🌷شهید نظرزاده 🌷
💠 آشپزی 💞به خودم دلداری می دادم غذا پختن که کاری ندارد. یاد می گیرم. هفته اول ناهار و شام میهمان ما
💟ازدواج #مهدی_باکری مصادف با شروع جنگ تحمیلی بود. مهریه همسرش♥️ اسلحه کلت او بود. دو روز بعد از عقد💍 به #جبهه رفت و پس از دو ماه به شهر برگشت و بنا به مصالح منطقه، با مسئولیت #جهاد_سازندگی استان، خدمات ارزندهای برای مردم انجام داد.
💟مهدی در مدت مسئولیتش به عنوان #فرمانده عملیات سپاه ارومیه تلاشهای گستردهای را در برقراری امنیت و پاکسازی منطقه از لوث وجود وابستگاه و مزدوران شرق👹 و غرب انجام داد و بهرغم فعالیتهای #شبانهروزی در مسئولیتهای مختلف، پس از شروع جنگ تحمیلی💥 تکلیف خویش را در #جهاد با کفار بعثی و متجاوزین به میهن اسلامی دید و راهی جبههها شد.
#سردار_دلها
#شهید_مهدی_باکری🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💟ازدواج #مهدی_باکری مصادف با شروع جنگ تحمیلی بود. مهریه همسرش♥️ اسلحه کلت او بود. دو روز بعد از عقد💍
2⃣1⃣2⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷
💠بنده سی…نیروی دیده بانی هستی؟
🔰مرحله سوم #عملیات «والفجر ۴» بود؛ از پادگان گرمک یک جاده آسفالتهای بود که به سمت پنجوین میرفت و کنار جاده🛣 یک ارتفاعی بود که به آن #کله_قندی میگفتیم.
🔰بالای این ارتفاع #عراقیها مستقر بودند و پایین آن ما یک خاکریزی زده بودیم و قرار بود یک گردان شبانه🌚 روی آن #عملیات کند؛ هوا تقریبا گرگ و میش بود که همه پشت خاکریز مستقر بودیم و منتظر بودیم تا قرارگاه دستور حمله💥 را صادر کند.
🔰ناگهان یک خودروی🚚 تویوتا با چراغ روشن و #نوربالا به سمت گردان مستقر در پشت خاکریز آمد، هرچه همه رزمندگان فریاد زدند که «چراغ را خاموش کن! خاموش کن!» توجهی نکرد🤦♂ تا اینکه آمد و ۲۰ متری ما ایستاد و آنوقت #چراغهای خود را خاموش کرد.
🔰من گفتم الان است که #مهدی_باکری یک کشیده در گوش راننده آن بزند😥 اما آقا مهدی به زبان ترکی به او گفت: الله بنده سی… نیروی دیده بانی هستی⁉️ راننده گفت که «نه نیروی #تدارکات هستم»، آقا مهدی گفت: من فکر کردم نیروی دیدهبانی هستی و داری نوربالا🔦 میزنی که #عراقیها ما را ببینند.
🔰در حالی که این راننده با کار خود ممکن بود به یک #گردان آسیب وارد کند، برخورد آقا مهدی🌷 با وی همینگونه بود و از طرفی نیز برای دیگران درس بود که در هر شرایطی بتوانند #خونسردی خود را حفظ کنند👌 آقا مهدی همیشه یک چهره ساده و #بیتکلف، همراه با یک لباس ساده داشت و در هر جمعی که بود، کسی نمیفهمید که وی #فرمانده_لشکر است.
#شهید_مهدی_باکری🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#اسفند ماهِ فرماندهان شهید🌷 است
🔹ماهِ #حمید_باکری که روز ششم اسفند در جزیره مجنون زیر آتشی💥 بیامان به #شهادت رسید و برادرش "مهدی" اجازه نداد تنها جنازه او را بازگردانند و پیکر مبارکش همانجا کنار پل شحیطاط ماند😔
♦️ماهِ #حسین_خرازی که روز هشتم اسفند پس از ۴۵ روز جنگ سخت #کربلای۵ در عملیات تکمیلی، پس از هفت سال فرماندهی لشکر ۱۴ امام حسین کنار نهر جاسم به شهادت🌷 رسید.
🔹ماهِ #محمدابراهیم_همت، که روز هفدهم اسفند در میانه عملیات پر از زخم و خون #خیبر در سهراهیِ مرگ به شهادت رسید🌷 و سرش رفت، اما قولش نرفت😔
♦️ماهِ #عباس_کریمی که روز ۲۴ اسفند در کنار رودخانه دجله و شمال القرنه، نیروهای لشکر ۲۷ را فرماندهی کرد و ترکشِ خمپاره💥 #سر این فرمانده دلیر و نجیب را شکافت و به شهادت رساند.
🔹و سر آخر، اسفند، ماهِ #مهدی_باکری است. که در غروب غمانگیز💔 ۲۵ اسفند وقتی در شرق رودخانه دجله با یارانِ اندکش محاصره شده بود، ایستاد و جنگید و در جواب اصرار رفیقش "احمد کاظمی" برای بازگشتن گفت: «اینجا جای خوبی شده، اگر بیایی تا همیشه با همیم». و بعد تیرِ مستقیم به #پیشانیاش خورد و متعاقب آن قایقی که جنازه او را باز میگرداند با آرپیجی منفجر شد💥 و تکههای پیکرش در خروش آب دجله رو به سوی مقصدی نامعلوم رفتند😔 «آقامهدی» همانطور که دوست میداشت بینشان🌷 ماند؛ اما شناسنامه سرزمین ما شد.
جنگ نوشته ها
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠چند روز؛ هیچ چیز 🔰چند روز مانده بود تا عملیات بدر. از همه جلوتر بودیم. هیچ کس جلوتر از ما نبود، جز
#لبخندهای_خاکی
🔰در سالهای دفاع مقدس چای☕️ مرهمِ خستگی جسمیِ رزمندگان اسلام بود. در میان لشکرها #رزمندگان لشکر ۳۱ عاشورا اُنس و الفت بیشتری با چـای داشتند
🔰روزی در محضر آقا #مهدی_باکری و شهید حاج ابراهیم همت(فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله ﷺ)🌷 بودیم که در آن صحبت از کنترل #مناطق_عملیاتی بود.
🔰حاج همت به آقا مهدی گفت: نگهبانان #لشکر شما برای نیروهـای سایر لشکرها سخت میگیرند😕 و اجازه نمیدهند راحت عبور و مرور کنند مگر #ترکی بلد باشند.
🔰آقای مهدی در پاسخ گفت: شما یقین دارید که آنها #نگهبانان لشکر ما هستند⁉️ حاج همت گفت: من نه تنها نگهبانان لشکر شما را میشناسم حتی حدّ خط #لشکر_عاشورا را هم میشناسم!
آقا مهدی با تعجب😟 پرسید: چطور چگونه میشناسید؟
🔰حاج همت در جواب گفت: شناختن #حد و حدود لشکر شما کاری ندارد، اصلاً مشکلی نیست☺️ هر خطی که از آن دود🌫 به هوا بلند شده باشد آن خطِ لشکر عاشوراست چون همیشه #کتریهای چای لشکر شما روی آتش میجوشد😅
همگی خندیدیم...
#سرداران_دفاع_مقدس
#شهید_محمدابراهیم_همت
#شهید_مهدی_باکری(سالروز شهادت)
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
روایت #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی از #شهید_مهدی_باکری 💢فرماندهی در جنگ ما #امامت بود نه هدایت.... #آق
🔸تو جاده می رفتم دیدم یه #بسیجی کنار جاده داره میره، زدم کنار سوار شد. "سلام و علیک" و راه افتادیم🚗 داشتم می رفتم با دنده سه و سرعت ۸۵ تا
🔹بهم گفت: اخوی شنیدی #فرمانده لشکرت گفته ماشینا حق ندارن از ۸۰ تا بیشتر برن⁉️ یه نگاه بهش کردم و زدم دنده چهار و گفتم اینم به #عشق_فرمانده لشکر
🔸تو راه که میرفتیم چند تا #کادری ستادی رو سوار کردم دیدم خیلی تحویلش می گیرن😕 می خواست پیاده بشه بهش گفتم #اخوی خیلی برات در نوشابه باز می کنن لا اقل یه اسم و آدرس بهم بده شاید بدردت خوردم😉 یه لبخندی زد و گفت: همون که به عشقش زدی دنده چهار
شهید مهندس #مهدی_باکری فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا. بدن نازنینش در رودخانه دجله ناپدید گردید😔
#شهید_مهدی_باکری🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#دلم_رفیق_میخواهد
💢دلم #رفیقی میخواهد از جنس #مهدی_باکری که از اربابش علے ابن ابے طالب حضرت ابوتراب یاد گرفت خاکی باشد
♻️دلم رفیقب میخواهد از جنس
#مهدی_زین_الدین ڪه در موقع عملیات عڪس📸 فرزند نازنینش رو آوردند گفتن آقا مهدے بچه ت به دنیا اومده اینم عڪسش، عڪسش رو گرفت گذاشت داخل جیبش گفت الان #عملیات واجتره✔️
💢دلم رفیقے میخواهد از جنس شهید زهرایے🌷 حاج مهدے #اسلامے نسب ڪه تیر به پهلوش میخوره💥 و مانند مادرش بے بے فاطمه زهرا سلام الله علیها #شهید میشود
♻️دلم رفیقے میخواهد از جنس شهید زهرایے #علیرضا_هاشم_نژاد ڪه در روز شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها گفت من دیگه باید برم و موقعش هست ڪه در آن روز شهید شد🕊
بلـــه !!!!!
آی شهدا🌷 ڪارے ڪنید براے ما
ما در این دنیاے #پرگناه و شلوغ گم شدیم
#شهدا_گاهےنگاهے 😔😔
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌺ای عاشقان اباعبدالله(ع) ✳️بایستی #شهادت را در آغوش گرفت، گونه ها بایستی از شوقش سرخ شود☺️ و ضربان
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🔴 #مهدی_باکری حقوقش را از کارگزینی قرارگاه #کربلای سپاه میگرفت. یکبار که قرارگاه در کرمانشاه مستقر بود، رفت که #حقوقش را بگیرد. مسئول کارگزینی گفته بود: «آقای باکری باید #گواهی خدمت بیاوری».
🔵فرمانده، سرش را #انداخت پایین و رفت از محسن رضایی گواهی گرفت و آمد #سههزار و چهارصد تومان حقوقش را گرفت.
یکوقتی چیزی از این آدم (سوای باقی چیزها) برای من جالب شده بود؛ اینکه هیچ چیز نداشت. تتمه #ارثی هم که مانده بود به نام خانوادهش کرد قبل از #شهادتش.
⚫️ نه خانهای نه #زمینی نه ماشینی...🚘 هیچ چیز به اسمش نبود. #رفیقش کاظم میگفت: «راستی یک موتور شریکی داشتیم، که اون رو هم دزد برد».
حالا من غالبا سعی کردهام که ازین قسم روایتها از #مهدی نکنم؛
🔴شاید چون فکر میکنم قوارهاش ازین ماجراها #بزرگتر بوده.
اما همهی اینها برای این بوده که نمیخواست #هیچی از او در این دنیا جا بماند، به احمد کاظمی گفته بود:
«دعا کن من هم بروم، مثل ِ#حمید، بینشانِ بینشان»⚡️
#شهید_مهدی_باکری🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
انباردار به مسئولش گفت:🗣
میشه این رزمنده رو به من تحویل بدهید
چون مثل سهتا کارگر کار میکنه!💪
طرف میگه رفتم جلو
دیدم#فرمانده لشکر#مهدی_باکری هست
که صورتش رو پوشونده تا کسی اونو نشناسه😱
و گفت چیزی به انباردار نگه..:)
❌
#شهید_مهدیباکری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#اسفند_عجب_ماهی_است!
🔺شهادت #حجت_اسدی : 2اسفند
🔺شهادت #حمید_باکری : 6اسفند
🔺شهادت #حسین_خرازی : 8 اسفند
🔺شهادت #سید_علی_زنجانی : 9 اسفند
🔺شهادت #امیر_حاج_امینی: 10اسفند
🔺شهادت #محمدابراهیم_همت : 17 اسفند
🔺شهادت #حجت_الله_رحیمی :18اسفند
🔺شهادت #حسین_برونسی : 23 اسفند
🔺شهادت #عباس_کریمی : 24 اسفند
🔺شهادت #مهدی_باکری : 25اسفند
🔺شهادت #یوسف_سجودی"26اسفند
🍃سالگرد شهادت همه شهدای عزیز بالاخص شهدای اسفندماه را گرامی میداریم.
🍃اسفندماه هفته #ایثار و #شهادت هم هست که این موضوع به قابلیت این ماه افزوده است...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
دست بر سفره نبردم
تا خودت تعارف کنی
تعارف اهلِ کرم
از خوردن نان بهتر است ...
#شهید حاج #مهدی_باکری در حال تدارک سفره افطار....
#ماه_رمضان_در_جبهه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥همسر شهید #مهدی_باکری خطاب به مادرشهید آرمان علی وردی: به شما تبریک میگیم با مدال افتخاری🥇 که به درب خانه شما زده شده است
🔹تصاویری از دیدار مادران و خواهران برخی از شهدا با خانواده #شهید مدافع امنیت
#شهید_آرمان_علیوردی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#شهدا 🌷
🔰وقتی سرلشکر #مهدی_باکری فرمانده نامآور لشکر ۳۱ عاشورا به پشت تریبون رسید، قبل از هر اقدامی خم شد و پتوی کهنه #سربازی را که به احترام فرمانده زیر پایش انداخته بودند را برداشت و با وقار و مهارت خاصی آن را تکان داد💭 و خیلی آرام تایش کرد و به جای زیر پایش بر روی تریبون نهاد و آنگاه با لحنی آرام😌 جملهای را گفت که همه متاثر شدند.
🔹خاک بر سرت مهدی آدم شدهای که بیتالمال را به زیر پایت انداختهاند؟
🏷خاک را بخیسانیم و بر سر آن دسته از مسئولان و کارمندانی بریزیم که پا روی #خون_وهدف_شهدا میگذارند.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💟ازدواج #مهدی_باکری مصادف با شروع جنگ تحمیلی بود. مهریه همسرش♥️ اسلحه کلت او بود. دو روز بعد از عقد💍 به #جبهه رفت و پس از دو ماه به شهر برگشت و بنا به مصالح منطقه، با مسئولیت #جهاد_سازندگی استان، خدمات ارزندهای برای مردم انجام داد.
💟مهدی در مدت مسئولیتش به عنوان #فرمانده عملیات سپاه ارومیه تلاشهای گستردهای را در برقراری امنیت و پاکسازی منطقه از لوث وجود وابستگاه و مزدوران شرق👹 و غرب انجام داد و بهرغم فعالیتهای #شبانهروزی در مسئولیتهای مختلف، پس از شروع جنگ تحمیلی💥 تکلیف خویش را در #جهاد با کفار بعثی و متجاوزین به میهن اسلامی دید و راهی جبههها شد.
#سردار_دلها
#شهید_مهدی_باکری🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
چشمانت
قافیه است...!
نگاهت را
ردیف کن در نگاهم
تا بلندترین
غزل زندگی ام
سروده شود...
شهید #مهدی_باکری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
با هم رفتیم ارومیه. شب توی راه بودیم. از سحر منتظر بودیم ماشین بایستد، نماز صبح بخوانیم. می خواست به قهوه خانه ای جایی برسد. جاده بود و بیابان. تا می رسیدیم به خوی، نماز قضا می شد.
🔹مهدی جوش می زد. آخر بلند شد و به راننده گفت همان جا نگه دارد. کتش را پشت و رو کرد که من روی آن بایستم و خودش روی خاک ها نماز خواند.
شهید#مهدی_باکری🕊🌹
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✳️ بگو ورشکست شدم دیگه!
🔻 آقا مهدی بعد از اینکه خوب به حرفهایم گوش کرد، گفت: «تو چقدر قرآن میخونی؟» گفتم: «اگه وقتی بشه میخونم؛ ولی وقت نمیشه. بیست و چهار ساعته دارم میدوم.» گفت: «نهج البلاغه چی؟ نهج البلاغه چقدر میخونی؟» باز همان جواب را دادم. چند تا کتاب دیگر را اسم برد و وقتی جوابم برای همه منفی بود، با عصبانیت دستش را بالا برد و گفت: «بدبخت! بگو ورشکست شدم دیگه!» گفتم: «چطور آقا مهدی؟» گفت: «تو با همون ایمان سنتیای که داشتی اومدی جبهه. اونو خرج کردی، حالا دیگه اندوختهای نداری؛ نه مطالعهای داری، نه قرآن میخونی، نه نهج البلاغه. اون سرمایهای که داشتی رو خرج کردی، اما چیزی بهش اضافه نکردی؛ این یعنی ورشکستگی! من میگم روزی یک ساعت درِ اتاقت رو بیند و مطالعه کن؛ ولو این که دشمن بیاد.»
📚 از کتاب «ف.ل.۳۱» روایت زندگی شهید#مهدی_باکری، فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا
📖 ص ۲۱۴
✍ علی اکبری مزدآبادی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💌 کــلامشهـــید
🌹شهـــید آقا مهدی باکری:
دنیا مثل شیشهای میماند،که یک دفعه میبینی؛ افتاد و شکست…
#گناه_نکنیم
شهید #مهدی_باکری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
بهمان گفت « من تند تر می رم، شما پشت سرم بیاین .» تعجب کرده بودیم. سابقه نداشت بیش تر از صد کیلومتر سرعت بگیرد. غروب نشده ، رسیدیم گیلان غرب. جلوی مسجدی ایستاد. ماهم پشت سرش. نماز که خواندیم سریع آمدیم بیرون داشتیم تند تند پوتین هامان را می بستیم که زود راه بیفتیم . گفت « کجا با این عجله ؟ می خواستیم به نماز جماعت برسیم که رسیدیم.»
شهید#مهدی_باکری🕊🌹
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•°🌻°•°
بخشی از وصیتنامه:
خدایا چقدر دوست داشتنی و پرستیدنی
هستی! هیهات که نفهمیدم. یا اباعبدالله
شفاعت! آه چقدر لذتبخش است انـــسان
آماده باشد برای دیـــــدار ربش، و چه کنم
که تهیدستم،خدایا تو قبولم کن.🤲😭
شهید#مهدی_باکری🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•°🌻°•°
بخشی از وصیتنامه:
خدایا چقدر دوست داشتنی و پرستیدنی
هستی! هیهات که نفهمیدم. یا اباعبدالله
شفاعت! آه چقدر لذتبخش است انـــسان
آماده باشد برای دیـــــدار ربش، و چه کنم
که تهیدستم،خدایا تو قبولم کن.🤲😭
شهید#مهدی_باکری🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💠خودت بخور تا در آن دنیا جوابگو باشی!
خاطرهای از سردار شهید "مهدی باکری"
یک روز گرم تابستان، شهید باکری (فرمانده دلاور لشکر ۳۱ عاشورا) از محور به قرارگاه بازگشت. یکی از بچه ها که تشنگی مفرط او را دید، یک کمپوت گیلاس خنک برای ایشان باز کرد، مهدی قدری آن را در دست گرفت و به نزدیک دهان برد، که ناگهان چهره اش تغییر کرد و پرسید: امروز به بچه ها هم کمپوت داده اید؟
جواب دادند: نه، جزء جیره امروز نبوده. مهدی با ناراحتی پرسید: پس چرا این کمپوت را برای من باز کردید؟ گفتند: دیدیم شما خیلی خسته و تشنه اید و گفتیم کی بخورد بهتر از شما!
مهدی این حرف ها را شنید، با خشم پاسخ داد: از من بهتر، بقیه بچه ها هستند که بی هیچ چشم داشتی می جنگند و جان می دهند. به او گفتند: حالا باز کرده ایم، بخورید و به خودتان این قدر سخت نگیرید. مهدی با صدای گرفته ای به آن برادر پاسخ داد: خودت بخور تا در آن دنیا جوابگو باشی!
شهید باکری فرمانده عملیات بدر که پیکرش در اروند رود جاودانه
شهید#مهدی_باکری🕊🌹
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
نماز اول وقت
سفارش شهدا
به ما گفت :
من تندتر میروم
شما پشت سرم بیایید
تعجب کرده بودیم !!
سابقه نداشت
بیشتر از صد کیلومتر
سرعـت بگیرد !!
غروب نشده رسیدیم گیلانغرب ...
جلو مسجدی ایستاد ؛
ماهم پشت سرش
نمــاز ڪہ خواندیم ،
سریع آمدیـم بیـرون ...
داشتیم تنـد تنـد
پوتینهایمان را میبستیم
ڪہ زود راه بیفتیم
گفت : ڪجا با این عجله ؟!
میخواستیم به نماز جماعت برسیم
ڪہ رسیـدیم ...
شهید#مهدی_باکری
#نماز_اول_وقت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
وقتی دید در فاصله ۱۲۰۰ کیلومتری از ارومیه، دشمنان به وطنش تجاوز کرده اند، عطای شهرداری ارومیه را به لقایش بخشید و عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل شد ...
🌷شهید #مهدی_باکری🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔴نامه بسیار مهم سردار شهید #مهدی_باکری فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا خطاب ب فرماندهان و مسولین تحت امر خود.
بسمه تعالی
قابل توجه کلیه فرماندهان و مسولین واحدها ، گردان محرم
سلام علیکم ، گر چه خودتان آشنا به موارد ذیل هستید ولی چون اکثرا" در نامه های برادران بسیجی نوشته میشود لازم دانستم مجددا" متذکر شوم .
۱_ بعد از همه ی نیروها غذا بگیرید ، کمتر و دقیقا" هم نوع آنها باشد .
۲_ در داشتن وسایل چادر و پتو و غیره فرقی با بقیه نداشته باشید .
۳_ در داشتن مواد غذایی ، کمپوت و میوه و چایی و غیره همانند ، بلکه کمتر از بقیه باشید
۴_ در گرفتن لباس و پوشاک و کفش کمتر از بقیه باشید .
۵_ اولین کسی باشید که در اول وقت در صف مقدم نماز و دعاها می باشد .
۶_ مراسم بزرگداشت و ترحیم و ... برای شخصیت ها و شهدا و غیره بگیرید و فعالانه شرکت کنید .
۷_ در توجیه مسائل به نیروها جهت روشن شدن ، نسبت به مسائل کوتاهی نکنید که عدم توجیه موجب بوجود آمدن خیلی از ابهامات و مشکلات است
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🕊🌷
از خدا خواسته بود که بدنش
یک وجب از خاک زمین را
اِشغال نکند..
آب دجله او را براۍ همیشه
با خودش برد..🥀
🕊🌷
#شهید | #مهدی_باکری