🖋 #خـــاطرات
❤️✨قبل از شروع مراسم #عقد، علی آقا نگاهی به من کرد و گفت:
شنیدم که عروس هرچه از #خدا بخواهد، اجابتش حتمی است.
❤️✨گفتم، چه آرزویی داری؟
درحالی که چشمان مهربانش را به زمین دوخته بود، گفت: اگر #علاقهای به من دارید و به #خوشبختی من می اندیشید، لطف کنید از خدا برایم #شهادت بخواهید.
❤️✨از این جمله تنم لرزید.
چنین #آرزویی برای یک عروس در استثنایی ترین روز زندگی اش بی نهایت سخت بود.
سعی کردم طفره بروم؛ اما علی آقا #قسم داد که در این روز این دعا را در حقش بکنم، ناچار قبول کردم.
❤️✨هنگام جاری شدن #خطبه عقد هم برای خودم و هم برای علی طلب شهادت کردم و بلافاصله با چشمانی پر از #اشک نگاهم را به علی دوختم؛
آثار خوشحالی در چهرهاش آشکار بود.
❤️✨مراسم #ازدواج ما در حضور شهید آیت الله مدنی و تعدادی از برادران پاسدار برگزار شد.
نمیدانم این چه رازی است که #همه پاسداران این مراسم و داماد و آیت الله مدنی همه به فیض #شهادت نائل شدند...
✍همسر فاتح سوسنگرد،
#سردار_شهید
#شهید_علی_تجلایی 🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
8⃣7⃣9⃣ #خاطرات_شهدا 🌷 💠فرمانده زبده محور مقاومت 🔰محمد معافى؛ متولد شهرستان #نکا در استان مازندران،
🌷از همان روز
ڪہ او رفـت ؛
زمستـــان آمد
بعـــدِ او
بهمن و اسفند
چه فرقـی دارند ؟!🍃
#شهید_محمد_معافی🌷
#نازدانههای_شهید
#شهادت_۳۰دیماه۹۶🕊
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷از همان روز ڪہ او رفـت ؛ زمستـــان آمد بعـــدِ او بهمن و اسفند چه فرقـی دارند ؟!🍃 #شهید_محمد_معا
7⃣8⃣9⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
😁محمد یک انسان بسیار بااخلاق، صبور و خلاق بود و همه او را بهعنوان یک #فرمانده میدانی قوی میشناختند. در عملیات #خانطومان ضربههایی که محمد به تکفیریها👹 وارد کرد اصلاً قابل وصف نیست❌
🔰از آنها #تلفات زیادی گرفت ولی دشمن کوردل همیشه دنبال جوانان ماست تا آنها را #شهید کند و بتواند بهاندازه یک نفر👤 هم که شده از یاران ولایت کم کند.
🔰همه دوستانی که در این راه به #شهادت رسیدند🕊 دوستان و #حافظان ولایت بودند. الآن در این شرایط مملکت به این بچهها نیاز داشتیم ولی دست تقدیر خواست شهادت🌷 نصیبشان شود.
🔰احمدی از #آخرین دقایق مکالمهاش📞 با این شهید و نحوه #شهادتش چنین میگوید: همیشه همدیگر را "داداش" صدا میزدیم☺️ این سری وقتی به مأموریت رفت به او گفتم: «زود برگرد، میخواهیم #عید دور هم👥 باشیم.» گفت: «باشد...»
🔰دیدم دیگر صدایش نمیآید📵 زمین و آسمان را به هم دوختم تا ببینم #کجاست. او را پیدا کردم ولی دیگر وقتی که #شهید شده بود😔 بیشتر از یک هفته🗓 بود که از او اطلاع نداشتیم.
🔰شنیدم مورد شناسایی گروههای #تکفیری قرار گرفت و از اهمیت جایگاه ایشان باخبر شدند و در صدد حذف⭕️ ایشان برآمدند. متأسفانه تیر💥 مستقیم به ایشان اصابت کرد💔
🔰از سال 2011 که جنگ #سوریه شروع شد، #محمد به سوریه رفتوآمد داشت. هر جایی از منطقه که پا میگذاشت، آنجا را آباد و رسیدگی میکرد👌 پشت فرماندهانی که محمد با آنها کار میکرد به #وظیفهشناسی و سختکوشی او گرم بود.
🔰محمود #بیضایی بیشترین اثر را روی محمد گذاشت چون بیضایی همدورهای👥 او بود. و روزهایی که بچههای تهرانی به مرخصی میرفتند، شهرستانیها با هم میماندند و مدتی را کنار یکدیگر💞 میگذراندند.
🔰محمود و محمد هر دو شهرستانی بودند. وقتی #محمود شهید شد، اصلاً بنیانمان از هم پاشید💔 و ناراحتی بر ما که اطرافیان او بودیم، غلبه کرد. احساس کردیم ما #جاماندیم. شهید مرتضی #مسیبزاده که از دوستان صمیمی ما بود و اکثر شهدایی که در این راه به شهادت رسیدند، همراه ما بودند.
🔰هر کدام از این بچهها در حد #فرمانده لشکر و یا فرمانده سپاه هستند ولی چون در غربت شهید🌷 میشوند و کسی از فعالیتهای آنان چندان خبری ندارد، در #گمنامی میمانند. حتی در شهر هم کسی نمیدانست محمد چهکاره است
#شهید_محمد_معافی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
هوای دل.mp3
14.01M
🎵 #آهنگ_مهدوی
❣هوای دل
🎤🎤 #مهدی #چناری
🌺 اللهم عجل لولیک الفرج
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
16.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_مهدوی
🎤 #صابرخراسانی
📽 #کلیپ جدید
بسیار تکان دهنده‼️
💽بهتره با هم صادق باشيم!😭
ما به دل امام زمانمان غم گذاشتیم!😭
💢ببینید و نشر دهید
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 💠💠 #پیامبران و #مهدویت(48) 5⃣بازگشت یهود و تحریف تورات بنابر نقل تاریخ، کورش پس از تصرف بابل
❣﷽❣
💠💠 #پیامبران و #مهدویت(49)
6⃣رومیان و یهود: تخریب دوم مسجد
در سال 63 پیش از میلاد، کشور یهودا-پس از آن که دوره ای از حکومت ایرانیان، یونانیان، بطالسه مصر، سلوکیان سوریه و سرانجام در پی قیام مکّابیان دوره ای از استقلال و سپس اختلاف را گذرانده بود-تحت سلطه رومیان درآمد.
نخستین حاکم این مستعمره هیرکانوس دوم بود که در زمان او اداره امور عملاً در دست شخصی یهودی شده و نیرنگ باز به نام آنتی پاتر بود. پس از قتل آنتی پاتر، فرزندش به نام هیرودیس در طی شورش و جنگی طولانی در سال 37 پیش از میلاد حاکم یهودا شد.
این شورش ها و اعتراضات ادامه داشت تا در سال 66 میلادی و در زمان نرون، قیصر روم، شورشی فراگیر از سوی یهودیان آغاز شد. نرون نیز سردار خود، وسپاسیان، را مأمور سرکوب این شورش کرد. در اثنای جنگ و فتح اورشلیم خبر فوت نرون و جانشینی وسپاسیان به او رسید و وی به امید دست یافتن به مقام امپراتوری به سوی روم شتافت، که البته چنین نیز شد.
در اینجا حادثه ای اتفاق می افتد که همچون دیگر مقاطع سرنوشت ساز قوم یهود قدری تأمل برانگیز می نماید. در جریان شورش و جنگ، یکی از دانشمندان یهود به نام “ربان یوحانان بن زکای” که مخالف جنگ و طرفدار صلح با رومیان بود، با ترفندی جالب و در تابوتی به عنوان جنازه از اورشلیم خارج می شود. در آن مقطع قنائیم برای حفظ جان مردم و جلوگیری از کشته شدنشان به دست رومیان از خروج مردم از شهر ممانعت می کردند و تنها راه خروج، بهانه دفن مردگان در خارج از شهر بود.
به هر حال با خروج از شهر، نخستین اقدام وی حضور در اردوگاه رومیان و ملاقات با وسپاسیان بود. نکته تأمل برانگیز این ملاقات این است که وی در جریان این دیدار چندین بار وسپاسیان را “اعلیحضرت امپراتور” خطاب می کند و پس از رسیدن خبر فوت نرون-که ظاهراً در همان مجلس اتفاق می افتد-وسپاسیان حضور وی را به فال نیک گرفته و با درخواست وی مبنی بر در امان ماندن شهر کوچک یونه (یاونه) و دانشمندان و دانشجویان آن بلافاصله موافقت می کند. این چنین بود که یونه به جای اورشلیم قرار گرفت.
این که آیا خطاب امپراتور در آن ملاقات تنها اتفاقی بوده یا خبر از آگاه بودن یوحانان از مرگ نرون یا حتی دست داشتن این حزب در آن می دهد، موضوعی است که تحقیق بیشتری را می طلبد، اگرچه با سابقه بازی های این حزب کاملاً سازگار می نماید.
🔻🔻🔻 #ادامه_دارد. . .
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
سفرِ پر ماجرا_29.mp3
6.55M
#سفر_پرماجرا ۲۹
✴️از آدمای دور و بَرِت،
از نعمتهای زندگیت،
و از سرمایه هایی که داری؛
تا می تونی لذّت ببر و استفاده کن!
❌اما اونقدر مشغولشون نشو
که از آماده شدن برای تولدت،
جا بمونی👆👆
🎤🎤 #استاد_شجاعی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
احمد الیاسی تو چون گلِ یاسے🌸 فدائےِ زینب(س)یاورِ عباسےع🍃 📸دانشجوی مدافع حرم #شهید_احمد_حاجیوند_الیا
🌷قدرت بدنی خوبی داشت. بدون اینکه از #کمبود نفرات نق بزنه، جعبه مهمات ها رو به دوش می کشید و توی ماشین حمل مهمات می گذاشت.
#شوخ_طبعی هاش رو همیشه داشت حتی اینجا!
🌷پدر شهید میگوید، از قدیم اهل #نماز_شب بود، در تابستان #روزه میگرفت.
پ ن: عکسِ
#شهید_احمد_حاجیوند_الیاسی در حال جابجایی انبار مهمات گردان برای عزیمت به منطقه شیخ نجار
#شهید_مدافع_حرم🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh