eitaa logo
کانال رسمی شهید نوید صفری
1.2هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
69 فایل
کانال رسمی شهید مدافع حرم نوید صفری ولادت: ۱۶ تیر سال ۱۳۶۵ 🌷شهادت: ۱۸ آبان ۱۳۹۶ #شب_اربعین #شهیدحججی_تهرانپارس #شهید_بی_سر🥀 تفحص و شناسایی: ۵ آذر ۱۳۹۶ تشییع باشکوه ۱۰ آذر ۱۳۹۶ #کانال_اصلی_شهیدنوید ارسال خاطرات و تصاویر: @Zaviyee تبادل: @Zaviyee
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊 🌷 شهید مدافع حرم " نوید صفری" کارگردان: سیداحمد معصومی نژاد تهیه کننده: گروه تلویزیونی شاهد 🕰 جمعه 30 شهریور ماه ساعت 15:40 📺 @SHAHIDNAVID_safari
🎥 😢 نبوده‌ای که بدانی 🔥 آتش به جان مادر می‌زند... 🌷صفحه رسمی شهید نوید صفری👇 https://www.instagram.com/p/BwmSgr8HQ7n/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=16v41eep3h8bt
✨🌫✨🌫✨ #ولایت_فاطمی_طهارت_فاطمی #دحوالارض #عکس_نوشته ⚜️ولایت فاطمی، طهارت فاطمی فَإِنَّا نَسْأَلُکِ إِنْ کُنَّا صَدَّقْنَاکِ إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِیقِنَا لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَیَتِکِ «وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا، أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءَهَا وَ مَرْعَاهَا»؛ و پس از آن زمين را با غلتانيدن گسترد، آبش و چراگاهش را از آن بيرون آورد. 📔سوره مبارکه نازعات، آیات 30 و 31 #دحوالارض_25ذیقعده 💠تو مطهره ای و تطهیر بخش وجود. شرط تطهیر زمین را جز در ولایت تو نتوان جست ای سیدة النساء العالمین، ای حضرت مادر! #یازهرا #مادرانه 🔸ویژه گرامیداشت #عید_خاک_پاک #به_ما_بپیوندید 👇 🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری 🌱 @SHAHIDNAVID_safari
📕 ۲۰ 🌷 🔹سال های نزدیک خیلی فرق کرده بودی. قبل تر خیلی بیشتر اهل شوخی و خنده بودی. اصلا صفای مهمانی ها و دورهمی ها به وجود تو بود. از جمع فاصله نگرفتی، ولی خیلی بودی. نامحرمی دستش را می آورد جلو، با احترام حواسش را جمع می کردی که بزرگ شدی. به هرکدام از دخترهای فامیل که حجاب نداشتند با محبت می گفتی : « اگر روسری تون رو سرتون نکنید، نمی تونم نگاتون کنم. » من اگر می رفتم توی جاده ، می آمدی دستت را می زدی روی شانه ام و می گفتی: «ماااامان مامان بیدار شو، بیدار شو!! » 🌷 کاش الان هم از توی این خاک سرد بلند می شدی با قد رشیدت کنارم می ایستادی. من به کت و شلور بادمجانی و پیراهن یاسی ات نگاه می کردم و کیف می کردم.😭 بعد تو دست می گذاشتی روی شانه ام و با صدای قشنگت می گفتی: «ماماااان ماماان بیدار شو من اینجام!!!» 📚کتاب شهیدنوید صفحه ۴۰ 💕 👇 🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری 🌱 @SHAHIDNAVID_safari
📕 ۲۱ 💐 من شنیده ام می گویند هرکس غصه ای دارد بیاید حرم شما {امام رضا}. شنیده ام می گویند زیارت شما غبار غم را از دل می برد. شنیده ام می گویند شما دوست دارید روی لب های زائرتان خنده باشد. اما دیگر فکر نمی کردم دخترم برایم تعریف کند شبی که به همراه پیکر برادرش آمدند شما انگار که شب عروسی 💙 باشد همین قدر شاد بودند. می گفت آرامشی که کنار 🌷 داشتیم خیلی عجیب بوده، تا جایی که حتی یکی از زائزهایی که این صحنه را می بیند نمی تواند درک کند که چرا ما جیغ و داد و بی تابی نمی کنیم، می آید جلو و می پرسد : «این آرامش عجیب نیست؟ می شه بگید دلیلش چیه؟ » دخترم می گفت در جوابش گفتم : « باعث سربلندی ماست، بهترین راه رو رفته،👌 بهترین عاقبت رو داشته، چرا باید ناراحتش باشیم؟! » این هم از کرامت شماست. دل های مرده را زنده کردن از دست شما بر می آید فقط. دخترم می گفت: توی حرم دنبال تابوت 🌷 می رفتیم.می گفت چادر مریم کشیده می شد روی زمین. مریم تازه عروس نوید است.🕊 می گفت من چادرش را می گرفتم و جمع می کردم. می گفت بی اختیار وقت پر چادرش دستم بود برگشتم و به مریم گفته ام: «شبیه عروسا شدی مریم. یکی باید دنبال سرت بیاد چادرت رو جمع و جور کنه» 🌷 📚کتاب شهیدنوید صفحه ۴۴ 💕 💞 👇 🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری 🌱 @SHAHIDNAVID_safari
📕 ۲۷ دو سالگی ات هم زمان شد با . دایی محمد که شهید🌷 شد مامان بزرگ خیلی دلتنگ می شد. هرهفته می آمد سرخاکش. ما هم همراهش می آمدیم. من همیشه تو خواهرت را با خود می آوردم. ما بزرگ ترها می نشستیم سرخاک و فاتحه می خو اندیم و خاطره مرور می کردیم. شما بچه ها هم می رفتید برای خودتان اطراف ما بازی می کردید و خوش می گذراندید. 💐بازی که می کردید من از دور نگاه تان می کردم و برایتان وَ اِن یَکاد و آیتَ الکُرسی می خواندم. همیشه چشمم دنبال تان بود؛ ولی آن روز توی بهشت زهرا چطور شد که از چشمم دور شدی؟ چقدر به خیر گذشت. همه بلند شدیم که برویم سمت ماشین، تو جلوتر از ماه راه افتاده بودی و همراه یک خانواده ی غریبه شده بودی. 🌼بچه بودی. سه چهار سالت بود. فکر می کردی هر خانم چادر مشکی منم. چقدر حرص و جوش خوردم تا پیدایت کردیم. چقدر بین این سنگها دنبالت گشتیم. از دور که آمدی انگار همه ی دنیا داشت می آمد به سمت من. سرو صورتت را بوسیدم.😘 به این فکر می کردم که اگر دیگر هیچ وقت نمی توانستم تو را بینم چه باید می کردم!!! بقیه گفتند چرا عوض اینکه بزنی زیر گوشش بیشتر لوسش می کنی؟ ولی من که کاری به حرف های آنها نداشتم. 📚کتاب شهید نوید صفحه ۳۵ 🌷 ღـیدانه 👇 🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری 🌱 @SHAHIDNAVID_safari
﴾﷽﴿ ۱ 🌷 ღویدانه ↩️ 🌺ایمان و تقوای نوید زبانزد بود. به نماز اول وقت خیلی اهمیت می‌داد. دائم الوضو بود و اهل نماز شب. بیشتر اوقات نماز شب و صبحش را به هم وصل می‌کرد. 💐حرم امام‌رضا علیه‌السلام را هم خیلی دوست داشت. بیش از ۱۲ بار در سال به مشهد می‌رفت. روز عرفه و اربعین هم راهی کربلا می‌شد. از کارهای مورد علاقه نوید 🌷 بود. آن‌ها را می‌خواند و در دفتری برای خودش مطالبی را یادداشت می‌کرد. گاهی وقتی وارد اتاقش می‌شدم دفترش را برمی‌گرداند. می‌گفتم نویدجان، تو که می‌دانی تا من عینک نزنم نمی‌توانم از این فاصله چیزی بخوانم. او هم می‌گفت نه جمع نکردم و دوباره دفترش را مثل قبل قرار می‌داد. من فکر می‌کردم این کارها را برای جذب نیرو در سپاه انجام می‌دهد اما بعدها دیدم نه، برای خودش مطالبی را یادداشت می‌کرد. 👌 ╔═.🍃🕊.════♥️══╗ لینک عضویت کانال شهیدنویدصفری 🌱 @SHAHIDNAVID_safari ╚═♥️═════.🍃🕊.═╝
﴾﷽﴿ ۲ 🌷 ღویدانه ↩️ 🌼خیلی خوش رو و شوخ طبع بود. احترام زیادی برای بقیه به خصوص من و پدرش قائل بود و هر کاری داشتیم برایمان انجام می‌داد. 🌸من و نوید خیلی به هم وابسته بودیم. شب‌ها که دیروقت از هیئت می‌آمد، وقتی می‌دید بیدارم، به پنجره اتاق ضربه کوچکی می‌زد تا در را برایش باز کنم. بعد چند ساعتی می‌نشستیم و با هم حرف می‌زدیم. اینقدر صحبت می‌کردیم که معمولا به وقت نماز شب می‌رسید، بعد هم نماز صبح را می‌خواندیم تازه بعد از آن می‌خوابیدیم. گاهی پدرش می‌گفت مگر یک مادر و پسر چقدر حرف دارند که با هم بزنند...!!! 🌼بعضی وقت‌ها وقتی مشغول قرآن خواندن بودم نوید به خانه می‌آمد تا مرا می‌دید با خوشحالی می‌گفت:‌ سلام اماه، باریکلا به مامان خودم که دارد قرآن می‌خواند. بعد هم می‌آمد سرم را می‌بوسید. 👌 ╔═.🍃🕊.════♥️══╗ لینک عضویت کانال شهیدنویدصفری 🌱 @SHAHIDNAVID_safari ╚═♥️═════.🍃🕊.═╝
👇 🔸شر نبودید. بچه ها بودید خب. دنیای خودتان را داشتید. خیلی دلم نمی خواست بروید توی کوچه. برادرهایت بزرگ تر بودند و مراقبت خودشان بودند. تو و خواهرت سنی نداشتید هنوز. یک روز توی کوچه با پسر همسایه دعوایتان شده بود. عباس{پسر} همسایه خواهرت را زده بود. نمی دانی خانم همسایه چطور از غیرت تو تعریف می کرد!!! می گفت: نوید مشت می کوبید در خانه ی ما و با صدای بلند می گفت: «به عباس بگید بیاد بیرون!!!» 📚کتاب شهیدنوید صفحه ۳۵ 🌷 🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری 🌱 @SHAHIDNAVID_safari
۲۹ 👌 سوپ شفابخش زن همسایه را یادت هست؟ چقدر بد مریض شده بودم. صدایم در نمی آمد. نای بلند شدن نداشتم. پدرت هم که مثل همیشه ماموریت بود. تو ولی با همان بچگی 💐 و دستمال نم دار روی پیشانی ام می گذاشتی. هروقت مریض می شدم همین بود. بزرگتر هم که شدی و خوابت سنگین بود وقت مریضیِ من سه چهار بار پا می شدی می آمدی بالای سرم. 🔹آن روز رفته بودی در خانه همسایه. گفته بودی حال مادرم خوب نیست.😔 زن همسایه را با خودت آورده بودی و با سوپی که بنده خدا درست کرد حال من را جا آوردید. من همیشه حواسم به غذا خوردن تو بود. همیشه می گفتی: «مامان، تو من رو این قدر تپل کردی!!!» راست می گفتی. بچه که بودی خیلی لاغر بودی. 📚کتاب شهیدنوید صفحه ۳۶ ❤️ 👇 🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری 🌱 @SHAHIDNAVID_safari
📸 فرق مادرِشهید با تمام مادران دیگر زمین خلاصه می شود به این : مادرِ شهید پیش از آن که مادرِ شهید می شود «شهید» 🌷 می شود. یاد کنیم از همه مادران شهدای ایران زمین در این شب جمعه با صلوات بر محمد و آل محمد ➡️ 🌹 🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری 🌱 @SHAHIDNAVID_safari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•|﷽|• 🎥 ❤️ مادرم 💓 سنگ صبور بیقراریای من مرهمی بر زخمهای این دل تنهای من 🎶 مادرم دور تو میگردم عبادت میکنم مادرم جای خودش عشقم ❣ صدایت میکنم مادرم جانم فدای چهره ی معصوم تو 🎼 هر چه میخواهی بگو من به تو 🎼 { مادر همه جان و تنم شوق نفس کشیدنم } : مـادر آسمونی شهید ابراهیم هـــــادی مادر محترم شــهید نوید صفری 🌷 مادر محترم شهید بابک نوری •┈┈••✾❀🕊❤️🕊❀✾••┈┈• 🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری 🌱 @SHAHIDNAVID_safari •┈┈••✾❀🕊❤️🕊❀✾••┈┈•