eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.2هزار عکس
6.5هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
پرواز کردن سخت نیست... عاشق که باشی بالت می‌دهند؛ و یادت می‌دهند تا کنی... آن هم عاشقانه... :)♥️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طرح به مناسبت سالروز ولادت شهید عباس ورامینی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃او را به عاشقی می‌شناختند.عاشقی برای ارباب.یک محله بود و یک علمدار. . 🍂انگار نمی شود از کنار این دریایِ بگذری و خیس نشوی و محال است خیس شوی و غرق نشوی! عباس هم از غرق شدگانِ در دریایِ عشق است.و دستِ نوازشش بر سر یتیمان، درد بی‌پدری را کمتر می‌کرد. . 🍃بعد از سربازی، در رشته "تربیت کودک" دانشگاه علامه طباطبایی مشغول شد تا بانگِ اورا به سمت و سوی خود کشاند. وقتی امام_ره_ خاکِ وطن را با قدومش معطر کرد، عباس از آنهایی بود که جانش را برای محافظت از امام بر دست گرفته بود. بعد ها که قرعهِ سرنگونی به نامِ افتاد ، عباس اولین نفر بود که وارد ساختمان شد. . 🍂گویی این همه را وامدار نامش است.عباس آقایی که در شجاعت زبانزد است عباس‌گونه اش او را به خاکِ کشاند و نمک‌گیرِ وادیِ عاشقان شد.در عملیات صورتش مجروح شد اما پس از چندی دوباره رهسپارِ جبهه بود. . 🍃در سال ۶۲، مَحرَمِ حریمِ یار شد! به رفت. مادر می‌گوید: " از حج که باز گشت، گفتم : عباس ! خوش به حالت که رفتی و خانه خدا را زیارت کردی )) گفت : (( خیلی دلم می خواهدملاقات و زیارت خدا نصیبم شود))." . 🍂باید خالص باشی و برای نه از جان که از بگذری تا تو را بخرد. مثل عباس! رها از همه دلبستگی‌ها، در گوشِ یار سخن از می‌گفت تا که در نیمه شبی، در پنجوین ، ترکشِ سرگردانِ یک خمپاره در جانش آرام گرفت . ۴ بال پروازی شد تا در بیکرانِ آسمان، به محضرِ برسد🕊 . ؛ پرستویِ خوش رقصِ آسمان . ✍نویسنده : . به متاسبت سالروز تولد 📆تاریخ تولد : ۵ بهمن ۱۳۳۳ به گفته مادر شهید در شناسنامه ۵ مرداد ۱۳۳۳ . 📆تاریخ شهادت : ۲۸ آبان ۱۳۶۲. پنجوین . 📆تاریخ انتشار: ۵ بهمن ۱۳۹۹ . 🥀مزار : بهشت زهرا . 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
پسرم؛ تو به اندازه کافی جبهه رفتی. دیگه نرو؛ بزار اونایی برن که تا حالا نرفتن. ⚘چیزی نگفت و یه گوشه ساکت نشست. صبح که خواستم نماز بخونم اومد جانمازم رو جمع کرد، بهم گفت: “پدر جان! شما به اندازه کافی نماز خوندی بذارین کمی هم بی‌نمازها، نماز بخونن" خیلی زیبا منو قانع کرد و دیگه حرفی برای گفتن نداشتم. 🌹 شهید حسین مشتاقی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
راه رسیدن به امام زمان.mp3
6.15M
🎵 🎶 🔴 📌 قسمت۲۱۲ 🎤 حجت‌الاسلام 🔸«راه رسیدن به فهم امام زمان»🔸 🌺 👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔴ملت یمن پیروز است حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: 🔹«امروز مردم یمن سخت‌ترین شکنجه‌ها را دارند از ناحیه‌ی دولت سعودی و همراهانش، و آمریکا و پشتیبانانش تحمل میکنند. لکن بدانید قطعاً ملت یمن و انصاراللّه پیروز خواهند شد. راه، تنها مقاومت است و آن چیزی که امروز آمریکا و متحدینش را دستپاچه کرده ایستادگی ملتهای مسلمان است و این ایستادگی نتیجه خواهد داد.» ۹۷/۰۹/۰۴ ✍️بیداری ملت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔸 از شهید بگو 🔹 🔘 قسمت چهارم 🌹 📖 زندگینامه شهید محمد جاودانی ببینیم امروز برامون چی داره 😍 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
• . در شب هـاۍ سرد زمستان بدون بالش و زیرانداز مـےخوابید🙅🏻‍♂ وقتـے اعتراض مۍکردیم مـےگفت : باید این بدن را آمـٰاده ڪنم باید عادت کند ڪھ روزگار طولانـے در خاڪ بماند..!🚶🏿‍♂💔 💛🌱' 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃💐🌾🍂🌺🍃💐 🌾🍂🌺🍃💐 🍃💐🌾 🍂🌺 🍃 🌺بسم رب الشهدا والصدیقین🌺 و نهم 🔸 برادر 🔹 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚السَّلامُ عَلیڪَ ایُّهَا المُقَدَّمُ المَامول 💚السَّلامُ عَلَیڪَ بِجَوامِعِ السَّلام 🔸سلام بر تو ای کسی که اوّلین آرزوی همه هستی 🔸همه سلامها و درودها نثار تو باد بر قطب عالم امکان امام زمان عج 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
معامله‌ے‌پرسودے‌است... شهادت‌رامیگویم فانی میدهے⇦باقی میگیرے😍 میدهے⇦جان میگیرے میدهے⇦جانان میگیرے😍 چھ‌لذتےدارد 🍓✨ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰 | 🔻 کنارشهرک محل زندگیمان باغ سبزے کاری بود، هر ازگاهی"حاج حمید" بہ آنجا سَری میزد بہ پیرمردی کہ آنجا مشغول کار بود کمک میکرد، یکبار از نماز جمعہ برمیگشتیم کہ حاج حمید گفت: بنظرت سَری بہ پیرمرد سبزی کار بزنیم از احوالاتش با خبر بشیم؟! مدت زیادی بود کہ به خاطر جابجایی خبری ازاو نداشتیم. 🔆زمانیکہ رسیدیم پیرمرد مشغول بیل زدن بود حاج حمید جلو رفت بعد از احوال پرسی، بیل را از او گرفت مشغول بیل زدن شد، پیرمرد سبزے کار چند دستہ سبزی بہ حاج حمید داد. سبزیها را پیش من آورد وگفت: این سبزیها را بجاے دست مزد بہ من داد. گفتم: از خانمم میپرسم اگر نیاز داره بر میدارم. گفتم: نہ سبزی احتیاج نداریم. در ضمن شما هم کہ فی سبیل اللّه کار کردی. 💠 بعدازشهادتش یکی ازهمسایہ ها به پیرمردگفتہ بود کہ حاج حمید شهید شده. پیرمرد با گریہ گفته بود من فکرکردم اون آدم بیکارے است که بہ من کمک میکرد. اصلاً نمیدونستم شغلی بہ این مهمی داره و سردار سپاهہ... 📚 راوی همسر شهید مدافع حرم شهید سید حمید تقوی‌فر 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
شهید علی سیفی نوجوان که بود، یک شب مهمان ما بود. صبح وقتی از خواب بیدار شد که نماز صبحش قضا شده بود. خیلی ناراحت بود. وسایلش را جمع کرد و رفت. تا مدت ها خبری از او نداشتم. بعدها فهمیدم دو هفته به خاطر یک نماز قضا روزه گرفته بود. شهید علی سیفی منبع: کتاب بیا مشهد 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
خدایا ما این زندگی رو دوست نداریم.mp3
3.46M
🎵 🎶 🔴 📌 قسمت۲۱۳ 🎤 استاد 🔸«خدایا!! ما این زندگی رو دوست نداریم»🔸 🌺 👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰 | خاطره ای از علی محمودوند به روایت همرزم شهید 🔻روز سوم بهمن ماه بود علی از استراحتگاه که خارج شد، نگاهی به آسمان انداخت، و گفت: 🌟«تو به من قول دادی،‌ تو ده روز دیگر فرصت داری، به قولی که به من دادی عمل کنی وگرنه می‌روم و دیگه پشت سرم را نگاه نمی‌کنم» 🔸پای مصنوعی‌اش شکسته بود، با خنده کمی لی‌لی‌ رفت و به ما گفت:«این پا روی مین رفتن داره» بالاخره یوم‌الله ۲۲ بهمن ماه از راه رسید علی به میدان مین رفت، و حدود ۶۲ الی ۶۳ مین را پیدا کرد. 🔸من نیز کنارش بودم،‌ به آخرین مین که رسیدیم، کسی مرا صدا زد. حدود ۷ متر از علی دور شدم،‌ ناگهان صدای انفجاری مهیب در دشت پیچید، به طرف محمودوند دویدم، ‌او با پیکری خونین روی زمین افتاده بودم باورم نمی‌شد اما خدا هیچ‌گاه خلف وعده نمی‌کند. 🔶حسین شریفی‌نیا با شنیدن خبر شهادت او به سراغ مهر متبرک حاجی رفت، بهترین یادگاری از علی مهری که خاک پیکر ۱۰۰ شهید را با خود به همراه داشت، حالا هربار که سر بر سجده می‌گذارد، عطر حضور او را میان سجاده‌اش احساس می‌کند. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🥀🕊🌴🌹🌴🕊🥀 کلاه زمستانی که را نجات داد به صورت لباس شخصی سوار اتوبوسی در کردستان شد. آنقدر اتوبوس تکان می‌خورد که کودکِ کُردی که همراه پدرش کنار آنها نشسته بود دچار استفراغ شد. او کلاه زمستانی‌اش را زیر دهان کودک گرفت. کلاه کثیف شد. پدر بچه خواست بچه‌اش را تنبیه کند. با لبخند، مانع شد و گفت: کلاه است می شوییم پاک می‌شود... مدت‌ها بعد در عملیاتی سردار خرازی و رفقایش محاصره شدند. کاری از دستشان برنمی‌آمد. رئیس گروه دشمن که با نیروهایش به آن‌ها نزدیک شده بود ناگهان اسلحه‌اش را کنار گذاشت، سردار را در آغوش گرفت و بوسید؛ صورتش را باز کرد و گفت: من پدر همان بچه‌ام... با رفتار آن روزت مرا شیفته‌ی خودت کردی. حالا فهمیدم که شما دشمن ما نیستی. 📚 حدیث خوبان، صفحه ۲۵۴ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✨فرازی از نامه شهید سلیمانی به دخترش: دخترم خیلی خسته‌ام... سی سال است نخوابیده‌ام اما دیگر نمی‌خواهم بخوابم. من در چشمان خود نمک می‌ریزم که پلک‌هایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشــد تا نکند در غفلت من آن طفل بی‌پناه را سر ببرند. وقتی فکر می‌کنم آن دختر هراسان تویی، نرجس اســت، زینب است و آن نوجوان و جوان در مسلخ خوابانده که در حال سر بریده شدن است حسینم و رضایم است از من چه توقعی دارید؟😔 نظاره‌گر باشم؟ بی‌خیال باشم؟ تاجر باشم؟ نه من نمی‌توانم اینگونه زندگی بکنم.💔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃💐🌾🍂🌺🍃💐 🌾🍂🌺🍃💐 🍃💐🌾 🍂🌺 🍃 🌺بسم رب الشهدا والصدیقین🌺 🔸 یاد گذشته 🔹 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا