💌 #ڪــلامشهـــید
🌹شهـــید محمد هادی امینی
من مشتاق اینم که رنگ خدا بگیرم و بتونم تجلی حداقل یک صفت الهی تو زمین باشم.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1.jpg
1.79M
فایل با کیفیت طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید یزدان احمدپور🌹
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍂دوستی واژه گرمی است که #عشق، خون ایمان به رگش میریزد و حال تصور کن این پیوند بین تو رفیق اسمانیات برقرار شود. حتی تصورش هم زیباست، حقیقتش که جای خود را دارد!
🍂امروز قرار است ما خون #ایمان را به رگ های دوستی با رفیقی عزیز بریزیم و #رفاقتی_آسمانی را احیا کنیم. و آن رفیق عزیز یزدان احمد نژاد است. که در آخرین روز فروردین در کیاشهر متولد شد.
🍂در بستر #انقلاب پرورش یافت و با راه امام تا منتهی الیه آرزویش رفت. شنیده بودم پیش از رفتنش خانه ای را بنا کرد که سقف بالای سر والدینش باشد هنوز ریز کاری های خانه مانده بود که او رفت، خیالش از بابت آسایش #پدر و مادر راحت شد و با فراغ بال برای تحقق #آرمان هایش رفت...
🍂او جنگ را عاشورایی دوباره وَ پیرخمین را #امام_حسینی که در این معرکه تنها بود و باید به ندایش لبیک میگفت معنا کرد. به سوی میدان شتافت و برای آزادی میهنش جنگید، برای #استقلال و سربلندیاش. و آخر کار مهر شهادت بر شناسنامهاش نشست و مزد جهادش را گرفت...
✨سالگرد شهادتت مبارک #مجاهد♥️
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_یزدان_احمدنژاد
📅تاریخ تولد : ٣۰ فروردین ۱٣۴٣
📅تاریخ شهادت : ۱٨ مهر ۱٣۶۶
📅تاریخ انتشار : ۱۸ مهر ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : خرم اباد لرستان
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_32687553.mp3
3.09M
🎵 #پادکست
🎶 #صوتی
🔴 #مهدوی
📌 قسمت ۱۲۰
🎤 استاد #شجاعی
🔺سلسله پادکست های
🔸«دولت کریمه»🔸
🔹بخش ۷
🌺 #قرار_عاشقی
👌 #پیشنهاد_دانلود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
دست کرد توی کفن و یک تکه استخوان سوخته آورد بیرون
گفت اونایی که میگن مدافعان حرم واسه پول میرن
ببینید از پسر رشید من یک مشت استخوان سوخته برگشته...
مادر #شهید_مجید_قربانخانی🕊
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌱بسم الله الرحمن الرحیم🌱
🍃اول #فروردین بود که عِطر عیدیِ خداوند همه اهالی خانه را سرمست کرد؛ مجید متولد شده و گریه های کودکانه اش میان تاروپود دیوار های خانه میپچید🌺
🍃هر بهاری که از عمر او میگذشت، قد میکشید و خون انقلاب خواهی در رگ هایش میجوشید. پس از پیروزی انقلاب، بیتاب دیدار با #امام بود. تاثیر عشق به امام هم بود که سال ها در جبهه ها حضور داشت.
🍃حتی زمانی که پدر شد، #عشق به فرزندان هم نتوانست حب جهاد را از دلش خارج کند. آنقدر جنگید تا نهایت خدا خریدار تلاش هایش شد.
🍃انتظار هایش ختم به وصال شد و مجید پازوکی از #فکه، پر کشید به عرش بی نظیر خدا... و خداست که وعده میدهد و عمل میکند
«اِنَ الِانسانَ إِلّا ما سَعَی»❤️
✍نویسنده : #اسماء_همت
🌹به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_مجید_پازوکی
📅تاریخ تولد : ۱ فروردین ۱۳۴۶
📅تاریخ شهادت : ۱۷ مهر ۱۳۸۰
📅تاریخ انتشار : ۱۸ مهر ۱۴۰۰
🥀مزاد شهید : بهشت زهرا
🕊محل شهادت : فکه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش علی هست🥰✋
*پایان 5 سال چشم انتظاری*🕊️
*شهید علی عابدینی*🌹
تاریخ تولد: ۲۵ / ۵ / ۱۳۶۷
تاریخ شهادت: ۱۷ / ۲ / ۱۳۹۵
محل تولد: فریدونکنار،فِرِم
محل شهادت: سوریه
*🌹پدرش← از او یک فرزند به نام امیر محمد به یادگار مانده🍃 به شدت به نماز اول وقت و قرآن خواندن بعد از نماز معتقد بود📿 او سه بار مجروح شده بود یکبار بر اثر اصابت تیر مستقیم به کتفش مجروح شد🥀از جراحی کتفش چند وقت که گذشت زخمش چرک کرده بود🥀مجبور شدیم بریم بیمارستان اما او اینقدر روحیه بالایی داشت که حاضر نمیشد بریم بیمارستان🍂کتفی که از یک طرف تیر خورده بود و از آن طرف تیر خارج شده بود رو یک زخم سطحی میدونست🥀آنقدر شوق رفتن دوباره به دفاع از حرم رو داشت که جراحت عمیقش به چشمش نمی اومد🥀با اصرار فراوان علی رو بردیم بیمارستان🍂 با همون دست مجروح کار می کرد🥀مینوشت🥀حرکت میداد🥀وقتی پرونده پزشکیش رو به دکتر نشون دادیم، دکتر باورش نمی شد‼️به علی آقا میگفت وضعیت نامساعدی داری تعجب میکنم حرکاتت شبیه معجزه است🍃چون اسکن کتفت چیز دیگری رو نشون میده.🥀با وجود مجروحیتی که داشت دوباره به سوریه رفت🕊️ و اینبار توسط تکفیری ها به شهادت رسید پیکرش سالها جا ماند🥀بعد از 5 سال چشم انتظاری پیکرش تفحص و شناسایی شد💫و مهر ماه 1399 به وطن بازگشت*🕊️🕋
*شهید علی عابدینی*
*شادی روحش صلوات*
🌹🍃🌹🍃
@ShahidNazarzadeh
#داستان روزگار من (۹)
زنگ تفریح با سحر مشغول حرف زدن بودیم همش چشام
👀👀👀
به دستبند سحر بود بهش گفتم
سحر منم میخوام یه دستبند بخرم خیلی خوشم میاد 😍😍
خب اشکالی نداره یه روز باهم میریم یکی میخری ولی فرزانه اگه بخوای قشنگی دستبندت معلومه بشه
باید استینتو یه خرده تا بزنی
اینجوری بیشتر به چشم میاد
نگاهای زینب تمومی نداشت داشت آزارم میداد منو به فکر مینداخت دیگه نتونستم جلو خودمو بگیرم رفتم سمتش و سلام دادم
سلام خوبی فرزانه
ممنون ... زینب یه سوالی ازت دارم
جانم بگوو عزیزم ...
راستشو بخوای از وقتی که من اومدم همین جوری داری به حالت پرسش وار نگاهم میکنی
چیزی شده یا اینکه چیزی میخوای بهم بگی که نمیگی؟؟؟؟
😐😐😐😐
راحت باش حرفتو بزن
نه چیزی نشده .... خب چرا زینب اینجوری نگاهم میکنی من واقعا اذیت میشم 😒😒😒
باشه دیگه اونجوری نگاهت نمیکنم شرمنده
از پیش فرزانه که داشتم میرفتم یهو صدام کردو گفت .... فقط مراقب خودت باش یه نگاه بهش انداختمو
بدون توجه رفتم کلاس
زنگ اخر که خورد سحر بهم گفت فرزانه امروز قراره شاهین بیاد
فرزانه _خب
سحر _ خب نداره که قراره با دوستش بیاد
بازم پریدم وسط حرفش خخخخخب
سحر_ فرزانه میشه این همه وسط حرفام خب خب نگی بذار حرفو تموم کنم
باخنده گفتم باشه جوش نیار چرا عصبانی میشی حالا بفرمایید من سراپا گوشم 😄😁😁😁
ببین شاهین یه دوست داره اسمش بهنامه اونجوره که شاهین تعریف میکنه پسره خوبیه خیلی هم خوشگله. دنبال یه دختر خوشگل برای دوستی میگرده منم تو رو پیشنهاد دادم
چی !!!؟ تو چی چی کردی ؟؟!!کیو پیشنهادد دادی !!!درست شنیدم منو گفتی ؟؟!!!😳😠😠
دیگه چی 😒😒😒
چه واسه خودشون میبرن و میدوزن منم این وسط برگ چغندرم دیگههههه😒😒
سحر_ چرا عصبانی میشی ...تند نرو وایسا ...کجای حرفه من بد بود؟؟ گفتم تو باهاش دوست بشی همین، چرا قاطی میکنییی؟؟
عه سحر یعنی انتظار داری بگم افرین عجب حرفی... گل گفتی خواهرجون اصلا منو چه به این غلطا 😒😒
نویسنده 📝 انارگل🌹 📝
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری🕊
حاج قاسم سلیمانی: ما باید افتخار کنیم که ما در مکتبی قرار داریم، پیرو مذهبی هستیم که سالار آن سالار شهیدان کربلا، حسین بن علی است.❤️🌷🌿
#حاج_قاسم
#امام_حسین
☫
#شبتون_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌جــواب سـلامღ واجــب اسـت...🌱✨
پـس بیـایید ﳙــر روز بـہ او سـلامـღ کنـیم...♥️🖐🏻
#امام_زمان_عج_الله🌷
#ظهور🌿
#هیئت_مهدوی💌
#سلام_به_امام💐•
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
هُوَالشَهید🌿
شهید مصطفے صدرزاده:
سخنان مقام معظم رهبرے را گوش کنید؛ قلبـــــ شما را بیدار مےڪند و راه درستـــــ را نشانتان مے دهد.
قسمتی از وصیتـــــ نامه #شهیدصدرزاده
سلام
صبح زیباتون شـــــهدایـے
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔰 #کلام_شهید | #صیاد_شیرازی
🌟 « پروردگارا...! رفتن در دست توست، من نميدانم چه موقع خواهم رفت ولي ميدانم كه از تو بايد بخواهم مرا در ركاب امام زمانم قرار دهي و آنقدر با دشمنان قسم خورده ات بجنگم
تا به فيض شهادت برسم.»
#مجاهدان_خستگی_ناپذیر
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#شهیدانه ❤️
ای کسی که خدا عاشقت شد و شهیدت کرد💖
دریاب ما را که زنگار دنیا وجودمان رافرا گرفته و پر پروازمان را کنده است🌷
بی شک با نگاه تو کمی آسمانی میشویم💚
#شهید_بابک_نوری_هریس 💙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#بازنشر
طرح به مناسبت سالروز شهادت شهید حسین مهربان🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
♡بسم الله الرحمن الرحیم♡
🍃رسیده بود به سن خدمت و باید میرفت سربازی. بحبوحه قیام #امام بود او دلش نمی خواست که برود زیر پرچم شاهنشاهی و با شاه خائن خدمت کند، به هر ضرب و زوری که بود فرستادنش سربازی اما چون از همان آغاز دل چرکین بود چندماهی بیشتر دوام نیاورد و از پادگان فرار کرد تا اینکه بالاخره #انقلاب پیروز شد و به هرنحوی بود گواهی پایان خدمتش را گرفت.
🍃همه فکر میکردند که حالا #حسین خلاص شده است و حالا میرود دنبال کار و کاسبی اش اما از همان روزهای آغاز جنگ رفت #جبهه و عضو گردان کمیل شد. همین بس بود تا تعجب خیلی ها را برانگیزد اما آنها خبر نداشتند که او دلداده امام بود و راه امام😌
🍃حسینِ عامیِ ظاهرا کم سواد در جریان انقلاب و خصوصا جنگ تحمیلی و در اثر تلاش، کوشش و #مجاهدتی که در راه امام و انقلاب با جان و دل انجام داد به چنان مقامی رسید که روز قبل از شهادتش، خبر #شهادت خود و دو تا از دوستانش را به همه داد و البته همه به او خندیدند اما وقتی روز بعد یعنی هفدهم مهر ۶۶ خبر شهادت حسین مهربان، #علی_اصغر_تمنادار و #جواد_همتایی رسید همه فهمیدند که شهید حسین مهربان عجب گوهری بود که قدرش را ندانستند🌺
✍نویسنده : #گمنام
🌺به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_حسین_مهربان
📅تاریخ تولد : ۱ مرداد ۱۳۳۶
📅تاریخ شهادت : ۱۹ مهر ۱۳۶۶
📅تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای نی ریز
🕊محل شهادت : شلمچه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_33618220.mp3
2.62M
🎵 #پادکست
🎶 #صوتی
🔴 #مهدوی
📌 قسمت ۱۲۱
🎤 استاد #شجاعی
🔺سلسله پادکست های
🔸«دولت کریمه»🔸
🔹بخش ۸
🌺 #قرار_عاشقی
👌 #پیشنهاد_دانلود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش ذکریا هست🥰✋
*پایان فراق 5 ساله...*🕊️
*شهید ذکریا شیری*🌹
تاریخ تولد: ۱/ ۹ / ۱۳۶۴
تاریخ شهادت: ۴ / ۹ / ۱۳۹۴
محل تولد: گرماب،خدا بنده
محل شهادت: سوریه
مزار: قزوین
*🌹راوی← فاطمه و محمدصدرا از او به یادگار مانده🌸 محمدصدرا در زمان شهادت پدرش هنوز به دنیا نیامده بود🥀پدر فرزندش را، و فرزند پدرش را ندید🥀ذکریا نقش بسزایی در عملیات داشت و اگر موج ضربۀ دشمن به او برخورد نمیکرد🥀شاید بسیاری از همرزمان در همان لحظه شهید میشدند او به نوعی سپر بلای نیروها بود درنهایت شهید و مفقود شد💫مادرش← سال ۹۵ شبی از فراق پسرم خیلی گریه میکردم🥀و درحال درد و دل با حضرت زینب(س) بودم و گفتم؛ خانم، شهدای کربلا 3 روز زیر آفتاب باقی ماندند🥀اما شهدای سوریه یکسال است که پیکرشون برنگشته🥀همان شب در خواب دیدم که در یک صحرای بزرگی قرار دارم و سه خانم با صورتهای نقاب زده روی 4 مزار نشستهاند🍃صدایی به من گفت؛ خانمی که قدبلندتر است مادر حضرت ابوالفضل(ع) است💚 که 4 پسر خود را در کربلا از دست داد چرا تو بی تابی میکنی؟🥀سپس از خواب بیدار شدم و گریه کردم و گفتم خدایا راضی ام به رضای تو✨ ذکریا بر اثر انفجار و اصابت ترکش💥شهید و مفقود شد🥀 خبری از پیکرش نبود تا اینکه بعد از 5 سال فراق🥀پیکرش مهرماه 1399 روز شهادت امام رضا(ع) به کشور بازگشت*🕊️🕋
*شهید ذکریا شیری*
*شادی روحش صلوات*🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
#بازنشر
طرح به مناسبت سالروز شهادت شهید حاج احمد مایلی🖤
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
☆باذن الله☆
°•تاسوعا در نقطه صفر مرزی...
🍃چهار سال است که آسمان ایرانشهر #خاطرهای تلخ را مرور میکند. آن روزهایی که #اشرار برای تاراج خاک سرزمینمان از جنوب شرق و غرب دندان میساییدند و #حرم عمه سادات را نشانه رفته بودند، مردی با نبوغ نظامی و باریزی هوایی در نیروهای مسلح رخ نمایی میکرد.
🍃فرماندهای در قامت استاد #خلبان، که زادگاهش موطن شهدا است و به برکت وجود چونانی، دارالشهدا، نگین انگشتری تهران نام گرفته است.
🍃این چهارمین بهار است که #چهارم_فروردین آن دارالشهدای تهران در روز میلاد حاج احمد مایلی او را در زیست دنیایی، کنار خود حس نمیکند و آسمان بهار، بدون درخشش چتربازی او، به زمستان پیوند میخورد...
🍃اما من باور دارم وجوه اجتماعی و روحیات #عرفانی و رسم ایثار و جوانمردی در جبهه معرفتِ امثال شهید مایلیها در این سرزمین، نقش آفرین و اثر گذار بوده و هست...
🍃بیشک این گوشه از تهران در هیچ مقطعی از تاریخ انقلاب بیاثر نبوده است و #ایران با سربازان، شهدا، جانبازان و #گمنامان این تکه از شهر، جان گرفته و جان بخشیده است.
📝 پینوشت:
سردار شهید حاج احمد مایلی، معروف به حاج احمد متولد ۱۳۳۵/۱/۴ در تهران، محله امام زاده حسن علیه السلام(دارالشهدای تهران) و فرمانده یگان ویژه هوایی صابرین و قرارگاه هوایی قدس نیروی زمینی س.پ.ا.ه پ.ا.س.د.ا.ر.ا.ن انقلاب اسلامی بود که در ۱۳۹۵/۷/۱۹ شب #تاسوعا در ایرانشهر با درجه رفیع #شهادت بازنشسته شد.
🌺به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_حاج_احمد_مایلی
📅تاریخ تولد : ۴ فروردین ۱۳۳۵
📅تاریخ شهادت : ۱۹ مهر ۱۳۹۵
📅تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : آستان مقرس امامزاده تهران
🕊محل شهادت : ایرانشهر
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
داستان روزگار من (۱۰)
بالاخره با هر ترفندی که بود سحر تونست یه جوری منو راضی کنه که یه دیدار با بهنام داشته باشم
زنگ اخر به صدا در اومد سحر گفت زود باش وسایلات و جمع کن بریم..
کجاااا😳😳
عه دختر تو چقدر گیجی یا اینکه خودتو زدی به این راه مگه نگفتم با بهنام و شاهین قرار داریم 😒😒😒
الان ؟؟؟
نه پس فردا....وای خدایاااا دارم از دستت دیوونه میشم فرزانه بجای سوالای الکی زود باش دیرمون میشه 😡😡
تو راه از سحر پرسیدم حالا کجا قرار گذاشتی یه وقت کسی نبینه آبرومون میره 😰😰
خیالت راحت همون کوچه ای که اون روز شاهین بهم کادو داد میریم اونجا
ولی سحر من بازم میترسم
نترس بابااا مگه خودت ندیدی اونجا چقدر خلوت بود اصلا نترس
خلاصه ما به سمت کوچه راهی شدیم ... مادر زینب اون روز بخاطر کاری که داشت از زینب خواسته بود تا از مدرسه مستقیم بره خونه خاله اش
و از یه طرفم خونه خاله زینب درست تو همون کوچه ای بود که سحر و فرزانه قرار داشتن
پس زینب راهی اون سمت شد
من و سحر رسیدیم کوچه دیدیم پسرا اونجان بهنامم اومده بود سحر بهم گفت فرزانه صبر کن قبل اینکه بریم داخل کوچه بیا این رژ لب و بزن
صورتت خیلی بی روح شده یه خرده رنگ و لعاب بده به چهرت
شبیه میتا شدی
رژو 💄💋💋
زدمو رفتیم پیشه پسرا
سلام کردیمو و جواب سلام شنیدیم
بهنام بر خلاف شاهین خیلی خوشگل تر بود چشم ابرو مشکی با موهای بلند و لخت
آنچنان حرف میزدو زبون میریخت که من ازش داشت خوشم میومد زیاد نتونستیم باهاشون حرف بزنیم چون باید میرفتیم خونه و دیرمون شده بود
زینب نزدیک کوچه شد تا اومد وارد بشه مارو که دید سریع خودشو کشید عقب ....
ما داشتیم خدا حافظی میکردیم که بهنام رفت و از ماشین یه شاخه گل رز که خیلیم با سلیقه تزئین شده بود و آورد داد به من ...🌹🌹🌹🌹
زینبم که نظاره گر این صحنه بود
ما تا خواستیم از کوچه خارج بشیم زینب رفت و خودشو مخفی کرد
تو راه همش چشمم به گل بود
از درونم یه حس عجیبی داشتم یعنی حس دوست داشتن بود
نمیدونم شاید
رفتم خونه
سلامی به مامان گلم که زیباییش مثله این گله
علیک سلام دختر گلم که انگاری خیلی خوشحاله چی شده وروجک
اون گل چیه؟!؟
این گل؟؟ اهان این گل وووو
این گلو دوستم خریده برام
دستش درد نکنه به چه مناسبتی ؟؟!
راستشو بخوای مامان درس ریاضیش یه خرده ضعیفه من همش کمکش میکنم اونم برای تشکر این گل و برام خریده 😅😅😅😅
باریکلا عجب دوست فهمیده و خوبی 😊😊
مامان گلم خشک نشه کجا بذارمش ؟؟
دخترم اون کابینت بالایی که کنار هوده اونجا یه گلدونه کوچیکه شیشه ای هست بذارش تو اون یه خرده هم اب بریز توش
باشه مامان ...
نویسنده 📝 انارگل🌹 📝
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🌹🍃🌹🍃
@ShahidNazarzadeh