#بازنشر
طرح به مناسبت سالروز تولد شهید مهدی طهماسبی♥️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃قدم به حرم گذاشتی. میدانستی حاجتت را باید از این خانومِ مطهر بگیری و او را میان خود و خدا واسطه قرار دهی. خواهر #شاه_خراسان؛ مادری میکند برای نوکرهایش و میداند زواری که می آیند همه عاشق و دلباخته ی برادر غریبش هستند.
🍃همانجا اذن دفاع از حرم را از خواهر ابالجواد گرفتی و همسرت نیز عهد بست تا بیقراری نکند. میان دلنوشته اش می گوید که فدای توسل جمکرانی ات بشود؛ فدای همان امامی که غایب است و پدرت تورا نذر او کرده بود.
🍃نامت را هم به همین سبب #مهدی نهادند تا تورا فدایی راه عزیز نرجس خاتون(س) بکنند. یقین دارم که تو خود نیز پسرانت را فدایی این راه میکنی تا آن ها نیز قدم بر جای #پدر بگذارند و راه حسینی وار زیستن را ادامه دهند.
🍃روانه ی #سوریه شدی تا نگذاری حریم عباس بن علی خدشه دار شود و غیرتت محال بود طاقت بیاورد؛ محال بود بی تفاوت باشی و همین بود که دعوت #جهاد را لبیک گفتی و دلاورانه میان میدان نبرد کردی. #ولی_فقیه تمام وجودت بود و نگران تنهایی نایب #امام_زمان بودی؛ خود سرباز او بودی و فرزندانت را نیز سفارش کردی تا مبادا لحظه ای از یاریش دست بردارند.
🍃 مادرت بیقراری میکند از فرط دلتنگی اما میداند نهایت این راه ختم میشود به نگاه رضایتمندانه دختر پیامبر(ص) و سعی میکند با شنیدن صدایت #دلتنگی هایش را سرپوش بگذارد هرچند هنوز هم حسرت یک خداحافظی با پیکرت بر دلش مانده.
🍃حرف زدن آسان است؛ نوشتن آسان است اما عمل؛ مرد میخواهد. مردی استوار همچون تو، همچون تمامی #مدافعین_حرم که نوای "نحن صامدون" آنها لرزه بر اندام دشمن می اندازد. قدم هایمان را استوار کنید؛ دعایمان کنید تا برسیم به قافله ی #کربلا و در زیر این علم جان بدهیم برای دست بی جان #علمدار کربلا.
✍نویسنده: #اسماء_همت
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_مهدی_طهماسبی
📅تاریخ تولد : ۱۴ آبان ۱٣۶٢
📅تاریخ شهادت : ۱۶ خرداد ۱٣٩۵
📅تاریخ انتشار : ۱٣ آبان ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : حلب_سوریه
🥀مزار شهید : قم_گلزار شهدای علی بن جعفر علیه سلام
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
📅زمان: پنج شنبه ۱۳ آبان ماه
⌚ ساعت ۱۹
🚪مکان: #مشهد؛ قاسم آباد ، حجاب ۲۱ بیت شهید نظرزاده
😷لطفا باماسک ورعایت پروتکل های بهداشتی تشریف بیارید😷
#هیئت_محبان_جوادالائمه(ع)
🍃🌷🍃🌷
@ShahidNazarzadeh
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید موسی جمشیدیان💛🌻
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍁 قلب، پُر از بذرهای باوریست که منتظرِ سبز شدن هستند ، به دنبال بهانه ای که پیچکوار دور چوبه اعتقاداتمان بپیچند و بالا روند وَ دنیای ما را رنگ ببخشند و دیدمان به #زندگی را تغییر دهند؛ این یعنی آغاز یک تحول ، و باوری که حاصل بذرهای بهانهجوی قلبمان بود ، باور به حقیقت وجود ، به عشق ، به آیه...
🍁 و سرچشمه داستان زندگی بعضی هایمان همین آیات نورانیست.مثل #موسی_جمشیدیان ! که جزو همان بعضی هایی بود که زندگیاش به این آیات و نشانه های #قرآن گره خورده بود.
🍁 از آن لحظه که همسرش از فَرط نگرانی به قرآن پناه برد و به آن توسل جست وَ پنجمین آیه سوره انسان آمد که بشارت نوشیدن نیکان از جامی که محتوایش آمیخته به کافور ، آن ماده سرد، سپید و معطر ، را داده بود ، مثل روز برای همه روشن بود که این آیه بشارت رویدادی مهم را داده. رویدادی مثل شهادت!🕊
🍁 و مگر نه اینکه نیکان همان کسانی هستند که عمرشان ، جان ها وَ مالهایشان را در راه خدا و برای رضای او دادهاند؟!پس حقیقتا موسی که عمر و مالش را وقف این امر کرده بود در زمره نیکان قرار میگرفت و توفیق نوشیدن از آن جام گوارا نصیبش میشد!
🍁 خلاصه وار زندگیاش را اگر مرور کنی از آبان شصت و چهاری که متولد شد تا زمانی که در اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود به دفاع از حریم اهل بیت مبعوث شد ، همه چیز رنگ دیگری داشت!
🍁نفس کشیدنش ، #حفظ_قرآنش ، ازدواجش و... همه و همه رنگ و بوی #شهدا را داشت؛ چه خوب مصداق "باید #شهید بود تا شهید شد" را در زندگیاش به تصویر کشیده بود.
🍁 سرنوشت موسی مثل خیلیهایمان عادی رقم خورد ، پیش رفت و به آخر رسید. اما تنها تفاوتمان درک رسالتی بود که بر دوشمان گذاشتند. موسی یک جور درک کرد و ان را به سرانجام نیک رساند ، ما ولی اصلا درک درستی از رسالت نداریم!
🍁 و به راستی #مدافعان_حریم_حرم ، کشور و امنیت رسولان زمان خود بودند...
سالگرد #شهادتت مبارک رسول #حرم!
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🌷به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_موسی_جمشیدیان
📅تاریخ تولد :۲۸ آبان ۱۳۶۴
📅تاریخ شهادت : ۱۴ آبان ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار : ۱۳ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : قلعه سفید
🕊محل شهادت : سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فایل با کیفیت طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید علی اصغر رنجبران🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
♡
🍂 در پاییز متولد شد اما حضورش، نسیمِ بهار را به تنِ خانواده نشاند .تک پسرِ محبوب خانواده، متولد آبانِ ۱۳۳۵ #علی_اصغر_رنجبران با حب به اهل بیت و آموزه های پدر قد کشید و زیرِ سایه روشنگریهای #انقلاب رشد کرد.
🍂 دل به انقلاب سپرد...قدم به قدم با مردم همراه شد تا در زمستان ۵۷، بهار #وطن را به آغوش کشید.انقلاب شد و از فردایِ آن روز هر کجا که به یک نیروی گارآمد و متعهد نیاز بود، پایِ علیاصغر هم باز میشد از حفظ #امنیت در محل تا شرکت در کمیته.
🍂او که در تشکیلِ #سپاه محل نقش داشت، حالا خود یکی از پاسدادانِ متعهدِ سپاه بود. بویِ باروت و سوتِ خمپاره، او را به جبهه کشاند و ایستاد تا دفاع کند از هاک و ناموسش.
🍂روحش چنان با خاکِ جبهه عجین بود که هوای شهر، نفسش را تنگ میکرد.علی اصغر، روح به آسمان سپرده بود و جسم روی زمین تقلا میکرد تا به بالا برسد.
🍂 سرانجام؛ اسطوره #اخلاص و تقوا در ۱۳ آبانِ سال ۶۲؛ در مرحله سوم عملیات والفجر۴ به سوی آسمان روانه شدو روحِ بلندش در منطقه "پنجوین"بر اثر اصابت ترکش و گلوله به ملکوت اعلی پیوست🕊
🍃روحش شاد و قرین رحمت🍃
✍نویسنده : #زهرا_قائمی
🌷به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_علی_اصغر_رنجبران
📅تاریخ تولد : ۲۳ آبان ۱۳۳۵
📅تاریخ شهادت : ۱۳ آبان ۱۳۶۲
📅تاریخ انتشار : ۱۳ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای بهشت زهرا
🕊محل شهادت : عراق
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#داستان روزگار من(۳۵)
عاشق چهره تم با اون چشمای سبزت و موهای بورت خیلی جذابی😍😍😍😍
خجالت کشیدمو اروم گفتم
نه بابا ، من کجام خوشگله
😅😅😅😅
زیادی داری تعریف میکنی
نه عزیزم حقیقته ...بهنام بلند شدو یه اهنگ ملایم رپ گذاشت.
🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼
فرزانه از رپ خوشت میاد؟؟؟
هی ...بگی نگی ..
بهنام ـ ولی من عاشقشم گاهی با شاهین و بچه ها میخونیم
بعد شروع کرد به خوندن و ادا در اوردن ...
منم با خنده نگاهش میکردم 😂😂😂
خوندنش که تموم شد گفت
رقصیدن بلدی فرزانه؟؟؟
اره یه خرده ...
بهنام ـ بیا باهم برقصیم
💃💃💃💃
نه ، من خجالت میکشم
خجالت نداره که ...پاشووو بیااا
فرزانه ـ خواهش میکنم من نمیتونم 😰😰😰
باشه زیاد اصرار نمیکنم عزیزم
برم اشپزخونه شربت بیارم گلوم خشک شد انقدر خوندم
😜😜😜😜
اشپزخونه اپن نبود،
مثل اتاق در دار بود ، بین اتاق و اشپزخونه یه راهروی کوچیک بود
که تهش توالت و حموم بود
منم پا شدم برم دستشویی تا یه نگاهی به ارایشم تو اینه بندازم
همین جور که داشتم از کنار
اشپزخونه رد می شدم🚶🚶🚶🚶
خواستم به بهنام بگم که من دارم میرم توالت
دیدم پشتشه داره با تلفن حرف میزنه
انگار با شاهین بود
کنجکاو شدمو گوش وایسادم
تو حرفاش میگفت شاهین داداش کارتون حرف نداشت 👍👍 به سحر بگوو عالی نقش بازی کردی😏😏
شاهین اون شربت خواب اوره کجاست میخوام بریزم تو شربتش؟؟؟
اهااان تو کابینت بالاییه اوکی دمت گرم ، پیداش کردم
🍹🍹🍹🍹🍹
میخواست که خداحافظی کنه من از همون جا برگشتمو سرجام نشستم
اون لحظه پاهام سست شده بود نمی دونستم چیکار کنم
کاش فرار میکردم
اما مثل گیجا نشسته بودم
بهنام اومد ... اینم یه شربت خنک و خوشمزه برای زیباترین
دختره دنیا
تو فکر این بودم که شربت و بردارمو بپاشم تو صورتش
اومد رو به روم ... بفرمایید عزیزم
شربتو برداشتمو از جام بلند شدم
پاشیدم تو صورتش
عه دختر چته دیوونه شدی مگه
😡😡😡😡
با عصبانیت گفتم پسریه بی شعور ،
همه ی حرفات و شنیدم
تو فکر کردی من هرزه هستم
حالم از همتون بهم میخوره
😡😡😡😡
بهنام یه نیش خند بهم زد و گفت
اگه هرزه نیستی اینجا چیکار میکنی؟؟!!
😏😏😏😏😏
تو فکر کردی من عاشق چشم ابروهاتم....نخیر،
تو هم مثله بقیه دخترایه وله خیابونی.... بعد استفاده مثله
یه اشغال میندازمت دور
😆😆😆
دهن کثیفت و ببند من از اینجا
میرم 😡😡😡
اومد طرفموو دستمو گرفت
کجااا هنوز کارت دارم ...😏
نویسنده 📝 انارگل🌹 📝
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🌹🍃🌹🍃
@ShahidNazarzadeh
#سلام_امام_زمانم 💚
💚برخاتم اوصیاء،مهدے صلوات
💚برصاحب عصر ما،مهدے صلوات
💚خواهے ڪه خداوند بهشتت ببرد
💚بفرست تو بر حضرت مهدے صلوات
💚اَللّهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّدٍ
💚وَ آلِ مُحَمَّدٍ
💚وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh