eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
27.6هزار عکس
6.1هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem زیارت نیابتی @Shahid_nazarzade
مشاهده در ایتا
دانلود
تا حالا رفتی!؟ اگه رفتی برا چند دقیقه به یادش بیار ،تو ذهنت💭 تصـورش کن... اگه هم من الان بهت میگم شلمچه کجاست! 🍃شلمچه یه جا خیـلی بزرگه ولی تا چشم کار میکنه ... 🍃جایی که حدود 50 هزار نفر،تو این خاک و زمین 🌷 شدند... 🍃شلمچه جایی که حضرت آقا گفتن: قطعه ای از ... 🍃تو شلمچه نسیم با عطـر سیب می وزه💫! آخه نسیم شلمچه از میاد... 🔰حاج تعریف می کرد... یه نشسته بود رو همین خاکای شلمچـه! خاکا رو کنار زد،کنار زد،کنار زد... رسید به یه !!😦 استخونا و جمجمه ها و پلاکا و سربندا و قمقمه ها... همه رو خارج کردن... پس کجاست ⁉️ خونشون قاطی همین خاکاست! خونشون رو ... 👈تا حالا با خودت فکـر کردی چندتا جـوون🕊!داماد یا اصلا چندتا «دار و ندار یه مامان بابا» زیر این خاکاست!؟ 👈خون چندتاشون این خاکاست؟ یکی ؟ دوتا ؟ صدتا ؟ هزارتا ؟ دوهزارتا ؟! ده هزارتا ؟! 📣آی دختر خانم مذهبی! 📣آی آقا پسر مذهبی! ♨️حواست به فضای مجازی 📱هست!؟ ♨️حواست هست به حرف زدنت؟! ♨️حواست هست به لفظ های خودمونی که گاهی وقتا به کار میبریم!؟ ♨️حواست هست به آشوب بپا کردن تو دلـ💗 مخاطبت ؟! ... ♨️حواست هست به عکس پر عشوه چادری پروفایلت؟ ... ♨️حواست هست به عکس با ژست های مختلفت؟! 💢نکنه گول بخوریم ! 💢نکنه کنیم ! 💢نکنه حالا شهیدی که سی سال پیش رفت و گفت بخاطر نسل و خاکمون... شهیدی که گفت زندگیمو فدای آیندگان و میکنم ... حالا خیره شده باشه به چشمات👀 و بگه... قرارمون این نبود😔 .. 💯بذارید یه چیزیُ تو لفافه بگم ! ضربه خوردن خیلی بده ! 👈 ،خودیای... از خودشونی ... آخه اگه اونا تورو ازخودشون نمیدونستن که نمی رفتن 🚫بخاطر تویی که هنوز اون زمان بدنیا هم نیومده بودی یا تو قنداق بودی که !! میفهمی چی میگم ...⁉️ 💯عاشق ، معشوقُ دعوت می کنه یا معشوق عاشقُ ؟! 👈معشـوقُ ! اون روزی که دیدی راهی ای... بدون شهدا رسما ازت کردن💌... گفتن بیا ما دلـــ💔ــمون واسه بیقراریات تنگ شده... مراقب دلــ❤️ــهامون باشیم! فضای مجازی📲 هم میتواند؛سکوی 🕊باشد! و هم شیطان👹... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
میدانی ... هر #قلبی "دردیـ💔" دارد... 💥فقط #نحوه ی ابراز آن متفاوت است! برخی آن را در #چشمانشان پنهان می کنند😢 و برخی در #لبخندشان....! #سردار_سلیمانی #زینب_جان_نازدانه_ی #شهید_محمدتقی_سالخورده 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
تا حالا رفتی!؟ اگه رفتی برا چند دقیقه به یادش بیار ،تو ذهنت💭 تصـورش کن... اگه هم من الان بهت میگم شلمچه کجاست! 🍃شلمچه یه جا خیـلی بزرگه ولی تا چشم کار میکنه ... 🍃جایی که حدود 50 هزار نفر،تو این خاک و زمین 🌷 شدند... 🍃شلمچه جایی که حضرت آقا گفتن: قطعه ای از ... 🍃تو شلمچه نسیم با عطـر سیب می وزه💫! آخه نسیم شلمچه از میاد... 🔰حاج تعریف می کرد... یه نشسته بود رو همین خاکای شلمچـه! خاکا رو کنار زد،کنار زد،کنار زد... رسید به یه !!😦 استخونا و جمجمه ها و پلاکا و سربندا و قمقمه ها... همه رو خارج کردن... پس کجاست ⁉️ خونشون قاطی همین خاکاست! خونشون رو ... 👈تا حالا با خودت فکـر کردی چندتا جـوون🕊!داماد یا اصلا چندتا «دار و ندار یه مامان بابا» زیر این خاکاست!؟ 👈خون چندتاشون این خاکاست؟ یکی ؟ دوتا ؟ صدتا ؟ هزارتا ؟ دوهزارتا ؟! ده هزارتا ؟! 💥📣آی دختر خانم مذهبی! 💥📣آی آقا پسر مذهبی! ♨️حواست به فضای مجازی📱هست!؟ ♨️حواست هست به حرف زدنت؟! ♨️حواست هست به لفظ های خودمونی که گاهی وقتا به کار میبریم!؟ ♨️حواست هست به آشوب بپا کردن تو دلـ💗 ؟! ... ♨️حواست هست به عکس پر عشوه چادری ؟ ... ♨️حواست هست به عکس📸 با ژست های مختلفت؟! 💢نکنه گول بخوریم ! 💢نکنه کنیم ! 💢نکنه حالا شهیدی که سی سال پیش رفت و گفت بخاطر نسل و خاکمون... که گفت زندگیمو فدای آیندگان و میکنم ... حالا خیره شده باشه به چشمات👀 و بگه... این نبود😔 .. 💯بذارید یه چیزیُ تو لفافه بگم ! ازخودی ضربه خوردن⚡️ خیلی بده ! 👈 ، خودیای... از خودشونی ... آخه اگه اونا تورو از نمیدونستن که نمی رفتن🚷 بخاطر تویی که هنوز اون زمان بدنیا هم نیومده بودی یا تو قنداق بودی که !! میفهمی چی میگم ...⁉️ 💯عاشق، معشوقُ دعوت می کنه یا معشوق💞 عاشقُ ؟! 👈معشـوقُ ! اون روزی که دیدی راهی ای... بدون رسما ازت دعوت کردن💌 گفتن بیا ما دلـ💔ـمون واسه بیقراریات تنگ شده... مراقب دلــ❤️ــهامون باشیم! فضای مجازی📲 هم میتواند؛ سکوی 🕊باشد! و هم شیطان👹 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❣﷽❣ 💖(فوق العاده زیبا) 4⃣5⃣ 😍 راوی : رحیم اثنی عشری پاییز سال ۱۳۶۴ بود. به همراه دوستان به منطقه اعزام شدیم. وقتی وارد پادگان دوکوهه شدیم ما را تقسیم بندی کرده و به گردان سلمان فارسی فرستادند.🚌 گردان سلمان از گردان‌های دائمی نبود. بلکه هر زمان نیروی اعزامی زیاد بود تشکیل می‌شد و زمانی که نیرو کم بود این گردان منحل می شد. فرمانده گردان ما برادر میرکیانی و جانشین ایشان (شهید) مظفری بود. من به همراه ۳۰ نفر دیگر به دست دوم از گروهان سوم این گردان رفتیم. مسئول دسته امّا برادر (شهید) طباطبایی بود. چند جوان خیلی خوب از منطقه شمال تهران نظیر برادران میرزایی و طلایی با ما بودند جمع خوبی داشتیم. ما همگی در دو اتاق از طبقه اول ساختمان گردان سلمان در دو کوهه مستقر شدیم. در همان روزهای اول متوجه شدم که یکی از جوانان دسته ما حالات خاصّی دارد❗️به او برادر نیری می‌گفتند. آن روزها همه رفقا اهل معنویت بودند اما حالات او فرق میکرد❗️ وقتی فهمیدیم که از شاگردان آیت الله حق شناس بوده از او خواستیم که امام جماعت دسته ما بشود.🙏🏻 هرچند زیر بار این مسئولیت نمی رفت، اما با فرمان مسئول دسته مجبور شد جلو بایستد. اطاعت از فرمانده واجب بود. خلاصه بچه های دسته ما حدود سه ماه از وجود او استفاده کردند.😍 برادر نیری انسان و آرامی بود. لذا به راحتی نمی شد به شخصیت او پی برد. بیشتر اوقاتی که ما مشغول صحبت و خنده و استراحت و... بودیم او مشغول و یا می شد . در میان بچه های دسته ما یک نفر بود که بیش از بقیه با برادر نیری خلوت می کرد. آنها با یکدیگر مشغول سیر و سلوک بودند.🏻 علی طلایی هیچگاه از احمد آقا جدا نمیشد آنها رازدار هم بودند.👬 طلایی تنها پسر یک خانواده از شمال تهران بود. در یک خانواده مرفه بزرگ شده بود. خانواده‌ای که بعدها متوجه شدیم زیاد در قید و بند مسائل دینی نیستند❗️ او این گونه آمده بود و خدا احمد آقا را برایش قرار داد تا با هم مسیر کمال را طی کنند. هرچند که او چند سال از احمد آقا بزرگتر بود، اما مثل مراد و مرید به دنبال برادر نیری بود. او بهتر از بقیه احمد آقا را شناخته بود برای همین هیچ گاه از او جدا نمی شد. به یک امامزاده رفتیم. از آنجا پیاده برگشتیم. توی راه بودیم که بچه‌ها با برادر نیری مشغول صحبت شدند. آن جا حرف از شهادت شد. مسئول دسته ما و شهادت خودش را بیان کرد❗️ من با تعجب گوش میکردم. احمد آقا هم گفت: من خواب برادرم را دیدم. آمد دنبالم و من رو برد به سمت آسمان. البته مدتی مانده تا زمانش برسد❗️ علی طلایی هم گفت: من منتظر یک خمپاره شصت هستم که همراهش حورالعین ها بیان پایین و‌...❗️ طلایی اطلاعات خوبی از حالات درونی احمدآقا داشت. چیزهایی می دانست که کسی از آنها خبر نداشت. برای همین هیچ گاه از احمد آقا جدا نمی‌شد. یکبار که داشتند با احمد آقا قرآن می خواندند رفتم بین آن ها نشستنم و عکاس از ما عکس انداخت. که شد تصویر ابتدای همین داستان.📸 در منطقه فاو بودیم که احمد آقا شهید شد. در همان شب طلایی هم مجروح شد.😭 بعد از عملیات دیدم رفقای قدیمی دور هم نشسته اند از احمد آقا حرف میزنند. آنها چیزهایی می‌گفتند که باور کردنی نبود❗️ از ارتباط همیشگی احمد آقا با (عج) و یا اطلاع از برخی موارد و.... به رفقا گفتم: باید این موارد را از علی طلایی سوال کنیم. او بیش از بقیه احمد آقا را شناخت. یکی از دوستان قدیمی گفت: می خواهی بری سراغ علی طلایی⁉️ با علامت سر حرفش را تایید کردم.👌🏻 دوستم گفت: خسته نباشی. علی طلایی چند روز پیش تو پدافندی منطقه فاو شد و رفت پیش برادر نیری.💔😭 ... 📚منبع: کتاب عارفانه از انتشارات شهید هادی تایپ با کسب اجازه از انتشارات و مولف می باشد. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
تا حالا رفتی!؟ اگه رفتی برا چند دقیقه به یادش بیار ،تو ذهنت💭 تصـورش کن... اگه هم من الان بهت میگم شلمچه کجاست! 🍃شلمچه یه جا خیـلی بزرگه ولی تا چشم کار میکنه ... 🍃جایی که حدود 50 هزار نفر،تو این خاک و زمین 🌷 شدند... 🍃شلمچه جایی که حضرت آقا گفتن: قطعه ای از ... 🍃تو شلمچه نسیم با عطـر سیب می وزه💫! آخه نسیم شلمچه از میاد... 🔰حاج تعریف می کرد... یه نشسته بود رو همین خاکای شلمچـه! خاکا رو کنار زد،کنار زد،کنار زد... رسید به یه !!😦 استخونا و جمجمه ها و پلاکا و سربندا و قمقمه ها... همه رو خارج کردن... پس کجاست ⁉️ خونشون قاطی همین خاکاست! خونشون رو ... 👈تا حالا با خودت فکـر کردی چندتا جـوون🕊!داماد یا اصلا چندتا «دار و ندار یه مامان بابا» زیر این خاکاست!؟ 👈خون چندتاشون این خاکاست؟ یکی ؟ دوتا ؟ صدتا ؟ هزارتا ؟ دوهزارتا ؟! ده هزارتا ؟! 💥📣آی دختر خانم مذهبی! 💥📣آی آقا پسر مذهبی! ♨️حواست به فضای مجازی📱هست!؟ ♨️حواست هست به حرف زدنت؟! ♨️حواست هست به لفظ های خودمونی که گاهی وقتا به کار میبریم!؟ ♨️حواست هست به آشوب بپا کردن تو دلـ💗 ؟! ... ♨️حواست هست به عکس پر عشوه چادری ؟ ... ♨️حواست هست به عکس📸 با ژست های مختلفت؟! 💢نکنه گول بخوریم ! 💢نکنه کنیم ! 💢نکنه حالا شهیدی که سی سال پیش رفت و گفت بخاطر نسل و خاکمون... که گفت زندگیمو فدای آیندگان و میکنم ... حالا خیره شده باشه به چشمات👀 و بگه... این نبود😔 .. 💯بذارید یه چیزیُ تو لفافه بگم ! ازخودی ضربه خوردن⚡️ خیلی بده ! 👈 ، خودیای... از خودشونی ... آخه اگه اونا تورو از نمیدونستن که نمی رفتن🚷 بخاطر تویی که هنوز اون زمان بدنیا هم نیومده بودی یا تو قنداق بودی که !! میفهمی چی میگم ...⁉️ 💯عاشق، معشوقُ دعوت می کنه یا معشوق💞 عاشقُ ؟! 👈معشـوقُ ! اون روزی که دیدی راهی ای... بدون رسما ازت دعوت کردن💌 گفتن بیا ما دلـ💔ـمون واسه بیقراریات تنگ شده... مراقب دلــ❤️ــهامون باشیم! فضای مجازی📲 هم میتواند؛ سکوی 🕊باشد! و هم شیطان👹 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
وقتی خبر محمد قطعی شد پیراهن مشکی برای پدر آوردیم که بپوشد اما قبول نکرد‼️ پدر گفت: ما برای مرده ها مشکی می پوشیم اما برای نه❌ پدر ادامه داد: یک موضوع دیگر هم این است که ما باید به دشمن ثابت کنیم و هیچ حرکتی نمی کنیم که آن ها خوشحال شوند. با این کار می خواستم تو دهنی محکمی به دشمنان بزنیم👊 و به همشون بفهمونیم که ما از باکی نداریم. و در آخر پدر برای تشییع جنازه فرزندش پیراهن رنگی👕 به تن کرد. 🌷 🕊️ :1363/10/30 :1390/6/13 شهادت:منطقه سردشت و درگیری مستقیم با گروهک پژاک شهادت: تپه جاسوسان، سردشت مطهر:گلستان شهدای همدان 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh