eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.4هزار عکس
6.6هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 حلول ماه مبارک رجب 🌙 و میلاد حضرت امام محمد باقر علیه السلام 💚 بر همه ی شما عزیزان مبارک باد🌸🎊🌸 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💢گاهی اوقات یک نفر ندارد اما یک لشکر عمو دارد که اگر لب ترکند برایش به علقمه میزنند حکایتی که فقط در این دیار🇮🇷 یافت میشود ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
کوچکترین سردار بی سر🌷 🔸حکایت شهدا حکایتی نیست که با یک بارخواندن ان سیراب شوی دفتری📖 است که برگ هایش به وسعت است که هر برگ ان را ورق می زنید تازه به آغاز فصل اولش می رسید همان آغازی که ما درآن 😔 👈جایگاه عکس این عزیزمان است ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔸 قلب ما می‌تپد برای ▪️امروز و دوره فلسطین است فلسطین خط مقدم ما و همه جهان اسلام است . 📝 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
: نقش زنان علیه ظلم بی‌نظیر بوده است دختر دبیر کل حزب الله: 🔹زنان در مقابل مقاومت کردند و در زمان اشغال کشور ما زنان چنین نقش مهمی را ایفا کرده و فرزندانی را تربیت کردند👌 بنابراین نقش اساسی در این راه برعهده بوده است. 🔹زنان لبنان نه فقط یکی از فرزندان خود را به عنوان شهید🌷 بلکه چند فرزند خود را هم تقدیم کرده‌اند و این تنها نکته‌ای است که باعث افزایش مقاومت لبنان شده است. 🔹همان مقاومتی که باعث عقب‌نشینی دشمن و اشغالگران شده و این روحیه بین سوریه، بحرین، یمن و همه کشورهای جبهه مقاومت که در آنها اشغال و دشمنی صورت گرفته وجود دارد چرا که آنها نیز الگو هایی از زنان مقاوم دارند و به برکت چنین الگوهایی که مقاومت پیشرفت کرده است. ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️عشاق همه یک به یک آماده ی رزمند... 📸 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
4_5852814211284994448.pdf
60.5K
📗✍《جدول اعمال برگرفته از مفاتیح الجنان》 🦋در ماه رجب خود را برای عبادت فارغ سازیم 🌹ماه رجب، ماه استغفار و بخشش است. 💠گناهان خود را با انجام حسنات و جبران کنیم. قبل از آنکه با سختی ها و مصائب جبران شوند. 📜می توانید از این صفحه برای خودتان و دیگران پرینت گرفته و هر روز علامت بزنید✔️تا انگیزه و داشته باشید. ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
: 🔹من شهادت میدهم در طول عمر یک گندم حرام وارد زندگی اش نکرد❌❌ ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❣﷽❣ 📚 ✫⇠ به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 9⃣3⃣ 📖دوباره ایوب بستری شد🛌 برای پیدا کردن قرص و دوایش باید بچه ها را تنها میگذاشتم. سفارش هدی و محمدحسن را به محمدحسین کردمو غذای🍛 روی گاز را بهشان نشان دادم و رفتم. وقتی برگشتم همه قایم شده بودند. 📖صدای هق هق از پشت دیوار مرا ترساند. با توپ زده بودند به قاب عکس عموحسن و شیشه اش را خرد کرده بودند. محمدحسین اشک هایش😢 را با پشت دست پاک کرد " ایوب عصبانی میشود؟" 📖روی سرش دست کشیدم _این چه حرفی است⁉️ تازه الان بابا ایوب است میتوانیم با هم شیشه ها را جمع کنیم. ببینم که فردا هم که باز من نیستم چه کار میکنی؟ 📖_مواظب همه چیز باش، دلم نمیخواهد همسایه ها بفهمند که نه بابا خانه است و نه مامان و شما هستید. سرش را تکان داد "چشم" فردا عصر که رسیدم خانه بوی غذا می امد😋 در را باز کردم. هر سه امدند جلو، بوسیدمشان؛ مو و لباسشان مرتب بود🙂 گفتم: کسی، اینجا بوده؟ 📖محمدحسین سرش را به دو طرف تکان داد -نه مامان محمدحسن خودش را کثیف کرده بود، عوضش کردم. هدی را هم حمام بردم، ناهار هم پلو درست کردم. در قابلمه را باز کردم بخار غذا🍲 خورد توی صورتم. بوی خوبی داشت 🖋 ... 📝به قلم⬅️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✫⇠ ✫⇠ بلندی به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 0⃣4⃣ 📖محمدحسین پشت سر هم حرف میزد _میدانی چرا همیشه برنج های تو به هم میچسبند⁉️ چون کم میریزی. سر تا پای را نگاه کردم. اشک توی چشم هایم جمع شد. قدش به زحمت به گاز میرسید. 📖پسر کوچولوی هفت ساله ی من😢 مردی شده بود. ایوب وقتی برگشت و قاب را دید، محمدحسین را توی بغلش فشار داد +هیچ چیز انقدر ارزش ندارد❌ که ادم به خاطرش از بچه اش برنجد 📖توی فامیل پیچیده بود که ربابه خانم و تیمور خان، دختر شوهر نداده اند. انگار خودشان کرده اند، بس که با ایوب مهربان بودند💖 و مراعات حالش را میکردند. 📖اوایل که بیمارستان ها پر از مجروح بود و اتاق نداشت ایوب را نیمه بیهوش و با لباس بیمارستان تحویلمان میدادند. تاکسی🚗 اقاجون میشد اتاق ریکاوری، لباس ایوب را عوض میکردم و منتظر حالت های بعد از بی هوشیش مینشستم تا برسیم خانه. 📖گاهی دستگیره ماشین را میکشید وسط خیابان پیاده میشد. اقاجون میدوید دنبالش😔 🖋 ... 📝به قلم⬅️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌟خدایا..! میدانم که مشتریِ جان و خونِ❣ کسانی هستی که از ماݪ و و لذت‌هایِ دنیوی می‌گذرند و به سوی تو می‌آیند🕊🌷 🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊🌹🕊 یادت خوشے حال همہ پــروازِ🕊 پر و بالِ همہ منتظران آمـاده شـدن بخاطرِ آمدنٺـــ😍 شد افضل همہ منتظران 🌼سلام آرام جانم مهدے صاحب زمانم تعجیل در ظهور سہ 🌼 🌸🍃 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌹🦋🌹 اجر کسانی است که در زندگی خود.... 🌺 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
مداحی_آنلاین_پیشنهاد_شراب_به_امام.mp3
4.29M
🏴 (ع) ♨️پیشنهاد شراب به امام هادی(ع) 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰توصیه‌های آیت‌الله حاج آقا مجتبی تهرانی (ره) برای ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
📸 کشور را اینها نگه داشته 💪 انقلاب به واسطه مادران😇 و همسرانی است که را نگهداشته اند 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💠امام خامنه‌ای: این حدیث تنم را لرزاند که امام صادق علیه السلام فرمود: اگر یک نماز صبحت شود، کل دنیا طلا شود و در راه خدا بدهی جبران نمیشود❌ در یکی از مجالس علما حضور داشتم. بعد از پایان جلسه، یکی از آقایان روحانی جلو آمد و سلام کرد. بنده را شناخته بود و گفت: در مورد باید مطلبی را بگویم. من سالها قبل کتاب سلام بر ابراهیم📚 را خواندم و به دوستانم توصیه به مطالعه می کردم. یکبار عجیبی از این شهید عزیز دیدم. ایشان ادامه داد: در عالم رویا دیدم که این مرد الهی آنقدر عظمت و بزرگی پیدا کرده بود که بر شهر تهران مشرف شده بود. یعنی بزرگ در مقابل شهید ابراهیم هادی مثل یک نقشه کوچک بود! اما من احساس می کردم که ابراهیم از چیزی ناراحت است😢 دنبال علت ناراحتی این شهید عزیز بودم. ✅آن لحظات موقع طلوع آفتاب🌥 در تهران بود. ابراهیم اینطور به من فهماند که چرا مردم به شان اهمیت نمی دهند؟! 📙برگرفته از کتاب اثر گروه شهید هادی ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
تولد: ۱۳۴۶ شهادت: سی ام دی ماه ۱۳۶۵ در جبهه خون پاک تو چون برزمین چکید بادا درود حق به روان تو ای شهید در راه حق جهاد نمودی از روی صدق اجر تو را دهد ز کرم خالق مجید 📄برگی از زندگی شهید شهید سرفراز عبدالرسول شاهسنایی در سال ۱۳۴۶ در محلهٔ جنیران اصفهان به دنیا آمد. چون قبل از به دنیا آمدن او دو فرزند این خانواده در طفولیت فوت کرده بودند، لذا عبدالرسول بسیار مورد توجه و دوست داشتنی بود. از همان کودکی حوادثی برای وی اتفاق افتاد که انگار صلاح نبود از بین ما برود تا در آینده ای در راه خدا به شهادت برسد گفته شده در کودکی یک بار وقتی سه چهار روز بیشتر نداشت بر اثر آتش گرفتن کرسی منزل نزدیک بود از بین برود که به هر شکلی بود او را نجات دادند وقتی یک سال و نیم داشت بر اثر افتادن چراغ روشنایی، همه جا آتش گرفت و دوباره نجات پیدا کرد یک بار وقتی پدرش در حال علف چیدن برای دام ها بوده، داس به سرش اصابت میکند و شکافی بر میدارد و این بار هم نجات پیدا میکند. در هر صورت این بچه باهوش و کنجکاو در سن هفت سالگی پای به مدرسه گذاشت و تا کلاس سوم راهنمایی درس خواند وقتی هشت یا نه ساله بود در تظاهرات شرکت می کرد. ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا