میگفت خسته نشدی از این همه #رفاقت با شهدا؟!😒
گفتم چرا #خسته بشم!؟
تازه دارم راه #درست رو میرم...✅
میگفت سخت نیست داری مثل #شهدا رفتار میکنی⁉️
گفتم خیلی سخته مثل نگه داشتن #آتش تو دسته ولی تازه دارم
معنی #عشق❤️ رو میفهمم....☺️
میگفت خوب باشه اصلا هر چی تو بگی ولی آخر این رفاقت چیه؟!
گفتم: لیاقت نوکری #حضـرت_زینب(س)☺️
مُهر تایید✔️عمــہ سـادات
مثل #شهید_حـسـن_تمـیمـی که عمـه سادات
سرش را توی
دامنش گرفت تا #لحظه_آخر
جان داد😔
برگشت گفت میشه منم با #شهدا دوست بشم😊!؟
منم این #رفاقت رو میخوام...
حالا باید چیکار کنم تا مثل شهدا
بشم آخرش هم #شهید بشم😢
گفتم یه شرط داره☝️
گفت چه شرطی؟؟؟ گفتم #شهادت🌷 به شرط #رعایت
گفت باشه هرچند #سخته
ولی میخوام #شهیدانه زندگی کنم
تا مثل شهدا بمیرم...😍☺️
#مرا_شهادت_آرزوست❤️
#شبتون_شهدایی🌙
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📎کلام شهید سرباز ولایت مطلقه فقیه باشید که پشت سر رهبر بودن افتخار دارد، سربازی رهبری، #سربازی_امام
4⃣7⃣9⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠کمک شبانه به فقرا و مداومت بر نماز شب
✨شهید احمدحاجیوند الیاسی اهل نماز #اول_وقت و #نماز_شب بود... یک روز چون مهمان داشتیم و همه #خسته بودن همان اوایل شب خوابیدن.
✨احمد چون مانند مولایش امام علی(علیه السلام) کمک به #مستضعفان را دوست داشت با کمک چند خیر دیگر #شبانه برای #یتیمان و #ضعفا غذا و مصارف روزانه آنها را برایشان جمع آوری و بطوریکه کسی متوجه نشود به آنها تحویل میداد به همین خاطر دیر به خانه می آمد،
✨وقتی که آمد مشغول #نماز_شب خواندن شد که مهمان هایمان بیدار شدن، و همراه احمد به امید اینکه نماز صبح هست مشغول نماز خواندن شدن و بعد نماز هم خوابیدن
✨تا اینکه اذان صبح را گفت و احمد مشغول #بیدار کردن آنها برای اقامه نماز صبح شد، یکی از مهمان ها که بیدار شده بود و از چهره اش #خستگی میبارید به احمد گفت: مگر ما نماز صبح را باهم نخواندیم پس الان چرا بیدارمان کردی؟!
✨شهید احمد #خندید و گفت برادر من، اون موقع نماز شب بود که خواندیم، اذان صبح را تازه دارد میگوید و مهمانمان با خنده به احمد گفتن عجب کلاهی سرمان گذاشتی و رفت تا برای اقامه نماز صبح آماده شود.
#شهید_احمد_حاجیوند_الیاسی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
♥️🍃| #سیره_شهید #بابڪ گفت: میخوام برم #خارج از #ڪشور مردم #فڪر ڪردند میخواد بره #آلمان همچون #براد
✍همرزم شهید نوری:
🌸توی مناطق که بودیم موقع #نگهبانی بابک اگه میدید کسی #خسته است از خواب بیدارش نمیکرد.
خودش #بجای اون شخص پست میداد.
پ ن : توی این عکس خستگی از چشماش میباره.
#شهید_بابک_نوری_هریس 🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
بزرگـی می گفتـــــــــ: برای رســـــیدن بـــه کبــــــریا بایـــد نـه کبــــــر داشـــــت ، نه ر
🍃🌺🍃🌺🍃
💢همیشه توی ماشین و سجاده اش یه #زیارت_عاشورا داشت. دوران مجردی هر هفته در کنار #قبور_شهدا زیارت عاشورا میخواند، برای حاجت روایی چله زیارت عاشورا برمیداشت و هدیه میکرد به #حضرت_زهرا (سلام الله علیها) و حاجت روا هم میشد.❤
💢بعد از نماز باید زیارت عاشورا میخوند، حتی اگه #خسته بود، حتی اگه حال نداشت و یا خوابش میومد، شده بود تند میخوند ولی میخوند
💢تاکید داشت باید با صدای بلند توی خونه خونده بشه و علی اکبرمون رو توی #بغلش میگذاشت و میگفت باید اخت پیدا کنه با دعا و زیارت و واقعا زندگی و مرگش مصداق این فراز زیارت عاشورا بود: اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْياىَ مَحْيا مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ محمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ..
💢تازه فهمیدم داستان سلام هاش به آقا امام حسین (ع) چی بود.
#شهید_علیرضا_نوری🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷چرا حسین وصـــالی؟ ♤به #شــــــهدا خیلی علاقه داشت... 🌹خیلی از شهیدا رو میشناختـــــ و ازشون اطلا
🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃
⚜محمدرضا #خـاکی بود.
خیلی اهـل تفریـح و گـردش و بیـرون رفتن بود.
واسه رفـقاش مرام و #معـرفت میذاشت.
اگر کسـی بهش رو میزد روشـو زمین نمینداخـت.
⚜تا جایی که مـا واسـه کار های اداریمون
واسه خـرید کردنمون
واسه مسافـرتامون
واسه کـسب درآمدمون؛
همیشه دوسـت داشتیم محمـدرضا #همراهـمون باشه.
⚜هیچـوقت از با محمـدرضا بودن #خسته نمیشدیم
زمان پیشـش خیلی سریع میـگذشت
چونکه مخـصوصا محـمدرضا اهل شوخی و #خنده بود.
اگر هم از کـسی نـاراحت میشد سریع به روش میاورد.
🔱کینه تـوزی نمیکردو همیشـه دنبال #آشـتی دادن و دوستی بود.
شاید همـین خوشرویی و خوش اخلاقیش محـمدرضا رو واسه حـضرت زیـنب #قیمـتی کرد.
#شهید_محمدرضا_دهقان🌷
#شهید_دهه_هفتادی_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
قسمت های آخر رمان #نیمه_پنهان 👇👇 سپاس بی کران از شما که ما رو همراهی می کنید💐 #شهید_مهدی_زین_الدین
#عاشقانه_شهدا💞
❣ساعت یازده شب بود که اومد خونه
حتی لای موهاش پر از #شن بود!
سفره رو انداختم تا #شام بخوریم گفتم: تا شما شروع کنی من میرم لیلا رو بخوابونم.
❣گفت نه #منتظر می مونم تا بیای با هم شام بخوریم.
وقتی برگشتم دیدم #پوتین به پا #خوابش برده، خواستم پوتین از پاهاش در بیارم که بیدار شد
❣گفت: داری چیکار میکنی؟ میخوای شرمنده م کنی؟
گفتم: نه، آخه #خسته ای!
سر سفره نشست و گفت: نه! #تازه میخوایم شام بخوریم
#شهید_مهدی_زین_الدین
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
1_4933836817922261117.mp3
9.53M
#شب_جمعه 💔
🌾مرغ پر بسته شدم
🌾به خدا #خسته شدم...
🎤🎤سید رضا #نریمانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
Ali Lohrasbi - Atre Baroon.mp3
13.39M
🌾پر بغض #جمعه های
🍁ناگزیر و بی صدام
🌾خیلی #خسته ام
🍁باورم کن، دنیا زندون برام😞
🎤با صدای #علی_لهراسبی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
خاورمیانه را
به تقلید #چشمانِ شرقیِ تو ساختهاند:
پُر اِلتهاب♥️
اندوهگین
#خَسته
زیبا 😍
#جاویدالاثر
#شهید_سیدکاظم_حاج_آقامیری
شهادت: ۱۳۶۳/۱/۲۲؛ عملیات والفجر یک
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
★دلـ💔ـم گرفته
#شهــیدان مرا ببرید
★مرا ز غربت این خـاکـ
#تاخدا ببرید🕊
★مرا که #خسته ترینم
کسی نمی خواهد
کرم نمودہ دلمـ♥️ را
مگر شما ببرید😔
#شهدا_گاهی_نگاهی
#شبتون_شهدایی 🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
بعضے ها را هر چقدر بخوانے♥️
#خستہ نمے شوی!
بعضے ها را هر چقدر گوش دهے
#عادت نمےشوند!😍
بعضے ها هر چہ #تڪرار شوند
باز بڪرند👌 و دست نخورده!
مثل #شهدا...🌷
#شهید_احمدمحمد_مشلب
#سلام_صبحتون_شهدایی 🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#عاشقانه_شهدا ♥️ #خاطرات_شهید_مهدی_خراسانی ↲به روایت همسرشهید 0⃣1⃣ #قسمت_دهم 💟حالم خوش نبود رفتیم و
❣﷽❣
📚 #رمان
#عاشقانه_شهدا ♥️
#خاطرات_شهید_مهدی_خراسانی
↲به روایت همسرشهید
1⃣1⃣ #قسمت_یازدهم
💟از وقتی که فهمید #باردارم مراقبتاش ازم چند برابر شده بود. بیشتر کارای خونه رو انجام میداد حتی پخت و پز🍲و رفت و روب هر چقد میگفتم: نکن بابا آخه مردی گفتن…زنی گفتن... تو #خسته از سرکار میای کارای خونه رو انجام نده دیگه
💟مگه تو کتش میرفت، میگفت: من #وظیفمه کمکت کنم مولاعلی(ع) تو خونه عدس پاک میکرد و کمک به همسرو یه افتخار میدونست👌 ولی تو میدون جنگ شمشیر دستش بود مرد یعنی این من #الگوی زندگیم ایشونه. تا جایی که میتونست بعد ساعت کاری فی الفور میومد خونه و تموم اوقات فراغتش با من سپری میشد
💟جنسیت بچه که مشخص شد، گفت: خدا کمکون کنه، #پسری تربیت کنیم که آقا امام زمان(عج)♥️ ازش راضی باشه. حالا که جنسیت بچه مشخص شده بگو چه اسمی رو دوست داری...؟ گفتم: هر چی تو بگی گفت: نه دیگه زحمت ۹ ماه حمل و سختیاشو تو میکشی اون وقت من اسمشو انتخاب کنم...؟
💟هر کی در مورد اسم بچه میپرسید
میگفت: هر چی خانومم بگه💕 خلاصه اونقده اصرار کرد تا اینکه گفتم: من از اسم #امید همیشه خوشم میومد. با ذوق و شعف خاصی گفت: واقعا که خوش سلیقه ای منم این اسمو خیلی دوست دارم😍 ایشالا بشه سرباز آقا...
💟تو هر کاری ازم مشورت میگرفت تو تصمیم گیریاش سهیمم میکرد. همیشه میگفت: #زندگی_مشترک باس با کمک و همفکری هر دو نفر👥 ساخته بشه اینجوری لذت بخش تره
#ادامه_دارد ...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌾مرا که #خسته ترینم
کسی نمےخواهد❌
🌻کــــرَمـ نموده
دلــ💕ــم را #مگر شما ببرید
#سلام_صبحتون_شهدایی🥀✨
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌲🌾🌲🌾🌲 💞وقتی عقل، #عاشــ🌷ــق میشود؛ عشــق، عاقـــل میشـــــود؛ آنگـــاه شهـــ🥀ـــــید مـــیشوی....❗
🌸🥀🌸
#کلام_شهید🌸
⚜نمازهایت را عاشقانه💞 بـــــخوان ... حتی اگر #خسته ای یا حوصله نداری ؛
#قبلش فکر کن چرا داری #نمازمیخوانی
و با چه کسی قرار #ملاقات داری ...
♨️آن وقت کم کم #لذت میبری
از #کلماتی ڪه در تمام عـــــمر
داری تکرارشان می کنی ...
📎اگر #نماز شب نخوانیم ،#ورشکست میشویم
⚜وسط شب که #مصطفی برای نماز شب 🌟بیدار میشد، #همسرش طاقت نمیآورد، میگفت: بس است دیگر، #استراحت کن خسته شدی. و مصطفی جواب میداد:
♨️تاجر اگر از #سرمایه اش خرج کند بالاخره ورشکست میشود، باید سود دربیاورد که #زندگیش بگذرد ما اگر قرار باشد نمازشب🌙 نخوانیم ورشکست میشویم
⚜اما همسرش که خیلی #شبها از گریههای 😭مصطفی بیدار میشد کوتاه نمیآمد، میگفت: اگر اینها که این قدر از شما #میترسند بفهمند این طور گریه میکنید، مگر شما چه #معصیت دارید⁉️ چه گناه کردید؟ خدا همه چیز به شما داده، همین که شب بلند شدید یک توفیق است.
♨️آن وقت گریه #مصطفی هق هق😢 میشد میگفت: آیا به خاطر این توفیق که #خدا داده او را شکر نکن...
#شهید_مصطفی_چمران🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
9⃣5⃣#قسمت_پنجاه_ونهم
💢#شام با تو چه خواهد کرد⁉️
''شام '' ى که از #ابتدا مقر حکومت بنى امیه بوده است... و بر تمام منابر، هر صبح و ظهر و شام ، #علیه على خطبه خوانده اند و به او #ناسزا گفته اند،
''شام '' ى که #مردمش دست پرورده #یزید و #معاویه اند،... ''شامى '' ى که #نطفه اش را به #دشمنى با #اهلبیت بسته اند، با تو چه خواهد کرد؟!
🖤چهار ساعت، این کاروان #خسته و #مجروح و #ستم_کشیده را بر '' دروازه جیران'' نگاه مى دارند... تا شهر را براى #جشن این پیروزى بزرگ مهیا کنند....
به نحوى که دروازه از این پس به خاطر این معطلى چند ساعته ،⏰ '' #دروازه_ساعات'' نام مى گیرد.
پیش از رسیدن به شام ، تو خودت را به #شمر مى رسانى و مى گویى : بیا و یک #مردانگى در #عمرت بکن.
💢شمر مى گوید:
_باشد، هر خواهشى که کنى برآورده است. با تعجب و تردید مى گویى :
_نگاه نامحرمان، #دختران و زنان آل الله را آزار مى دهد. ما را از دروازه اى وارد شام کن که #خلوت_تر باشد و چشمهاى کمترى نگران کاروانشود.شمر#پوزخندى مى زند و مى گوید:_عجب ! نگاهها آزارتان مى دهد. پس از #شلوغترین دروازه شهر وارد مى شویم ؛
جیران!و براى اینکه دلت 💕را بیشتر بسوزاند، اضافه مى کند:
🖤_یک خاصیت دیگر هم این دروازه دارد. #فاصله اش با دارالاماره بیشتر است و #مردم_بیشترى در شهر مى توانند #تماشایتان کنند.کاروان در #پشت_دروازه ایستاده است... و تو به #سرپرستى و #دلدارى کودکانى مشغولى... که زنى پرس و جو کنان خودش را به تو مى رساند، پسر جوانى که همراه اوست ، کمى دورتر مى ایستد... و زن که به کنیزان مى ماند، به تو سلام مى کند و مى گوید:
💢_من اسمم '' زینبه'' است. آمده ام براى #خانمم خبر ببرم . شهر شلوغ است و ما نمى دانیم چرا. گفتند کاروانى از اسرا در راه است. آمده ام بپرسم که شما کیستید و در کدام جنگ اسیر شده اید.
تو سؤ ال مى کنى:_خانم شما کیست ؟
کنیز مى گوید:_اسمش؛ #حمیده است از طایفه بنى هاشم. و به جوان اشاره مى کند: _آن جوان هم پسر اوست. اسمش #سعد است سعد، قدرى نزدیکتر مى آید تا حرفها را بهتر بشنود.
🖤تو مى گویى :
_✨حمیده را مى شناسم. سلام مرا به او برسان و بگو من زینبم، دختر امیرالمؤمنین، على بن ابیطالب. و آن سرها که بر نیزه است ، سر برادران و برادرزادگان و عزیزان من است . بگو که...پیش از آنکه کلام تو به پایان برسد،... کنیز از شنیدن خبر، بى هوش بر زمین مى افتد.سر بلند مى کنى، جوان را مى بینى که #گریان و #برسرزنان مى گریزد.به زحمت از مرکب فرود مى آیى...
#ادامه_دارد...
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم❣
🌳آیا هنـوز مانده #دلـم را صدا ڪنے
🌹نوبت نشد ڪہ داد دلـم را دوا ڪنے
🌳از شَر نَفس، #خستہ ام پناهم
🌹نمےدهےپاسخ بہ التمـاس #نگاهـم نمےدهے
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#عاشقانه_شهدا💞🏴 🔸 زیاد #هیئت دونفری داشتیم. برای هم سخنرانی می کردیم و چاشنی اش چند خط روضه هم می خ
🔰دنیا سرایی است، که نابودی برایش مقدر گشته و کوچ کردن مردمش👥 از آن، حتمی است. دنیا در دیدهی #خردمندان، مانند سایهی زوال ظهر است، که هنوز گسترده نشده🌥 جمع می شود و هنوز بلنده نشده، کوتاه میگردد.
🔰چه زیباست، این چنین #اندیشیدن. زیباو #عالمانه👌واین علم این بصیرت، این ایمان، در هر آن کسی متجلی میگردد، که #عبد باشد و سائل کوی یار♥️
🔰چه در #نوجوانی که در ایام شکوه شکوفایی آمالش پرسه میزند، چه در #جوانی که دیری نیست وصل دلدار💞 و همرهش، میسَر گشته و چه در پیری جهان دیده که گویی #خسته و رنجور است.
🔰به یقین، او هم به چنین باوری دست یافته بود، که از عمق جان و از ورای #عشق، دیده فروبست از این زمانهی وهم آلودِ سایه وار، دیده فروبست و خردمندانه عاشقی کرد🕊
🔰آری! چنین است و باید اندشید، که ما نیز چون او گشته ایم⁉️ خردمند و #عاشق. عبد و #سائل. شایسته است که بیندیشیم، چه باید کرد و از کدامین #آمال، دیده فروبست؟
✍️نویسنده: #زهرا_مهدیار
🕊به مناسبت سالروز شهادت #شهید_محمدحسین_محمدخانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃آقاجان سلام..
ببخش که مثل همیشه با دیدن #جمعه تقویم به یادت می افتیم.
و شرمنده ذکر #اللهم_عجل_لولیک_الفرج را زمزمه می کنیم.شرمنده ایم که تعداد دعاهای عهد قضا شده از دستمان رفته و خیلی وقت است به جای خواندن #دعای_ندبه و اشک و التماس برای آمدنت ، خواب هفت پادشاه را می بینیم و ککمان هم نمی گزد.
🍃ببخش که این روزها از خودمان هم #غافل شده ایم و غرق مشکلات زندگی.
از شرمندگی پدرهای دست خالی تا آنان که کمر در پسماندهای غذای دیگران خم کرده اند دیگر رمقی برایمان نگذاشته.
🍃حال شاکی از ۸ سال خنجر از پشت خوردن ، به جان هم افتاده ایم .
عده ای تلاش می کنند تا نجات یابند از این #باتلاق نفس گیر و عده ای به جای چاره ،قهر را بر آشتی ترجیح داده اند و پشت کرده اند به آینده ای که قرار است با دست خودشان رقم بخورد..
فراموش کرده اند که مسئول اند در برابر حق خودشان و حق دیگران .
میگویند راه سیاست و دین باید جدا باشد مگر نه که خدا در #قرآن می فرماید: « #سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهیم مگر آنکه خودشان بخواهند.»
🍃مولا جان دلم گرفته ...
عده ای #نمک خوردند ، #نمکدان شکستند و مردم #زخم خورده اند و هر حرفی ، حکایت همان نمک های بیرون ریخته از نمکدان شکسته است که زخمشان با آن میسوزد.اما کاش کاری کنند تا فردا مرهمی باشد بر زخم های امروز ودیروزشان...
🍃یا صاحب الزمان، دعا کن مردم بیدار شوند از این خواب مصلحتی....
انتخاب کنند و نگذارند باز هم روزهای تلخ سالهای قبل تکرار شود. ...
ما #خسته ایم از این روزای سخت...#خودت_برس_به_فریادمان.....
#أین_المضطر_الذی_یجاب_اذا_دعا
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
به مناسبت #جمعههای_انتظار
#ظهور #فرج
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃آقاجان سلام..
ببخش که مثل همیشه با دیدن #جمعه تقویم به یادت می افتیم.
و شرمنده ذکر #اللهم_عجل_لولیک_الفرج را زمزمه می کنیم.شرمنده ایم که تعداد دعاهای عهد قضا شده از دستمان رفته و خیلی وقت است به جای خواندن #دعای_ندبه و اشک و التماس برای آمدنت ، خواب هفت پادشاه را می بینیم و ککمان هم نمی گزد.
🍃ببخش که این روزها از خودمان هم #غافل شده ایم و غرق مشکلات زندگی.
از شرمندگی پدرهای دست خالی تا آنان که کمر در پسماندهای غذای دیگران خم کرده اند دیگر رمقی برایمان نگذاشته.
🍃حال شاکی از ۸ سال خنجر از پشت خوردن ، به جان هم افتاده ایم .
عده ای تلاش می کنند تا نجات یابند از این #باتلاق نفس گیر و عده ای به جای چاره ،قهر را بر آشتی ترجیح داده اند و پشت کرده اند به آینده ای که قرار است با دست خودشان رقم بخورد..
فراموش کرده اند که مسئول اند در برابر حق خودشان و حق دیگران .
میگویند راه سیاست و دین باید جدا باشد مگر نه که خدا در #قرآن می فرماید: « #سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهیم مگر آنکه خودشان بخواهند.»
🍃مولا جان دلم گرفته ...
عده ای #نمک خوردند ، #نمکدان شکستند و مردم #زخم خورده اند و هر حرفی ، حکایت همان نمک های بیرون ریخته از نمکدان شکسته است که زخمشان با آن میسوزد.اما کاش کاری کنند تا فردا مرهمی باشد بر زخم های امروز ودیروزشان...
🍃یا صاحب الزمان، دعا کن مردم بیدار شوند از این خواب مصلحتی....
انتخاب کنند و نگذارند باز هم روزهای تلخ سالهای قبل تکرار شود. ...
ما #خسته ایم از این روزای سخت...#خودت_برس_به_فریادمان.....
#أین_المضطر_الذی_یجاب_اذا_دعا
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
به مناسبت #جمعههای_انتظار
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #انتخاب #ظهور #فرج
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
📸 #دلتنگی
🔻دل مـا ...
تنگِ همین یڪ #لبخنـد
و تو در خنده مستانه😍 خود میگذری
نوش جـانـت، امّــا ...
گاهگاهی به دل #خسته ما هم نظری
#شهید_قاسم_سلیمانی
#سلام_صبحتون_شهدایی 🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#تلنگرانه
حاج حسین یکتا روایت میکرد:👇
تنها تو #خــــاکریز سر پست بود
رفتم پست رو تـــحویل بــگیرم دیدم تیر خورده💥تو پیشونیش افتاده کف سنگر !
از غصه از فکرش بیرون نمیرفتم تنها شهید شد🕊
کسی نبود سرشو تو بغل بگیره
شب خوابش رو دیدم 😇
گفتم: خیلی ناراحت شدم تنها بودی #شهید شدی
گفت: بهت بگم تیر که خوردم قبل از اینکھ بیوفتم
افتادم تو دامن امام_حسین ...❤️
منم با خود غرق در فکر بودم💭
که ما کجا و اینها کجا ؟!
فـــــکر میکنیم میدانیم و میفهمیم اما⚡️ ...
از #امام_حسین فقط اسم شنیده ایم👂
از #شهادت فقط دَم زدیم
چرا ⁉️
چون مرد میدان نبودیم
چون لذت گناه🔥 را بر نگاه #پسرفاطمه(عج)
ترجیح میدهیم😔 !
چون از دین فقط ظاهر فهمیده ایم
فقط ظاهر ...
چون فقط یادگرفته ایم اشک چشمان😭
#لالــــه_فـــــاطمه(ع) را دربیاوریم ...!
دلم تنگ شده💗 برای خـودَم ، برای خــودِ گذشتھ ام
گذشتھ ای که شبانه🌙 روزش با #نوکری او میگذشت
گذشتھ اے که دَم نمیزدم, عمل میکردم👊
و زندگیے ام را فدایش کرده بودم .
اما چھ کردم 😞
با خودم ، با امامم، با زندگے ام ...
همھ را زیر کوه بزرگی🌁 از #معصیت خاک کردم
و چسبیدم به دنیا 🌎!
دیگر نمیدانم چـھ کنم
#خسته شده ام از حالم🙁
اما روے بازگشت ندارم انقدر بد بودھ ام که...
شهدا مرا نگاھ کنید👀
بازهم همان بی معرفت گناهکار آمده است
همانی که هے توبه کرد و هے #توبه شکست
همان که کربلا را دید👓 و عاشورا را فهمید
اما خودش انتخاب کرد مقابل امام زمانش بایستد🖐!
#شــهدا دستم را بگیرید؛ مرا ببرید ...!
نـگذارید در این دنیا ذره ذره آب شوم💧
یکباردیگرهم قول میدهم✋
کمکم کنید❤️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم❣
🌹ای #یوسف گم گشتهٔ غایب ز نظرها
🍃جان بر لب عشاق رسیدست کجایی⁉️
🌹باز آی و نظر کن به من #خستهٔ بیمار
🍃جانم به فدایت که طبیب دل مایی♥️
#آرامش_دلها_برگرد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
بعضے ها را هر چقدر بخوانے
#خستہ نمے شوی!
بعضے ها را هر چقدر گوش دهے
عادت نمےشوند!
بعضے ها هر چہ #تڪرار شوند
باز بڪرند و دست نخورده!
مثل #شهدا ...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh