eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
داشتم #قرآن تلاوت می‌کردم کنار من یک خانم محجبه نشسته بود وقتی به آیات #فضیلت_شهدا رسیدم خواستم معني
عباس در آخرین روزهای قبل از رفتنش می گفت بعضی‌ها می‌گویند کسانی باید به بروند که داشته باشند ولی در این جنگ مانند دفاع مقدس، خط شکن لازم است وعباس یکی از این جوانان و فدایی بود. تنها ۴۰روز قبل از اینکه به سوریه اعزام شود کرده بود. تقریباً ۴۰ روز بعد از اعزام هم به رسید. میگفت این همه شبکه‌های ماهواره‌ای و اینترنت و شبکه‌های اجتماعی فضای شهر را پر کرد‌ه‌اند، اما خودمان باید باشیم. اینکه توانستیم دیندار بمانیم یعنی به رسیدیم و شهیدیم. پس باید مراقب باشیم را از دست ندهیم 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔵فضایل اخلاقی شهید 🔶مسلح به سلاح #تقوی بود و در توصیه ی دیگران به تقوی و خصایل والای #اسلامی تلاش ز
2⃣3⃣9⃣ 🌷 💠قوت قلب 🔰صبح تا شب در منطقه رملی شمال راه رفتیم. هجده کیلومتر🎰.در تنگه ی صعده، دعای کمیل با حالی خواند. ده دوازده نفری می شدیم، بچه ها صفا کردند 🔰خدایا ، تو دیدی که راه رفتن تو ها مشکله. ما چطور هفت گردان رو بیاریم پشت سر عراقی ها⁉️ تازه خسته و کوفته بزنند به . تو ارحم الراحمینی. برای تو سفت کردن رمل ها زیر پای بچه ها کار ساده یی ست😢 🔰دو هفته بعد، یک ساعت⌚️ قبل از شروع فتح بستان، باران شدیدی آمد⛈و رمل ها سفت شد. گردان های انگار توی هوا راه می رفتند. 🔰مصطفی کنار ایستاده بود و گریه می کرد😭 خدایا، گفتن که تو که بخواهی می تونی بکنی. بچه های گردان امام حسین (علیه السلام) که با کماندوهای عراقی درگیر شدند💥 و شروع به پاکسازی سنگرهای آنها کردند 🔰در آن تاریکی مطلق🌚 که دهها و مجروح داده بودیم، صدای از بی سیم📞 قوت قلب بود: ❤️السلام علیک یا ابا عبدا... (علیه السلام)، السلام علیک و رحمه ا... و برکاته. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♦️حاج اصغر در عجیب بود. چه در تدارکات که برای مثال وسط بیابان بی آب و علف🏜 و در نقطه صفر عملیات به ۲۵۰۰ نفر از مردم سوری مرغ اسپایسی و هندوانه‌🍉 خنک و دمنوش می‌داد. و چه در عملیات که همیشه خودش بود. ♦️مثلا جایی در جنگ گره خورده بود. چند یگان رفته و موفق نشده بودند😢 حالا یگان می‌خواست عمل کند💪 ♦️هیچ کدام از نیروها عمل نمی‌کردند🚷 تا این که حاج اصغر در یک خودرو را باز کرد، راننده را کشید پایین و نشست پشت فرمان و به تاخت رفت تا مرز مواضعی که باید می‌رفتیم. از آن‌جا بیسیم📞 زد: من اینجا هستم! . ✍همرزم شهید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh