eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.9هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
محمدم شش روز در #سوریه بود و در نهایت 21 دی ماه 1394 در #خانطومان سوریه به شهادت رسید🕊 و هنوز هم پیک
4⃣9⃣4⃣ 🌷 🔰روزی که حرف از و راهی شدنش پیش آمد، من مخالفتی نکردم🚫. چون نمی‌خواستم که شرمنده شوم.من همیشه با خود می‌گفتم که اگر و زمان امام حسین (ع) بودم ایشان را یاری می‌کردم✊. 🔰روزی که از رفتن صحبت کرد، روز امتحان من بود ، باید ثابت می‌کردم♨️ که چقدر به پایبندم. من همسرم را با جان و دل و با دست‌های خودم برای دفاع از اسلام و دفاع از عقیله بنی‌هاشم راهی کردم. 🔰محمد خیلی به ارادت داشت ، ⚡️ولی چهارتن از این بزرگواران همه زندگی محمد بودند ؛ ✓حضرت زهرا (س) ،✓امام حسین (ع ) ، ✓امام رضا (ع) و✓حضرت علی اکبر (ع). 🔰امروز که به محمدم نگاه می‌کنم ، می‌بینم ارادت او کار خودش را کرد👌 و آنها با محمد کردند ... محمد در رکاب (ع) در صحرای کرب و بلای سوریه شهید شد🕊 🔰چون حضرت زهرا (س) و نشان ؛و مانند امام رضا (ع) در کشوری ؛ و چون (ع) در سن 27 سالگی آسمانی شد😭 . 🔰او به هر آنچه دوست داشت رسید . روزهای بر من سخت می‌گذرد ، همه دلتنگی‌های همسرانه‌ام💔 را گذاشته‌ام پیش حضرت زهرا (س) و زینب (س) تا در قیامت سرمان را بالا بگیریم😊 و بگوییم : « اللهم تقبل منا هذا القلیل» راوی:همسر بزرگوار شهید محمد اینانلو 🌷🏴🌷🏴🌷🏴🌷🏴🌷🏴🌷 🔰شب عملیات به محمد گفتم برو به خانوم و دخترت زنگ بزن☎️. مدام بهانه می‌آورد و زنگ نمی‌زد❌. گفتم یعنی تو از دل کندی؟ گفت آره دل کندم💕. 🔰هر کاری کردم تماس نگرفت. آخر گفت تو را به خدا اذیت نکن. من دارم؛ زنگ بزنم حسابی به هم می‌ریزم. دلم گیر می‌کند💞. به خدا احساس داشتند. زن و بچه‌هایشان را خیلی دوست داشتند👌.... روایت: همرزم شهید جانباز مدافع حرم حبیب عبداللهی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
آخرین تماس☎️ ایشان 22 دی ماه بود کلی در مورد #امیرحسین صحبت کردیم به شوخی می گفت این بار بیام بریم خ
5⃣1⃣6⃣ 🌷 🔹علی با مرگ را برای ما خیلی آسان کرد👌 و دل‌بستگی ما به دنیا کم و کمتر💕 کرد. بودن خیلی افتخار است. او در وصیت‌نامه‌اش📜 خطاب به ما می‌نویسد: 🔸«شهادت بزرگی برای من و شماست»⚡️اما حالا فکر می‌کنم💭، پدر شهید بودن از یک وظیفه‌اش سخت‌تر است. شهید دادن🌷 و پدر شهید شدن بودن و در امتداد آن این افتخار بسیار سخت و خودش آزمونی دیگر است.  🔹احساس خیلی سخت‌تر شده و نسبت به قبل، زمین تا آسمان فرق کرده. همه زندگی‌مان رنگ و بوی دیگری💫 گرفته. مسائل ریزودرشت و مهمی هست که باید رعایت کنیم👌. 🔸در خانواده، همسایه‌ها و فامیل و همه‌جا باید همه رفتارمان در و منزلت شهدا🌷 باشد. امسال (سال۹۵)بی‌نهایت سخت گذشت.  🔹روضه (ع) بیشتر به دلم می‌نشست و جای خالی💔 علی در سالروز تولد فرزندش (امیرحسین) و و شب‌های🌘 عزای سید الشهداء که لحظه‌به‌لحظه‌ پر بود از زنده شدن خاطره‌های سالهای دوران کودکی‌اش تا نوجوانی و همسر و تنها یادگارش که حالا بجای بابا سربند (ع) بر پیشانی بسته . (مفقودالاثر) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
ایمان‌هاے نجومے سادگی‌هاے نجومے مقاومت‌هاے نجومے باورے ڪه ... عقل معاش از فہم آن #عاجز است ؛ عقل م
🕊🍂🌼♥️🌼🍂🕊 🌴هر سفر زیارتی که می‌رفتم از خدا می‌خواستم حتی یک ثانیه بعد از #آقاموسی نباشم. یاد زیارت جامعه کبیره که #نذرش کردم افتادم. بارها در این دعا می‌خوانیم "بأبي أنت و امي و .." دعای من مستجاب شده بود🙏 🌴جنس گریه‌هایم😭 بعد از #شهادت موسی حسابی فرق کرد. از ناحیه گردن و #پهلو ترکش💥 خورده بود و می‌شد چهره‌اش را دید. هیچ شکی نیست که مصیبت ما در برابر #مصیبت آقا اباعبدالله (علیه‌السلام) هیچ است. 🌴اما وقتی صورتش را دیدم همه‌اش این جمله #امام_حسین (علیه‌السلام) بعد از شهادت🌷 حضرت #علی‌اکبر (علیه‌السلام) بر زبانم جاری می‌شد؛ بعد از تو خاک بر سر این دنیا 😭 🌴اسم من را در گوشی‌اش #پرتو_فاطمه ذخیره کرده بود. وقتی پرسیدم چرا⁉️ گفت: «آخر ما شیعیان شعاعی از نور #حضرت_زهرا (سلام‌الله علیها) هستیم». #شهید_موسی_جمشیدیان #شهید_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺 💐خورشید دل‌آرای حسین، ثانی احمد 🍀باشد ، گل فرخنده سرمد 💐هم‌نام علی باشدوبر دلبر💖 🍀این مظهرحق باشد و گلبانگ  (ع) مبارکباد ♥️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
☆بسم ربّ الزهرا(س)☆ 🍃دفتر جنگ را هزاران لاله‌ای گلگون کرده‌است که در سرشت‌شان، وجود داشت برای حفاظت از گنجی که ۱۴قرن پیش، خدا آن را به دست آخرین فرستاده‌اش کامل کرد. 🍃آنان بی بهرِگان از بودند که روحشان با شنیدن صدایی که از روح و جان یک برخواسته‌ بود و حقیقت را فریاد می‌زد، حیاتی دوباره یافت؛ نیروی اراده هزاران مرد و زن دیگر بود که میله‌های قفس و بی‌ایمانی را که مدت‌ها بود دورشان کشیده شده‌ بود را از میان برداشت. 🍃علی‌اکبر هم یکی از همین لاله‌ها بود. ۱۷ساله بود که با حرف‌های (ره) مسیر حقیقی زندگی‌اش را یافت. بعد از ، از طریق س.پ.ا.ه به جبهه رفت اما روحش آرام و قرار نداشت. به بازگشت و اینبار به عنوان یک مردمی رفت. می گفت: اکنون احساس میکنم برای آمده‌ام. 🍃فرمانده‌ای بود جدی، و بسیار سرسخت. همه میگفتند او تاکنون نخندیده‌ است. از او شکایت داشتند. نیمه شب خواستند بروند تا با او صحبت کنند آنچه که دیدند، آنان را در بهت و فرو برد. داشت لباس‌های نیروهایش را می‌شست. یک ... 🍃در چهارمین روز از عملیات در کنار * با گروه اندک خود که سلاحشان ایمان و عقیده بود در مقابل دشمنی مجهز به سلاح‌های متفاوت مقاومت می‌کردند. 🍃در میان صداهای گلوله و تانک، صدای او قوت قلبی بود برای نیروهایش تا خستگی و در جانشان رخنه نکند. غروب ۱۲آذر اما نوای گرم او قطع شد. پیدایش که کردند، زیر پل سابله آرام گرفته بود. *پل سابله که مهم‌ترین نقطه ارتباطی به بستان است به طول 30متر و عرض 6متر در جنوب‌شرقی شهر و در محل تلاقی رود سابله و جاده سوسنگرد- بستان قرار دارد. ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۳۳۷ 📅تاریخ شهادت : ۱۲ آذر ۱۳۶۰ 📅تاریخ انتشار : ۱۲ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای کرمان 🕊محل شهادت : پل سابله 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♡بسم الله الرحمن الرحیم♡ 🍃زندگی‌اش در خلاصه می‌شود. از دوازده سالگی‌اش میان بحث‌های و اجتماعی گرفته تا حضور همه جانبه‌اش در سخنرانی‌ها و علیه ظالمانِ زمان. آرام و قرار هم نداشت و دائم در حال تلاش برای استوارتر کردن این بود. 🍃دائم زمزمه می‌کرد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا استَعينوا بِالصَّبرِ وَالصَّلاةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصّابِرين»؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید از و کمک جویید که همانا خداوند با شکیبایان است. این چنین بود که نماز فرصتی برای او شده بود تا با خدایش ملاقات کند و آرزوهایش را در گوش خدا کند. 🍃رفاقت زیاد او با خدا هم باعث شده بود تا رنگ و بوی به خود گیرد و با خواندن دائمیِ قرآن هیچ لحظه‌ای از یاد خالقِ مهربانش غافل نشود؛ داستانِ ما، مهربان بودن را نیز از خدا آموخته بود و خوش‌ برخوردی‌اش نشان از بودنش داشت. آنقدر هم متواضع و بود که همیشه احترام به پدر و مادرش را به خود گوشزد می‌کرد. 🍃عاشق شد و به پای معشوقش عاشقی کرد! کرد و ثابت قدم ماند. به قول خودش با زبان و عمل دعوت (ره) را لبیک گفت و تا پایِ جانش به این عهد وفادار ماند. هم پاداش سربازانی چون محسن است؛ این چنین بود که ، معراجِ او شد. در جوانی و همچون آقایش حضرت (ع) با رویِ سفید و چهره‌ای خوشحال به آغوش خدا پر کشید و برای همیشه میانِ قلب‌های ما جاودانه شد. ✍نویسنده : 🥀به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ فروردین ۱۳۳۶ 📅تاریخ شهادت : ۱۱ آذر ۱۳۵۹ 📅تاریخ انتشار : ۱۲ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بجنورد 🕊محل شهادت : سوسنگرد 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#سالروز_شهادت 🌷 #شهید_محسن_صدقی_بجنوردی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♡بسم الله الرحمن الرحیم♡ 🍃زندگی‌اش در خلاصه می‌شود. از دوازده سالگی‌اش میان بحث‌های و اجتماعی گرفته تا حضور همه جانبه‌اش در سخنرانی‌ها و علیه ظالمانِ زمان. آرام و قرار هم نداشت و دائم در حال تلاش برای استوارتر کردن این بود. 🍃دائم زمزمه می‌کرد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا استَعينوا بِالصَّبرِ وَالصَّلاةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصّابِرين»؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید از و کمک جویید که همانا خداوند با شکیبایان است. این چنین بود که نماز فرصتی برای او شده بود تا با خدایش ملاقات کند و آرزوهایش را در گوش خدا کند. 🍃رفاقت زیاد او با خدا هم باعث شده بود تا رنگ و بوی به خود گیرد و با خواندن دائمیِ قرآن هیچ لحظه‌ای از یاد خالقِ مهربانش غافل نشود؛ داستانِ ما، مهربان بودن را نیز از خدا آموخته بود و خوش‌ برخوردی‌اش نشان از بودنش داشت. آنقدر هم متواضع و بود که همیشه احترام به پدر و مادرش را به خود گوشزد می‌کرد. 🍃عاشق شد و به پای معشوقش عاشقی کرد! کرد و ثابت قدم ماند. به قول خودش با زبان و عمل دعوت (ره) را لبیک گفت و تا پایِ جانش به این عهد وفادار ماند. هم پاداش سربازانی چون محسن است؛ این چنین بود که ، معراجِ او شد. در جوانی و همچون آقایش حضرت (ع) با رویِ سفید و چهره‌ای خوشحال به آغوش خدا پر کشید و برای همیشه میانِ قلب‌های ما جاودانه شد. ✍نویسنده: 📅تاریخ تولد: ۱ فروردین ۱۳۳۶ 📅تاریخ شهادت: ۱۱ آذر ۱۳۵۹ 🥀مزار شهید: بجنورد 🕊محل شهادت: سوسنگرد 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh