی‏ عَنْهُ ساکنُ السَّماءِ وَ ساکنُ الْارْضِ» از او، هم خدای آسمان راضی است و هم خلق خدای آسمان و مردم روی زمین. بعد فرمود: «یقَسِّمُ الْمتمام صِحاحاً» ثروت را به طور صحیح تقسیم می‌کند «وَ یمْلَأُ اللهُ قُلوبَ امَّةِ مُحَمَّدٍ غِنی وَ یسَعُهُمْ عَدْلُهُ»، خداوند دل امت اسلام را مملوّ از غنا می‌کند؛ دلها غنی می‌شود، فقرها و نیازها و حقارتها و بیچارگی‌ها و کینه‌‏ها و حسادتها، همه از دلها بیرون کشیده می‌شود. 🔸امیرالمؤمنین در نهج البلاغه می‌فرماید: حَتّی‏ تَقومَ الْحَرْبُ بِکمْ عَلی‏ ساقٍ، بادِیاً نَواجِذُها، مَمْلوءَةً اخْلافُها، حُلْواً رَضاعُها، عَلْقَماً عاقِبَتُها. پیش‌بینی می‌کند که قبل از ظهور حضرت مهدی آشوب عجیب و جنگهای بسیار مهیب و خطرناکی در دنیا هست. می‌فرماید: جنگ روی پای خودش می‌ایستد، دندانهای خودش را نشان می‌دهد مثل یک درنده‌‏ای که دندان نشان می‌دهد؛ شیرِ پستان خودش را نشان می‌دهد، یعنی آن ستیزه‌جویان و آتش‌افروزان جنگ نگاه می‌کنند می‌بینند این پستان جنگ خوب شیر می‌دهد یعنی به نفعشان کار می‌کند، اما نمی‌دانند که عاقبتِ این جنگ به ضرر خودشان است. «الا وَ فی غَدٍ وَ سَیأْتی غَدٌ بِما لا تَعْرِفونَ» بدانید که فردا دنیا آبستن چیزهایی است که هیچ پیش‌بینی نمی‌کنید، نمی‌شناسید و آگاه نیستید، ولی بدانید هست و فردا با خود خواهد آورد. «یأْخُذُ الْوالی مِنْ غَیرِها عُمّالَها عَلی‏ مَساوی اعْمالِها» اول کاری که آن والی الهی می‌کند این است که عمال و حکام را یک یک می‌گیرد، اعوان خودش را اصلاح می‌کند، دنیا اصلاح می‌شود. «وَ تُخْرِجُ لَهُ الْارْضُ افالیذَ کبِدِها» زمین هر موهبتی که در خودش دارد از هر معدنی، و هر استعدادی که شما تصور بکنید، همه را بیرون می‌دهد؛ «وَ تُلْقی الَیهِ سِلْماً مَقالیدَها» زمین می‌آید مثل یک غلام در حالی که تسلیم است کلیدهای خودش را دراختیار او قرار می‌دهد. یعنی دیگر سرّی در طبیعت باقی نمی‌ماند مگر اینکه به دست او کشف می‌شود، «فَیریکمْ کیفَ عَدْلُ السّیرَةِ» آن وقت او به شما نشان خواهد داد که عدالت واقعی یعنی چه؛ «وَ یحْیی مَیتَ الْکتابِ وَالسُّنَّةِ»، قوانین کتاب و سنت را که متروک مانده و به حسب ظاهر مرده و از میان رفته است زنده خواهد کرد. 🔸و نیز فرمود: اذا قامَ الْقائِمُ حَکمَ بِالْعَدْلِ...حضرت یک لقبی دارد مخصوص به خود، لقبی که از مفهوم «قیام» گرفته شده است، آن که در جهان قیام می‌کند: الْقائم. اصلًا ما حضرت مهدی را به قیام و عدالت می‌شناسیم. هر امامی به یک صفت شناخته می‌شود، این امام به قیام و عدالت شناخته می‌شود. «وَ ارْتَفَعَ فی ایامِهِ الْجَوْرُ» جور و ظلمی دیگر در کار نیست. «وَ امِنَتْ بِهِ السُّبُلُ» همه راهها، راههای زمینی، دریایی و هوایی امن می‌شود، چون منشأ این ناامنیها ناراحتیها و بی‌‏عدالتی‏‌هاست. وقتی که عدالت برقرار بشود، [چون‏] فطرت بشر فطرت عدالت است، دلیل ندارد که ناامنی وجود داشته باشد. «وَ اخْرَجَتِ الْارْضُ بَرَکاتِها» و زمین تمام برکات خودش را بیرون می‌آورد. «وَ لا یجِدُ الرَّجُلُ مِنْکمْ یوْمَئِذٍ مَوْضِعاً لِصَدَقَتِهِ وَ لا بِرِّهِ...»، ناراحتی مردم فقط این است که اگر بخواهند یک صدقه‌‏ای بدهند، یک نفر [مستحق‏] پیدا نمی‌کنند. 🔸اینها براساس چه فلسفه‌ای است؟ اسلام می‌گوید عاقبتِ بشر عدالت است، عدالت برای بشر محبوب و مثل یک معبود است و این نمی‌شود جز اینکه یک حکومت عادل جهانی بر مبنای ایمان، خداپرستی و خداشناسی و بر مبنای حکومت قرآن به وجود آید؛ و ما مسلمین خوشوقتیم که برخلاف این همه بدبینی‌هایی که در دنیای غرب به وجود آمده، به آینده بشریت خوش‌بین هستیم. به ما گفته‌اند: «افْضَلُ الْاعْمالِ انْتِظارُ الْفَرَجِ»، این خوشبینی و انتظار فرج فضیلتش از همه اعمال بیشتر است، چرا؟ برای اینکه این یک ایمانی است در سطح بسیار عالی. 📚سیری در سیره ائمه اطهار، صفحه 235 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
هدایت شده از در محضر استاد
بزرگداشت سید جمال الدین اسدآبادینقش سید جمال در آگاه کردن ملتهای مسلمان‏ 🔸یک آدم آگاه هم که در میان مردم پیدا شود، میلیونها نفر را آگاه می‌کند. شما ببینید یک سید جمال در صد سال پیش پیدا شد، یک سید تک، هیچ چیز هم نداشت، هیچ وسیله‌ای نداشت. یک طلبه چند سالی در قزوین، مختصری در تهران، چهار سالی هم در نجف تحصیل کرد. سر پرشوری داشت. به فکر آگاه‏سازی ملل مسلمان افتاد. راه افتاد با آن مشکلاتی که مسافرتها در آن زمان داشت. اکثر کشورهای اسلامی را گردش کرد و از نزدیک مطالعه نمود. ایران را که ‏خودش ایرانی بود دیده بود. به ترکیه رفت. آن زمان، دوره عثمانی بود. ترکیه مرکز خلافت اسلامی بود و همه کشورهای اسلامی غیر از ایران که شیعه بود زیر نفوذ ترکیه آنوقت بود، یا جزئش بودند و یا تحت ‏الحمایه‌‏اش بودند. به مصر رفت، مدتها در مصر ماند. سفر مکه رفت، حجاز را دید. به هند رفت، هندوستان را کاملا از نزدیک مطالعه کرد. به افغانستان رفت. همه این کشورهای اسلامی را پا زد، از نزدیک مطالعه کرد و در همه جا هم به افشاگری و بیدارسازی پرداخت. بعلاوه به کشورهای اروپایی رفت، دنیای غرب را شناخت، به مقاصد و نیات دنیای غرب آگاه شد، ریشه دردها را شناخت و آن را در استبداد داخلی و استعمار خارجی تشخیص داد. بیماری روانی مردم را جدایی دین از سیاست دانست. دید عجب فکر خطرناکی را استعمار در میان مردم تبلیغ کرده که دین یک مسئله‌ است سیاست مسئله‌ دیگر، کار دین را به دینداران واگذارید، کار دین جایش مسجد است، دین یعنی در مسجد و معبد بودن، دعا و نماز خواندن؛ میدان سیاست و میدان اجتماع چیز دیگری است. 🔸سید جمال فکر جدایی دین از سیاست را بکلی محکوم کرد، که اسلام دین سیاست است، اسلام دین اجتماع است. پیغمبر اسلام همین قدر که از آن اسارت مکه خارج شد و به مدینه هجرت کرد و یک محیط آزاد پیدا کرد، اولین کاری که کرد این بود که حکومت تشکیل داد و خودش در رأس یک حکومت قرار گرفت. 🔸غرض این که یک نفر با نداشتن هیچ وسیله‌ای توانست به ملتهای مسلمان آگاهی ببخشد. تمام نهضتهای اسلامی که در کشورهای اسلامی رخ داده، مثل نهضت مشروطیت در ایران، انقلاب استقلال در عراق، نهضتهای آزادیبخش در هندوستان، افغانستان، ترکیه، مصر و هر یک از کشورهای عربی، بذرش را سید جمال در صد سال پیش کاشت. 📚 آینده انقلاب اسلامی ایران، صفحه 212 ✳️برای آشنایی بیشتر با شخصیت، افکار و آرمان های سید جمال الدین اسدآبادی به کتاب نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر مراجعه شود✳️ ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
هدایت شده از در محضر استاد
⛔️چهارشنبه سوری⁉️ 🔸واقعاً عجيب است: چهارشنبه آخر سال شمسى كه می شود حتى در محيط هاى عالى فرهنگی ما آتش روشن می كنند، از روى آتش می پرند، می گويند: «سرخى تو از من، زردى من از تو». من نمی دانم ما چقدر می خواهيم اصرار روى حماقتهاى خودمان داشته باشيم؟! 🔸آتش روشن كردن شعار آتش پرستان است. از روى آتش پريدن در چهارشنبه آخر سال در اسلام بوى كفر می دهد. «سرخى تو از من زردى من از تو» در اسلام شرك و كفر است. اينها شعار گبرها و آتش پرستهاست. اسلام براى مبارزه كردن با اينها آمده. اسلام دين اذان و دين «لا اله الّا اللَّه» است. 📚 پانزده گفتار، صفحه 151(پاورقی)- 192 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از در محضر استاد
سهم انسان از فصل بهار 🔸بهار طبیعی را خورشید به وجود می‌آورد که پس از مدتی دوری و فاصله، با اشعه گرم خود طبیعت مرده را زنده و زمین خفته را بیدار می‌کند؛ و بهار معنوی را خورشید تابنده قرآن در دلهای مرده و روحهای افسرده ایجاد می‌کند. هم از فرصت بهار معنوی باید استفاده کرد و هم از فرصت بهار طبیعی. 🔸در قرآن کریم مکرر از این تجدید حیاتی که برای زمین رخ می‌دهد یاد شده ولی به عنوان یک درس و تعلیم و به عنوان راهنمایی بشر، که از این فصل چه استفاده‌ای باید بکند و چه الهامی باید بگیرد. 🔸هریک از فرزندان زمین از گیاهان و حیوانات و انسان از این فصل حیات‌بخش سهمی و حقی دارند...انسان هم از آن جهت که انسان است، عقلی دارد و فهمی، دلی دارد و احساساتی و عواطفی، او هم از این فیض عام سهمی دارد. سهم انسان چیست؟ 🔸برای بعضی از مردم فصل حیات‌بخش بهار الهام‌دهنده است، درس است، آموزنده است، نکته‌ها و رمزها و حقیقتها درمی‌یابند. اما متأسفانه استفاده بعضی دیگر از افراد از حدّ استفاده یک حیوان تجاوز نمی‌کند. حاصل بهره آنها از این تجلّی باشکوه خلقت، شکم پرکردن و عربده کشیدن و بدمستی کردن و سقوط در منتها درجه حیوانیت است. آنها در این فصل الهام می‌گیرند اما نه از این فصل بلکه از صفات و ملکات پلید خودشان؛ الهام می‌گیرند اما چه چیز الهام می‌گیرند؟ جنایت و آدمکشی، فحشا و فساد اخلاق، شکستن قیود و حدود انسانی. آیا این منتهای بدبختی نیست که محصول رسیدن ایامی به این لطف و صفا و طراوت، تیرگی دل و تاریکی روح و قساوت قلب باشد؟ آری، هرکسی بر طینت خود می‌تند. 🔸به هرحال، فصل بهار فصل تجدید حیات و زندگی از سر گرفتن زمین ماست؛ فصل نشاط و خرّمی زمین است؛ فصلی است که زمین در شرایط تازه و جدیدی قرار می‌گیرد و مستعد می‌شود که بزرگترین موهبتهای الهی یعنی حیات و زندگی به او افاضه شود...در قرآن کریم به این موضوع اشاره شده، ولی به عنوان یک درس و یک تعلیم و یک حکمتِ آموختنی. 📚 بیست گفتار، صفحه ۲۰۴ ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ برنامه انسان سازی ماه مبارک رمضان 🔹اساساً برنامه ماه مبارک رمضان برنامه انسان سازی است که انسانهای معیوب در این ماه خود را تبدیل به انسانهای سالم، و انسانهای سالم خود را تبدیل به انسانهای کامل کنند. برنامه ماه مبارک رمضان برنامه تزکیه نفس است، برنامه اصلاح معایب و رفع نواقص است، برنامه تسلط عقل و ایمان و اراده بر شهوات نفسانی است، برنامه دعاست، برنامه پرستش حق است، برنامه پرواز به سوی خداست، برنامه ترقی دادن روح است، برنامه رقاء دادن روح است. 🔹اگر بنا باشد که ماه مبارک بیاید و انسان سی روز گرسنگی و تشنگی و بی‌خوابی بکشد و مثلًا شبها تا دیر وقت بیدار باشد و به این مجلس و آن مجلس برود، و بعد هم عید فطر بیاید و با روز آخر شعبان یک ذره هم فرق نکرده باشد، چنین روزه‌ای برای انسان اثر ندارد. اسلام که نمی‌خواهد مردم بی‌جهت دهانشان را ببندند، بلکه با روزه گرفتن قرار است که انسانها اصلاح شوند. چرا در روایات ما آمده است که بسیاری از روزه داران هستند که حظ و بهره آنها از روزه جز گرسنگی چیزی نیست؟ بستن دهان از غذای حلال برای این است که انسان در آن سی روز تمرین کند که زبان خود را از گفتار حرام ببندد، غیبت نکند، دروغ نگوید، فحش ندهد. 🔹{آیا صحیح است‌} یک ماه رمضان بر ما بگذرد که در آن ماه ما یک سلسله تهمت ها به یکدیگر بسته باشیم؟ ماه رمضان برای این است که مسلمین، بیشتر اجتماع کنند، عبادت های اجتماعی انجام دهند و در مساجد جمع شوند، نه اینکه ماه رمضان وسیله تفرقه قرار گیرد. (این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.) 📚 انسان کامل، صفحه 28 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
هدایت شده از در محضر استاد
❇️زردتشت، آیینی توحیدی یا ثنوی؟ 🔸از نظر تاریخ،به‌روشنی معلوم نیست که آیین زردشت در اصل توحیدی بوده است یا ثنوی؟«اوستا»ی موجود،این ابهام را رفع نمی‌کند، زیرا قسمتهای مختلف این کتاب تفاوت فاحشی با یکدیگر دارد.بخش «وندیداد» صراحت در ثنویت دارد،ولی از بخش «گاتاها» چندان دوگانگی فهمیده نمی‌شود،بلکه بر حسب ادعای برخی از محقّقین،از این بخش،یکتائی استنباط می‌گردد.تحقیقات تاریخی در اینجا نارسا است. 🔸ما بر حسب اعتقاد اسلامی‌ که درباره مجوس داریم می‌توانیم دین زردشت را در اصل،یک شریعت توحیدی بدانیم،زیرا بر حسب عقیده اکثر علمای اسلام،زردشتیان از اهل کتاب محسوب می‌گردند.محقّقین از مورّخین نیز همین عقیده را تأیید می‌کنند و می‌گویند نفوذ ثنویت در آئین زردشت،از ناحیه سوابق عقیده دو خدایی در نژاد آریا قبل از زردشت بوده است.البته تنها از طریق تعبّد، یعنی از راه آثار اسلامی می‌توانیم شریعت زردشت را یک شریعت توحیدی بدانیم. 🔸اما از نظر تاریخی،یعنی از نظر آثاری که به زردشت منسوب است،هر چند بخواهیم فقط «گاتاها» را ملاک قرار دهیم نمی‌توانیم آئین زردشتی را آئین توحیدی بدانیم؛زیرا حدّاکثر آنچه محققان در باب توحید زردشت به استناد «گاتاها» گفته‌اند این است که زردشت طرفدار «توحید ذاتی» بوده است،یعنی تنها یک موجود را قائم به ذات و غیر مخلوق می‌دانسته است و آن «آهورامزدا» است و همه موجودات دیگر را،حتی اهریمن(انگره مئنیو)را آفریده آهورامزدا می‌دانسته است؛و به عبارت دیگر زردشت برای درخت هستی بیش از یک ریشه قائل نبوده‏ است؛ و هم می‌توانیم با اتکاء به گفته برخی محقّقین، زردشت را طرفدار «توحید در عبادت» یعنی یگانه‌‏پرست بدانیم.ولی برای اینکه یک آئین،آئین توحیدی باشدعلاوه بر توحید ذاتی و توحید در عبادت، توحید در خالقیت لازم است و آئین زردشت به حسب مدارک تاریخی،از نظر خالقیت، کاملا ثنوی بوده است،زیرا از این تعلیمات اینچنین استفاده می‌شود که قطب مخالف «انگره مئنیو»،«سپنت مئنیو»است. سپنت مئنیو منشأ اشیاء نیک است اما انگره مئنیو یا اهریمن منشأ اشیاء بد است و آهورا مزدا یا سپنت مئنیو مسؤول آفریدن آنها نیست، بلکه انگره مئنیو مسؤول آفریدن آنها است. مطابق این فکر، هر چند هستی دو ریشه‌‏ای نیست ولی دو شاخه‌‏ای است، یعنی هستی که از آهورامزدا آغاز می‌گردد به دو شاخه منشعب می‌شود: «شاخه نیک» که عبارت است از سپنت مئنیو و آثار نیکش، و «شاخه بد» که عبارت است از انگره مئنیو و همه آفریده‏ها و آثار بدش. اگر گاتاها را که اصیل‏ترین و معتبرترین و توحیدی‏ترین اثری است که از زردشت باقی مانده است ملاک قرار دهیم زردشت را در شش و پنج خیر و شر، و اینکه نظام موجود نظام احسن نیست و با حکمت بالغه جور نمی‌آید گرفتار می‌بینیم. این جهت، او را از پیامبران آسمانی کاملًا جدا می‌کند. 🔸آئین زردشت به موجب همین نقص و یا به جهات دیگر نتوانست با ثنویت مبارزه کند، بطوری که بعد از زردشت بار دیگر ثنویت به مفهوم دو ریشه‏‌ای بودن هستی در میان ایرانیان پدید آمد. زردشتیان دوره ساسانی و مانویان و مزدکیان که نوعی انشعاب از زردشتی‏گری در ایران محسوب می‌شوند، در حدّ اعلی ثنوی بوده‌اند. در حقیقت باید گفت دین زردشت نتوانسته است ریشه شرک و ثنویت را حتی در حدود تعلیمات گاتاها را از دل ایرانیان برکند، خودش نیز مغلوب این عقیده خرافی گشته و تحریف شده است. 🔸تنها اسلام بود که توانست این خرافه چند هزار ساله را از مغز ایرانی خارج سازد.این یکی از مظاهر قدرت شگرف اسلام و تأثیر عمیق آن در روح ایرانیان است که توانست مردمی را که ثنویت با گوشت و پوستشان آمیخته شده بود از این پندار گرفتار کننده نجات دهد.آری اسلام بود که از ایرانیان دوگانه پرست،انسانهای موحّد ساخت که با فرا گرفتن این حقیقت که:"الحمد للّه الّذی خلق السّموات و الارض و جعل الظّلمات و النّور" و با اعتقاد به این معنی که:"الّذی احسن کلّ شی‏ء خلقه‏" و با ایمان و درک این واقعیت که: "ربّنا الّذی اعطی کلّ شی‏ء خلقه ثمّ هدی‏"آنچنان عشق به خدا و آفرینش و هستی و جهان،سراپای وجودشان را فرا گرفت که در ستایش نظام هستی چنین سرودند:به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست‏/عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست‏/به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقی است‏/به ارادت ببرم درد که درمان هم از اوست. 🔸ایرانی پس از اسلام نه تنها برای شرور مبدأی رقیب خدا قائل نیست،بلکه در یک دید عالی عرفانی،بدیها در نظام کلّی آفرینش از نظرش محو می‌شود،می‌گوید:اساساً بدی وجود ندارد یا «بد آن است که نباشد». غزالی می‌گوید:«نظامی زیباتر از نظام موجود،امکان ندارد».این،انسان دست پرورده اسلام است که فکری اینچنین لطیف و عالی پیدا کرده،درک می‌کند که بلاها و رنجها و مصیبتها که در یک دید،زشت و نامطلوب است، در نظری بالاتر و دیدی عمیق‏‌تر، همه لطف و زیبایی است. 📚عدل الهی، صفحه 65 🆔@shahidmotaharihowzeh
✅ پرهیز از استخفاف روزه 🔸روزه را هم نباید استخفاف کرد و سبک شمرد. بعضی روزه را به شکلی می‌گیرند (حالا این شوخی است) که- العیاذبالله- اگر من به جای خدا بودم اصلًا روزه اینها را قبول نمی‌کردم. من افرادی را سراغ دارم که اینها در ماه رمضان شب تا صبح را نمی‌خوابند اما نه برای اینکه عبادت کنند، بلکه برای اینکه مدت خوابشان پر نشود؛ تا صبح هی چای می‌خورند، اول طلوع صبح که شد نمازشان را می‌خوانند و می‌خوابند، چنان بیدار می‌شوند که نماز ظهر و عصر را با عجله بخوانند و بعد بنشینند سر سفره افطار. آخر این چه روزه‏ای شد؟! آدم شب تا صبح را نخوابد برای اینکه در حال روزه حتماً خواب باشد و رنج روزه را احساس نکند. آیا این استخفاف به روزه نیست؟! به عقیده من مثل فحش دادن به روزه است، یعنی‏ ای روزه! من اینقدر از تو تنفر دارم که می‌خواهم رویت را نبینم! 🔸ما هرگز نباید به عبادت استخفاف کنیم. ما باید مسلمان کامل و جامع باشیم. ارزش اسلام به جامعیت آن است. نه آن‏طور باشیم که فقط به عبادت بچسبیم و غیر آن را رها کنیم و نه مثل آنها که اخیراً پیدا شده‌اند باشیم که اسلام را فقط به‏ تعلیمات اجتماعی‌‏اش بشناسیم و به عبادت استخفاف کنیم، عبادت را تحقیر کنیم. (این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.) 📚 آزادی معنوی، صفحه 89 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از در محضر استاد
✅مقام حضرت خدیجه(سلام الله علیها) 🔸على(ع) و خديجه(س) نقش مؤثرى در ساختن تاريخ اسلام دارند. اگر فداكاري هاى اين زن -كه از پيغمبر(ص) پانزده سال بزرگتر بود- نبود، از نظر علل ظاهرى مگر پيغمبر(ص) مى‏توانست كارى از پيش ببرد؟ تاريخ ابن اسحاق راجع به مقام خديجه(س)‏ و نقش او در پشتيبانى از پيغمبر اكرم(ص) و مخصوصاً در تسلّى بخشى به پيغمبر اكرم(ص)، مى‏نويسد: بعد از مرگ خديجه‏(س) كه ابو طالب هم در آن سال از دنيا رفت، واقعاً عرصه بر پيغمبر اكرم(ص) تنگ شد. 🔸تا آخر عمرِ پيغمبر(ص) هرگاه اسم خديجه‏(س) را مى‏بردند، اشك مقدّسشان جارى مى‏شد. عايشه مى‏گفت: يك پيرزن كه ديگر اين قدر ارزش نداشت، چه خبر است؟ مى‏فرمود: تو خيال مى‏كنى من به خاطر شكل خديجه‏(س) مى‏گريم؟ خديجه(س)‏ كجا و شما و ديگران كجا؟!. ✅ثروت خديجه(س) و شمشير على(ع)‏ 🔸اين را هم به شما عرض كنم: گاهى خود ما مسلمانان حرف هايى مى‏زنيم كه نه با تاريخ منطبق است و نه با قرآن، با حرف هاى دشمن ها منطبق است؛ يعنى حرفى را كه يك جنبه‏اش درست است به گونه‏اى تعبير مى‏كنيم كه اسلحه به دست دشمن‏مى‏دهيم، مثل اينكه برخى مى‏گويند اسلام با دو چيز پيش رفت: با مال خديجه(س)‏ و شمشير على(ع)، يعنى با زر و زور. اگر دينى با زر و زور پيش برود، آن چه دينى مى‏تواند باشد؟! آيا قرآن در يك جا دارد كه دين اسلام با زر و زور پيش رفت؟ آيا على(ع) يك جا گفت كه دين اسلام با زر و زور پيش رفت؟ 🔸شك ندارد كه مال خديجه(س)‏ به درد مسلمين خورد اما آيا مال خديجه‏(س) صرف دعوت اسلام شد، يعنی پول خديجه(س)‏ را به كسى دادند و گفتند بيا مسلمان شو؟ آيا يك جا انسان در تاريخ چنين چيزى پيدا مى‏كند؟ يا نه، در شرايطى كه مسلمين و پيغمبر اكرم در نهايتْ درجه سختى و تحت فشار بودند جناب خديجه(س) مال و ثروت خودش را در اختيار پيغمبر(ص) گذاشت ولى نه براى اينكه پيغمبر(ص)- العياذ باللَّه- به كسى رشوه بدهد، و تاريخ نيز هيچ گاه چنين چيزى نشان نمى‏دهد. مال خديجه(س) خدمت كرد اما نه خدمت رشوه دادن كه كسى را با پول مسلمان كرده باشد، بلكه خدمت به اين معنى كه مسلمانان گرسنه را نجات داد و مسلمانان با پول خديجه(س) توانستند سدّ رمقى كنند. 🔸شمشير على(ع) بدون شك به اسلام خدمت كرد و اگر شمشير على(ع) نبود سرنوشت اسلام سرنوشت ديگرى بود اما نه اينكه شمشير على(ع) رفت بالاى سر كسى ايستاد و گفت: يا بايد مسلمان بشوى يا گردنت را مى‏زنم، بلكه در شرايطى كه شمشير دشمن آمده بود ريشه اسلام را كند، على(ع) بود كه در مقابل دشمن ايستاد. 🔸پس وقتى مى‏گوييم اگر شمشير على(ع) نبود اسلامى نبود، معنايش اين نيست كه شمشير على(ع) آمد به زور مردم را مسلمان كرد؛ معنايش اين است كه اگر شمشير على(ع) در دفاع از اسلام نبود دشمن ريشه اسلام را كنده بود همچنان كه اگر مال خديجه(س) نبود فقر، مسلمين را از پا درآورده بود. اين كجا و آن حرف مفت كجا؟! (این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.) 📚حماسه حسينى جلد1، صفحه 379 📚سيرى در سيره نبوى، صفحه215 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────