8⃣1⃣6⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠ویژگی های شهید محمدخانی
❉عشق به #شهدا ودفاع مقدس درزندگی اش جاری بود.هرکجای زندگی اش سرک میکشیدی،میدیدی شان😍.
❉خوش دیدترین وخوش قواره ترین جای خانه🏡 راکه روبه #قبله هم نباشد،انتخاب می کردبرای عکس📸 شهدا مقید بود در حضور #شهدا گناه نشود📛.
❉همیشه می گفت: شهدااینجاهستند👌 وخجالت بکشید. به عکس هابی اعتنانبود🚫. سعی می کرد #پایش راروبه عکسشان دراز نکند 💥حتی شب هاکه می خوابید. باوجود حزب اللهی بودنش #لاتی عمل می کرد.هم توی حرف زدن وهم توی رفتار.
❉سرسیگار🚬روی بچه هاخیلی حساس بود.خط قرمزش بود⭕️.خیلی بدش می آمد.ارتباطش با #روحانیت قطع نمی شد.فوق العاده👌 ازاین جامعه استفاده می کرد
❉برای #نماز عطر می زد،لباس می پوشید، عبامی انداخت؛می گشت حتماتربت توی نمازش باشد.📿 #چله می گرفت.قرارهای مختلفی می گذاشت وزیارت عاشورا 📖می خواند.
❉اهل کلاس نبود،ریاکاری نمی کرد❌.تهران که بود، #دعای_کمیل شاه عبدالعظیمش ترک نمی شد. #زیارت_عاشورای صنف پارچه فروش هاهم همین طور.
❉باتمام قلدری ولات بازی هایش واینکه درکارهاحرف،حرف خودش بود، #ولایت_پذیری اش ردخورنداشت🚫.دعای همیشگی اش درآخر جلسه هابه مانندحسرتی😞 نمایان می شد: خدایا!مارابه قافله #خمینی وبسیجیانش برسان!
❉به همه می گفت: #انشاءالله_شهیدشی...! روی کاربرای شهدا🌷تاکیدداشت.می گفت: کاربرای شهدا #جذبش بالاست✔️.
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔰مسلمان و شیعه شدن یک #مسیحی توسط #حاج_عمار
💢بعد از #شهادت حاج عمار وارد مقر قبلیاش شدم. رزمنده ای مسیحی به اسم 《یادمین》 جلویم را گرفت. گفت: فکر کنم شما رو با حاج عمار دیده بودم، #ایرانی هستی؟
گفتم:بله
💢گفت:حاج عمار #روضهی ناتمامی رو برای من گذاشت و رفت.
گفتم:تو رو چه به روضه؟! مگه #مسیحی نیستی؟!
💢گفت:《چند وقتی با حاج عمار بودم. #جذبش شدم. میخواستم ببینم اسلام و شیعه چه چیزی داره که ازش آدمی مثل اون بیرون میاد. کم کم مسلمان و #شیعه شدم.
💢یه روز بهش گفتم که فرمانده، داستان #حضرت_زینب(س) شما چیه؟! اون هم برام تعریف کرد که ایشون روز عاشورا همهی افرادش، حتی پسرانش هم شهید شدن و بعد از اون همه مصیبت، به حالت #اسارت اومدن شام.
💢همون موقع حاج عمار رو با بیسیم صدا کردن که بره.》 زار زار #گریه میکرد که حاج عمار روضه را ناتمام گذاشت و رفت و #شهید شد...
#شهید_محمدحسین_محمدخانی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🍃❣🍃❣🍃
🌸بعد از #شهادت حاج عمار وارد مقر قبلیاش شدم. رزمنده ای #مسیحی به اسم 《یادمین》 جلویم را گرفت. گفت: فکر کنم شما رو با #حاج_عمار دیده بودم، ایرانی هستی؟
گفتم:بله
🌸گفت: حاج عمار روضهی ناتمامی رو برای من گذاشت و رفت.
گفتم: تو رو چه به روضه؟! مگه مسیحی نیستی؟!
🌸گفت:《چند وقتی با حاج عمار بودم. #جذبش شدم. میخواستم ببینم اسلام و شیعه چه چیزی داره که ازش آدمی مثل اون بیرون میاد. کم کم مسلمان و #شیعه شدم.
🌸یه روز بهش گفتم که فرمانده، داستان #حضرت_زینب(س) شما چیه؟! اون هم برام تعریف کرد که ایشون روز عاشورا همهی افرادش، حتی پسرانش هم شهید شدن و بعد از اون همه مصیبت، به حالت #اسارت اومدن شام. همون موقع حاج عمار رو با بیسیم صدا کردن که بره.》
🌸زار زار گریه میکرد که حاج عمار روضه را ناتمام گذاشت و رفت و #شهید_شد...
📚بخشی از کتاب عمار حلب
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh