eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگینامه ✍ شهید همت هنگام آغاز جنگ تحمیلی 🌷🌷 2⃣ با آغاز، او واحمد، به دستور محسن؛ فرمانده وقت پاسداران، مأموریت یافتند ضمن اعزام به جنوب، تیپ محمد رسول‌الله را تشکیل دهند. 👥 نخستین بار در عملیات ، مسئولیت قسمتی از عملیات به عهده گذاشته شد. وی در موفقیت عملیات در منطقه کوهستانی «شاوریه» نقش مهمی داشت✅. او در عملیات  در سمت معاونت تیپ محمدرسول‌الله فعالیت و تلاش قابل توجهی را در شکستن محاصره💪 جاده به انجام داد و یگان تحت امر او سهم بسزایی را در فتح برعهده داشتند.   🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
عکس بی سر ابراهیم همت ✍ در گذشت شهید و شهید حمید در عملیات 4⃣ در جریان  خیبر، همچنان که نیروهای در برابر ارتش عراق مقاومت می‌کردند هنگامی که برای بررسی وضعیت جبهه📊 جلو رفته بود بر اثر اصابت گلولهٔ توپ در نزدیکی‌اش🚀همراه با سید حمید میرافضلی، در غروب ۱۷ اسفند ۱۳۶۲ 🗓 در محل تقاطع جاده‌های جزایر مجنون شمالی و جنوبی بر اثر اصابت گلوله توپ سر از بدن جداشده و شهید شد😢😭 ابراهیم در جریان عملیات به همرزمانش گفته بود:🗣 «باید مقاومت کرده و مانع از بازپس‍گیری مناطق تصرف شده، توسط دشمن شد. یا همه این‍جا می‌شویم یا جزیره مجنون را نگه می‌داریم». محسن رضایی در مصاحبه‌ای گفته‌است: «اولین باری که در به کسی عنوان 📢 «سید الشهدا» دادند، در همین خیبر و برای حاج بود.» 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
مـــــردانگے💪 بـــــہ شناسنامـــــہ📜 نیستــــــ بـــــلند و را👌 در گـــــام‌هایـــــش ببیـــــن ..😍 ✍🌹 علت پیروزی همیشگی در همه عرصه ها همت و غیرت پسران ایران است❤️ حیا و حجاب دختران است👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
خـــداونـــدا...! نیستم برایت بمانم ! نیستم برایت باشم ! نیستم برایت قلم بزنم ! نیستم که برایت بمیرم ! مرا ببخش😔 با همه نقص هایم ...! با تمام ...! لیاقت ندارم ولی ... دل که دارم ...!!! دلــــم میخواهد ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ ♡بسم رب شهدا 🍃بیایید شویم، پرده های را بدریم و روزنه وجود را به سوی نور بگشاییم، دست در دست هم در مسیر عاشقی گام برداریم🚶‍♂ 🍃در سینه ما را قرار دادند بهر عاشق شدن. عشقی از جنس ، بهر پاسبانی از تا پای جان، بهر میزبانی از و راه یافتن به سوی 🌷 🍃باید دل به زد و همره خوبان شد، همرنگ جماعتی از جنس معرفت. برای اینکه رسم عاشقی را بیاموزی و از بند رها شوی باید دلت را پاکسازی کنی دل که شود، عاشق میشوی، عاشق که شدی ،آماده پاسبانی میشوی، آماده پاسبانی که شدی، میزبان معرفت و راهی ابدیت میشوی. و چه سخت است گذر از سیم خاردار های نفس و این همه 😓 🍃از دل هزاران نفر دلشان را به دریا زدند و آماده جنگی تمام عیار با نفس و دشمن خویش شدند، هم یکی از آنها. مردی از خیابان بهار کوچه خرداد پلاک ۹ 🍃ابوزینب دلش را به حریم باخته بود. عاشق شده بود در کلاسِ درسِ عشق، خوب درسش را آموخته بود.😍 🍃جز مردان خدا کسی را سراغ ندارم که کارنامه قبولی از این مدرسه گرفته باشند، کارنامه ای که پایش مهر خورده است. 🍃اهل دلی می‌گفت: برای های پیش رو مردانی می‌خواهیم از جنس که ابتدا فاتح شهردل خویش باشند. شاگردان این مکتب همه فاتح شهر دل خویش بودند و بعد برای فتح خرمشهر های پیش رو کمر بستند. 🍃عاشق که شوی معشوق ات خوب تو را می‌خرد. کافیست بلند شوی و یک یا علی بگویی. کمی "همت" چاشنی این یا علی و عشقت کنی میشوی همان که خالقت میخواهد...😉 پس مجاهد😌 به مناسبت سالروز ✍نویسنده : 📅تاریخ تولد : ۹ خرداد ۱۳۶۳ 📅تاریخ شهادت : ۷ دی ۱۳۹۸.سوریه 📅تاریخ انتشار : ۸ خرداد ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
☆ 🍃قلم های بسیاری خوبی هایش را بر صفحه کاغذ داده و کتاب ها دقایق زندگی اش را روایت گر بوده اند. های زیادی به امید شفاعتِ او می تپند و شلوغی همیشگی مزارش نشان از بی قراری دلهایی است که با فاتحه ای ، آرام می شوند ❤️ 🍃فرمانده... حال روزهایمان خوب نیست. نبض ایمانمان کند می زند و توکل مان از نفس افتاده. روزگار بلاتکلیفی را برایمان دیکته می کند و از سنگینی بارِ گناه، کمر خم کرده ایم😔 🍃نمازهایمان حسرت ِ اول وقت بر دل داشتند و حال به وقت بی خیالی، می شوند. ناله ی وجدانمان را نمی شنویم. گاهی می شویم و یادمان می رود برای چه آمده ایم... 🍃از باقیمانده محبت در دل گاهی می خوانیم با فراز ‌ بغض می کنیم و با  دل می شکند. شرمنده حسین زمان شده ایم که با اعمالمان خنجر به قلب اش می زنیم. از او دور شده ایم و دلمان گرم به دوستان حقیقی و مجازیِ بسیاری است که ما را سرگرم کرده اند به . گناهانی که را بلعیده و وجدانمان را به مهمانی بی خیالی دعوت کرده اند. ظاهرمان آهِ حسرت بر دل دیگران می نشاند و باطنمان آهِ شرمندگی بر دل💔 🍃ای شهید این روزها کسی دلش برای دیگری نمی سوزد. را فراموش کرده ایم و ظلم کردن شده عادتمان. و اعمال روزانه زندگی شده و قلب های شکسته بسیاری را در پرونده اعمالمان بایگانی کرده ایم. اینجا تکلیف را خیلی ها از یاد برده اند و بی خیالِ ،به فکر هستند😓 🍃گناهان بسیارند و ها گلوگیر، راه فراری نداریم. نفسمان به تنگ آمده، زمین گیر شده ایم و آرزوییست دست نیافتنی. فرمانده برگرد. اینجا زمین و زمان تو را کم دارد. بیا و با خودت و را بیاور. نجات بده غرق شدگان در محاصره دنیا را.... 🌺به مناسبت سالروز ✍️نویسنده: 📅تاریخ تولد: ۱۸ مهر ۱۳۳۸ 📅تاریخ شهادت: ۲۷ آبان ۱۳۶۳ 📅تاریخ انتشار: ٢۷ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدا امامزاده علی بن جعفر قم 🕊محل شهادت : سردشت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♡بسم الله الرحمن الرحیم♡ 🍃باور کن از تو نوشتن برای من است، باور کن این روزها اینجا کسی عجیب چشم توست؛ چشم انتظار همان چشم هایِ گونه ی تو! کسی زیر آسمانِ خدا هر شب تورا آرزو میکند و در رویاهایش محتاج ثانیه ای از صدای تو است. 🍃برادر جان! جان یاری نمیکند، وگرنه فریاد میزدم تا نامت را به جهانی بشناسانم. از هایت میگفتم، با اشک هایم مزارت را پاک میکردم و با لبخند زمزمه میکردم: * 🍃قدم هایم یاری نمیکند وگرنه آنقدر می دویدم تا نهایت خود را به تو می رساندم. به پاهایت می افتادم و از تو برادری کردن در حق این خود را داشتم... 🍃تو؛ شهیدِ این کشوری! تمامِ عاشقانه هایت هم در پاییز رقم خورد! از کربلا رفتنت تا و نهایت قبولی ات نزد سه ساله ی ارباب. اصلا خیالِ من این است که پاییز زیبایی اش را از وجودِ تو گرفته و من نیز عاقبتم به دست تو در پاییز ختم به (س)شد... 🍃ما کجا و روضه ی کجا، ما کجا و اشک بهر غریبیِ حسین(ع)کجا! اصلا ما کجا و چادر خاکیِ مادرِ کجا... 🍃 * ! اگر نبودی چه کسی خوش طعمیِ چایِ روضه ها را به ما می چشاند و چه کسی تا بی نهایت به پایِ روسیاهی های ما میماند تا عاقبت بخیرمان کند؟! 🍃 آری، ما هیچ نبودیم و این تو بودی که صدایمان زدی... از طرف همه ی ما :"یادت باشد" ✨بمانی برایمان برادرترین؛ سالروز ، آرامِ جان❤️ پ.ن : یادت باشد رمزی است بین شهید و همسرش به معنای دوستت دارم♡ پ.ن : شهید حمید سیاهکالی مرادی به دلیل زیبایی چشم هایشان به حمید همت معروف بودند ✍نویسنده : 🌷به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۴ اردیبهشت ۱۳۶۸ 📅تاریخ شهادت : ۴ آذر ۱۳۹۴ 📅تاریخ انتشار : ۳ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای قزوین 🕊محل شهادت : سوریه
🍃به تابلوی می نگرم. آن چشم های آرام حالا روشن تر و زیباتر از هر زمانی به نظرم می‌آمد. عکس برای چند ماه پیش بود ولی انگار روز قبل رفتنش آن را گرفته بود‌. 🍃یادم است روزی که میخواست برود نتوانستم یک دل سیر به تماشایش بنشینم، نشد آن دو گوی بلورین چشم‌هایش را ببوسم. فقط توانستم از نگرانی های برایش حرف بزنم. اینکه رفتنش برایم تاب و توان نمیگذارد، اینکه اگر برود چه بر سر می‌آید و هزاران "اگر" دیگر... 🍃میخواستم مجابش کنم که بماند. از اش گفتم؛ زمانی که سال چهل و چهار متولد شد و نام را برایش انتخاب کرد. از آن روزی حرف زدم که برای اولین بار کلمه بابا را ادا کرد. گفتم که قد کشیدنش را دیدم، رویاهایم پیش چشمانم قد علم کردند، رخت را در تنش دیدم و لحظه شماری کردم برای شدنشان. 🍃از و پشتکارش برای زمین زدن رژیم گفتم که آنها را در شب بیداری ها و و اعلامیه نوشتن هایش دیده بودم. هر شب که برای گشت بیرون میزد از خانه، دلم آب میشد و پشت سرش می‌ریخت. نذرش میکردم که سالم برگردد. 🍃اینها همه را گفتم و تاکید کردم که تو را دو سال پیش ادا کردی، بمان و اینجا خدمت کند، پشت ! یک کلمه گفت: مرگ با اگر خونین، بهتر از زندگی . و من خاموش گشتم، دلم نیز هم... 🍃دیگر نکردم، دیگر از شب بیداری هایم در دوران طفولیتش نگفتم، نخواستم بماند و جبران کند، از تا به الان برای این دیار نگفتم، منتی نبود! هرچه بود برای کرده بود... فقط دل و زبانم یک چیز را گفت: خدا به همرات! دلم آب شد و ریخت پشت سرش اما دیگر دلم شور نخورد، دیگر نشد. آرام گرفت و جگر گوشه اش را به امان خدا سپرد. و چه امانی بهتر و خوب تر از خدا! آنقدر خوب که کرد سمت خدا، آن‌هم به وقت آذر هزار و سیصد و شصت در جبهه ... ◇سالگرد حیدرم!◇ ✍نویسنده : 🍁به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ اسفند ۱۳۴۴ 📅تاریخ شهادت : ۷ آذر ۱۳۶۰ 📅تاریخ انتشار : ۷ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : اطلاعاتی در دسترس نیست. 🕊محل شهادت : مریوان 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
☆ 🍃قلم های بسیاری خوبی هایش را بر صفحه کاغذ داده و کتاب ها دقایق زندگی اش را روایت گر بوده اند. های زیادی به امید شفاعتِ او می تپند و شلوغی همیشگی مزارش نشان از بی قراری دلهایی است که با فاتحه ای ، آرام می شوند ❤️ 🍃فرمانده... حال روزهایمان خوب نیست. نبض ایمانمان کند می زند و توکل مان از نفس افتاده. روزگار بلاتکلیفی را برایمان دیکته می کند و از سنگینی بارِ گناه، کمر خم کرده ایم😔 🍃نمازهایمان حسرت ِ اول وقت بر دل داشتند و حال به وقت بی خیالی، می شوند. ناله ی وجدانمان را نمی شنویم. گاهی می شویم و یادمان می رود برای چه آمده ایم... 🍃از باقیمانده محبت در دل گاهی می خوانیم با فراز ‌ بغض می کنیم و با  دل می شکند. شرمنده حسین زمان شده ایم که با اعمالمان خنجر به قلب اش می زنیم. از او دور شده ایم و دلمان گرم به دوستان حقیقی و مجازیِ بسیاری است که ما را سرگرم کرده اند به . گناهانی که را بلعیده و وجدانمان را به مهمانی بی خیالی دعوت کرده اند. ظاهرمان آهِ حسرت بر دل دیگران می نشاند و باطنمان آهِ شرمندگی بر دل💔 🍃ای شهید این روزها کسی دلش برای دیگری نمی سوزد. را فراموش کرده ایم و ظلم کردن شده عادتمان. و اعمال روزانه زندگی شده و قلب های شکسته بسیاری را در پرونده اعمالمان بایگانی کرده ایم. اینجا تکلیف را خیلی ها از یاد برده اند و بی خیالِ ،به فکر هستند😓 🍃گناهان بسیارند و ها گلوگیر، راه فراری نداریم. نفسمان به تنگ آمده، زمین گیر شده ایم و آرزوییست دست نیافتنی. فرمانده برگرد. اینجا زمین و زمان تو را کم دارد. بیا و با خودت و را بیاور. نجات بده غرق شدگان در محاصره دنیا را.... 🌺به مناسبت سالروز ✍️نویسنده: 📅تاریخ تولد: ۱۸ مهر ۱۳۳۸ 📅تاریخ شهادت: ۲۷ آبان ۱۳۶۳ 🥀مزار شهید : گلزار شهدا امامزاده علی بن جعفر قم 🕊محل شهادت : سردشت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#سالروز_شهادت #شهید_سیدحیدر_حمیدی 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃به تابلوی می نگرم. آن چشم های آرام حالا روشن تر و زیباتر از هر زمانی به نظرم می‌آمد. عکس برای چند ماه پیش بود ولی انگار روز قبل رفتنش آن را گرفته بود‌. 🍃یادم است روزی که میخواست برود نتوانستم یک دل سیر به تماشایش بنشینم، نشد آن دو گوی بلورین چشم‌هایش را ببوسم. فقط توانستم از نگرانی های برایش حرف بزنم. اینکه رفتنش برایم تاب و توان نمیگذارد، اینکه اگر برود چه بر سر می‌آید و هزاران "اگر" دیگر... 🍃میخواستم مجابش کنم که بماند. از اش گفتم؛ زمانی که سال چهل و چهار متولد شد و نام را برایش انتخاب کرد. از آن روزی حرف زدم که برای اولین بار کلمه بابا را ادا کرد. گفتم که قد کشیدنش را دیدم، رویاهایم پیش چشمانم قد علم کردند، رخت را در تنش دیدم و لحظه شماری کردم برای شدنشان. 🍃از و پشتکارش برای زمین زدن رژیم گفتم که آنها را در شب بیداری ها و و اعلامیه نوشتن هایش دیده بودم. هر شب که برای گشت بیرون میزد از خانه، دلم آب میشد و پشت سرش می‌ریخت. نذرش میکردم که سالم برگردد. 🍃اینها همه را گفتم و تاکید کردم که تو را دو سال پیش ادا کردی، بمان و اینجا خدمت کند، پشت ! یک کلمه گفت: مرگ با اگر خونین، بهتر از زندگی . و من خاموش گشتم، دلم نیز هم... 🍃دیگر نکردم، دیگر از شب بیداری هایم در دوران طفولیتش نگفتم، نخواستم بماند و جبران کند، از تا به الان برای این دیار نگفتم، منتی نبود! هرچه بود برای کرده بود... فقط دل و زبانم یک چیز را گفت: خدا به همرات! دلم آب شد و ریخت پشت سرش اما دیگر دلم شور نخورد، دیگر نشد. آرام گرفت و جگر گوشه اش را به امان خدا سپرد. و چه امانی بهتر و خوب تر از خدا! آنقدر خوب که کرد سمت خدا، آن‌هم به وقت آذر هزار و سیصد و شصت در جبهه ... ◇سالگرد حیدرم!◇ ✍نویسنده: 📅تاریخ تولد: ۱ اسفند ۱۳۴۴ 📅تاریخ شهادت: ۷ آذر ۱۳۶۰ 🥀مزار شهید: اطلاعاتی در دسترس نیست. 🕊محل شهادت: مریوان 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃🥀 امام‌علی(ع): قیمت و ارزش آدمی به قدر اوست.....🙂 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
نگاه کن... خوب نگاه کن ببین کجا زندگی میکنی! اینجا سرزمینی است که در دفاع مقدس، مردان و زنانی فدای آن شدند تا ذره از خاک و ناموسش را ندهد... جوان ها و نوجوانانی که در اوج زیبایی و قدرت بودند و از لذت ها گذشتند و رفتند و آسمانی شدند... ▪️این طرف تر را نگاه کن... گفتیم نسل دفاع مقدس! گفتند دفاع مقدسی ها از جنس ما نیستند... ما نسل موبایل و اینترنت و ماهواره و کلش و هزار چیز دیگریم... آن زمان که این ها نبوده، شاید اگر بود آنها هم نمیگذشتند ▪️نگاه کن... متولد چه دهه ای هستی؟ دهه شصت؟ هم که هم سن تو بود... که رفت و از همه ی خوشی هایش گذشت... با قد و بالای رشیدش... دهه ؟ هم دهه ای تو بود... سرش را داد امیری و و ... همان افتخار دهه هفتادی ها! همان که از همه چیزش حتی موتورش گذشت.. یا جوان پولدار لبنانی... یا چرا راه دور برویم... اصلا همین آقازاده ای که همه چیزش فراهم بود... خب حالا بهانه ات چیست؟ این ها که هم دهه ای تو هستند... این ها هم که موبایل و کلش و هزار چیز دیگر را مثل تو دیدند... این ها هم که در همین اوضاع و احوال بد جامعه بودند... نه عزیز من.... این ها همه بهانه ست... شـــــھادت و مےخواهد وگرنه این ها هم بال نداشتند... فقط ((حال)) داشتند... شهید که معصوم نیست فقط از سیم خاردار نفسش عبور کرده... بیا قول بده تو هم از سیم خاردار نفست عبور کنی سمج باش میرسی شهیدشو ... اگر شهید نشویم می میریم . . . ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh