eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
6.7هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸چه عجب گر دل من روز ندید 🔸زلف شما صد شب یلدا دارد . . . 📷👆 مقدمات شب یلدا توسط رزمنده 💠 خاطره‌ای از در جبهه! ◇بچه‌ها را بيدار كرديم و به ستون يك در حالى كه بي‌سیم‌چى در جلو و عقب و من كه آن شب به عنوان بَلَدچى گردان بودم در كنار فرمانده گردان براى شناسائى منطقه به حركت افتاديم و تا صبح پياده روى كرديم. ◇در ميان افراد نوجوان چهارده ساله تا پيرمرد هفتاد و پنج ساله به چشم مي‌خورد كه همگى از روحيه‌اى برخوردار بودند كه انسان در كنار آنها اصلأ احساس خستگى نمي‌كرد. ◇وقتى از مناطق شناسائى بازگشتيم دقيقأ صبح شده بود كه نماز صبح را به جماعت خوانديم و به چادرها رفتيم و همه خوابيديم. مي‌توانم بگويم كه آن شب يكى از بهترين شب‌‌ يلداهايم بود كه از خواندن شاهنامه خبرى نبود و هيچكس براى كسى فال حافظ باز نكرد، در آن شب از انار و هندوانه خبرى نبود، از آجيل و تخمه‌‌ای که مردم فهيم ما برايمان فرستاده بودند نيز خبرى نبود، چون بچه‌های باقی مانده در چادرها، ترتیب همه را داده بودند ◇ولى نامه‌‌هاي لابلاى آجيل‌ها که مردم فرستاده بودند، ما را سخت سرگرم كرده بود! 📿 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ستاره‌های خدمت شهید🕊🌹 یادش گرامی وراهش پررهرو ❣ ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh۱
کوتاه ولی دلنشین.. هیچکس پشت آدم نیست فقط خدا هست که پشت شما می‌ایستد. ''شهید علی خلیلی''🌹 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
شهادت گمشده زندگی حاجی بود. او عاشق شهادت بود. اگر جایی می‌نشست و با کسی صحبت می‌کرد، با خاطری آزرده می‌گفت: نمی‌دانم چرا هنوز افتخار شهادت نصیبم نشده! اگر به جبهه آمدم، امید داشتم دلم می‌خواهد با شهادت، پیش بسیجی‌ها روسفید باشم و در برابر امام شرمنده نباشم. چنان از صمیم دل سخن می‌گفت که گاه بغض آزارش می‌داد و نمی‌توانست ادامه دهد. یک‌بار حاج احمد به رفیقش گفت: دعا کن من بروم. رفیقش گفت: خسته شدی؟ گفت: وقتی خانه شهدا می‌رویم شرمنده‌ام. چه بگوییم. مگر خانه رضی نبودی. رفیقش می‌گوید:یادم افتاد وقتی به خانه شهیدان رضی رفتیم. از در خانه رفتیم داخل، پدرشان گفت: چرا یکی‌شان را نگذاشتی برای ما کپسول گاز بگیرد؟ هم حاج اکبر نوری بود و احمد. فردایش - یا دو روز بعد - خبر شهادت احمد را دادند... 🌷 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
من یک حق داشتم! خاطره ای از یک شهید نماینده مجلس . . . وارد سلف سرویس شدم. ساعت حدود 1 و 45 بود و به کلاس نمی‌رسیدم و صف غذا طولانی بود. دنبال آشنایی می‌گشتم در صف تا بتوانم سریعتر غذا بگیرم. شخصی را دیدم که چهره‌ای آشنا داشت و قیافه‌ای مذهبی. نزدیک شدم و ژتون را به او دادم و گفتم: برای من هم بگیر. چند لحظه بعد نوبت او شد و ژتون مرا داد و یک ظرف غذا گرفت. و برای من که پشت میز نشسته بودم، آورد و خودش به انتهای صف غذا برگشت و در صف ایستاد. بلند شدم و به کنارش رفتم و گفتم: چرا این کار را کردی و برای خودت غذا نگرفتی؟ گفت: من یک حق داشتم و از آن استفاده کردم و برای شما غذا گرفتم و حالا برمی‌گردم و برای خودم غذا می‌گیرم. این لحظه‌ای بود که به او سخت علاقه‌مند شدم و مسیر زندگی‌ام تغییر کرد. 🌷 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
بعضے ها را هر چقدر بخوانے نمے شوی! بعضے ها را هر چقدر گوش دهے عادت نمے‌شوند! بعضے ها هر چہ شوند باز بڪرند و دست نخورده! مثل ... ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
یاصاحب الزمان ادرکنی عج: ❌ شامات آبستن حوادث بزرگی است.😱 🔶 خاورمیانه انبار باروت.....🔥💥 🔶 نبرد شرق وغرب....⚔💣 🔶 انتقال قدرت از غرب به شرق.. 🔹 حوادث شامات را رصد کنید 👇 🔹واقعه ای بزرگ در حال وقوع است❗👇👇👇👇👇👇👇 گروه ظهور بسیار نزدیک است 🌴کانال ظهور بسیار نزدیک است🌴 https://eitaa.com/joinchat/2610430180Cae0eadb20c با مدیریت حیدر بادنور اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب کبری سلام الله علیها .🤲🤲🌺🌺
👌شگفتیها‌ی دوران ظهور و راهکارهایی برای عبور از فتنه های آخر الزمان 👇 💥حوادثی عجیب در راه است... https://eitaa.com/joinchat/2610430180Cae0eadb20c لینک کانال ظهور بسیار نزدیک است مطالب واحادیث مهدوی
4_5949723903436787023.mp3
12.89M
۱۳ 🔥آتشی که بسیار از آن گفتند و شنیدیم! امـــــا هرگز نگفتند که ؛ خاموش ‌کننده‌ی این آتش ، ماییم! ➖ ماییم که باید از آتشِ درب خانه‌ی مادرمان ؛ ماجرای گلستان ابراهیم ، را بسازیم! آیا من قصدِ حضور در این ماجرایِ باشکوهِ تاریخ را دارم؟ @Ostad_Shojae @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥ چه خوشبختم که صبحم با سلام بر شما آغاز می شود و ابتدا عطر یاد شما در قلبم می پیچد چه روز دل انگیزی است روزی که نام شما بر سردرش باشد و شمیم شما در هوایش .‌‌.. من در پناه شما آرامم ، دلخوشم ، زنده ام ... شکر خدا که شما را دارم ... 🌤 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کاش وصیت شهدا دلمونو اشغال میکرد کاش دل حضرت زهرا (س) با اعمال ما خون نمیشد کاش مهدی فاطمه (عج) با اعمال ما ظهورش به تأخیر نمی افتاد. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
📌 شهیدی که اسم و رسم امام حسنی داشت و با ذکر یا اباعبدالله آسمانی شد 🔹️ سیزدهم ارديبهشت ۶۵ درکـربلای فـکه همچـون مقـتدايش حضـرت ابوالفـضل العبـاس(ع) هـر دو دستش جـدا میشود و چشمانش هم مورد اصابت گلوله قرار مي‌گيرد. در حالی كه به علت خونريزی شديد دچار عطش شده بود و آب طلب می كرد، نیمه های شب آسمان شروع به باریدن كرد. ◽ دمادم صبح، یارانی که در کنارش بودند دیدند که حسن نیـم‌خـیز شد و عرضـه داشت : « الســلام علــیک یــا ابـــاعــبداللـــه ع » و بعد سـر به زمین گذاشت و به آسمـان پــرکشید .. ◽ مدتی قبل برای دوستان نزدیکش، تاریخ و نحوۀ شهادتش را بیان کرده بود! و دقيقاً روز شهادتش با سالروز تولدش يكی می شود.  🔻 پیـکر مطهرش ۱۸ روز در سرزمین گرم و سوزان فـکه، زیر آتش بی امان دشمن ماند تا به آغوش خـانواده بازگشت. 📚 گنجینه لشگر ۱۰ / بقلم مراد کاکاوند 🔻 شهـید محـمد حـسن حسنـیان فـرمانده گـردان المـهدی (عج) لشــگر ده سیدالشـهدا(ع) ◇مزار مطهرش: بهشت زهـرا - قطعه ۲۴ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
«چند قدم آن طرف‌تر، برادر خلیلی که خبر اسارت دومین فرزند خود را نیز شنیده است نشسته، پیشانی‌اش را بر سلاحش تکیه داده و با نفس اماره خویش می‌جنگد و راستش، جنگ حقیقی همان جنگی است که اکنون در درون او برپاست. آری، مومن در دو جبهه می‌جنگد: جبهه درون و جبهه بیرون. و جهاد اکبر در جبهه درونی انسان درگیر است.» شهید🕊🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
روزی چراغچی را دیدم که لباس‌هایی کهنه به تن و پوتین‌هایی رنگ‌ و رو رفته به پا داشت؛ درست در هیئت یک بسیجی، در سنگری دورافتاده‌. بعدها در غیاب او برای نیروها سخنرانی کردم و از منش و افتادگی‌اش قدری تعریف کردم و گفتم: این، از عظمت و اخلاص یک فرمانده و سردار است که مانند نیروهای زیردستش لباس بپوشد. نمی‌دانم چه جور خبر به او رسیده بود که به من گفت: حاج آقا، بهتر بود از این موضع عبور می‌کردید و چیزی راجع به من نمی‌گفتید. گفتم: برای من جالب توجه بود که شما به عنوان یک فرمانده لایق، این لباس را می‌پوشید. گفت: حاج آقا، علتش این است که گاهی اوقات، سهمیه‌ی لباس و پوتین به همه‌ی نیروها نمی‌رسد. آن‌ها لباس‌های کهنه می‌پوشند. دیدم اگر مثل آن‌ها نباشم، فرمانده‌ی عادلی نیستم. من کاری نکرده‌ام. شهید🕊🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 🎙حجت الاسلام عالی 🔸دوران حیرت در آخرالزمان!!! 👌بسیار شنیدنی و تأثیرگذار 👈حتما ببینید و نشر دهید. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✨کلام شهدا✨ توصیه ی شهید به اطاعت از فرامین رهبری از تمام دوستان و آشنایان در ابتدای وصیت‌نامه خویش تقاضا دارم به فرامین مقام معظم رهبری گوش‌ دهند، تا گمراه نشوند؛ زیرا ایشان بهترین دوست شناس و دشمن شناس است. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از آنچه به رزمندگان ۸ سال دفاع مقدس گذشته، خیلی چیزها شنیده‌اید. اما... این یکی را چی...!!؟؟؟؟ اینها را اگر برای بچه‌ها‌یتان نگید، مدیون اونا می‌شید...!!! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
بعـداز عملیات خیبر زمانی که جاده بغـداد - بصـره را از دست دادیم و فقط جزایر مجنون برای ما باقیمانـد حضـرت امام(ره) اعلام فرمودنـدکه "به هر قیمتی که شـده بایـد جزایر حفظ شوند." من بلافاصـله به شـهید کاظمی فرمانده پَد غربی، شـهیدباکری و زین الـدین در پـد وسط وشـهید همت در پد شـرقی اطلاع دادم. چاه های نفت در پد غربی بود و در این نقطه مانند ابر انبوه، گلوله، خمپاره و بمب از آسمان بر آن می بارید. شهیـد کـاظمی در آنموقعیت، مقـاومت بی سـابقه ای ازخود نشـان داد، انگشـتش قطع شـد و وقـتی برگشت سـر وصورتش خاکی،سـیاه و دودی بود وچندشـبانه روز بود که نخوابیده بود. وقتی به اوخسـته نباشـید گفتم و او را بوسیدم ، گفت: «وقتی دستور امام (ره) را به من گفتی، دیگر نفهمیـدم چه شد، بچه ها راجمع کردم وگفتم که اینجاکربلاست، الانم عاشورا است و بایدبه هر قیمتی اینجا را حفظ کنیم.» 🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
خـدایـا ... اگر مسئولیتی به من واگذار شد و من‌ سوء استفاده ڪردم ، و یا زندگـی دنیـایی مرا به ‌خود جـذب ڪرد ، لحظه‌ای امانم مده و نابودم‌ ڪن ... 🌹 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
📌 ارباً اربا شدن هیکلی ترین مرد لشگر ۱۷ علی ابن ابی طالب 🔷️ حاج احمد هیکل درشتی داشت. بچه ها سر به سرش می گذاشتند و می گفتند: با این هیکل درشت چطور می خواهی توی قبرهای کوچک گلزار شهدا جا شوی؟! ◇ می خندید و می گفت: همین قبرها هم برای من زیاد است. آرزویش این بود که اربا اربا شود. ◇ وقتی در ابتدای عملیات کربلای پنج، در پشت خاکریز در حال ساخت، مستقر شده بود، گلوله توپی خاکریز را مورد هدف قرار داد. ◇ ترکش های گلوله بالای سینه و پاهایش را برده بود. شده بود یک تکه گوشت له شده. همان که می خواست؛ اربا اربا. 🔻 شهید_حاج_احمد_کریمی فرمانده گردان حضرت معصومه(س) لشگر ۱۷ علی بن ابی طالب قم 🌷 📿 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh