eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
6.7هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
علیهاالسلام . بیست و پنجم و بیست و ششم ماه محرم کاروان اسراء اهلبیت علیهم السلام به شهر حلب و حوالی آن رسیدند و اتفاقات زیادی در منازل قبل و بعد و در شهر حلب رخ داد. یکی ازجریانات روزهای اسارت درحلب وبعد ازآن جنگ عظیم شیعیان برای نجات اسراء اهلبیت علیهم السلام با لشکر دشمن بوده است. هنگامی که خبر ورود اسراء به شهرحلب داده شد. جناب عبدالله بن انصاری که ازدوستان اهلبیت علیهم السلام بود ازین واقعه خبردارشد، به خانه رفته وبسیار گریه کرد. دخترشان جناب پرسیدند: پدرجان چرا گریانید؟ جناب عبدالله گفتند: ای دخترم همانا ظالمان امام حسین علیه السلام راشهید کرده واهل حرم اورا اسیرنموده ونزدیک حلب رسیده اند. آن شیردختر گفت: "یاابتاه بعد ازحسین خیری درزندگی نیست" لباس رزم پوشید وبا هفتاد زن از انصار وقبیله حمیر آماده جنگ وجدال شدند که در رأس آنان دختربکر بن سعد ازبزرگان عرب درکنار درةالصدف بود. همان شب درکمین لشکراعداء دربیرون شهر رفتند واز دور نگاه کردند که صدای ناله وگریه اسراء بلند است. چون درآن شب مخدرات عزادار حضرت محسن بن الحسین علیه السلام بودند که سقط شده بود. درة الصدف و دوستانش همه شروع به گریه کردند. سپس نگاه کردند که جمعیت دشمن بسیارست ونمیتوانند با افراد قلیل باآنها بجنگند. پس برگشتند تا بابقیه قبائل شیعه هم پیمان گشته وبه جنگ لشکراعداء بروند. آنها قبیله و را خبردار کردند وهم عهد شدندکه به لشکر دشمن حمله کنند. تعداد هفتصد نفر وصد کنیز آماده جهاد گشتند وبه دشمنان حمله کردند. اصرار فرمود که من اول به مصاف جنگ بروم. آنان نیز قبول کرده واز وی حمایت نمودند. بانیزه به پسر اشعث ملعون حمله کرد و اورا زخمی نمود وسر مبارک حضرت عباس علیه السلام را ازاو گرفت. بعد به پسر برادر اشعث لعین حمله کرد و اورا کشت. بعداز آن ملعون رابه درک فرستاد وتا یازده نفر را کشت وجنگ غوغا شده وهردو لشکر به یکدیگر حمله کردند. نخست لشکر دشمن فرارکردند وآنان رؤوس مطهر راگرفته واسراء رااز پیاده کرده ودر پناه خود نگه داشتند. لشکراعداء تجدید قوا کرده ودوباره حمله ود شدند. جناب قتال شدیدی کرد اما آخرالامر باجمعی کثیری حمله کرد ودسته جمعی به افراد حمله میکردند وهمه راشهید نمودند. نیز بعداز جراحت فراوان به شهادت رسیدند. دشمنان نیزسرهای مقدس راپس گرفته واسراء را برمحامل نشاندند و بطرف شام راه افتادند. اسرارالشهادة ج۲ص۱۶۵۵ . 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا📖 ✍به مناسبت سالروز تولد 🕯شهید_علی_اندرزگو 🕯تاریخ تولد : ۶ /۶/ ۱۳۱۸ 🕯تاریخ شهادت : ۲ /۶/ ۱۳۵۷ 🕯تاریخ انتشار : ۶ /۶/ ۱۴۰۱ 🕯مزار شهید : بهشت زهرا، قطعه۳۹، ردیف۷۲، شماره ۵۵ 📗این بار قصد دارم حقایق را ساده بیان کنم، کمی متفاوت. من و تو و همه ی ما در عصری زندگی می کنیم که توان درک حضور_حجت_حق را نداریم. 📗البته همه که نه، در میان تمام همهمه های این دنیا، صاحب دلانی نیز هستند که هفت شهر عشـــق را پیموده اند و لایق دیدار امــام شده اند. 📗اما هر چه که هست، ما دل را خوش کرده ایم به نائب اماممان و آرامش دل هایمان را از آرامش چشمان سید_علی میگیریم. 📗حال بیایید به این فکر کنیم که چهل و اندی سال پیش، آن عشاقی که امام را نداشتند و حتی نائبش را هم از آنها دور کرده بودند، چه حس و حالی داشتند؟ چه می کردند؟ چگونه آرامش می یافتند؟ 📗کسانی همچون شهید_سید_علی_اندرزگو که عمری پنهانی زیست و با هزاران نام جعلی در هزاران سفر خود، کوشید تا در این مسیر پرفروغ استوار بماند و وظیفه اش را در قبال اسلام و امـام و نائـبش به درستی به انجام برساند. 📗او که اصول زندگانی ائـمه(ع) را بی کم و کاست آموخته و درک کرده بود. هم طلبـه بود، درس دین میدانست و هم دست از مبارزات سیاسی‌اش نمی کشید و اصلا تمام این که مظلومانه ریخته شده اند ، برای تحقق یک اصل سیاسی بوده اند، یعنی "حاکمیـت اسـلامی". 📗او نیز بی واهمه در جهت وصول این هدف عظیم، جان_فشانی کرد. اما من و تویی که اکنون زیر 🇮🇷پرچـم این حاکمیت_اسلامی نفس می کشیم، هیچگاه اندیشیده ایم که چگونه باید پاسخ این همه تلاش را داد؟ وظیفه مان چیست؟ چه باید کرد؟ 📗باید بدانیم که حفظ انقلاب مهمتر از پیـروزی آن است، پس برخیز. یا علی بگو و بدان که وقت جهاد رسیده است. 📗جهاد تو می تواند دفاع از مرز ها باشد، می تواند علم آموزی باشد یا تربیـت سربازان_امام، مبارزه ی تمام قد اقتـصادی، نجات فرهنگ غنی اسلامی ایرانی و حتی یک انتخاب_صحیح! 📙ختم صلـــــــــوات📙 برای سلامتی امام عصر عجل الله... هدیه به ارواح مطهر شهدا....امام شهدا.... شهیدسرافراز<<سیدعلی اندرزگو>> <<صلــــــــــوات>> 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱عظمت و شجاعت خانم بنت الهدی صدر خواهران من! دختران من! بانوان کشور اسلامی! بدانید، در هر زمانی، در هر محیط کوچکی و در هر خانواده‌ای که زنی با این[الگوی اسلامی] تربیت توانست رشد کند، همان عظمت [زنان بزرگ]را پیدا کرد. مخصوصِ صدر اسلام نبود؛ حتّی در دوران اختناق، حتّی در دوران حاکمیت کفر هم این ممکن است. اگر خانواده‌ای توانستند دختر خودشان را درست تربیت کنند، این دختر یک انسان بزرگ شد. ما در ایران هم داشتیم، در زمان خودمان هم داشتیم، در خارج از ایران هم داشتیم. در همین زمان ما، یک زن جوانِ شجاعِ عالمِ متفکّرِ هنرمندی به نام خانم «بنت‌الهدی‌« - خواهر شهید صدر - توانست تاریخی را تحت تأثیر خود قرار دهد، توانست در عراقِ مظلوم نقش ایفا کند؛ البته به شهادت هم رسید. عظمت زنی مثل بنت‌الهدی، از هیچیک از مردان شجاع و بزرگ کمتر نیست. حرکت او، حرکتی زنانه بود؛ حرکت آن مردان، حرکتی مردانه است؛ اما هر دو حرکت، حرکت تکاملی و حاکی از عظمت شخصیت و درخشش جوهر و ذات انسان است. این‌گونه زنهایی را باید تربیت کرد و پرورش داد.👌✅ ۱۳۷۶/۰۷/۳۰ بیانات در دیدار جمعی از زنان و دختران زمان زنان مسلمان 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🕊⚘هُـــــــــــوَالشَــــــــهید🕊⚘ ۳/مـرداد یادوخاطـرہ شهــیدانیڪه دراین روز به فیض شهادت نائــل آمدندگرامیـــــ باد . ✍هنوز باب شهادت باز است ، دهه هشتادی‌هایی که عاقبت به خیر شدند📩 ⚘پاسدار_شهید_محمد_اسلامی⚘ ⚘وشهید_بسیجی_محمد_سجادی_زاده⚘ روز گذشته در درگیری با اشرار در استان فارس به شهادت رسیدند. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ سلام دوستان میزبان امروزمون برادر عبدالله هست🥰✋ *محافظ رئیس جمهور*🌙 *🌷شهید عبدالله باقری* تاریخ تولد: ۲۹ / ۱ / ۱۳۶۱ تاریخ شهادت: ۱ / ۸ / ۱۳۹۴ محل تولد: تهران محل شهادت: سوریه *🌷راوی← بعد از ازدواجش عبدالله محافظ رئیس جمهور شد🪄خانواده نمی‌دانستند که پسرشان محافظ آقای احمدی نژاد است،‼️خانواده‌اش و بچه محل‌هایش او را در تلویزیون و همراه رییس جمهور می‌بینند‼️و به بچه محل‌هایش می‌گوید من خیلی اتفاقی آن پشت بودم.🌙13 سال محافظ آقای احمدی نژاد بود، از زمانی که وی شهردار تهران بود تا پایان ریاست جمهوری.🌾مادر شهید← یاد ندارم به او گفته باشم نماز بخوان و روزه بگیر.📿قبل از سن تکلیف انجام واجبات را شروع کرده بود.📿 به‌خاطر مسئولیتش مغرور نبود. مردم‌دار، متواضع و فروتن بود.🌙 همسایه‌ها می‌گفتند دست به سینه به ما سلام می‌کرد.💫پنج پسر داشتم، اما عبدالله چیز دیگری بود،🌙یک روز آمد دو زانو نشست روبه رویم،🥀نگاهش دلم را لرزاند🥀گفت: مامان من، تو نمیخوای خمس پسرهات رو بدی؟⁉️گفتم: مادر نرو سوریه🥀عبدالله گفت: خودت یادم دادی مامان همان وقت‌ها که چادرت رو میکشیدی سرت🌙و دست ما پنج تا رو می‌گرفتی و می‌کشوندی تو هیئت و مسجد،🏴در روضه ضجه می‌زدی و می‌گفتی: کاش کربلا بودیم یاری‌ات می‌کردیم،🌙 یادته؟ بلند بلند داد می‌زدی که خانم زینب من و بچه هام فدات بشیم،💫بفرما الان وقت عمل شده🌙گفتم: پسرم من هیچ؛ با این دخترهای بابایی چه کنم؟!🥀 گفت: مادر با این حرفها دلم رو نلرزون،🥀مگه اونایی که زمان جنگ رفتن زن و بچه نداشتن،🥀 آنقدر گفت و گفت تا راضی‌ام کرد.🌙 داوطلبانه راهی سوریه شد🕊️و عاقبت در شب تاسوعای حسینی🏴به شهادت رسید*🕊️🕋 *شهید عبدالله باقری* *شادی روحش صلوات* 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
. . . پول آژانس رو حساب کردم وسیله ها رو برداشتم رفتم به سمت خونشون.. زنگ درو زدم یکمی منتظر موندم بلاخره هدیه اومد درو باز کرد. هدیه_سلام☺️وای خاله شما چقدر خوشگل شدیی😍😍😍😍😍 دفعه پیش به گفته حسین خیلی ساده اومده بودم البته الانم سادم😂 بچه خیلی تیزه😑 حلما_مرسی عزیزدلم به خوشگلی تو نمیرسه که _اجازه میدی بیام داخل؟ هدیه_ببخشید حواسم نبود بفرمایید تو حسنم خونست 😊 حلما_ چه خوب زودتر درسو شروع میکنیم مامان سرکاره؟ هدیه_بله خاله جون حلما_حالش چطوره هدیه یکم بهتره داروهاشو میخوره درد نداره زیاد😢 حلما خدارو شکر ایشالا خوبه خوب میشه تو غصه نخور😍😘😘 حسن_سلام خوش اومدین بفرماید بالا حلما_سلام گل پسر خوبی؟ حسن _ممنون حلما_حسن جان اگه کاری نداری بیا سریع بریم سراغ درست امروز من یکم زودتر باید برم حسن_چشم بفرماید بشینید الان میام خدمتتون نیم ساعتی بود داشتم با حسن درس کار میکردم که سپیده زنگ زد حسن جان این چندتا نمونه سوال رو حل کن من الان میام حلما_جانم سپیده سپیده_به حلی جون چه عجب افتخار دادی به ما حلما_😂خب دیگه سعادت نصیبتون شد برو حالشو ببر سپیده_ایییش بچه پرو رو ببینا😒😂 حلی دیر نکنی ها مثل همیشه ساعت 4نیم کافه باش😊 حلما_باشه میبیبنمت فعلا کاری نداری؟ سپیده_فعلا بای😘 ساعتو نگاه کردم 3:30دقیقه بود خب از اینجا تا کافه نیم ساعت شایدم بیشتر راه بود یجوری بایدبرنامه ریزی کنم که تا 6 نیم 7هم خونه باشم خونه حسن اینا جنوب شهره سمت شوش کافه ای هم که قرار گذاشتیم سمت انقلابه... سریع درس حسنو جمع و جور کردم و جایزه هاشون رو بهشون دادم حسن اولش قبول نمیکرد بهش گفتم به عنوان معلمش دوست دارم تشویقش کنم و زشته اگه قبول نکنه هدیه که خیلی خوشحال شد از خوشحالی اونا منم خوشحال شدم ... حسن میگفت مامانش دوست داره منو ببینه ولی کارش سنگینه ان شاالله یه بار زود میاد که منو ببینه راس ساعت 4 زدم بیرون که دیر نکنم چون تو محل اشنا زیاده نمیشد کافی شاپ نزدیک قرار بزارم . تصمیم گرفتم با مترو برم پرسون پرسون نزدیک ترین ایستگاهو پیدا کردم ساعت حدود 4:15دقیقه بود رسیدم خدارو شکر دیر نکردم وگرنه این سپیده آبرو نمیزاشت برام تو مسیر کافه بودم گوشیم زنگ خورد اوه حسینِ _سلام علیکم برادر حسین_سلام حلما .کجایی حلما_تازه از خونه حسن اینا اومدم میرم سمت انقلاب یه سری کتاب بگیرم😑😑 حسین_تنهایی؟ حلما_اوهوم تنها🙄 حسین_باشه مراقب خودت باش زودبرو خونه کارت تموم شد😉 حلما_اوکی برادر کاری نداری؟ حسین_نه یاعلی حلما_اوادفظ😄 حسین خسته نمیشه انقدر منو کنترل میکنه😒😒انگار بچم نمیخواد قبول کنه بزرگ شدم خودم میفهمم چیکار میکنم 😂😒 رسیدم جلو در کاافه... . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ۲۳ روز تا اربعین... از امام صادق علیه السلام روایت شده است: کمترین ثوابی که به زائر امام حسین(ع) در کرانه فرات داده میشود این است که تمام گناهان مقدم و موخرش بخشوده می‌شود. بشرط این که حق و حرمت ولایت آن حضرت را شناخته باشد. 📚 وسائل‌الشیعه، جلد ۱۰، صفحه ۲۳۶ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ هر لذتی که ... لذت دیدار تـ❤️ـو ؛ نمی شود سلام حضرت دلبـ❤️ـر .... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
تو بگو چشم هایت تشنه کدامین نسیم آشناییست که هر روز صبــح تا نامی از عشق می برم خورشید را در آغوش میکشی... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا