eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.9هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
◇بسم الله الرحمن الرحیم◇ 🍃مهدی جانم! میدانم نگاه هایت شب و روز بدنبال من و است، هر روز همراه با من لباس بر تن میکنی و در انتخاب رنگ خوش سلیقگی به خرج میدهی. بند کفش های امیرعباس را میبندی و نگرانی که مبادا سرما دردانه ات را بیازارد. چادر که بر سر میکنم نگاهت را به سمتم روانه میکنی و دلم غنج میرود برای نگاه های ات! 🍃با هم راه گلزار را در پیش میگیریم و‌ مقصدمان است که مردم به عادت، قطعه خطابش میکنند! دست امیرعباس را میگیری، میانه ی راه همچون همیشه به دیدار فرمانده شهیدت، ، میروی و با تعریف ها و با اشک هایی که بوی جا ماندن میدهد، دل همسفر را میلرزانی... 🍃به بهشت پنجاه و سه که میرسیم کنج مزار خلوت میگیری؛ خدا میداند چگونه نجوا میکنی که شهید روح الله این چنین به تو خیره شده و با همان همیشگی‌اش دل بیقرارِ شهادتت را آرام میکند! 🍃از خیالاتم بیرون می آیم و میفهمم مدت هاست خیره شده ام به لبخندی که قاب عکست را شکوه داده است؛ همانی که از با شهید روح الله قربانی به تو رسیده است. همان لبخند، همان جلوه تنها چند قدم آن طرف تر.... 🍃محو تو بودم که کسی کنارم می نشیند! مادرت آمده... خوب که نگاهش میکنم اش همه چیز را به یادم می آورد. سخت است درد نبودن را به دوش بکشی اما این روزا توسلش به (س) است که دل بی تابش را تسکین میبخشد. گویا چاره فراق را از مادر (ع) طلب میکند... 🍃مهدی جان! امروز سالروز توست... همه میدانند مدت هاست روزشماری میکنم تا روزی که متولد شدی فرا برسد و من خدارا هزاران بار شکر کنم برای تو! 🍃همسرِ شهید من! اینبار هم میدانم مرا میشنوی و با همان خانوم گفتن هایت با تشکر میکنی؛ نیستی اما من به پای مسیری که تو رفتی ایستاده ام، تو نیز با بدرقه کردن دعاهای خیرت هوای دلم را کمی بیشتر داشته باش. ♡ باشد پ.ا.س.د.ا.رِ رشیدِ من♡ ✨پ.ن : از زبان همسر شهید ✍نویسنده : 💐به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۷ آبان ۱۳۷۰ 📅تاریخ شهادت : ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ 📅تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا 🕊محل شهادت : المیادین_ سوریه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ 🍃میگن بابا شهید شده، عمو. چیه؟ چه شکلیه؟ این اولین سوال دو یادگارش، محمد جواد و محمد صادق بود. و ماند که چه جواب بدهد؟ چه بگوید به این دو طفل که فقط کنجکاو بودند ببینند شهید کیست و چه شکلیست. نمی‌توانست شهید را توصیف کند هرکاری کرد نتوانست. چشمان مالامال اطرافیانش زمین خشک را کرد. آرام بسته بود، آرام خوابیده بود، آرام و زیبا. 🍂خواهر با صدایی آغشته به در گوش برادر نجوا میکند: "گلم را به «س»سپردم." 🍃خواهرم غم مخور که اورا به خوب کسی سپردی! به که در اوج بی کسی اش چگونه زیبا همه کَس شد،چگونه همدم غم زده های حسین شد،چگونه مرحم زخم هایشان شد،خیالت راحت باشد. 🍃 آرام خوابیده، اطرافیان به این آرامشش غبطه می‌خورند. شاید فرزندانش حالا معنی شهید را فهمیدند، حالا دیدند شهید چه شکلیست، با آن قامت رعنا و چهره نورانی اش در آرام گرفته بود و به جگر گوشه هایش فهماند شهید کیست؟ و چه شکلیست؟فکر کنم خوب در ذهن بچه ها ماند... 🍂راستی با هر همسر و فرزندانت چشم انتظار ، چشم هایشان دریایی میشود، دلشان دیدن قامتت را میخواهد،همان وقت که در رکاب صاحب الزمانی...! 🍃 دردسری بود نمی دانستیم حاصلش خون جگری بود نمی دانستیم نگرانم که پس از مردن من برگردی پای تابوت،سرِ بُردن من برگردی ✍نویسنده : 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱٨ اسفند ۱٣۶۱ 📅تاریخ شهادت : ۱ آذر ۱٣٩۵ 📅تاریخ انتشار : ٣۰ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا قطعه ۵۳ 🕊محل شهادت : حلب 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید_مهدی_بختیاری💐 #سالروز_ولادت🎀 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
◇بسم الله الرحمن الرحیم◇ 🍃مهدی جانم! میدانم نگاه هایت شب و روز بدنبال من و است، هر روز همراه با من لباس بر تن میکنی و در انتخاب رنگ خوش سلیقگی به خرج میدهی. بند کفش های امیرعباس را میبندی و نگرانی که مبادا سرما دردانه ات را بیازارد. چادر که بر سر میکنم نگاهت را به سمتم روانه میکنی و دلم غنج میرود برای نگاه های ات! 🍃با هم راه گلزار را در پیش میگیریم و‌ مقصدمان است که مردم به عادت، قطعه خطابش میکنند! دست امیرعباس را میگیری، میانه ی راه همچون همیشه به دیدار فرمانده شهیدت، ، میروی و با تعریف ها و با اشک هایی که بوی جا ماندن میدهد، دل همسفر را میلرزانی... 🍃به بهشت پنجاه و سه که میرسیم کنج مزار خلوت میگیری؛ خدا میداند چگونه نجوا میکنی که شهید روح الله این چنین به تو خیره شده و با همان همیشگی‌اش دل بیقرارِ شهادتت را آرام میکند! 🍃از خیالاتم بیرون می آیم و میفهمم مدت هاست خیره شده ام به لبخندی که قاب عکست را شکوه داده است؛ همانی که از با شهید روح الله قربانی به تو رسیده است. همان لبخند، همان جلوه تنها چند قدم آن طرف تر.... 🍃محو تو بودم که کسی کنارم می نشیند! مادرت آمده... خوب که نگاهش میکنم اش همه چیز را به یادم می آورد. سخت است درد نبودن را به دوش بکشی اما این روزها توسلش به (س) است که دل بی تابش را تسکین میبخشد. گویا چاره فراق را از مادر (ع) طلب میکند... 🍃مهدی جان! امروز سالروز توست... همه میدانند مدت هاست روزشماری میکنم تا روزی که متولد شدی فرا برسد و من خدارا هزاران بار شکر کنم برای تو! 🍃همسرِ شهید من! اینبار هم میدانم مرا میشنوی و با همان خانوم گفتن هایت با تشکر میکنی؛ نیستی اما من به پای مسیری که تو رفتی ایستاده ام، تو نیز با بدرقه کردن دعاهای خیرت هوای دلم را کمی بیشتر داشته باش. ♡ باشد پ.ا.س.د.ا.رِ رشیدِ من♡ ✨پ.ن : از زبان همسر شهید ✍نویسنده: 📅تاریخ تولد: ۲۷ آبان ۱۳۷۰ 📅تاریخ شهادت: ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ 🥀مزار شهید: بهشت زهرا 🕊محل شهادت: المیادین_ سوریه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌱 در دفترچه یادداشتش، از کارهایی که مقید به انجامشان بود لیستی تهیه کرده بود به این شرح: خوش‌رفتاری با مردم، ذکر روزهای هفته، غذا خوردن با خانواده، اطلاع از اخبار، مسواک و بهداشت فردی، ورزش و پیاده‌روی، دروغ نگفتن، ادب در کلام، محاسبه اعمال روزانه... گاهی به سراغ دفترچه می‌رفت و این موارد را مرور می‌کرد تا خیالش از بابت عمل به‌ تمامی آن‌ها آسوده باشد... 🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh