✍ #یاد_خوبان
🌷سال ٩٤ وقتى خودم رو رسوندم به بچه هاى فاتحين تو حلب سوريه كه ازشون عكس بگيرم، اولين بار صداى #قاسم_سليمانى رو اونجا شنيدم؛
🌷پشت بيسيمى كه دست بچه هاى رزمنده بود. با شنيدن اسم #حبيب پشت بيسيم همه سرا پا گوش ميشدن، چون فرمانده داشت صحبت ميكرد.
#فاستقم_کما_امرت
#شهید_قاسم_سلیمانی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پیش بینی سردار سلیمانی از نحوه ی شهادت خود، از زبان فرزند شهید مدافع حرم حسین محرابی
#حتما_ببینید👌
#شهید_قاسم_سلیمانی🌷
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#در_محضر_شهید 7⃣4⃣
🔻شهید کاظمی:
اگر می خواهید تاثیر گذار باشید، اگر می خواهید به عمر و خدمت و جایگاهتون ظلم نکرده باشید ما راهی به جز اینکه یک شهید زنده در این عصر باشیم نداریم.
#شهید_قاسم_سلیمانی🌷
#شهید_احمد_کاظمی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🏴 واکنش زائران حرم #رضوی لحظه اعلام خبر شهادت سپهبد #قاسم_سلیمانی و شهید المهندس در مراسم #دعای_ندبه
#شهید_قاسم_سلیمانی
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
yekta.mp3
9M
👈 حاج حسین یکتا: حاج قاسم پرچم ولایت رو بالا برد خدا هم پرچمش رو بالا برد.....
#حاج_حسین_یکتا
#شهید_قاسم_سلیمانی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
❣﷽❣
#لذت_آغوش_خدا 166
#ولایت 25
#استاد_پناهیان🔻
🔷 چرا امام ، تسهیل کننده مبارزه با هوای نفس هست؟
👈 چون خوبه... زیباست...😌💞
تا حالا با یه "آدمِ خوب" نشست و برخواست کردی که دلت رو ببره؟💘
"آدم حسابی" دیدی؟!
⭕️ یه عالمی بود سال ها قبل که کتاب نوشته بود در این مورد که امام حسین علیه السلام خبر نداشت که شهید میشه!
😒
🚫 با اینکه مثلا عالِم بود همچین حرفی رو زده بود!
✅ در حالی که ما در زمان دفاع مقدس جوانان بسیجی رو می دیدیم که توی وصیت نامه شون حتی" نوع شهادتشون" رو هم مینوشتن....
✍ که مثلاً مادر جان فلان روز جنازم بدون سر برات میاد... بی قراری نکن و....🌷
🌟 از این دست نمونه ها فراوان داشتیم....
🌹 مثلاً شهید محمود غفاری از شاگردان آیت الله حق شناس بود.
اوایلش میگفت من میخوام بدنم بر نگرده. اما بعد گفته بود که اینجوری مادرم اذیت میشه...❤️
🔸میخوام بدنم 6 ماه بمونه بعد برگرده....
دقیقاً بدنش بعد از 6 ماه برگشت...🇮🇷🌷
💢 اونوقت امام حسین علیه السلام نمیدونست که شهید میشه؟!
یا طرف میگفت مگه امام علم غیب داره؟!😒
⛔️ واقعاً بعضیا آدم حسابی ندیدن. تا آدم حسابی ببینن میخوان یه عیبی روش بذارن!
👈 مثل ابلیس! تا آدم رو دید گفت اون از خاک هست و من از آتش هستم! 👿🔥
آهای ابلیس! خدا این آدم رو بر تو ترجیح داده. چرا نمیتونی ببینی؟ کور شدی؟😒
⭕️ آدمی که روحش مشکل داشته باشه، تا به اولیای الهی میرسه میخواد یه عیبی روش بذاره!
#ادامه_دارد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_50391428.mp3
4.92M
⏯پادكست
🎧با موضوع #شرایط_ظهور 2⃣1⃣
🎤استاد #حسین_پور
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌺بسم رب الشهدا و الصدیقین🌺
⭐️ #ختم_قرآن
👈برای نابودی دشمنان اسلام و سلامتی و تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان(عج)
👈 هدیه به روح شهید #حاج_قاسم_سلیمانی،
شهید #ابومهدی_المهندس
و #شهدای_همراهشون🌷
📅 زمان: تا آخر هفته
📝لطفا جزءهای انتخابیتون رو به آیدی زیر اعلام بفرمایید↙️
🆔 @alireza71
بسم الله...
─═इई ◾️◾️◾️ईइ═─
🔻لیست ختم #پنجم 5⃣
جزء1= ✅
جزء2= ✅
جزء3= ✅
جزء4= ✅
جزء5= ✅
جزء6= ✅
جزء7= ✅
جزء8= ✅
جزء9= ✅
جزء10=✅
جزء11=✅
جزء12=✅
جزء13=✅
جزء14=✅
جزء15= ✅
جزء16= ✅
جزء17= ✅
جزء18= ✅
جزء19= ✅
جزء20= ✅
جزء21=✅
جزء22=✅
جزء23=✅
جزء24=✅
جزء25=✅
جزء26=✅
جزء27=✅
جزء28=✅
جزء29=✅
جزء30=✅
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گریه و بی تابی #شهید_قاسم_سلیمانی در فراق شهید احمد کاظمی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
0⃣2⃣2⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷
#حاج_قاسم_از_حاج_احمد_مى_گويد...
🌷هیچوقت فكر نمی كردیم بنا باشد ما برای احمد صحبت كنیم، خاك بر سر ما كه امروز ما زنده ایم و احمد در میان ما نیست و من برای او بناست صحبت كنم، این هم یكی از رسمهای روزگار است.
🌷پسر شهید احمد یك جمله قشنگی می گفت روز شنیدن خبر احمد گریه می کرد، زمزمه می كرد با خودش و می گفت: «هی ما را لوس كردی، به خودت عادت دادی، حالا ما چه باید بكنیم؟» شاید در نبود شهید كاظمی بهتر می شود از او حرف زد. دیگه نیست بگوید: «ول كن پسر، خوشت می آید!» می گفت: حال می كنم وقتی دژبان ها جلوی مرا می گیرند، هل می دهند، دلم می خواهد به من بگویند چكاره ای؟
🌷كسی هر وقت یك عزیزی را از دست می دهد، یك سال، دو سال یا چهل روز به یادش هست، ازش اسم می برد، كمتر اتفاق می افتد یك مدت طولانی آدم درگیر كسی بشود كه از دست می دهد، ١٩ سال احمد، حسین حسین می كرد به یاد شهید خرازی. هیچ جلسه ای، هیچ خلوتی، جلسه رسمی، جلسه دوستانه، جلسه خانوادگی، مسافرتی وجود نداشت كه او یاد باكری و خرازی و همت و این شهدا را نكند.
🌷....هیچ نمازی ندیدم، كه احمد بخواند و در قنوت یا در پایان نماز گریه نكند و پيوسته این ذكر: «یا رب الشهدا، یا رب الحسین، یا رب المهدی» ورد زبان احمد بود و بعد گریه می كرد.
❌ حاج قاسم بالاخره مهمان حاج احمد شدى و چه مهمانى شود اين مهمانى كه مهمان و صاحب مهمانى شهيد باشند....
#شهید_احمد_کاظمی
#شهید_قاسم_سلیمانی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سردار شهیدان در جوار سالار شهیدان
🔸تشییع پیکر مطهر شهدای جبهه مقاومت در جوار حرم سید سالار شهیدان
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 چهار همرزم شهید #قاسم_سلیمانی چه کسانی بودند؟
#انتقام_سخت_در_راه_است
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
❣﷽❣
📚 #رمان
#اینک_شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی
به روایت همسر( شهلا غیاثوند )
5⃣5⃣ #قسمت_پنجاه_وپنجم
📖ایوب که مرخص شد، برایم هدیه🎁 خریده بود. وقتی به حالت عادی برگشته بود، فهمیده بود ک قبل از رفتنش چقدر توی #کوچه داد و بیداد راه انداخته بود. لبخند زد و گفت: برایت تجربه شد😅 حواست باشد بعد از من #خل نشوی و دوباره زن یکی مثل من بشوی، امثال من فقط دردسر هستیم. هیچ چیزی از ما به تو نمیرسد❌ نه پولی داریم، نه خانه ای هیچی ....
📖کمی فکر کرد و خندید
_من میگویم زن یک #حاجی_بازاری پولدار شو
خیره شدم توی چشم هایش که داشت از اشک پر میشد😢 شوخی تلخی کرده بود. هیچ کس را نمیتوانستم به اندازه ی #ایوب دوست داشته باشم. فکرش را هم نمیکردم از این مرد جدا شوم. با اخم گفتم: برای چی این حرف ها را میزنی؟😕
📖خندید
_خب چون روز های اخرم هست #شهلا، بیمه نامه م توی کمد است. چند بار جایش را نشانت دادم. دم دست بگذار، لازمت میشود بعد من ....
+بس کن دیگر ایوب😡
_بعد از من مخارجتان سنگین است. کمک حالت میشود.
+تو الان هجده سال است داری به من قول میدهی، #امروز میروم، فردا میروم، قبول کن دیگر ایوب........"
📖عاشق طبیعت🌱 بود و چون قبل ازدواجمان کوه نورد بود، جاهای بکر و دست نخورده ای را میشناخت. توی راه #کلیسای جلفا بودیم. ایوب تپه ای را نشان کرد و ماشین🚗 را از سر بالایی تند ان بالا برد. بالای تپه پر بود از گلهای ریز رنگی
📖ایوب گفت: حالا که اول #بهار است، باید اردیبهشت بیایید، بببنید اینجا چه بهشتی میشود.
در ماشین را باز کردیم که عکس📸 بگیریم. باد پیچید توی ماشین، به زور پیاده شدیم و ژست گرفتیم. ایوب دوربین را بین سنگ ها جا داد و دوید بینمان👥بالای تپه جان میداد برای چای دارچینی و سیب زمینی زغالی🍟 که ایوب استاد درست کردنشان بود.
📖ولی کم مانده بود باد ماشین را بلند کند. رفتیم سمت کلیسای جلفا. هرچه به #مرز نزدیک تر میشدیم، تعداد سرباز های بالای برجک ها و کنار سیم خاردارها بیشتر میشد. ایوب از توی ایینه بچه ها را نگاه کرد👀 کنار هم، روی صندلی عقب خوابشان برده بود. گفت: شهلا فکرش را بکن، یک روز #محمدحسین و محمدحسن هم سرباز میشوند، میایند همچین جایی، بعد من و تو باید مدام به انها سر بزنیم و برایشان وسایل بیاوریم.
🖋 #ادامه_دارد...
📝به قلم⬅️ #زینب_عزیزمحمدی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✫⇠ #اینک_شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی
به روایت همسر( شهلا غیاثوند )
6⃣5⃣ #قسمت_پنجاه_وششم
📖نیمه های شب🌘 بود. با صدای ایوب چشم باز کردم. بالای سرم ایستاده بود، پرسید: #تبر را کجا گذاشته ای؟ از جایم پریدم
_تبر را میخواهی چه کار⁉️
انگشتش را گذاشت روی بینی و ارام گفت: هیسسسس؛ کاری ندارم میخواهم #پایم را قطع کنم. درد میکند، میسوزد. هم تو راحت میشوی هم من. این پا دیگر پا بشو نیست😓
📖حالش خوب نبود، نباید #عصبانیش میکردم. یادم امد تبر در صندوق عقب ماشین🚗 است.
-راست میگویی، ولی امشب دیر وقت است. فردا صبح زود میبرمت #دکتر، برایت قطع کند.
سرش را تکان داد و از اتاق رفت بیرون. چند دقیقه بعد برگشت. #پایش را گذاشت لبه میز تحریر، چاقوی🔪 اشپز خانه را بالا برد و کوبید روی پایش. از صدای جیغم😵 محمدحسین و هدی از خواب پریدند.
📖با هر ضربه ی ایوب تکه های پوست و قطره های #خون به اطراف میپاشید. اگر محمدحسین به خودش نیامده بود و مثل من و هدی از دیدن این صحنه کپ کرده بود😦 ایوب خودش پایش را قطع میکرد.
📖محمد پتو را انداخت روی پای ایوب. #چاقو را از دستش کشید. ایوب را بغل کرد و رساندش بیمارستان، سحر شده بود که برگشتند. سرتا پای محمدحسین خونی بود😢 ایوب را روی تخت خواباند🛌 هنوز گیج بود. گاهی صورتش از درد توی هم میرفت و دستش را نزدیک پایش میبرد.
📖پایی که حالا غیر از #بخیه های عمل و جراحی، پر از بخیه های ریز و درشتی بود که جای ضربات چاقو بود. من دلش را نداشتم😖 ولی دکتر سفارش کرده بود که به پایش روغن بمالیم.
📖 #هدی مینشست جلوی پای ایوب، دستش را روغنی میکرد و روی پای او میکشید. دلم ریش میشد💓 وقتی میدیدم، برامدگی های زخم و بخیه از زیر دست های ظریف و کوچک هدی رد میشود و او چقدر با #محبت این کار را انجام میدهد.
🖋 #ادامه_دارد...
📝به قلم⬅️ #زینب_عزیزمحمدی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_164819502.mp3
7.75M
🎼 سرود "عشق سلیمانی"
👈تقدیم به #شهید_قاسم_سلیمانی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🍃🌸🍃❤️🍃🌸🍃
•★چه مستحکم، چه با عزت، چه پرشور و چه جانانه
•●برای عزت میهن تو گشتی همچو پروانه
•★حرم های مطهر را مدافع بودی از ایمان
•●تن پاکت از این دنیا، رهاندی شاد و مستانه
•★چُنان زینب که عاشورا ندیده غیر زیبایی
•●چه زیبا و چه رؤیایی کشیدی پَر از این خانه
•★سعادت را شهادت را، چه زیبا آنِ خود کردی
•●شهید زنده ای قاسم، کجا رفتی غریبانه؟
•★بُدی سردار دلها و شدی داغ همه جانها
•●عجب روز و عجب جایی غزل خواندی شجاعانه
•★برفتی و به تو تبریک و بر ما تسلیت گفته
•●عروج سرخ و غمبار تو را آن پیر فرزانه
•★به نام ایزد و با نام رمزِ قاصم الجبّار
•●بگیرم انتقام خون تو، از خصم بیگانه
شعر از: محمدجعفر عزیزی(علی)
#شهید_قاسم_سلیمانی🌷
#شبتون_شهدایی🌙
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh