0⃣8⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
#آرزو
#بدن_پاره_پاره
🌷دو ماه از شروع جنگ تحمیلی گذشته بود. یک شب بچه ها خبر آوردند که یک #بسیجی اصفهانی در ارتفاعات کانی #تکه تکه شده است. بچه ها رفتند و با هر زحمتی بود #بدن مطهر شهید را درون کیسه ای گذاشتند و آوردند.
🌷آن چه موجب شگفتی ما شد، وصیت نامه ی این برادر بود که نوشته بود: «خدایا! اگر مرا لایق یافتی، چون مولایم #اباعبدالله الحسین (ع) با بدن پاره پاره ببر.»
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
هیچ وقت نگفت #ریشت را تیغ نزن، #آهنگ گوش نکن، یا شلوار پاره نپوش ...! اگر با او میگشتی #نماز اول و
#شهیدانه
بوسیدمش. پیشانی اش یخ زده بود. هنوز سرمایش زیر لبم هست. کف سرش یک لایه نازک از #خون لخته شده بود. ولی ته #تابوت #خون تازه روان بود.
#عریان و #غرق_درخون دیدمش. هزاران هزار فکر از #سرم می گذشت. یاد #روضه هایی می افتادم که از #ارباب_عریان #بدن می خواندیم ....
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_محمدحسین_محمد_خانی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🍃🍂🍁🌿🍂🍃🌾🌿🍂🍃🍁
🌾کبوتر و دو پلاک و دو ساک #خالی تو
🍂دلم دوباره گرفته💔 ز بی خیالی تو
🌾تو التماس نگاه کدام پنجره ای
🍂که نقش بسته #نگاهم به طرح قالی تو
🌾سری که هیچ سرآمدن نداشت، #آمد
🍂بلند بود و لیکن #بدن نداشت آمد
🌾بلند شد #سر خود را به آسمان بخشید
🍂سری که بر تن خود، خویشتن نداشت آمد
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#خوابى_كه_خوشبويش_كرده_بود....!!
🌷یک شب قبل از شروع عملیات بیت المقدس، حسین تو سنگر خوابیده بود، دوستانش وارد سنگر می شوند، با ورودشان در سنگر بوی #عطر و گلاب مستشان می کنند؛ بوی عطر از #بدن حسین بود!
🌷آنقدر از این بو مست شده بودند که حسین را از خواب بیدار کردند، به او گفتند: «حسین! این چه عطری ست که زده ای؟ چقدر خوش بوست گیج مان کرده. بده تا ما هم بزنیم.»
🌷حسین با چشمانی خواب آلود گفت: «عطر کجا بود؟ اصلاً من عطری ندارم؟ دیوانه شدید؟ بیائید مرا بگردید.» ولی دوستانش قبول نمی کردند، لحظاتی گذشت، حسین کاملاً هوشیار شده بود و به دوستانش با تُندی گفت: «چرا مرا از خواب بیدار کردید؟ داشتم خواب می دیدم.» گفتند:«چه خوابی؟» نگفت. با #اصرار زیاد حسین را به حرف آوردند.
🌷حسین با چشمانی اشک بار گفت: «امام زمان (عج) را سوار بر اسب سفید در خواب دیدم که به من گفت: «به زودی شهید می شوی.» خواب امام زمان (عج) او را خوش بو کرده بود!! دوستانش می گفتند: «در حین عملیات تیری به حسین خورد و حسین را به زمین انداخت. او با همان حال قرآن را باز کرد و مشغول به #تلاوت_قرآن شد. بچه ها می خواستند او را به عقب برگردانند ولی او مخالفت کرد.»
🌷....حسین گفت: «بچه ها با من کاری نداشته باشید مگه #امام_زمان (عج) را نمی بینید؛ بروید جلو، پیش امام زمان (عج)، مرا وِل کنید....»
✍راوى: مادر شهيد
#سردارشهید
#شهید_سیدحسین_گلریز
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
سلام بر #رفیق_شهیدم سـلام بر هـدایتگـر دلهاي بیقرار♥️ برادرم #ابـراهـیم جـان! ایـن روز هـا دلم آرام
🔸بارها شنیده بودم که #ابرهیم، از این حرف که می گفتند: فقط میریم جبهه برای شهید شدن🕊 و... اصلا خوشش نمی آمد😕
🔹به دوستانش میگفت: همیشه بگید ما تا لحظه آخر تا جایی که نفس داریم برای #اسلام_وانقلاب خدمت می کنیم، اگر خدا خواست و نمره ی ما بیست شد✅ آن وقت #شهید شویم
🔸ولی تا اون لحظه ای که نیرو داریم👥 باید برای اسلام مبارزه کنیم. میگفت: باید اینقدر با این #بدن کار کنیم، اینقدر در راه خدا فعالیت کنیم که وقتی خودش صلاح دید، پای کارنامه ما را امضا کند📝 و #شهید_شویم.
🔹اما ممکن هم هست که #لیاقت شهید شدن را با رفتار یا کردار بد از ما گرفته شود😔
#شهید_ابراهیم_هادی
یاد شهدا با صلوات🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تشرف #پدر #آیت_الله_سیستانی خدمت #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف #حضرت #حجت_بن_الحسن_علیه_السلام در کنار #بدن #بی_جان #زن #پاکدامن.
#جمعه #جمکران #زیارت #تشرف #ملاقات
#استاد_عالی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh