eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
27.7هزار عکس
6.1هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem زیارت نیابتی @Shahid_nazarzade
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5969617521936958881.mp3
8.3M
#سفر_پرماجرا ۳ ✍چونان جنینی در رحم مادر، که دنیا احاطه اش کـرده و او بی خبر است... 💠ملکوت؛ تمام جان تو را فرا گرفته است؛ و تو نمی دانی....👆👆 🎤🎤 #استاد_شجاعی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
♨️در ماجـرای #فتنه ‌ی ۸۸ . . . معمولاً به ما آماده‌باش می‌دادند. بنابراین چند تا از بچه‌ها برای اینکه بتوانند در مراسم تاسوعا، #عاشورا شرکت کنند گوشی‌شان را #خاموش کرده بودند تا آماده‌باش شامل آنها نشود. 🌺منتهـا مرتضــی گوش به زنگ بود و به محض #اعلام آماده‌باش به مصاف #فتنـه‌گــران رفت. 🌴من آن روز همراهـش بودم به نظرم در خیابان شادمـان بود؛ که در یک موقعیت #خاص، عده‌ی زیادی از فتنـــه‌گران مرتضــی را #محاصره ڪردند و او را از ناحیه گردن و دست به شدت #مضروب کردند طوریکه او را به بیمـارستان رساندیم. 💐مرتضـی تنها از #ولایتمداری دم نزد ؛ و به امر ولایت وارد میدان عمل شد مزد این #اخلاص و #عملگرایی چیـزی جز " شهــادت " نبـود ... ✏️راوی : مهدی بهارلو (دوست‌شهید) #جانباز_فتنه۸۸ #شهید_جاویدالاثر_مدافع_حرم #شهید_مرتضی_کریمی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💢ڪار ناتمام #فتنه گران را، داعش تمام ڪرد 🌷🕊شهیدمدافع حرم #هادے_ذوالفقارے سال ۸۸ بـر اثـر اصابـت آجـر بـر صـورت مجروح و در سامرا به دست #داعش به شهادت رسید🕊🌷 #شهید_محمدهادی_ذوالفقاری🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
7⃣1⃣9⃣ 🌷 🔰 🌺ایام ۸۸ بود. با هم رفتیم مقابل درب . همون موقع جسارت به زیاد شد. 🌼هادی از موتور پیاده شد. دیگه نتونست طاقت بیاره. چشماش پر اشك بود. به اعتقاداتش جسارت شده بود و نتونست تحمل كند. 🌸رفت سمت درب اصلی دانشگاه. من همينطور داد مي زدم: هادي برگرد، تو تنهايي مي خواي چيكار كني؟ هادي ... هادي ... 🌺يكباره آماج سنگ ها قرار گرفت. همين كه به درب دانشگاه نزديك شد يك پاره آجر، محكم به صورت هادي و زير چشم او اصابت كرد. 🌼از شدت ضربه ای كه به صورتش خورد، نمي تونست روي پاش وایسه. هر طور بود در زير باراني از و هادي را به عقب آوردم. 🌸تمام صورت و لباسش غرق خون بود. سريع او را به منتقل کردیم. چند روزی بستری بود. 🔴👈شدت این ضربه باعث شد که گونه او شکافته شد و تا زمان ، وقتی هادي لبخند می زد، جای این زخم بر صورت او قابل مشاهده بود. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
📝 قبل خودش همیشه می گفت: آرزومه روی سنگ قبرم هک شه (تو که از خاک مزارم گذری نوحه بگو نام زینب شنوم زیر لحد گریه کنم) و سرانجام به رسید.... 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
✍ #زندگی_به_سبک_شهدا ما رو با #هزینه خودش باعزت و احترام به #کربلا فرستاد🚎 بهش گفتم وقتی برگشتم ولیمه نمی خوایم پول #خرج نکن☺️✋ اما گوشش👂 بدهکار نبود کلی برای #استقبال ما زحمت کشیده بود🏃 گوسفند قربانی کرد و همه ی اقوام و دوستان رو #ولیمه🍲 داد🍃🌹 #شهید_میثم_نجفی🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﴾﷽﴿ 📚 ✫⇠ به روایت همسر(فرشته ملکی) 4⃣ ✨اﻋﻼﻣﯿﻪ ﻫﺎ را داد دﺳﺘﻢ و ﮔﻔﺖ ﺑﻤﺎﻧﻢ ﺗﺎ ﺑﺮﮔﺮدد.وﻟﯽ دﻧﺒﺎل ﻣﻮﺗﻮرش رﻓﺘﻢ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﮐﺠﺎ ﻣﯽ رود و ﭼﻪ ﮐﺎر ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﮑﻨﺪ.ﺑﺎ دو ﺳﻪ ﺗﺎ ﻣﻮﺗﻮرﺳﻮار دﯾﮕﺮ رﻓﺘﻨﺪ ﻫﻤﺎن ﺟﺎ ﮐﻪ ﻣﻦ درﮔﯿﺮ ﺷﺪه ﺑﻮدم.ﺣﺴﺎب دو ﺳﻪ ﺗﺎ از ﻣﺎﻣﻮرﻫﺎ را رﺳﯿﺪﻧﺪ وﺷﯿﺸﻪ ي ﻣﺎﺷﯿﻨﺸﺎن را ﺧﺮد ﮐﺮدﻧﺪ.ﺑﻌﺪ او ﭼﺎدر و روﺳﺮﯾﻢ را ﮐﻪ ﻫﻤﺎن ﺟﺎ اﻓﺘﺎده ﺑﻮد ﺑﺮداﺷﺖ و ﺑﺮﮔﺸﺖ.ﻧﻤﯽ ﺧﻮاﺳﺘﻢ ﺑﺪاﻧﺪ ﮐﻪ دﻧﺒﺎﻟﺶ آﻣﺪه ام .دوﯾدﻢ ﺑﺮوم ﻫﻤﺎﻧﺠﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻗﺮار ﺑﻮد ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﻤﺎﻧﻢ اﻣﺎ زودﺗﺮ رﺳﯿﺪ.ﭼﺎدر وروﺳﺮي را داد وﮔﻔﺖ:"ﺑﺎﯾﺪ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﻧﺪ ﭼﺎدر زن ﻣﺴﻠﻤﺎن را ﻧﺒﺎﯾﺪ از ﺳﺮش ﺑﮑﺸﻨﺪ . ✨اﻋﻼﻣﯿﻪ ﻫﺎ را ﮔﺮﻓﺖ و ﮔﻔﺖ:"اﯾﻦ راﻫﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ آﯾﯽ ﺧﻄﺮﻧﺎك اﺳﺖ.ﻣﻮاﻇﺐ ﺧﻮدت ﺑﺎش ﺧﺎﻧﻮم ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ...."و رﻓﺖ . «ﺧﺎﻧﻮم ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ!» ✨ ﺑﻌﺪ از آن ﻫﻤﻪ رﺟﺰ ﺧﻮاﻧ ﯽ ﺗﺎزه ﺑﻪ او ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮد .«ﺧﺎﻧﻮم ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ!»ﺑﻪ دﺧﺘﺮ ﻧﺎز ﭘﺮورده اي ﮐﻪ ﮐﺴﯽ بهش نمی ﮔﻔﺖ ﺑﺎﻻي ﭼﺸﻤﺖ اﺑﺮوﺳﺖ. ﭼﺎدرش را ﺗﮑﺎﻧﺪ و ﮔﺮه روﺳﺮﯾﺶ را ﻣﺤﮑﻢ ﮐﺮد.ﻧﻤﯽ داﻧﺴﺖ ﭼﺮا،وﻟﯽ از او ﺧﻮﺷﺶ آﻣﺪه ﺑﻮد.در ﺧﺎﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ او ﻧﻤﯽ ﮔﻔﺖ ﭼﻪ ﻃﻮر ﺑﭙﻮﺷﺪﺑﺎ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ راه ﺑﺮود،ﭼﻪ ﺑﺨﻮاﻧﺪ و ﭼﻪ ﺑﺒﯿﻨﺪ.اﻣﺎ او را ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺣﺠﺎﺑﺶ ﻣﺆاﺧﺬه اش ﮐﺮده ﺑﻮدند. ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﺶ ﺗﻨﺪ ﺑﻮد اﻣﺎ ﺑﻪ دﻟﺶ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮد. ﮔﻮﺷﻪي ذﻫﻨﻢ ﻣﺎﻧﺪهﺑﻮدﮐﻪ او ﮐﯽ ﺑﻮد. ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﺑﻮد. ﭘﺴﺮﻫﻤﺴﺎيه روﺑﺮوﯾﯿﻤﺎن. اﻣﺎ ﻫﯿﭻ وﻗﺖ ﻧﺪﯾﺪ ﺑﻮدﻣﺶ.رﻓﺖ وآﻣﺪ ﺧﺎﻧﻮادﮔﯽ داﺷﺘﯿﻢ، اﺳﻤﺶ را ﺷﻨﯿﺪه ﺑﻮدم،وﻟﯽ ﻧﺪﯾﺪه ﺑﻮدﻣﺶ. ✨ﯾﮏ ﺑﺎر دﯾﮕﺮ ﻫﻢ دﯾﺪﻣﺶ.ﺑﯿﺴﺖ وﯾﮏ ﺑﻬﻤﻦ از داﻧﺸﮑﺪه ي ﭘﻠﯿﺲ اﺳﻠﺤﻪ ﺑﺮداﺷﺘﯿﻢ.ﻣﻦ ﺳﻪ ﭼﻬﺎرﺗﺎ ژ_ﺳﻪ اﻧﺪاﺧﺘﻢ رو ي دوﺷﻢ وﯾﮏ ﻗﻄﺎر ﻓﺸﻨﮓ دور ﮔﺮدﻧﻢ.ﺧﯿﺎﺑﺎن ﻫﺎ ﺳﻨﮕﺮ ﺑﻨﺪي ﺑﻮد.از ﭘﺸﺖ ﺑﺎم ﻫﺎ ﻣﯽ ﭘﺮﯾﺪﯾﻢ.ده دوازده ﺗﺎ ﭘﺸﺖ ﺑﺎم را رد ﮐﺮدﯾﻢ.دم ﮐﻼﻧﺘﺮي ﺷﺶ ﺧﯿﺎﺑﺎن ﮔﺮﮔﺎن آﻣﺪﯾﻢ ﺗﻮي ﺧﯿﺎﺑﺎن.آن ﺟﺎ ﻫﻢ ﺳﻨﮕﺮ زده ﺑﻮدﻧﺪ.ﻫﺮ ﭼﻪ آورده ﺑﻮدﯾﻢ دادﯾﻢ.ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ آﻧﺠﺎ ﺑﻮد.ﺻﻮرﺗﺶ را ﺑﺎ ﭼﻔﯿﻪ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮد. قطر ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﺶ ﭘﯿﺪا ﺑﻮد.ﮔﻔﺖ:"ﺑﺎز ﻫﻢ ﮐﻪ ﺗﻮﯾﯽ؟" ﻓﺸﻨﮓ ﻫﺎ را از دﺳﺘﻢ ﮔﺮﻓﺖ. ﺧﻨﺪﯾﺪ و ﮔﻔﺖ:"اﯾﻦ ﻫﺎ ﭼﯿﻪ؟ﺑﺎ دﺳﺖ ﭘﺮﺗﺸﺎن ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ؟ ﻓﺸﻨﮓ دوﺷﮑﺎ ﺑﺎ ﺧﻮدم آورده ﺑﻮدم.ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮدم ﭼﻮن ﺑﺰرگ اﻧﺪ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﻪ درد ﻣﯽ ﺧﻮرﻧﺪ. ﮔﻔﺘﻢ:"اﮔﺮ ﺑﻪ درد ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯽ ﺧﻮرﻧﺪ ،ﻣﯽ ﺑﺮﻣﺸﺎن ﺟﺎي دﯾﮕﺮ." ...✒️ 📝به قلم⬅️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✫⇠اینک شوڪران ✫⇠ به روایت همسر(فرشته ملکی) 5⃣ ✨ﮔﻔﺖ:"ﻧﻪ ﻧﻪ.دﺳﺘﺘﺎن درد ﻧﮑﻨﺪ.ﻓﻘﻂ زود از اﯾﻦ ﺟﺎ ﺑﺮوﯾﺪ. {ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﺗﺴﺖ ﺑﻪ آن دو ﺑﺎر دﯾﺪن او ﺑﯽ اﻋﺘﻨﺎ ﺑﺎﺷﺪ.دﻟﺶ ﻣﯽ ﺧﻮاﺳﺖ ﺑﺪاﻧﺪ او ﮐﻪ آﻧﺮوز ﻣﺜﻞ ﭘﺮ ﮐﺎه ﺑﻠﻨﺪش ﮐﺮد و ﻧﺠﺎﺗﺶ داد و ﻫﺮ دو ﺑﺎر آن ﻫﻤﻪ ﻣﺘﻠﮏ ﺑﺎرش ﮐﺮد،ﮐﯿﺴﺖ.ﺣﺘﯽ اﺳﻤﺶ را ﻫﻢ ﻧﻤﯽ داﻧﺴﺖ.ﭼﺮا ﻓﮑﺮش را ﻣﺸﻐﻮل ﮐﺮده ﺑﻮد؟ﺷﺎﯾﺪ ﻓﻘﻂ از روي ﮐﻨﺠﮑﺎوي.ﻧﻤﯽ داﻧﺴﺖ اﺣﺴﺎﺳﺶ ﭼﯿﺴﺖ.ﺧﻮدش را ﻣﺘﻘﺎﻋﺪ ﮐﺮد ﮐﻪ دﯾﮕﺮ ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﺪش.ﺑﻬﺘﺮ اﺳﺖ ﻓﺮاﻣﻮﺷﺶ ﮐﻨﺪ،وﻟﯽ او وﻗﺖ و ﺑﯽ وﻗﺖ ﻣﯽ آﻣﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮش.} ✨اﯾﻦ ﻃﻮري ﻧﺒﻮد ﮐﻪ ﺑﻨﺸﯿﻨﻢ داﺋﻢ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﯾﺎ اداي ﻋﺎﺷﻖ ﭘﯿﺸﻪ ﻫﺎ را درﺑﯿﺎورم و اﺷﺘﻬﺎﯾﻢ را از دﺳﺖ ﺑﺪﻫﻢ. ﻧﻪ، وﻟﯽ ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ اوﻟﯿﻦ ﻣﺮدي ﺑﻮد ﮐﻪ وارد زﻧﺪﮔﯿﻢ ﺷﺪ؛اوﻟﯿﻦ و آﺧﺮﯾﻦ ﻣﺮد.ﻫﯿﭻ وﻗﺖ دل ﻣﺸﻐﻮل ﻧﺸﺪه ﺑﻮدم.وﻟﯽ ﻧﻤﯽ داﻧﺴﺘﻢ ﮐﯽ اﺳﺖ و ﮐﺠﺎ اﺳﺖ. ﺑﻌﺪ از اﻧﻘﻼب ﺳﺮﻣﺎن ﮔﺮم ﺷﺪ ﺑﻪ درس وﻣﺪرﺳﻪ.ﻣﺴﺌﻮل ﺷﻮراي ﻣﺪرﺳﻪ ﺷﺪم.اﯾﻦ ﮐﺎرﻫﺎ را ﺑﯿﺸﺘﺮ از درس ﺧﻮاﻧﺪن دوﺳﺖ داﺷﺘﻢ. ✨ﺗﺎﺑﺴﺘﺎن ﮐﻼس ﺧﯿﺎﻃﯽ و زﺑﺎن اﺳﻢ ﻧﻮﺷﺘﻢ.دوﺳﺘﻢ ﻣﺮﯾﻢ ﻣﯽ آﻣﺪ دﻧﺒﺎﻟﻢ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻣﯽ رﻓﺘ ﯿﻢ. آن روز ﻣﯽ ﺧﻮاﺳﺘﯿﻢ ﺑﺮوﯾﻢ ﮐﻼس ﺧﯿﺎﻃﯽ.در را ﻧﺒﺴﺘﻪ ﺑﻮدم ﮐﻪ ﺗﻠﻔﻦ زﻧﮓ زد.ﺑﺎ ﻟﻄﯿﻔﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ی روبه رویی،ﮐﺎر داﺷﺘﻨﺪ.ﺧﺎﻧﻪ ﺷﺎن ﺗﻠﻔﻦ ﻧﺪاﺷﺘﻨﺪ.رﻓﺘﻢ ﺻﺪاﺷﺎن ﮐﻨﻢ .ﻻي در ﺑﺎز ﺑﻮد.رﻓﺘﻢ ﺗﻮي ﺣﯿﺎط.دﯾﺪم ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ روي ﭘﻠﻪ ﻫﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ و ﺳﯿﮕﺎر ﻣﯽ ﮐﺸﺪ.اﺻﻼ ﯾﺎدم رﻓﺖ ﭼﺮا آﻧﺠﺎ ﻫﺴﺘﻢ.ﻣﻦ ﺑﻪ او ﻧﮕﺎه ﻣﯽ ﮐﺮدم و او ﺑﻪ ﻣﻦ،ﺗﺎ اﯾﻨﮑﻪ او ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ رﻓﺖ ﺗﻮي اﺗﺎق. ✨ﻟﻄﯿﻔﻪ ﺧﺎﻧﻢ آﻣﺪ ﺑﯿﺮون. ﮔﻔﺖ:"ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺟﺎن ﮐﺎري داﺷﺘﯽ؟" ﺗﺎزه یادم اﻓﺘﺎدم ﭘﺎي ﺗﻠﻔﻦ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﻣﻨﺘﻈﺮ اﺳﺖ.ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ را ﺻﺪا زد و ﮔﻔﺖ ﻣﯽ رود ﭘﺎي ﺗﻠﻔﻦ.ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﭘﺴﺮ ﻟﻄﯿﻔﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﺑﻮد. لطیفه خانم از ﻣﻦ ﭘﺮﺳ ﯿﺪ:" ﮐﺠﺎ ﻣﯽ روي؟" ﮔﻔﺘﻢ:"ﮐﻼس." ﮔﻔﺖ:"واﯾﺴﺘﺎ.ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﻣﯽ رﺳﺎﻧﺪت. ...✒️ 📝به قلم⬅️ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
Defa-Shohada[15].mp3
1.8M
🎵 #صوت_شهدایی شور و شرری دارد باز این دلِ شیدایی با یادِ شهیدانِ این نهضتِ زهرایی🕊 با صبر و بصیرت✊ با شوقِ شهادت مشتاق جهادیم در راهِ ولایت🇮🇷 🎤🎤 #حاج_میثم_مطیعی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷 مثل شهدا برای ملت 🔻رهبرانقلاب: همیشه و در صحنه باشید و همان‌طور که به کشور، نظام و اسلام خدمت کردند، شما هم کنید. ۹۷/۰۹/۰۲ ✌️نه دی روز بصیرت 📸 🌷 🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ #سلام_امام_زمانم❣ نور را از #صبحگاهت می خریم #عشق را ما از نگاهت می خریم #مهربانی را همیشه صبح به صبح از میان دکه #چشم سیاهت می خریم 🌺اللهم عجل لولیک الفرج🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#صبح یعنی بهانه ‌ای دارم که #تو را باز هم صدا بزنم تو به #آغوشِ من💞 سری بزنی من به #غیر از تو پشت پا بزنم☺️ #شهید_سیدرضا_طاهر #سلام_صبحتون_شهدایی🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استاد_عالی👌👌👌 برای بازشدن گره های کور، چه کنیم⁉️ 👌 #کوتاه_ولی_مهم 👌 #بسیار_کاربردی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
متولد ۱۳۶۴ از نیروهای لشکر ۱۴ امام حسین علیه السلام بود که به صورت 😍برای دفاع از حرم عقیله‌ بنی هاشم عازم شد و به رسید.💔🕊 او شهید مدافع حرم از خطه شهید پرور اصفهان است که در دفاع از حرم حضرت زینب (س) آسمانی شد.🕊 در وصیت نامه خود، بعد از سفارش به نماز اول‌وقت، پیروی از ولایت فقیه و احترام به والدین، دوستانش را به خواندن سفارش کرد🌹🍃، عملی معنوی که شهید در هر صبح و شام به آن مبادرت می ورزید. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌺 برادران اختیاری: 🌷شهید صیف الله اختیاری شهادت : 20 سالگی آبان 1362 ،پنجوین، عملیات والفجر 4 🌷شهید محمد اختیاری شهادت : 19 سالگی بهمن 1364 ،فاو، عملیات والفجر 8 🌷شهید احمد اختیاری شهادت : 19 سالگی فروردین 1366، شلمچه، عملیات کربلای 8 🌷مرحومه سکینه بیدمشکی مادر دلسوخته شهیدان اختیاری در سال 89 به فرزندان شهیدش پیوست 🌷مرحوم حاج غلامحسین اختیاری پدر شهیدان اختیاری درسال 77 به رحمت خدا رفت و به فرزندان شهیدش پیوست. 🌷صلوات به روح خانواده شهادت 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
از شهدا الگو برداری کنیم... 🍁بهش گفتم رفیق دانشگاه یک #پرسنل جای خالی داره #نیرو هم احتیاج داره تو هم که نیروی #ارزشی و ولایی هستی 🍃ماشاءالله دور و برت پر از رجال سیاسیه، دستت بازه بیا از بند پارتی استفاده کن برو سرکار 🌾 #تبسمی زد و گفت: رفیق!...اگر #آزمون برگزار می کنند همه می تونند شرکت کنند مسئله ای نیست اسم من هم بده ولی اگر مردم #عادی نمی توانند بیایند شرکت کنند من از #موقیعت #شغلی و #بسیجی ام سوءاستفاده نمی کنم #شهید_علی_جمشیدی🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
8⃣1⃣9⃣ 🌷 💠 به روایت یکی از دوستان شهید 🌷سال ۸۴ از طریق یکی از دوستانم که مرا دعوت به هیئت باب الحوائج کرد با علی آقا آشنا شدم، خصوصیات او سبب شد تا جذب او شوم .. 🌷اگر علی آقا شب و روز در راه دین کار می‌کرد هرگز نمی‌شد، علی آقا به معنای واقعی کلمه مجاهد فی سبیل الله، خستگی ناپذیر و بود... 🌷او دغدغه دین داشت، را در تمام برنامه‌هایش مد نظر داشت و از هر نظر ممتاز و به معنای واقعی کلمه مرد اقدام و عمل بود...در وصیت نامه علی آقا اشاره شد که در این راه چه دغدغه‌هایی داشت و چه خون دل‌هایی خورده، علی آقا اگر کاری را شروع می‌کرد برای اتمام آن شبانه روزی پای کار می‌ایستاد... 🌷علی آقا مظلوم ترین و مخلص ترین بسیجی بود که هیچ کس او را نشناخت...علی آقا عاشق زیارت عاشورا و مناجات حضرت علی (علیه السلام) بود، بر سر مزار می‌نشست و مناجات حضرت علی(علیه السلام) را می‌خواند... 🌷شهید گریه ندارد اما من می‌گریم، نه برای شهادت علی آقا که لایق شهادت بود بلکه برای خود می‌گریم که چنین همنشین و دوستی را از دست دادم .. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
برو به ميدون دست يارت باشه✌️ برو به ميدون پسرم نگهدارت باشه✋ برو که اشک 😭 بدرقه ي راه تويه برو دعاي 🌸 هميشه همراه تويه 💔 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔴اطلاع رسانی مراسم 🔴 : حجت الاسلام فاطمی ارفع(فرمانده سازمان بسیج طلاب وروحانیون خراسان رضوی-عضوسابق شورای شهرمشهد) : دوشنبه(10دی) بعدازنماز مغرب وعشا : مشهد؛استاد یوسفی27 مسجدحضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) پایگاه حوزه مقاومت بسیج ١یاسر ناحیه مقاومت بسیج سپاه یاسر 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
بود...🍃 وقتی هم دستش خالی بود به میدان شهر میرفت و بعنوان سرکار میرفت....👌 گاهی لباس روحانیت به تن داشت و دست‌هایش اثر گچ کاری...☺️ جمله سردار ذوالنور در مراسم وداع با پیکر شهید علی تمام زاده تعبیر بود: "گردی از دنیا بر دامن این شهید ننشسته بود" 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
2⃣2⃣1⃣ به یاد 🕊❤️🕊 شادی روحش 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
9⃣1⃣9⃣ 🌷 ✍️ زندگی نامه : 🔮 سعید خواجه صالحانی از رزمندگان ایرانی مدافع حرم عصر روز جمعه چهارم فروردین ماه 96 در نبرد با تروریست های در استان حماه سوریه به فیض نائل آمد. 🔮 این شهید مدافع حرم فرمانده پایگاه بسیج سید الشهدا(ع) شهرستان پاکدشت بود و در چهارمین اعزام خود به مناطق عملیاتی سوریه به رسید. شهید سعید خواجه صالحانی دومین فرزند خانواده خود بود و در هنگام شهادت 27 سال سن داشت. 🔮خانواده وی خودشان را برای بیست و هشتمین سالگرد آماده کرده بودند که خبر شهادتش در شبکه های اجتماعی دست به دست شد. 🔮 «شهید خواجه صالحانی» در کنار به ورزش نیز مشغول بود و در این رشته به چند >مقام استانی هم دست یافت، سعید خواجه صالحانی پس از اتمام تحصیل به پاسداران انقلاب اسلامی ملحق شد و فعالیت های فرهنگی خود را در این نهاد و با مسئولیت فرمانده پایگاه سیدالشهدا شهرستان پاکدشت ادامه داد. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
حضور و شهید مدافع حرم سعید خواجه صالحانی👇 در احداث هفته دفاع مقدس (کوله های خاکی سال94) بهمراه سایر بسیجیان سه سیدالشهداء ناحیه پاکدشت 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh