∞🌸🍃
#مرامشهدایے
#شهیدمدافعحرموحیدنومےگلزار
همسر شهید نقل میکنند:
🌸 یک روز وحید ناراحت از سر کار به خانه آمد و مستقیم به آشپزخانه رفت و وسایل را جدا میکرد؛ نصف وسایل را برداشت. بهش گفتم: «وحید این وسایل را چهکار میخواهی بکنی؟» گفت:
🍃 «دوستم تازه ازدواج کرده، در منزلشان هیچی ندارند. از لوازم منزل، آنهایی که از نظرم اضافه است را جمع کردم تا به آنها بدهم.»
🌸 در آن مدتی که در بندرعباس بودند، این کار وحید سهمرتبه تکرار شد. حتی موتورش را به یکی از دوستانش بخشید تا دوستش و همسرش به گردش بروند و زندگی مشترکشان نابود نشود.
#اللهمعجللولیکالفرج
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#مرامشهدایے
🍃آقا حامد سال ها تو هیئت فاطمیه (سلام الله علیها ) طالقانی تبریز به عزاداری مشغول بود.
وقتی ایام #محرم می شد یکی از چرخ های مخصوص حمل باندها رو برای خودش بر میداشت و وظیفه حمل اون چرخ رو به عهده میگرفت.
🍃با عشق و علاقه خاصی هم این کار رو انجام می داد. وقتی #عاشورا می شد برای هیئت چهار هزار تا نهار میدادیم که حامد منتظر می شد همه کم کم برن... تا کار شستن دیگ ها رو شروع کنه... با گریه و حال عجیبی شروع به کار می کرد...
🍃بهش میگفتن آقا حامد شما #افسری و همه میشناسنتون بهتره بقیه این کارو انجام بدن. می گفت:
🌷 "اینجا یه جایی هست که اگه #سردارم باشی باید #شکسته شوی تا #بزرگ بشی"
و همینطور می گفت:
🌷"#شفا تو آخر مجلسه، آخر مجلسم شستن دیگ هاست و من از این دیگ ها #حاجتم رو خواهم گرفت"
که بالاخره این طور هم شد....💔
#شهیدحامدجوانے
#اللهمعجللولیکالفرجبحقزینبکبرے
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✨☘✨
#مرامشهدایے
مادرشهیددهقان:
محمدرضا بہ دوچیز خیلے#حساس بود
#موهاش و #موتورش ‼️
قبل ازرفتن بہ سوریہ
هم موهاشو #تراشید
هم موتورشو بہ دوستش #بخشید
بدون هیچ وابستگے رفت ☘
♡بچههایِآسمان
#شهیدمحمدرضادهقانامیرے
#اللهمعجللولیکالفرجبحقعلے
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh