eitaa logo
کانال رسمی شهید نوید صفری
1.3هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
70 فایل
کانال رسمی شهید مدافع حرم نوید صفری ولادت: ۱۶ تیر سال ۱۳۶۵ 🌷شهادت: ۱۸ آبان ۱۳۹۶ #شب_اربعین #شهیدحججی_تهرانپارس #شهید_بی_سر🥀 تفحص و شناسایی: ۵ آذر ۱۳۹۶ تشییع باشکوه ۱۰ آذر ۱۳۹۶ #کانال_اصلی_شهیدنوید ارسال خاطرات، تصاویر و تبادل : @Zaviyee
مشاهده در ایتا
دانلود
👇 🔸شر نبودید. بچه ها بودید خب. دنیای خودتان را داشتید. خیلی دلم نمی خواست بروید توی کوچه. برادرهایت بزرگ تر بودند و مراقبت خودشان بودند. تو و خواهرت سنی نداشتید هنوز. یک روز توی کوچه با پسر همسایه دعوایتان شده بود. عباس{پسر} همسایه خواهرت را زده بود. نمی دانی خانم همسایه چطور از غیرت تو تعریف می کرد!!! می گفت: نوید مشت می کوبید در خانه ی ما و با صدای بلند می گفت: «به عباس بگید بیاد بیرون!!!» 📚کتاب شهیدنوید صفحه ۳۵ 🌷 🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری 🌱 @SHAHIDNAVID_safari
۲۹ 👌 سوپ شفابخش زن همسایه را یادت هست؟ چقدر بد مریض شده بودم. صدایم در نمی آمد. نای بلند شدن نداشتم. پدرت هم که مثل همیشه ماموریت بود. تو ولی با همان بچگی 💐 و دستمال نم دار روی پیشانی ام می گذاشتی. هروقت مریض می شدم همین بود. بزرگتر هم که شدی و خوابت سنگین بود وقت مریضیِ من سه چهار بار پا می شدی می آمدی بالای سرم. 🔹آن روز رفته بودی در خانه همسایه. گفته بودی حال مادرم خوب نیست.😔 زن همسایه را با خودت آورده بودی و با سوپی که بنده خدا درست کرد حال من را جا آوردید. من همیشه حواسم به غذا خوردن تو بود. همیشه می گفتی: «مامان، تو من رو این قدر تپل کردی!!!» راست می گفتی. بچه که بودی خیلی لاغر بودی. 📚کتاب شهیدنوید صفحه ۳۶ ❤️ 👇 🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری 🌱 @SHAHIDNAVID_safari
👇 نویدم 💜 خیلی دوست داشت مراسم عروسیش رو در ایام میلاد امام حسن مجتبی علیه سلام جشن بگیره.🎉🎊 🌷 در جود و کرم دست خدا هست حسن (ع) دست همه را وقت عطا بست حسن (ع) نـومیــد نگــردد کسی از درگـه او زیرا که کریم اهل بیت است حسن (ع) 🎉🎊 ╔═.🍃🕊.════♥️══╗ لینک عضویت کانال رسمی شهیدنویدصفری 🌱 @SHAHIDNAVID_safari ╚═♥️═════.🍃🕊.═╝
🖤 🌹 «نوید من، عاشق ❤️ امام حسین بود. از همان بچگی که می‌بردمش توی روضه‌ها و پای دیگ‌های نذری، کمک حال مجلس بود. بچه که بود دود کردن اسفند مجلس با او بود. بزرگ‌تر هم که شد، دیگر ما محرم 🏴 نویدی نمی‌دیدیم. وقف جلسات روضه بود. روی پیراهن سیاهش خیلی حساس بود. می‌گفت، «این لباس خیلی حرمت دارد.» نویدم 💜 حرمت نگه‌دار بود. همین بود که به آرزویش رسید. دلش می‌خواست شبيه اربابش شهید 🌷 شود. این حرف‌ها را به من نمی‌زد. توی دفترهایی که از او به یادگار مانده، نوشته است. به من فقط همیشه می‌گفت، «برایم دعا کن مادر‌..‌.» 🌷 ღویدانه 🥀 🌷 🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری 🌱 @SHAHIDNAVID_safari
هدایت شده از فاطمه(س) فاطمه است.
📕 😊 «تا بقیه برسند همین‌جا روی این‌سکو بنشینم و نفسی تازه کنم. اگر نوید الان این جا بود می‌نشست کنارم و شروع می‌کرد به خواندن. یادش بخیر.😢 وقتی توی خانه با هم تنها می شدیم، می آمد می نشست لبه ی این آشپزخانه. پاهایش را آویزان می کرد و تکان تکان می داد. بعد هم شروع می کرد به خواندن. من هم که مشغول کارهای خودم بودم. ناهار را آماده می کردم. ظرف های شسته شده را خشک می کردم و می گذاشتم توی کابینت، ادویه غذا را می چشیدم و نمکش را پنهان از چشم  بیشتر می کردم؛ ولی فکر و حواسم پیش بود. 🔻خلوت مادر پسری‌مان همیشه برکت داشت. برکتش مقتل‌هایی بود که 💜می‌خواند. من هم می‌نشستم روی صندلی آشپزخانه و دل می‌دادم به مقتل‌خوانی‌هایش. نور و عطر روضه‌ها و اشک‌هایی که سر می‌خوردند روی صورت ماهش،🌙 می‌پیچید توی آشپزخانه‌ی کوچک‌مان، می‌رفت لابه‌لای طعم خورشت‌ها و همراه برنج ها قد می‌کشید و مثل پیچک‌، 🍃 همه‌ی خانه را می‌گرفت. خوشبختی بودم که با آهنگ روضه‌های پسرم جا می‌افتاد، نه❓» 📚کتاب شهیدنوید صفحه ۴۱ 🌷 ღـیدانه ღویدانه ┄┅═✧❁🌼❁✧═┅┄ 🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری 🌱 @SHAHIDNAVID_safari ┄┅═✧❁🌼❁✧═┅┄
🌹 ♥️ باور کنید توی خانه، به هر چیزی که دست می گیرم می افتم. همه جای خانه ردی از دست هایش هست. 🔹روی دیوار سیمانی، روی کابینت، روی مبل ها، روی ستون وسط هال، روی سرامیک کف آشپزخانه. حتی شب ها که دست می گذارم روی کلید چراغ اتاق 😢 می افتم. تمام کلیدپریزهای خانه را هم سروسامان داد و درست کرد. چشم و چراغ خانه بود . 📚 کتاب شهیدنوید صفحه ۴۲ 🌷 ღویدانه ღـیدانه 🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری 🌱 @SHAHIDNAVID_safari
🌷 🌼 نویدم 💛 صدای قشنگی داشت. چه حواسی دارم من! شما که خودتان صدای را شنیده اید. آن روز هم مثل امروز باران 💦 می آمد. جمعیتمان زیاد بود. خانوادگی آمده بودیم. همان دم در، قبل از اینکه اذن دخول بخوانیم باران آن قدر تند شد که رفتیم زیر سقف ☔️ یکی از غرفه ها و منتظر ماندیم که آسمان کمی آرام شود. همین جا بود که شروع کرد برایمان مداحی کردن.🎤 نه که فقط من بگویم؛ همه کیف کرده بودند. حتی غریبه ها هم جمع شده بودند دور ما و به 🎵 گوش می دادند : من ندیدم که کریمی به کرم فکر کند به چه مقـدار 💎 به زائـر بدهد فکر کند از شما خواستن عشق است، ضرر خواهد کرد هرکه در وقت گدایی به رقـم 💰 فـکر کند 📚کتاب شهیدنوید صفحه ۴۱ 🌷 ღویدانه ღـیدانه 🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری 🌱 @SHAHIDNAVID_safari
🌷 توی بنایی خانه ی تهران و خانه روستایی شمال خیلی کمک حالمان بود. که می رفتیم بیکار نمی نشست. پابه پای پدرش کار می کرد. نه فقط توی جمع کردن زیتون ها و سروسامان دادنشان. بنایی خانه ی آنجا را هم خودش به سرانجام رساند. پله های خانه را تعمیر کرد. حمام 🛁 درست کرد که من راحت باشم و مجبور نباشم بروم ان سمت حیاط. یک در چوبی طرح قدیمی و یک میز و صندلی چوبی 🪑 زیبا برایمان ساخت که هربار می نشینم پشتش و لیوان چای ♨️ را می گیرم دستم، بی اختیار می خواهم یک لیوان چای تازه دم هم برای بریزم و مثل آن وقت ها بنشینم به درددل کردن. تا وقتی بود ما وسیله خراب توی خونه نداشتیم که. آن قدر سرش را می کرد توی وسیله و از سروکولش بالا می رفت که بالاخره درستش می کرد. همیشه می گفت : «صبر داشته باشین ببینین چطور درستش می کنم❗️» 📚 کتاب شهیدنوید صفحه ۴۲ 🌷 ღویدانه ღـیدانه 🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری 🌱 @SHAHIDNAVID_safari
⚡﷽⚡ 🖤 🏴 ↩️ «نوید من، عاشقِ ❤️ امام حسین بود. از همان بچگی که می‌بردمش توی روضه‌ها و پای دیگ‌های نذری، کمک حال مجلس بود. بچه که بود دود کردن اسفند مجلس با او بود. بزرگ‌تر هم که شد، دیگر ما محرم 🏴 نویدی نمی‌دیدیم. وقف جلسات روضه بود. . می‌گفت، «این لباس خیلی حرمت دارد.» نویدم 💜 حرمت نگه‌دار بود. همین بود که به آرزویش رسید. دلش می‌خواست شبيه اربابش شهید 🌷 شود. این حرف‌ها را به من نمی‌زد. توی دفترهایی که از او به یادگار مانده، نوشته است. به من فقط همیشه می‌گفت، «برایم دعا کن مادر‌..‌.» 🌷 ღویدانه ღیدانه 🥀 🌷 ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🖤჻ᭂ࿐✦ 🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری 🌱 @SHAHIDNAVID_safari ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🖤჻ᭂ࿐✦
هدایت شده از فاطمه(س) فاطمه است.
﷽ شـُـهـَـداے ِمـُـدافـِـع ِحـَـرَم ﷽ 💜 (( ما در این دنیا میهمانیم )) (( زندگی ما در آن دنیا است.)) 🌷 زمانی که نوید در سوریه بود، ماشین او پشت پنجره ما بود. یک روز شنیدم کــه به پنجره ما ضربه می‌زنند. بیدار شدم و نگاه کردم که چه کسی است. گفتند: ماشین پسر شما را دارند می‌برند. 😟 آمده است. ما بـــــیرون آمدیم و متوجه شدیم که آن فرد ماشین را تا میانه کوچه برده است، اما نتوانسته است ببرد. ما مــــاشین 🚘 را سر جایش بازگرداندیم. پـــــسرم هر روز به من زنگ می‌زد. آن روز زمانی که زنگ زد، به او گفتم: نوید جان، امروز ماشینت را . 😱 😄 و گفت: مــاشین متعلق به من نبود بلکه برای خدا بود. مــــن دیدم خیلی راحت و خونـــسرد بود. گفتم: ماشین تو را نبردند. مهدی داشت ســـــــرکار می‌رفت که متوجه شد و آمد و به ما خبر داد. نوید گفت: مهدی را هم خدا فرستاد.🥰 پسرم فرد خونسرد و بی‌خیالی بود. { یعنی دلبسته به مال دنیا نبود. } برای دنیا و مال دنیا رزش قائل نبود. می‌گفت: ما در این دنیا میهمانیم و زندگی ما در آن دنیا است. 🌷 🥀 🌷    ღویدانه        ღویدانه ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🖤჻ᭂ࿐✦ 🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری 🌱 @SHAHIDNAVID_safari ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🖤჻ᭂ࿐✦
🌷 «بسم رب الشهداء و الصدیقین » ﷽ شـُـهـَـداے ِمـُـدافـِـع ِحـَـرَم ﷽ 🌷 🎵 🎊🎉 نویدم ❤️ صدای قشنگی داشت. چه حواسی دارم من❗️ شما که خودتان صدای را شنیده اید. آن روز هم مثل امروز باران 💦 می آمد. جمعیتمان زیاد بود. خانوادگی آمده بودیم. همان دم در، قبل از اینکه اذن دخول بخوانیم باران آن قدر تند شد که رفتیم زیر سقف ☔️ یکی از غرفه ها و منتظر ماندیم که آسمان کمی آرام شود. همین جا بود که شروع کرد برایمان مداحی کردن.🎤 نه که فقط من بگویم؛ همه کیف کرده بودند. حتی غریبه ها هم جمع شده بودند دور ما و به 🎵 گوش می دادند : من ندیدم که کریمی به کرم فکر کند به چه مقـدار 💎 به زائـر بدهد فکر کند از شما خواستن عشق است، ضرر خواهد کرد هرکه در وقت گدایی به رقـم 💰 فـکر کند 📚 کتاب شهیدنوید صفحه ۴۱ 🌷 ღویدانه ღـیدانه میلاد امام مهربانی، حضرت اباالجواد مبارک 🎉🎊 آغاز : تیر ۱۳۶۵ 💐 پرواز : آبان ۱۳۹۶ •┈••✾🎉🎊❤🎉🎊✾••┈• 🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری 🌱 @SHAHIDNAVID_safari •┈••✾🎊🎉❤🎊🎉✾••┈•
🌷(( بسم رب الشهداء و الصدیقین)) ﷽ شـُـهـَـداے ِمـُـدافـِـع ِحـَـرَم ﷽ 🌷 🌷 🖤 🏴 ↩️ «نوید من، عاشقِ ❤️ امام حسین بود. از همان بچگی که می‌بردمش توی روضه‌ها و پای دیگ‌های نذری، کمک حال مجلس بود. بچه که بود دود کردن اسفند مجلس با او بود. بزرگ‌تر هم که شد، دیگر ما محرم 🏴 . جلسات بود. . می‌گفت، «این لباس خیلی دارد.» نویدم ❤️ بود. همین بود که به آرزویش رسید. دلش می‌خواست شبيه اربابش شهید 🌷 شود. این حرف‌ها را به من نمی‌زد. توی دفترهایی که از او به یادگار مانده، نوشته است. به من فقط همیشه می‌گفت، «برایم دعا کن مادر‌..‌.» 🌷 ღویدانه ღیدانه 🥀 🌷 🏴 فرا رسیدن ماه محرم، ماه عزای سیدالشهدا تسلیت باد. 🏴 ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🖤჻ᭂ࿐✦ 🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری 🌱 @SHAHIDNAVID_safari ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🖤჻ᭂ࿐✦