eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
27.7هزار عکس
6.1هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem زیارت نیابتی @Shahid_nazarzade
مشاهده در ایتا
دانلود
8⃣2⃣2⃣ 🌷 🎙راوی: برادر شهید 🔹دوازده، سیزده سال بیشتر نداشت. که می‌شد خودش هیئت دست و پا می‌کرد. یک چهار دیواری درست کرده بود، دور تا دورش مشکی زده بود. دعوت می‌کرد، بچه‌های هم سن و سال خودش را دعوت می‌کرد و توی آن چهار دیواری می‌برد. ده شب اول محرم آنجا مراسم برگزار می‌کرد. بعد دسته می‌برد تا . 😍 🔸یک شب🌙 ساعت۱۱ بود. وقتی به خانه آمد خوابیدیم. حدود ساعت ۲:۳۰ شب بود که دیدم نیست😦. گفتم: «خدایا این کجا رفت؟ پایگاه پیش بچه های بسیجی رفت؟ پیش دوستانش رفت؟....» در همین حالی که با خودم صحبت می‌کردم دیدم صدایش می‌آید.👂 می‌خواند. خودم را به خواب زدم 😴تا راحت باشد. 🔹از ماهی ۲۲۰۰ تومان 💸می‌گرفت. هزار تومانش را به می‌داد، هزار تومانش را به ، دویست تومان هم برای برمی‌داشت. 🎙 دوست شهید نقل میکرد: 🔸موقع شهادت خمپاره💥 بغل دستش خورد. حدود ۱۸-۱۷ متر دوید و خورد زمین. وقتی رسیدیم بالای سرش گفت: « .» همه صلوات فرستاند🗣. خودش هم همین طور صلوات می‌فرستاد. خیره شده بود به یک گوشه و می‌گفت: « !»😢 🕊🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
عشق #حسین_بن_علی(ع) ما را به #وادی کشانده بود و بس... #شهیدمحمدرضا_ایزدپور:‌ حسین(ع) زیباست. حسین(ع) همه جا هست و نزدیک‌ترین جا، #قلب ماست. #یا_حسین 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#یا_حسین(ع)🏴 گر بپرسی کی بمیـــرم؟ با چه ذکــــری؟ در کـــــــــــــــــجا؟ پاسخ آید یا #محـــــرم یا #حسیــــــــن یا #کــــــــــــــــربلا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
5⃣1⃣6⃣ 🌷 🔹علی با مرگ را برای ما خیلی آسان کرد👌 و دل‌بستگی ما به دنیا کم و کمتر💕 کرد. بودن خیلی افتخار است. او در وصیت‌نامه‌اش📜 خطاب به ما می‌نویسد: 🔸«شهادت بزرگی برای من و شماست»⚡️اما حالا فکر می‌کنم💭، پدر شهید بودن از یک وظیفه‌اش سخت‌تر است. شهید دادن🌷 و پدر شهید شدن بودن و در امتداد آن این افتخار بسیار سخت و خودش آزمونی دیگر است.  🔹احساس خیلی سخت‌تر شده و نسبت به قبل، زمین تا آسمان فرق کرده. همه زندگی‌مان رنگ و بوی دیگری💫 گرفته. مسائل ریزودرشت و مهمی هست که باید رعایت کنیم👌. 🔸در خانواده، همسایه‌ها و فامیل و همه‌جا باید همه رفتارمان در و منزلت شهدا🌷 باشد. امسال (سال۹۵)بی‌نهایت سخت گذشت.  🔹روضه (ع) بیشتر به دلم می‌نشست و جای خالی💔 علی در سالروز تولد فرزندش (امیرحسین) و و شب‌های🌘 عزای سید الشهداء که لحظه‌به‌لحظه‌ پر بود از زنده شدن خاطره‌های سالهای دوران کودکی‌اش تا نوجوانی و همسر و تنها یادگارش که حالا بجای بابا سربند (ع) بر پیشانی بسته . (مفقودالاثر) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#یــا_حسـین❤️ واژه واژه بہ جنون جان قلم گفٺ #حسین #شبِ_جمعه دل من شور حرم میگیرد باز هم شد شب جمعه دل من گفٺ #حسین😔 #اللهم_الرزقنا_کربلا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔹علاقه خاصی به اهل‌بیت خصوصا (ع) داشت و همیشه نام حضرت ابوالفضل(ع)🌷 وِردِ زبانش بود... 🔸محمدحسین واقعاً بود. 2 ساله بود که از روی رختخواب🛌 افتاد و دندان، زبانش را سوراخ کرد. وقتی من او را به بیمارستان رساندم، او اصلاً گریه نمی‌کرد❌ و صدایش درنمی‌آمد 🔹در اتاق عمل,زبان را بخیه زدند و دوختند اما صدای محمدحسین اصلا در نیامد🔇 خیلی مظلوم بود و در درد💔 کشیدن خیلی طاقت داشت. 🔸علاقه خاصی به و امامان و اهل‌بیت بخصوص "حضرت ابوالفضل(ع)" داشت، برای من جالب بود وقتی عکس‌ها📸 و فیلم‌های مُحرمش را نگاه می‌کردم، سال‌های قبل تیشرت با اسم «یا ابوالفضل(ع)» داشت 🔹و همین محرمی که در بود تی‌شرت و سربندی که به همه آنها داده بودند, روی همه تیشرت‌ها و سربندها نوشته بود « (ع)» ولی به طور اتفاقی تیشرت👕 و سربند «یا ابوالفضل(ع)» به محمدحسین افتاده بود. راوی: مادرشهید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
7⃣4⃣3⃣1⃣🌷‍ 🍃نون والقلم 🔰بی هدف را سیاه 🖤میکردم تا شاید کلمه ای بیابم و در وصف او بنویسم اما نبود، کلمه ای به ذهنم نمی‌آمد معمول کم آورده بودم و ذهن خسته ام دیگر زانوانش قوت نداشت که کم آورد و مقابل این همه کلمه و حرف گفته و خم شد. 🔰دفتر را که ورق میزدم دیدم خیلی هایمان خودمان را کرده ایم یادمان رفته چرا آمدیم وَ بعدها چرا خواهیم رفت!نشانی منزلگاه عشق💞 را گم کردیم ، حافظه هایمان یاری نکرد تا راه را از بر و برسیم به حرم یار. 🔰اصلا شاید برای همین دیگر توان ادامه دادن نداشت و دست به نوشتن نمیرفت ، نشانی یار را گم کردم و در این وانفسای غرق شدم آنقدر که یادم رفت، بودند کسانی که با یک (ع) زانو هایشان قوت گرفت با یک (ع) بلد راه شدند و ندای لبیک سر دادند ، ندایی که می‌گفت عباس های زینب هنوز عرصه را خالی نکردند! 🔰خیلی ها اصلا آمدند تا همین را بگویند ؛ هم یکی!دیگر از پرورش یافته مکتب علی (ع) و کارنامه قبولی و مهر نمی‌گویم چرا که شاگردان این مکتب همه عاشقند 🌸و شرط عاشقی جنون است و مجنون جز در رکاب مشق عشق نمیکند.❌ 🔰حامد نیز بود که عشقی منتهی به نور را در خود پرورید وَ گویی اصلا آمده بود تا در ✨خلاصه شود. آری همین است شرط عاشقی🥀 است. 🎈به مناسبت ایام ولادت🎈 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🍀فکه ، سرزمینی است؛ که هر قسمت اش ، قصه گوشت و پوست و استخوان رزمنده هایی را در به یادگار دارد.دلاور مردانی که با عاقبت بخیر شدند. و خونشان ، این روزها‌، دل هر را به بازی می گیرد‌. 🍀در روز ولادت ، چشم به جهان گشود و در شناسنامه اش نام ثبت شد اما همه او را با نام حسن باقری می شناسند. 🍀فرمانده ای که هدایت را نه از پشت میز بلکه در منطقه عملیات به عهده گرفت .شناسایی مقر را به نیروهایش آموزش داد.همانی که لقب دفاع به او دادند و همیشه یک قدم جلوتر از دشمن بود.. 🍀مثل همان روز سرنوشت ساز ، که برای شناسایی مکان عملیات با همراه شدند و هردو با خمپاره دشمن و با ذکر آسمانی شدند .آسمانی از جنس که شاید مزد شب زنده داری های شهید بود .‌ ✍نویسنده: 🍁به مناسبت سالروز شهادت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍀فکه ، سرزمینی است؛ که هر قسمت اش ، قصه گوشت و پوست و استخوان رزمنده هایی را در به یادگار دارد.دلاور مردانی که با عاقبت بخیر شدند. و خونشان ، این روزها‌، دل هر را به بازی می گیرد‌. 🍀در روز ولادت ، چشم به جهان گشود و در شناسنامه اش نام ثبت شد اما همه او را با نام حسن باقری می شناسند. 🍀فرمانده ای که هدایت را نه از پشت میز بلکه در منطقه عملیات به عهده گرفت .شناسایی مقر را به نیروهایش آموزش داد.همانی که لقب دفاع به او دادند و همیشه یک قدم جلوتر از دشمن بود.. 🍀مثل همان روز سرنوشت ساز ، که برای شناسایی مکان عملیات با همراه شدند و هردو با خمپاره دشمن و با ذکر آسمانی شدند .آسمانی از جنس که شاید مزد شب زنده داری های شهید بود .‌ ✍نویسنده: 🍁به مناسبت سالروز شهادت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
به سید می‌گفتن: اینا ڪی هستند مياري هيئت؛ بهشون مسئوليت میدی؟! می‌گُفت: ڪسی ڪه تو راه نیست، اگه بیاد توی مجلس اهـل بیٺ و یه گوشه بشینـه و شما بهش بها ندی، میـره و دیگه هم برنمی‌گرده اما وقتی تحویلش بگیری، جذب همین راه میشه! زیر علمت امن ترین جای جهان است ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
وقتی این جسم را در منطقه عملیاتی پیدا کردند در جیبش کاغذی را یافتند که در آن نوشته بود: بی سر و سامان تو ام ... ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💠شهیدی که سر بی تنش سخن گفت ●در جاده بصره خرمشهر شهید "علی اکبر دهقان" همین طور که می دوید از پشت از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفت و سرش از پیکر پاکش جدا شد. ●در همان حال که تنش داشت می دوید، سرش روی زمین غلتید. سر مبارک این شهید حدود پنج دقیقه فریاد " یاحسین، ‌" سر می داد. همه رزمندگان با مشاهده این صحنه شگفت گریه می کردند... ●چند دقیقه بعد از توی کوله پشتی اش وصیتنامه اش را برداشتند، نوشته بود: ألسلام علی الرأس المرفوع خدایا من شنیده ام که امام حسین (ع) با لب تشنه شهید شده است، من هم دوست دارم این‌گونه شهید بشوم… خدایا شنیده ام که سر امام حسین (ع) را از پشت بریده اند، من هم دوست دارم سرم از پشت بریده بشود. خدایا شنیده ام سر امام حسین (ع) بالای نیزه قرآن خوانده، من که مثل امام اسرار قرآن را نمی دانم، ولی به امام حسین (ع) خیلی عشق دارم، دوست دارم وقتی شهید می‌شوم سر بریده ام به ذکر " یاحسین" باشد... عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است شادی روحش صلوات🌷 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتما ببینید و منم دعا کنید 😭 ◾️گلی گم کرده‌ام میجویم او را... (ع) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh