eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
27.7هزار عکس
6.1هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem زیارت نیابتی @Shahid_nazarzade
مشاهده در ایتا
دانلود
4⃣0⃣1⃣ به یاد #شهید_مجید_پازوکی🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
1⃣8⃣5⃣ 🌷 🔰پس از پايان جنگ در سال ٦٩،منطقه ، کاني مانگا و پنجوين حضور مجيد را به خاطر سپردند💬 و دفاع👊 همچنان براي او ادامه داشت. 🔰اين ، با بيش از هفتاد ماه حضور در جبهه ها و شرکت در بيست ، جبهه را آوردگاه عشق❤️ خود کرده بود. 🔰وي در سال٧١ با آغاز کار لشکر٢٧ محمدرسول الله (ص) در خيل جستجوگران نور💫 در منطقه جنوب مشغول جستجوي گلهاي گمگشته🌷 و فرزندان ايران شد و در اين راه سختي ها و مرارت هاي بسياري را به جان خريد 🔰تا اين که پس از يار ديرينه اش ، در برگريزان روزگار، او در استقبال وصال يار بهاري شد🕊 و هفدهم مهر ماه سال ٨٠ دعاي سرهنگ جانباز مجيد پازوکي در مستجاب شد اونيز به خيل ياران پيوست. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
4⃣8⃣5⃣ 🌷 🕊❤️ 🌾 تازه در برون مرزی در خاک عراق مشغول به کار شده بودیم.هر روز یک تیم از بچه ها به سرپرستی داخل خاک عراق می رفتند..... 🌾برای اینکه ها حساسیت نداشته باشند قرار شد نگوییم🚫 از بچه های جنگ هستیم.دست از زمان جنگ توسط عراقی ها مجروح شده بود .برای همین وقتی آنها سوال❓ کردند به آنها گفت: 🌾دستم را سگ🐺 گاز گرفته!! همیشه هم بساط خنده ما به راه بود😄 .عراقی هم منظور او را .من را هم این طور معرفی کرد. دارای مدرک دکترا و فارغ التحصیل از ! همیشه خدا خدا میکردم کسی مریض🤒 نشود!! 🌾یک روز افسر عراقی از من پرسید: میتوانی صحبت کنی⁉️من هم برای جلوگیری از آبرو ریزی😁 گفتم : ندارم❌!هر روز وقتی برمی‌گشتیم، آب من خالی بود؛ اما بطری پر بود💧. 🌾توی این حرارت آفتاب☀️، لب به آب نمی‌زد. همیشه به دنبال یک بود. نزدیک ظهر، روی یک تپه خاک با ارتفاع هفت – هشت متر نشسته بودیم و اطراف را نگاه می‌کردیم👀 که بلند شد.خیلی حالش عجیب بود. تا حالا او را این گونه ندیده بودیم. مرتب می‌گفت: «پیدا کردم. این همون .» 🌾یک بود که جلوش سیم خاردار کشیده بودند. روی سیم خاردار دو 🌷 افتاده بودند که به سیم‌ها جوش خورده بودند و پشت سر آن ها دیگر. مجید بعضی از آن را به اسم می‌شناخت.مخصوصا آن‌ها که روی سیم خاردار خوابیده بودند😔. 🌾جمجمه شهدا🌷 با کمی فاصله روی زمین افتاده بود. مجید را برداشت. روی دندان‌های جمجمه می‌ریخت و گریه می‌کرد😭 و می‌گفت: «بچه‌ها! ببخشید اون شب بهتون ندادم. به خدا نداشتم. تازه، آب براتون ضرر داشت!»😭 شده بود و... راوی: محمد احمدیان 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
یادم هست یک روز صبح #مجید_پازوکی گفت: دیشب #خواب دیدم زیر همین جاده های که ما از #طلائیه به سمت #جزیره_مجنون میرویم، سنگ قبر شهداست.... و ما از همان روز زیر خاک های جاده های که هر روز با ماشین از آن میگذشتیم؛ چند #شهید یافتیم که معلوم بود عراقیها عمدا روی آنها با لودر خاک ریخته اند و #جاده درست کرده بودند....... #شهید_مجید_پازوکی🌷 #یادش_با_صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarz
0⃣9⃣5⃣ 🌷 💠جعفر جهروتی زاده، بنیانگذار گردان لشکر 27 حضرت رسول(ص) خاطره ای را که خودش برای او نقل کرده است اینگونه بیان می کند: 🍃🌹 بود و مقر بچه های تفحص و و دیگران، گاه گاهی کاروان هایی از دانشجویان برای جنگی می آمدند و هنوز کاروان های به شکل امروزی پا نگرفته بود.... 🍃🌹 در عالم خواب و بیداری صدایی می شنود و برای آنکه بداند صدا از کجاست، بیرون می آید و اطراف را نگاهی می اندازد و می بیند که 15ـ 16 نفری با سربندهای (س) در حال سینه زدن راهی هستند..... 🍃🌹لحظه ای می ترسد و به مقر برمی گردد و را روی خود می کشد و تلاش می کند تا بخوابد....... 🍃🌹به محض اینکه خوابش می برد، یکی از به خوابش می آید و به او می گوید: 🍃🌹چه شد ؟! تو که همیشه می خواستی بشوی و حالا از ما فرار می کنی؟! ... 🍃🌹هفت؛ هشت روزی می گذرد که خبر مجید همه جا پخش می شود..... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷🐚🌷🐚🌷🐚🌷 🔸ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺗﻮﺷﺎﻫﺪﯼ ﮐﻪﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺑﺎ ﻋﺸـ💞ـﻖ ﺑﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ (ﺱ)ﺑﻪ ﺧﺼﻮﺹ ✨ﺍﻣﺎﻡﺧﻤﯿﻨﯽ✨ ﺯﻧﺪﮔﯽﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﻭﻟﯽ ﻣﺘﺎﻉ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩ😔 ﻭ ﻗﺎﺑﻞ ﺧﺮﯾﺪﻧﺒﻮﺩ 🔹ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻭﻻﯾﺖ ﻭﺍﺳﻼﻡﺟﻮﺍﻧﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺧﺮﺝ ﮐردم👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
5⃣3⃣6⃣ 🌷 🔸ﮐﺎﺭﻭﺍﻥ ۱۰۰۰ ﺗﺎﯾﯽ ﺭﻭ ﻋﺎﺯﻡ (ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ) ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﻣﺸﮑﻞ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﻮﺩ ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﺑﻨﺎ گذﺍﺷﺘﻨﺪ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻭ ﺻﺪﺍ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻧﺒﻮﺩﻥ⇜ ۱۳ ﺗﺎ ﺍﺯ ﭘﯿﮑﺮ ﻣﻘﺪﺱ✨ ﺍﯾﻦ . 🔹ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻫﺮﺟﻮﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺭﻭ ﻣﯿﺎﺭﻡ . ﺭﻓﺖ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺯﺍﺭﯼ😭 ﺑﺎﻻﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﻧﺎﻝ ﻫﺎ . 🔸ﺁﺧﺮﺵ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮔﻔﺖ : ﺩﺍﺭﯾﻢ ﮐﺎﺭﻭﺍﻥ ﻣﯽ ﺑﺮﯾﻢ ﻣﺸﻬﺪ ﺍﻟﺮﺿﺎ (ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ) . ۱۳ ﺗﺎ ﺟﺎ ﻫﻢ ﺧﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ😭. 🔹ﻫﺮ ﮐﯽ ﻣﯽ ﺁﺩ ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ . ﻣﺠﯿﺪ ﺍﻭﻣﺪ ﺗﻮﯼ ﮐﺎﻧﺎﻝ، ﺍﺯ ﺯﯾﺮ ﺧﺎﮎ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﯿﺮﻭن😭 . ✊ .... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﻇﻬﺮ ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ🏡 ﺟﻤﻊ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻭ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﻧﺎﻫﺎﺭ ﺧﻮﺭﺩﻥ🍜 . #ﻓﻘﯿﺮﯼ ﺯﻧﮓ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺻﺪﺍ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ . ﺍﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮﯾﻦ ﻣﮑﺜﯽ ﻭ ﺑﯽ ﻫﯿﭻ ﺣﺮﻓﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ، #ﻏﺬﺍﯼ_ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﺮﺩ، ﺩﺍﺩ ﺩﻡ ﺩﺭ . ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺍﯾﻨﻮ ﺑﺪﯾﻦ ﺑﻬﺶ . ﻣﻦ ﻧﻮﻥ ﻭ ﭘﻨﯿﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﻡ😊 #شهید_مجید_پازوکی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔻یـا حضـرت عبـاس مـددے گفتم: فـایده ای ندارد، این منطقـه را بچه ها #چنـدبـار گشتـه بودند اما مجیـد ول ڪن نبود. زیر لـب" یا حضـرت عبـاس مـددی" گفت و راه افتـاد رفت طـرف دیگر دشت، اولین بیلی که زد #استخـوان ها پیدا شد. خاڪ ها را از روی #ڪارتش کنار زدیم و فامیلی اش یـادم نیست اما اسمـش #عبـاس بود، با قمـقـمه #پـرآب. پشـت پیـراهنش نوشته بود: " فـدای لـب تشنـه ات یا ابـالفضـل." جستجوگر نور #شهید_مجید_پازوکی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#طـلاییـه 🌾طلاییه بودیم. چنـد روزے بود هـر چـه می گشتیم، #شهیــد پیـدا نمی ڪردیم😞 🌾یڪ شب #خــواب دید پـرتـوهـای نـور💫 از یڪ نقطه از زمیـن به #آسمـان می رود. فـردا همـان جـا را ڪندیم. ڪلی شهیـد🌷 پیـدا شد. اولیـن بـار نبـود⭕️ ڪه توی خــواب آدرس می گرفت. #شهید_مجید_پازوکی #خاطرات_شهدای_تفحص 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
شب وفات (س) بود، ساعت دوازده شب بلند شد روی یک پارچه نوشت "یا زینب کبری" و بعد زد سر در مقر ... صبح که همه بیدار شدند گفت: امروز را با حضرت زینب(س) کار میکنیم... همان روز پیدا کردیم بعد از سه ماه… 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#در_پی_شهدا #خواب دیده بود، شب وفات #حضرت_ام_البنین(س) ، دست راستش را توی دست حضرت ابالفضل گذاشته اند. توی میدان مین، رسیدم بالای سرش. #همان_دست از مچ قطع شده بود. ✨قبلا گفته بود به آقای باقرزاده بگویید یک نفر پیدا کند بگذارد جای من ۱۰ الی ۱۵ روز دیگر می روم آمد نشست روی صندلی کمیته مفقودین بی مقدمه، صاف و صریح گفت و رفت. ✨دو هفته بعد، توی خاک عراق، توی #تفحص برون مرزی، توی یک میدان مین فوق العاده شلوغ و خطرناک، تک و تنها رفت #پی_شهدا🌹🕊 #شهید_مجید_پازوکی🌷 #تفحص_کننده_شهدا 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💌نامه ای به خدا 💌 📝آیا کسی که از کاروان شهدا🌷 #جامانده، لیاقت سربلند کردن دارد⁉️ کسی که در دریای معنویت جنگ #مردود شده ، دیگر روی عرض اندام دارد که بیاید و #خاطره بگوید؟😔 📝ای #امام_زمان عزیز، تو را قسم به خون❣ دوستان #شهید، از ما بگذر🙏 که تقصیر کردیم. 📝ای #پدر_بزرگ ملت، مرا ببخش که کمکاری کردم و شایسته #سربازی تو نبودم😢 والسلام- غلام ونوکر بچه های فاطمه(س)، #مجید_پازوکی #شهید_مجید_پازوکی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1⃣6⃣0⃣1⃣ 🌷 💠 شما نگذاشتید من بروم 🔰فاصله ما و ها پنجاه، شصت متر بود. بدجور می کوبیدند💥 کار گره خورده بود. باید از وسط میدان مین💣 باز می کردیم برای پیش روی بچه ها. 🔰هر چه رفته بود زده بودنش. این جور وقت ها بود که سرنوشت یک می افتاد دست تخریب چی👤 دل و جرائتی💪 می خواست، این بار دواطلب شد کارش درست بود. معبر را باز کرد. 🔰موقع برگشت تیر خورد💥 همه فکر می کردیم شده. هفت، هشت تیر خورد به . بچه ها رد شدند، رفتند جلو. انداختیمش توی آمبولانس🚑 شهدا و برگشتیم عقب، دیدیم هنوز است.   🔰 تو کما بود. از پشت شیشه می رفتیم ملاقاتش🛌 باور نمی کردیم زنده از بیمارستان بیاید بیرون. شکمش بود و دل و روده اش معلوم بود. یک شب، تمام دکترهای بیمارستان مصطفی خمینی کردند. 🔰همان شب مادر و مادربزرگش رفتند امامزاده صالح🕌 نذر و نیاز. فردا علایم حیاتی اش برگشت. همه تعجب کردند😦 بعد از آن بارها به می گفت: ” 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#فرازی_از_وصیت 3⃣ 💢قسمتی از وصیت نامه #شهید_مجید_پازوکی🌷 ⚜"درود بر امام امت، نایب بر حق امام زمان (عج) حضرت #امام_خمینی(ره) که هرچه داریم از وجود با برکت ایشان است که #اسلام و امت اسلامی را بعد از هزاروچهارصدسال📆 دوباره زنده نمود. ⚜قدر امام را بدانید و خالصانه👌 پیروش باشید، انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی #امانت الهی هستند. #وظیفة همه ما پاسداری از انقلاب و دستاوردهای آن است. صلاح دنیا و آخرت ما در #پیروی از ولایت فقیه می باشد. ⚜فعالانه در مسائل انقلاب و اجتماع شرکت نمایید✅ حضور گسترده و #آگاهانة مردم ضامن انقلاب و اصول آن است. در #نماز_جمعه شرکت کنید و شعائراسلام را زنده تر کنید✊ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#کلام_شهید🌷 💠| خدایا از غفلت ها و گناهان🔥 و جسارت ها و بی ادبی ها و نشناختن مقام تو طلب بخشش🙏 دارم. ✍ پسران خوبم می دانم که عاشق اسلام و ولایت فقیه هستید،✌️ نکند به خاطر رضایت چند دنیاپرستِ دینارخواه رضای خدا را زیر پای بگذارید‼️ |💠 #تلنگر #شهید_مجید_پازوکی #سالروز_شهادت 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
4⃣8⃣1⃣1⃣ 🌷 🌾 تازه در برون مرزی در خاک عراق مشغول به کار شده بودیم.هر روز یک تیم از بچه ها به سرپرستی داخل خاک عراق می رفتند..... 🌾برای اینکه ها حساسیت نداشته باشند قرار شد نگوییم🚫 از بچه های جنگ هستیم.دست از زمان جنگ توسط عراقی ها مجروح شده بود .برای همین وقتی آنها سوال❓ کردند به آنها گفت: 🌾دستم را سگ🐺 گاز گرفته!! همیشه هم بساط خنده ما به راه بود😄 .عراقی هم منظور او را .من را هم این طور معرفی کرد. دارای مدرک دکترا و فارغ التحصیل از ! همیشه خدا خدا میکردم کسی مریض🤒 نشود!! 🌾یک روز افسر عراقی از من پرسید: میتوانی صحبت کنی⁉️من هم برای جلوگیری از آبرو ریزی😁 گفتم : ندارم❌!هر روز وقتی برمی‌گشتیم، آب من خالی بود؛ اما بطری پر بود💧. 🌾توی این حرارت آفتاب☀️، لب به آب نمی‌زد. همیشه به دنبال یک بود. نزدیک ظهر، روی یک تپه خاک با ارتفاع هفت – هشت متر نشسته بودیم و اطراف را نگاه می‌کردیم👀 که بلند شد.خیلی حالش عجیب بود. تا حالا او را این گونه ندیده بودیم. مرتب می‌گفت: «پیدا کردم. این همون .» 🌾یک بود که جلوش سیم خاردار کشیده بودند. روی سیم خاردار دو 🌷 افتاده بودند که به سیم‌ها جوش خورده بودند و پشت سر آن ها دیگر. مجید بعضی از آن را به اسم می‌شناخت.مخصوصا آن‌ها که روی سیم خاردار خوابیده بودند😔. 🌾جمجمه شهدا🌷 با کمی فاصله روی زمین افتاده بود. مجید را برداشت. روی دندان‌های جمجمه می‌ریخت و گریه می‌کرد😭 و می‌گفت: «بچه‌ها! ببخشید اون شب بهتون ندادم. به خدا نداشتم. تازه، آب براتون ضرر داشت!»😭 شده بود و... راوی: محمد احمدیان 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💠| ما الان تنها با آن هایی کار داریم که رهرو عشقند نه رهرو تکلیف، رهرو عشق یک گام بالاتر از تکلیف است |💠 ✍عجیب این جمله رو #دوست داشت، امام خمینی(ره) در خواب این جمله #رو بهش گفته بود #اما طوری با این جمله حال میکرد که انگار امام(ره) اون رو مستقیم توی #گوشش زمزمه کرده... وقت هایی که از کم #لطفی_ها دلش میگرفت همین جمله رو تکرار #میکرد…… 👌این جمله روی #سنگ_مزارش هم نوشته شده است... #شهید_مجید_پازوکی🌷 #جستجوگر_نور 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔻سبک زندگی شهدایی ❣آخرین بار قبل از ، ما را برد ؛ من و خانواده‌اش را..... ❣محل اقامتمان طبقه دوم بود. زانوهایم درد می‌کرد. هر وعده غذا را می‌گذاشت توی سینی از پله‌ها می‌آورد بالا. ❣با دستش درست نمی‌توانست چیزی را بگیرد؛ دلم ریش می‌شد وقتی جسم دربوداغانش را می‌دیدم..... ❣هرچه می‌گفتم: پسرجان نکن؛ می‌گفت: مادرجان حاضرم تا کولت کنم....... 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
شب وفات (س) بود، ساعت دوازده شب بلند شد روی یک پارچه نوشت "یا زینب کبری" و بعد زد سر در مقر ... صبح که همه بیدار شدند گفت: امروز را با حضرت زینب(س) کار میکنیم... همان روز پیدا کردیم بعد از سه ماه… 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💠شهید مجید پازوکی : 🍃🌸 ها سه دسته اند: خام، پخته، سوخته 🍃🌸خام ها که هیچ❌ 🍃🌸پخته ها عقل دارند و دنبال کار و حلالند 🍃🌸سوخته ها ،❤️ بالاترے مےبیینند👌 و مےسوزند که تو همان عشقِ آخر، خودش هم سوخته. 🌸🍃 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
5⃣7⃣2⃣1⃣🕊❣ 💢 شهدا 🌸🍃 🌸🍃نیمه 🌙کنار یک خاکریز نشسته بود. تا رفیقم👥 هم دورش حلقه زده بودند. همین که نزدیکشون شدم صورتش رو توی تاریکی برگردوند سمت من و از این جای جمله او را خوب به یاد دارم. چون صاف شد توی رگم. مو به تنم سیخ شد. هنوز هم که یادم میافتد میریزد.💓 🌸🍃جمله ساده ای بود بارها بودم. اما وقتی پازوکی گوینده باشد. جمله ها حجاب ذهن را سریع پاره میکند و به جانت مینشیند. آری مجید پازوکی. و شما چه میدانید چه ای دارد یک #🌛شب کنار مجید پازوکی بودن را. پشت خاکریز آرام از 💞پاک و اش سخن بگوید و تو را مست کند. چه مزه ای دارد 📚را از اولیای بشنوی.👌 🌸🍃همینکه رسیدم رو کرد سوی من. و با یقین گفت «بچه ها خیال نکنید مرده اند زنده اند من خودم دیدمشان. » قلبم 💖داشت میایستاد فقط نگاهش میکردم. بعد ادامه داد.👌 🌸🍃«همینجا یک ⭐️ دیدم صدای میآید. رفتم به سمت گودال شهدای فکه. دیدم یک دسته عزادار از بچه ها را که دم گرفته بودند. خواب نبودم. بیدار بودم. همه شان شده بودند» او داشت ماجرای مکاشفه ای را برای ما تعریف میکرد. باورنکردنی. 🌸🍃عجب 🌙 بود آن شب. خدا🕋 رحمت کند شهید مجید پازوکی را. یادم میآید شب هنگام رخت خوابمان را او پهن کرد رو بروی شهدای فکه. موقع خواب صورتم رو به شهدایی بود که تازه تفحص شده بودند. و این جمله در جانم وجودم را شرحه شرحه میکرد که؛« نکنید شهدا مرده اند همه شان زنده اند.» 🌸🍃 پازوکی شهید شد. حین تفحص در فکه. اما این جمله او در جانم نقش بسته. بچه ها ! امروز هزار شهید مراقب این انقلابند با دستهایی بازتر و بیناتر. دست به دامنشان شویم شاید# ماه رمضان بعدی نبودیم. این 🌟 بخواهیم ما را نیز بلند کنند از این حالی که داریم. 🌸🍃آه «ای شهید ای آن که بر کرانه ازلی و ابدی بر نشسته ای دستی برآر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش.» علی مهدیان 🍃🌸 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌱بسم الله الرحمن الرحیم🌱 🍃اول بود که عِطر عیدیِ خداوند همه اهالی خانه را سرمست کرد؛ مجید متولد شده و گریه های کودکانه اش میان تاروپود دیوار های خانه میپچید‌‌🌺 🍃هر بهاری که از عمر او میگذشت، قد میکشید و خون انقلاب خواهی در رگ هایش میجوشید. پس از پیروزی انقلاب، بیتاب دیدار با بود. تاثیر عشق به امام هم بود که سال ها در جبهه ها حضور داشت. 🍃حتی زمانی که پدر شد، به فرزندان هم نتوانست حب جهاد را از دلش خارج کند. آنقدر جنگید تا نهایت خدا خریدار تلاش هایش شد. 🍃انتظار هایش ختم به وصال شد و مجید پازوکی از ، پر کشید به عرش بی نظیر خدا... و خداست که وعده میدهد و عمل میکند «اِنَ الِانسانَ إِلّا ما سَعَی»❤️ ✍نویسنده : 🌹به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ فروردین ۱۳۴۶ 📅تاریخ شهادت : ۱۷ مهر ۱۳۸۰ 📅تاریخ انتشار : ۱۸ مهر ۱۴۰۰ 🥀مزاد شهید : بهشت زهرا 🕊محل شهادت : فکه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
°•| 🌿🌸 می گفت آدم ها سه دسته اند: ۱. ۲. ۳. -خام ها که هیچ... -پخته ها هم معیشت دارند و دنبال کار و زندگی حلال اند✨ -سوخته ها اند. چیزهای بالاتری می بیینند و می سوزند، توی همان عشق♥️ خودش_هم_سوخت... 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
وصیت من به تمام راهیان شهادت حفظ حرمت ولایت فقیه و مبارزه با مظاهر کفر تا اقامه‌ی حق و ظهور ولی خدا امام زمان‌(عج). نکند ولی خدا را تنها بگذارید و خدای نکرده مثل امام علی(ع) غریب شود. به‌هوش باشید. روزی می‌رسد که امام زمان می‌آید و شرمنده‌ی او نباشید با عشق به شهادت و آماده شدن برای قیام مهدی(عج) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh