#شکستن_نفس...
باران شدیدی درتهران باریده بود.خیابان17شهریور را آب گرفته بود؛ چند #پیرمرد میخواستند به سمت دیگرخیابان بروند، مانده بودند چه کنند، همان موقع #ابراهیم از راه رسید.پاچه #شلوار را بالازد؛ با #کول کردن پیرمردها آن هارا به طرف دیگرخیابان برد...
ابراهیم ازاین کارها زیاد انجام میداد و هدفی جز #شکستن_نفس خود نداشت مخصوصا زمانی که خیلی بین بچه ها #مطرح بود.
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzad
6⃣7⃣0⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠رفاقت برای خدا
🔰رفاقت کردنش واقعا بی نظیر بود👌 بعد از #حسین هیچ کس رو من ندیدم و امکان نداره ببینم که اینجوری #رفاقت کنه. وقتی با کسی، رفاقت👥 رو شروع می کرد، چند تا راه کار داشت.
🔰اول اینکه بعد از چند وقت می گفت: #رفیق، بدی های من رو بگو، اون بنده خدا👤 هم می گفت: من بدی از تو ندیدم❌ که بگم، همش #خوبی دیدم چی بگم؟ حسین ادامه می داد پس من بدی های #تورو می گم
🔰شروع می کرد، #خودمونی این ها رو بهش می گفت اینکار رو نکن🚫 اونجوری لباس #نپوش! با فلانی رفاقت نکن🚷 یا تولد🎁 بچه ها می شد، کسی شلوار لی می پوشید ایشون می رفت #شلوار شیش جیب براش می خرید می گفت این شش جیب بیشتر بهت میاد☺️ اینجوری بپوش.
🔰یک بار یادم هست برای یکی از بچه ها دو تا #پیراهن آستین بلند خرید و بهش گفت پیرهن آستین بلند👔 بپوش!رفاقت کردن ها و محبت کردن های💞 حسین فقط #واسه_خدا بودش
🔰بارها به من پیام می داد📲 می گفتش #دوست_دارم برای خدا😍 می گفتم حالا #برای_خدا رو ننویسی چی میشه⁉️ می گفت نه من باید بهت بگم که بدونی برای خدا دوست دارم😉 برا خودت نیست❌ که دوست دارم.
#شهید_حسین_معزغلامی
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh