#در_محضر_شهید
《اگر خون #شهدایکربلا
و پیام #زینب(س)نبود
امروز اسلام و قرآن درعالم
#پیشرفت نمیکرد🚫》
#شهیدجاویدالاثر💔
#مدافعحرم
#شهید_محمدحسین_مومنی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 📚 #رمــان •← #من_با_تو ... 0⃣1⃣ #قسمت_دهم عصبے پاهام رو تڪون میدادم، چند دقیقہ بعد شهریار او
❣﷽❣
📚 #رمــان
•← #من_با_تو ...
1⃣1⃣ #قسمت_یازدهم
بے حال وارد ڪوچہ شدم،
عادت ڪردہ بودم چادر 😕سر نڪنم، سہ هفتہ خودم رو حبس ڪردہ بودم تا نبینمش! تا بیشتر خورد نشم!حال جسمم بہ هم ریختہ بود مثل روحم! 😒
شهریار بازوم رو گرفت،برادرم شدہ بود خواهر روزاے سختے!
شروع ڪرد بہ قلقلڪ دادن گلوم،🙂لبخند ڪم رنگے زدم با خندہ گفت:
_دارے حوصلہ مو سر مے برے خانم
ڪوچولو! 😄
وقتے با مادرم صحبت میڪرد صداش رو شنیدم ڪہ گفت خیلے حساس و وابستہ ام باید با سختے ها رو بہ رو بشم! 😔
دستش رو از بازوم جدا ڪردم و گفتم:
_میتونم راہ بیام!
رسیدیم سر ڪوچہ،عاطفہ 👭با خندہ همراہ دخترے مے اومد پشت سرشون امین 😄 لبخند بہ لب اومد و دست دختر رو گرفت! نمیدونم چطور ایستادہ بودم، فقط صداے جیغ قلبم رو شنیدم! 😣💔
تن تبدارم یخ بست،شهریار دستم رو گرفت با تعجب گفت:
_هانیه تب ندارے!یخے،دارے مے لرزے! 😐
نفس عمیقے ڪشیدم.
_من خوبم داداش بریم! 😕
تا ڪے میخواستم فرار ڪنم؟!
قدم برداشتم،محڪم ترین قدم عمرم! 😒
عاطفہ نگاهمون ڪرد، لبخندش محو شد!
رابطہ م با عاطفہ بهم خوردہ بود، 😒
با امید دادن هاش تو شڪستم شریڪ
بود!😕
شهریار بلند سلام ڪرد،
هر سہ شون نگاهمون 👀👀👀 ڪردن ولے من فقط 👀☝️ دختر محجبہ اے رو میدیدم ڪہ با صورت نمڪین و لبخند ملایمش ڪنار مردِ من بود! 😥
هر سہ باهم جواب دادن،انگار تازہ میخواستم حرف بزنم بہ زور گفتم:
_سلام
دختر دستش رو آورد جلو،نمیدونست حاظرم دستش رو بشڪنم،باهاش دست دادم و سریع دستش رو رها ڪردم! با تعجب نگاهم ڪرد! 😳
_عزیزم چقدر یخے!
عصبے شدم اما خودم رو ڪنترل ڪردم امین آروم و سر بہ زیر ڪنارش بود!
_نشد تبریڪ بگم،خوشبخت بشید!
مطمئنم دعا براے دشمن بدتر از نفرینہ!
با لبخند ملیحے نگاهم ڪرد:
_ممنون خانمے قسمت خودت بشہ. 😊
بہ امین نگاہ ڪرد و دستش رو فشرد،
چندبار خواب دیدہ بودم با امین دست تو دستیم! 😣
حالم داشت بد میشد و دماے بدنم سردتر،اگر یڪ دقیقہ دیگہ مے ایستادم حتما مے مردم!
دست شهریار رو گرفتم. شهریار لبخند زد و گفت:
_بہ همہ سلام برسونید خدانگهدار!
سریع خداحافظے ڪردیم و راہ افتادیم،با دستم،دست شهریار رو فشار میدادم! 😢😥رسیدیم سر خیابون،چشم هام رو بستم امین و دخترہ دست تو دست هم داشتن میخندیدن! 😄😄
اون دخترہ بود نہ همسرش! احساس ڪردم روح دارہ از بدنم خارج میشہ، چشم هام رو باز ڪردم پشت سرم رو نگاہ ڪردم، امین و دخترہ جلوے در داشتن باهم حرف میزدن،
حتما عاطفہ سر بہ سرشون گذاشتہ بہ ڪوچہ پناہ آوردن تا راحت باشن!
زیر لب گفتم:
_دخترہ بہ جاے من خیلے دوستش داشتہ باش! 😒
#ادامه_دارد ....
✍نویسنده: #لیلی_سلطانی
Instagram:leilysoltaniii
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_55658442.mp3
5.25M
🌙✨*🌙✨*🌙✨*🌙✨*🌙
🌷جامانـده ترین
🍃لالهء باغ شهدایـــم❗️
دلتنگــی ِ #صـد قافله دارم،
گلــه دارم... گلــه دارم.... ‼️
🌷حال یک جامانده را #جامانده می فهمد فقط....
#شبتون_شهدایی🌟
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم❣
او حاضرو ما #منتظران پنهانیم😔
هرچند که از #غیبت خود میخوانیم
با این همه ای #روشنی💫 جاویدان
تا فجر 🌤فرج منتظرت می مانیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✨آسمان را طی کن
که در این #صبح دل انگیز💖
#تو را میخواند...
✨آسمان راه همان #مردانی است
با لباسی خاکی
و دلیـ❤️ مملو از عطر #خدا🕊
#شهید_اکبر_شهریاری
#سلام_صبحتون_شهدایی 🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - داستانی زیبا از شخص ثروتمند و خیّر - استاد مومنی.mp3
3.36M
♨️داستانی زیبا از شخص ثروتمند و خیّر
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #مومنی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#فرازی_از_وصیتنامه📜 ♦️خدایا از تو ممنونم بیاندازه که دردل مامحبتـ💖 #سید_علی_خامنه_ای را انداختی.
شعری که بر زبانش جاری بود
🍂آن ڪس ڪه #تو را شناخت
جانـ❣ را چه ڪند
🍃فــرزند و عــیال و #خــانمان را چه ڪند
🍂 #دیـــــوانه ڪـــنی هــــر
دو جهانش بخـــشے
🍃دیـــــــوانه ڪه شد
هر دو جهانـ🌍 را چـــــه ڪـــــند⁉️
#شهید_مصطفی_صدرزاده
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh