eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.9هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
6⃣1⃣ به یاد #شهید_مصطفی_عارفی 🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
8⃣1⃣ 🌷 💠لبخندی که نشان از یک دیدار مبارک داشت😍 🌹پنج نفری سر سفره نشسته بودیم. من گفتم از ما پنج تا، یکیمون خمس این راه می شه.🕊 🌹 بیاین یک قراری بذاریم هرکس شهید شد اون لحظه آخر که می گن امام حسین (ع) و بقیه اهل بیت میان؛ وقتی اهل بیت رو دید یک کاری کنه که بقیه بفهمن که دیده. 🌹بعد از این صحبت قرار بر این شد هرکس شهید شد لبخند بزنه.☺️😍 🌹ما می دونستیم این حقیقت وجود داره و ایمان داشتیم به اینکه اهل بیت اون لحظه آخر تنهامون نمی ذارن👌 ولی در حد شوخی بود که این موضوع رو مطرح کردیم. 🌹بعد از چند ساعت که برای بازپس‌گیری و آوردن پیکر شهدا به تل مزار رفتیم وقتی به سنگر آقا مصطفی رسیدم، دیدم مصطفی به صورت روی زمین افتاده.😥 🌹همین که مصطفی رو برگردوندم، دیدم خون تازه از مصطفی روی زمین ریخت انگار همین الان شهید شده🕊😍 در همان لحظه دیدم یک لبخند نازی رو صورت مصطفی ست. 🌹اونجا بود که یاد اون شوخی سر سفره افتادم. پیکر مطهر مصطفی رو به پایین تل مزار آوردیم با اینکه خیلی پیکر جابه جا شد، اما هنوز لبخند مصطفی بود.👌 🌹خدا رو شکر که تمام لباس های من متبرک به خون شهید مصطفی شده بود.❣ 🌹هنوز لبخند اون صحنه که دیدمش جلو چشامه....😣 : 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
8⃣3⃣ #خاطرات_شهدا🌷 #شهید_جهاد_مغنیه #شهید_لبنانی_مدافع_حرم 🌷☘🌷☘ 💠وقتی دل جهاد گرفت . . . ! 🔸جشن ت
7⃣3⃣1⃣ 🌷 🌀 دیدار در مشهد 🌀 🌷 🔸بنی فاطمه گفت دفعه اولی که را دیدم با دوستانش به آمده بود که وقتی متوجه حضور من شدند، آمدند کنارم. 🔹او چهره مرا از جلسات که دیده بود می‌شناخت و به خاطر علاقه اش به اهل بیت و عزاداری به سبک جوانان ایرانی مداحی های مرا دیده و شنیده بود. 🔸آن دیدار خیلی به طول نیانجامید. یادم می ‌آید که موقع رفتن از من خواست حتما سفری به داشته باشم. می‌گفت جوانان لبنانی بسیار به ایرانی ها علاقمندند به خصوص نسبت به حزب الهی ها. 🔹این دیدار گذشت تا اینکه او برای آخرین بار حدودا دو ماه مانده بود به شروع ماه به ایران آمده بود. یکی از دوستانش که می دانست من در فلان تاریخ در خواهم بود هماهنگ کرده بودند که همدیگر را ببینیم. 🔸آن شب ما از ساعت حدودا 2 بامداد تا اذان در حرم بودیم و صحبت‌ کردیم. 🔹در آن دیدار بود که جهاد از ارادتش به مقام معظم و سید حسن برایم حرف زد و دائم می‌گفت می خواهم با مبارزه کنم. 🔸از سبک عزاداری های ما خوشش می‌آمد و بسیار با ارادت نسبت به (ع) صحبت می‌کرد. می‌گفت اگر بشود حتما برای محرم به ایران می‌آیم. 🔹می‌گفت از مداحی محمود خوشم می‌آید و مداحی «اللهم الرزقنا شهادت» را که من خوانده بودم برایش جذاب بود. 🔸شاید به نظر اغراق بیاید و اینکه حالا چون شده این حرف را می زنم ولی باور کنید ذره ای از حرف‌های جهاد نبود و به راستی او لایق بود. 🔺 :(سیدمجید بنی فاطمه) ❤️🕊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
لبخندی که نشان از یک دیدار مبارک داشت. #شهید_مصطفی_عارفی🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
9⃣4⃣1⃣ 🌷 💠لبخندی که نشان از یک دیدار مبارک داشت😍 🌹پنج نفری سر سفره نشسته بودیم. من گفتم از ما پنج تا، یکیمون خمس این راه می شه.🕊 🌹 بیاین یک قراری بذاریم هرکس شهید شد اون لحظه آخر که می گن امام حسین (ع) و بقیه اهل بیت میان؛ وقتی اهل بیت رو دید یک کاری کنه که بقیه بفهمن که دیده. 🌹بعد از این صحبت قرار بر این شد هرکس شهید شد لبخند بزنه.☺️😍 🌹ما می دونستیم این حقیقت وجود داره و ایمان داشتیم به اینکه اهل بیت اون لحظه آخر تنهامون نمی ذارن👌 ولی در حد شوخی بود که این موضوع رو مطرح کردیم. 🌹بعد از چند ساعت که برای بازپس‌گیری و آوردن پیکر شهدا به تل مزار رفتیم وقتی به سنگر آقا مصطفی رسیدم، دیدم مصطفی به صورت روی زمین افتاده.😥 🌹همین که مصطفی رو برگردوندم، دیدم خون تازه از مصطفی روی زمین ریخت انگار همین الان شهید شده🕊😍 در همان لحظه دیدم یک لبخند نازی رو صورت مصطفی ست. 🌹اونجا بود که یاد اون شوخی سر سفره افتادم. پیکر مطهر مصطفی رو به پایین تل مزار آوردیم با اینکه خیلی پیکر جابه جا شد، اما هنوز لبخند مصطفی بود.👌 🌹خدا رو شکر که تمام لباس های من متبرک به خون شهید مصطفی شده بود.❣ 🌹هنوز لبخند اون صحنه که دیدمش جلو چشامه....😣 : شهید حسین هریری 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🍃🌺🍃🌺 #اشڪ راهڪار رسیدن بہ شهادت وقتے توهیات گریہ میڪرد بہ پهنای صورت اشڪ مے ریخت وجنس گریہ هاش خیلے بابقیہ متفاوت بود.. #راوے: داماد خانواده شهید #شهید_احمد_اعطایی🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh