eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
#سالروز_شهادت #شهید_منصور_عباسی🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃خودکار را برداشته، می‌نویسم از اویی که از تبار بود. نوشته‌ام مقدمه ندارد! اصلا برای گفتن از او که مقدمه لازم نیست، یک راست باید سر اصل مطلب رفت. اصل مطلبی که خودش هم مقدمه است هم نتیجه! 🍃مقصود حرف هایم فقط یک نفر است. کسی که یک ، مسیر زندگی‌اش را به سمتی برد که پایان نداشت! جایی ندیدم که نوشته‌ باشد مسیر و بندگی پایان دارد. البته چرا! یادم رفته بود پایانی دارد که مقدمه‌ی شروعی دوباره‌ست، ! و این همان چیزی بود که به حیات در این دنیا خاتمه داد. 🍃فیلم زندگی‌اش را روی دور تند میگذارم از اول تا به آخر را دوره میکنم. از بهاری که متولد شد تا سالهایی که کار کرد تا کمک خرج باشد. 🍃طولی نمیکشد که میرسم به همان نقطه آغازی که منتهی به شد. سال شصت و یک بود. خبر شهادت * را برای منصور آوردند به اضافه تکه ای کاغذ و مابقی وسایل. کاغذ را باز کرد. وصیتنامه بود. شروع به خواندن کرد. از منصور خواسته بود تا برای دفاع از دستاورد های و حراست از مرز های میهن اسلامی‌مان به س.پ.ا.ه اسلام بپیوندد. و اینجا آنچه در تقدیرش نوشته بودند رقم خورد. 🍃ویدیو جلو تر میرود به سی سال جلوتر وقتی که یک منصور مانده و غنیمتی که از حضور در جبهه های جنگ نصیبش شده. و البته خوابی که منصور عباسی قصه‌ی ما را کرد. 🍃منصور صرفا نه برای شهادت که باز هم برای پا در میدان گذاشت، مثل رفقایش. با این تفاوت که منصور از آنها جا مانده بود. و این به وقت اذان ظهر جمعه ده آذر در به وصال رسید. ♡ حبیب حرم!♡ پ.ن:برادر شهید آیت‌الله عباسی در عملیات آزادسازی شهید شد. ✍نویسنده : 📅تاریخ تولد : ۹ فروردین ۱۳۳۶ 📅تاریخ شهادت : ۱۰ آذر ۱۳۹۶ 🥀مزار شهید : بهشت دو معصوم شهرکرد 🕊محل شهادت : سوریه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#سالروز_شهادت 🌷 #شهید_محسن_صدقی_بجنوردی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♡بسم الله الرحمن الرحیم♡ 🍃زندگی‌اش در خلاصه می‌شود. از دوازده سالگی‌اش میان بحث‌های و اجتماعی گرفته تا حضور همه جانبه‌اش در سخنرانی‌ها و علیه ظالمانِ زمان. آرام و قرار هم نداشت و دائم در حال تلاش برای استوارتر کردن این بود. 🍃دائم زمزمه می‌کرد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا استَعينوا بِالصَّبرِ وَالصَّلاةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصّابِرين»؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید از و کمک جویید که همانا خداوند با شکیبایان است. این چنین بود که نماز فرصتی برای او شده بود تا با خدایش ملاقات کند و آرزوهایش را در گوش خدا کند. 🍃رفاقت زیاد او با خدا هم باعث شده بود تا رنگ و بوی به خود گیرد و با خواندن دائمیِ قرآن هیچ لحظه‌ای از یاد خالقِ مهربانش غافل نشود؛ داستانِ ما، مهربان بودن را نیز از خدا آموخته بود و خوش‌ برخوردی‌اش نشان از بودنش داشت. آنقدر هم متواضع و بود که همیشه احترام به پدر و مادرش را به خود گوشزد می‌کرد. 🍃عاشق شد و به پای معشوقش عاشقی کرد! کرد و ثابت قدم ماند. به قول خودش با زبان و عمل دعوت (ره) را لبیک گفت و تا پایِ جانش به این عهد وفادار ماند. هم پاداش سربازانی چون محسن است؛ این چنین بود که ، معراجِ او شد. در جوانی و همچون آقایش حضرت (ع) با رویِ سفید و چهره‌ای خوشحال به آغوش خدا پر کشید و برای همیشه میانِ قلب‌های ما جاودانه شد. ✍نویسنده: 📅تاریخ تولد: ۱ فروردین ۱۳۳۶ 📅تاریخ شهادت: ۱۱ آذر ۱۳۵۹ 🥀مزار شهید: بجنورد 🕊محل شهادت: سوسنگرد 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
شهید محرمعلی مرادخانی💔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃اینبار می‌خواهم از او بنویسم، از زاده اردیبهشت! برای سرداری که از کردن خسته نمیشد. از اویی که عظمت روحش قلمم را متحیر ساخته؛ منش جوانمردانه اش مرا شرمنده خود کرده و و شجاعتش روی همه معادلات ذهنم خط قرمز بزرگی کشیده است. 🍃آشنای غریبی که راه و رفتارش نشأت گرفته از خط و جلوه گر لبخند خدا بر زمین بود. زاده بهار هزار و سیصد و چهل و پنج؛ پدرش به واسطه اینکه در محرم به دنیا آمده بود نامش را محرمعلی نهاد. 🍃محرمعلی مراد خانی، که از دوازده سالگی پا در رکاب انقلاب آماده جان‌بازی بود ، آماده . به اینجا که میرسم خسته و ناتوان می‌مانم، در دایره لغاتم کلمه ای پیدا نمیشود که جهد و تلاشش را توصیف کند. 🍃اصلا در محضر سی سال پاسداری کردن از حریم و انقلاب، کلمات خجل زده‌اند و کنار هم قرار نمی‌گیرند. حقیقتا تاریخ گواه همه چیز است! و قلم ناتوان و سرگشته... 🍃اینجا اعجاز تاریخ است که همه را حیران خود میکند ، تاریخی که در سینه‌اش های محرمعلی در کلانتری نوزده مهرآباد را حک‌ کرده و هرگز از یاد نمی‌برد فرماندهی گردان مکانیزه لشکر ۲۵، فرماندهی گردان امام رضا تیپ ۳ امامت و... 🍃افتخاراتش طوماری می‌شود که قدمت مبارزاتش را به رخ می‌کشد و این پایان نداشت مگر با آسمانی شدنش. شاید مبارزه تن به تن و جانانه اش در میدان با رفتن جسمش زیر خاک و روحش در آسمان پایان یابد. اما نام نیکش به یادگار خواهد ماند! 🍃چون هنوز رجزخوانی‌اش در قلب در گوش تاریخ مانده است و هربار محرمعلی های دیگری از این رجز جان می‌گیرند و آماده خدمت می‌شوند. و تاریخ پر است از مردانی که با شهادتشان تولدی دوباره رقم می‌زنند! ✨ ✍نویسنده: 📅تاریخ تولد : ۱۴ اردیبهشت ۱٣۴٧ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ آذر ۱٣٩۴ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای تنکابن 🕊محل شهادت : سوریه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔸رهبرانقلاب در دیدار بانوان: هم بر زن هم بر مرد واجب است منتها جهاد مرد یک‌جور است جهاد زن یک‌جور دیگر/ در هم مکلف بودند، تکلیف داشتند تکلیفشان را هم خوب عمل کردند/ گمان نمیکنم شما بتوانید یکی از این شرح حالهای همسران را بخوانید و بارها اشک نریزید 🔺حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: جهاد هم بر زن هم بر مرد واجب است منتها جهاد مرد یک‌جور است جهاد زن یک‌جور دیگر است. یعنی همین جنگ مثلاً‌ دفاع هشت ساله زنها هم مکلف بودند، تکلیف داشتند تکلیفشان را هم خوب عمل کردند زنها در این مدت اگر بهتر از مردها عمل نکرده باشند حداقل به اندازه‌ی مردها عمل کردند. 🔺اگر نخواندید کتابهایی را که در مورد بانوان در دوره‌ی دفاع مقدس هست بخوانید. کتابهایی نوشته شده الحمدللّه حالاها به فکر این چیزها هستند، جوانهای خوب ما فراهم میکنند. فرض بفرمایید همین شرح حالهایی که مربوط به ست. گمان نمیکنم شما بتوانید یکی از این شرح حالها را بخوانید و در مدت خواندن این، ده بار اشک نریزید، امکان ندارد. 🔺یعنی انسان وقتی میبیند این جهاد این زن را حالا مرد رفته در میدان اما این زن دارد جهاد میکند. این جهاد بر هر دوی آنها واجب است. امر به معروف و نهی‌ از منکر هم بر زن واجب است هم بر مرد واجب است منتها تقسیم نقش شده؛ نقش‌ها یکسان نیست. این نگاه اسلام است، هم یک نگاه مترقی است هم عادلانه است. 📌دیدار جمعی از بانوان منتخب کشور 🗓 ۱۴۰۱/۱۰/۱۴ ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💟ازدواج مصادف با شروع جنگ تحمیلی بود. مهریه همسرش♥️ اسلحه کلت او بود. دو روز بعد از عقد💍 به رفت و پس از دو ماه به شهر برگشت و بنا به مصالح منطقه، با مسئولیت استان، خدمات ارزنده‌ای برای مردم انجام داد. 💟مهدی در مدت مسئولیتش به عنوان عملیات سپاه ارومیه تلاش‌های گسترده‌ای را در برقراری امنیت و پاکسازی منطقه از لوث وجود وابستگاه و مزدوران شرق👹 و غرب انجام داد و به‌رغم فعالیت‌های در مسئولیت‌های مختلف، پس از شروع جنگ تحمیلی💥 تکلیف خویش را در با کفار بعثی و متجاوزین به میهن اسلامی دید و راهی جبهه‌ها شد. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰 🌸🍃مشغول انجام کارهای روزانه بودم که یکی از رفقا تماس گرفت و گفت یکی که خیلی دوستش داری♥️ چند دقیقه دیگه پایین ساختمون منتظرته! آماده شدم و اومدم پایین. یه ماشین با شیشه های دودی در انتظارم بود! داخل ماشین دیده نمی شد! در ماشین رو كه باز کردم، از ديدن راننده هم ذوق زده شدم و هم تعجب كردم! پشت فرمون نشسته بود😍 🌸🍃راه افتاديم... در کوچه پس کوچه های رسیدیم به دفتر کار یکی از دوستان. نماز رو خوندیم و نشستیم به صحبت. حرفامون حسابی گل انداخته بود و از هر دری سخنی به میان می اومد... بحث رسید به 🌷 🌸🍃ایامی بود که عکسهای حاجی در جبهه های ، در شبکه های اجتماعی دست به دست می شد، و نگران جان حاج قاسم بود... بهش گفتم انگار حاج قاسم دلش خیلی برای بابات تنگ شده! خندید و گفت همینطوره! 🌸🍃گفت داریم برای مراسم سالگرد حاج رضوان برنامه ریزی می کنیم. میشه حاج رو دعوت کنی به عنوان مداح مراسم بیاد بیروت؟ گفتم چشم، إن شاء الله به حاج میثم میگم. 🌸🍃می گفت میخوام امسال مراسم رو برگزار کنیم... بله، مراسم خیلی متفاوت برگزار شد... چون پيش از رسيدن به سالگرد ، جهاد هم به پدرش ملحق شده بود🕊🌷 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
نامت آغازگر بود ◈چه زیبا با نامت تداعی شد ◈چه زیبا عشق♥️ و خون و خاک قاطی شد ما جهاد را دوست داریم و همچنان ادامه دارد ... 🌙 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
دفاع مقدس علیرضا خاکپور ایشان از به نحو احسن استفاده می کرد و جمعه در جمع بچه هاى محله، و كميل بر پا می کرد، گاهى در به مى ‏پرداخت و درباره و صحبت می کرد. 🍃🌷🍃 ها به اتفاق دوستان به جمعه به گرگان می رفت. ایشان اگر در مجلسى ‏جويى يا می شنيد آنجا را می کرد «نسبت به غيبت خيلى حساس و از افرادى كه غيبت می کردند دورى می کردمو با آيات و روايات اهل ‏بيت، آنان را نصيحت می کرد.» 🍃🌷🍃 در...عده‏ اى حدود بيست و پنج نفر بودند كه راه را گم كردند. مدت روز و بدون بودند و به شدت دچار و شده بودمد و را با مى‏ خواندند. 🍃🌷🍃 از فرط به نشستند و بسيار كردند. در حال خواندن بود كه صدايى شنيد: «خاكپور بيا آب را ببر.» به دنبال صدا رفت. بالاى يك گردنه درختچه ‏اى بود، نه مسير رفت و آمد انسان و نه ماشين بود. 🍃🌷🍃 گالن بيست ليترى زلال در آنجا قرارت. با نوشيدن آن بچه ها سير شدند. ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
23.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
منی که از تولدم تو کشوری بزرگ شدم... تبیین 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
یک هفته قبل از از سوریه به خانه آمد. پنجشنبه شب بود، نصف شب دیدم صدای ناله گریه می آید. رفتم در اتاقش از همان لای در نگاه کردم، دیدم جهاد سر مشغول دعا و گریه است و دارد با صحبت می‌کند. دلم لرزید ولی نخواستم مزاحمش شوم. وانمود کردم که چیزی ندیده ام. . 🍃صبح موقعی که جهاد می‌خواست برود موقع خداحافظی نتوانستم طاقت بیاورم از او پرسیدم پسرم دیشب چی می‌گفتی؟ چرا اینقدر بی قراری می‌کردی؟چی‌شده؟ جهاد خواست طفره برود برای همین به روی خودش نیاورد و بحث را عوض کرد من به‌خاطر دلهره ای که داشتم اینبار با جدیت بیشتری پرسیدم و سوالاتمو با جدیت تکرار کردم. گفت: چیزی نیست مادر داشتم نماز می‌خواندم . دیگر دیدم اینطوری پاسخ داد نخواستم بیشتر از این‌ پافشاری کنم و ادامه بدهم گفتم باشه پسرم! مرا بوسید و بغل کرد و رفت... . 🍃یکشنبه شب فهمیدم آن شب به خداوند و امام زمان چه گفته و بینشان چه گذشته! و آن لحن پر التماس برای چه بوده است !. راوی: مادرشهید 🌷 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔅 ۲۶ ✍ سردار شهید علیرضا موحددانش: |نکند در رختخوابِ ذلت بمیرید، که حسین(ع) در میدانِ نبرد شهید شد. مبادا در غفلت بمیرید که علی ( ع) در محراب عبادت شهید شد. و مبادا در بی‌تفاوتی بمیرید که علی‌اکبر(ع) در راه امام حسین(ع) و با هدف شهید شد... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔅 ۲۷ ✍ شهید ابومهدی‌المهندس: |هدفِ ارزشمندِ ما رضایت خدا و خدمت به همه‌ی مردم از هر قشر و مذهبی است؛ چه سُنی باشند چه شیعه، چه مسیحی باشند چه ایزدی و ... ما برایِ اصلاح و نابودیِ تروریسم قیام کردیم. 🔰دانلود کنید:دریافت چراغ‌راه(۲۷) با کیفیت اصلی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh