eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
27.8هزار عکس
6.2هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
50186.mp3
2.53M
🎵 🎶 🔴 📌 قسمت ۱۱۸ 🎤 استاد 🔺سلسله پادکست های 🔸«دولت کریمه»🔸 🔹بخش ۵ 🌺 👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون داداش محمد هست🥰✋ *تازه دامادی از یگان صابرین*🕊️ *شهید محمد محرابی پناه*🌹 تاریخ تولد: ۲۰ / ۶ / ۱۳۶۴ تاریخ شهادت: ۱۳ / ۶ / ۱۳۹۰ محل تولد: آران و بیدگل اصفهان محل شهادت: ارتفاعات جاسوسان *🌹همسرش← در جلسه خواستگاری محمد در مورد حجاب پرسیدند🍃من دانشگاه یزد میرفتم و راهم دور بود مانتویی بودم اما حجابم خوب بود🍃به محمد حقیقت را گفتم، خیلی خوشش آمد و گفت با مانتویی بودنم مخالفتی ندارد🍂عقدمان خیلی ساده برگزار شد🎊 بعد از عقد راهی شمال شدیم و آنجا بود که باخانواده آقا کمیل صفری تبار آشناشدیم💫 محمد نماز شب که میخواند اصلا انگار در این دنیا نبود📿 همیشه دائم الوضو بود و به من هم این موضوع را تأکید میکرد💫روز آخر بهم میگفت دلم میخواد وقتی این سری میری دانشگاه با چادر بروی🍃 ماموریت آخرش آن شب موقع خداحافظی گریه میکرد🥀پیشانی من را بوسید و طلب حلالیت کرد🥀محمد و کمیل صفری تبار با هم شهید شدند🕊️پیکرش را دیدم صورت محمد خیلی سیاه شده بود🥀چند روز آفتاب خورده بود پیکرش دود سیاه کرده بود🥀آن روز اصلا حالم خوب نبود🥀زمان زیادی با محمد زندگی نکردم🥀ولی در این زمان کم شاهد علاقه شدید ایشان به حضرت زهرا (س) بودم💚ایشان از ناحیه پهلو مورد اصابت گلوله (یا ترکش) قرار گرفتند🥀💥و این همان چیزی بود که محمد آرزویش را داشت*🕊️🕋 *شهید محمد محرابی پناه* *شادی روحش صلوات*
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید محمد سادات رضوی🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃اسامی را با دقت از نظر میگذرانم. بی آنکه بخواهم چشمانم روی یک نام توقف میکند، محمد سادات‌رضوی! از آنجا که نامش حتی برایم آشنا نمی‌آمد با یار همیشگی‌ام جستجو را در آغاز کردیم... 🍃تمام سایت ها را زیر و رو کردم و دست آخر با اطلاعاتی اندک برگشتم سر خانه اول. رفیقم اما از من دست پُر تر برگشته بود! هرچیز که پیدا کرده بود را ریخت روی دایره من هم با او همراه شدم و قصه این پسر را با هم خواندیم... 🍃تقویم اول فروردین و دوم را نشان میداد. هوا با آنکه مطبوع و بهاری بود اما هنوز سرمای زمستان را به تن داشت. خانه حاج حسن شلوغ بود اقوام در رفت و آمد بودند تا قدم نو رسیده را تبریک بگویند. نوزاد پسری که آن روز در بهار چهل و هشت چراغ خانه را روشن کرد، محمدی بود که به قصد اسلام آمده بود. 🍃رسالتی که به محض به پایان رساندنش رخت از این جهان بر بست، در پاییز شصت و هفت... محمد با زمانه هم قدم شد و به پاییز شصت و هفت رسید، به بیستمین بهار زندگی‌اش. به اینجا که رسید زمان متوقف شد! 🍃در پایگاه کاولان مهاب، زیر هجوم سنگین ضد ها. زمان درست همینجا متوقف شد، محمد هم ایستاد، در مقابل هجمه دشمن و سرانجامِ ایستادگی‌اش کلمه "شهید" بود که کنار نامش آرام گرفت. سالگرد ♥️ ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ فروردین ۱٣۴٨ 📅تاریخ شهادت : ۱۵ مهر ۱٣۶٧ 📅تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : پایگاه کاولان مهاب 🥀مزار شهید : بهشت زهرا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهیده فروغ راعی🖤 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃جرعه های آب را با ذکر سلام بر مولایش حسین(ع) می نوشید تا آن جا که سنت حسنه ای میان فرزندانش گردید که حتی حال نیز این سنت خیر را به یاد مادر به جای می آورند. 🍃مادری که اینک برای ما ها، سَنبُلیست از استقامت و دینداری. ستاره ای که سیر حیاتش زهراگونه بود و درخششِ شهر خاموش ما را پر فروغ ساخته است... 🍃نام این ستاره، است... بانویی که زندگانیش ها و مجاهدت ها درس میدهد. می‌دانی، فرق ندارد زن باشی یا مرد، کودک باشی یا جوان! 🍃لایق شهادت که باشی، می آید و تورا بر انداز میکند، بوی آشنایش را که شنید تو را با دل و جانش میخرد، کاری ندارد که کجای میدان جهان ایستاده ای خواه خانه باشد یا آن سوی مرزها... 🍃مگر نه اینکه حدیث شهادت برای همه همین است، شیدای را خوب میشناسد و این گونه میشود که زیرکانه بانوی پر فروغ قصه ی ما را میان آن هیاهو شناخت و به وقت لا اله الا الله گویان دلبرانه او را به آغوش خویش کشید. آری، چنین رقصی میانه میدانم آرزوست 💔 ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱٣۰۵ 📅تاریخ شهادت : ۱۵ مهر ۱٣۶٧ 📅تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : امل 🥀مزار شهید : امل 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید غلامحسین بختیاری🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃در خیابان ها که راه میروی این بوی که تا ریه های مان نفوذ می‌کند و راه نفس کشیدن را میبند. اینجا انگار همه چیز تمام شده. نه دغدغه ایی برای به رسیدن آرمان ها و نه تلاشی برای به دست آوردن آرزوها..‌. 🍃اینجا خبری از جوانان پر شور و پر تلاش، با نشاط و با انگیزه که هر زمان برای رسیدن به اهدافشان تلاش میکنند نیست. اینجا همه چیز ، روح ندارد... 🍃اینجا جای خالیست... اگر به دادمان نرسند ما هم آهسته آهسته باورمان میشود که همه چیز تمام شده، باورمان میشود اثر کرده اند و دست از دنیای ما کشیده اید... 🍃باورمان خواهد شد که جلوی چشمانمان جرعه جرعه جام زهر را نوشید و رفت و همگی گفتیم الحمدلله جنگ خانمان سوز تمام شد. جای سردارانی چون خالیست...😓 🍃اینجا اگر زیر داشته باشی و کار داشته باشی عار است تا دکتری داشته باشی و در خانه بنشینی، اما غلامحسین فقط تحصیلات مدرسه ایی داشت که عزیزِ خدا شد... 🍃به عنوان سرپاسبان ژاندارمری وارد جبهه شد و در اثر اصابت گلوله در به شهادت رسید. کسی که تنها تحصیلات ابتدایی داشت نه دکتر بود نه مهندس و نه هیچ چیز دیگر فقط عاشق خدا و دغدغه مند برای بود و همه فکرش شده بود دفاع و سرانجام در راه همین هدف افتخار افرین شد... 🍃ای دنیای بی شما و آرمانهای تان سخت است، اینجا فانوس ها خاموش است و چراغ دل فتنه روشن، اینجا از شما گفتن از چند خط خاطره و چند شب معرفی فراتر نمیرود و در فراق شما دلمان را میسوزاند دستمان را بگیرید تا در این دوران غرق هایی که همه درگیر آن هستند نشویم😔 ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ فروردین ۱۳۳۳ 📅تاریخ شهادت : ۱۴ مهر ۱۳۶۳ 📅تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بروجرد 🕊محل شهادت : آبادان 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
روزگار من (۶) سحر گفت:میام خونتون همه چیزو بهت میگم ،فقط عجله کن که دیرمون شده. 🏃🏃🏃🏃 بعدازظهر سحر اومد خونمون وتو اتاق نشسته بودیم سحر کادو رو باز کرد که توش یه دستبند نقره با سنگای آبی بود 💠💠💠💠 چقدر خوشگلههههه سحر اره می بینی 😌😌 خب حالا زود باش توضیح بده ببین فرزانه این پسره ، دوست پسرمه که یه مدتی هست باهم دوست شدیم ... یه دفعه پریدم وسط حرفاش واااای😱😱 سحر تو با پسر دوست شدی😳😳 سحر گفت دیووونه ... مگه چیه تو چقدر پرتی این هم دختر و پسر هستن که با هم دوستن خب منم یکیشون نگووو که این چیزاااا رو نمیدونی که اصلا باورم نمیشه 😒😒😒😒 فرزانه: نه اینکه من چیزی نمیدونم تو فیلما و بیرون دیدم اما اینکه دوست خودم با یه پسر دوست شده تعجب کردم ولی فرزاانه خیلی خوبه همیشه درکم میکنه وقتی دلم میگیره باهاش حرف میزنم نمیدونی چقدر اروم میشم 😍😍😍😍 اینم از کادوش... تازه فقط این نیست بیای خونمون بهت نشون میدم . مامانت چی ،چیزی نمیگه⁉️ نه بابااا اون فکر میکنه خودم خریدم یا دوستای دخترم برام خریدن 😉😏😏😏 ادامه دارد.... نویسنده 📝 انارگل🌹 📝 بامــــاهمـــراه باشــید🌹 🌹🍃🌹🍃 @ShahidNazarzadeh
‼️امام رضا علیه السلام: بهترین زنان شما آن زنی است که خوش اخلاق وبردبار باشد وهرگاه شوهرش بروی خشمگین شد با نظر غضب به شوهرش نگاه نکند تا هنگامی که از وی خشنود گردد و هرگاه شوهرش از وی غایب شد حقوق شوهر را حفظ کند این چنین زنی از کارگزاران الهی است و عاملان خداوند از رحمت او ناامید نیستند 📚کلینی ج۵ص۳۲۵ 🌹🍃🌹🍃 @ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ بیا که با تو بگویم غم ملالت دل💔 چرا که بی تو👤 ندارم گفت و شنید بهای تو💞 گر بود خریدارم که جنس خوب به هر چه دید خرید✅ 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
پرواز رویاهاست چه خیال خامی ! برای من که پر پرواز ندارم ...💔 رسیدن به تــــ♡ـــو ❣ که ان همه بالایی... ࢪویاست... ڪمڪم ڪن دلاوࢪ...🌿♥️ 🌱 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طرح جدید به مناسبت سالروز تولد شهید مهدی عرب🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
☆بسم رب الشهید☆ 🍃درخت اگر ریشه اش استوار در خاک خفته باشد، محال است طوفانی لرزه بر اندامش اندازد! 🍃 هم دوره ایست به ظاهر مملو از هیجان و بازیگوشی اما در بطن این دوره میشود ریشه ی درخت زندگی را محکم ساخت‌. همچون کاری که پدر و مادر ، در آن غفلت نکردند و از همان آغاز کودکی دست اورا به دست اهل بیت سپردند؛ بذر محبت را در او کاشته و چشم هایش را به بندگیِ خدا بینا کردند... 🍃اصلا خیال میکنم، پدر و مادرش راه عاقبت بخیری را برای ا‌و هموار ساختند، فرزند نیز بوی را از دامان آنها استشمام کرد و قدم در این راه گذاشت. 🍃زندگی نامه اش را که مرور میکردم، چشم هایم به شواهد و ایثارش خورد. همان اخلاصی که از آن جوان ۲۵ ساله الگویی برای همگان ساخته و ایثاری که سرآغاز شهادتش شده بود... 🍃لحظاتی قبل از ، به کمک رزمنده ای رفته بود که دشمن سنگر را نشانه گرفته و لحظاتی بعد بوی سیب همه جارا فرا میگیرد... 🍃درست است ندیده ام اما یقین دارم دم آخری، سر بر پای بی کفن گذاشت و دست برسینه زمزمه کرد «السلام علیک یا اباعبدلله»❤️ ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۶ مهر ۱۳۳۵ 📅تاریخ شهادت : ۵ خرداد ۱۳۶۰ 📅تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای روستای محمد آباد 🕊محل شهادت : مریوان 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💌 🌹شهـــید سید محسن طباطبایی: من به جبهه نیامده‌ام، تا کسی از من تعریف کند. من به جبهه نیامده‌ام، تا عکس مرا در مجله‌های خبری بزنند. من به جبهه نیامده‌ام، تا کسی بگوید: «چرا درسش را رها کرده است؟» من به جبهه نیامده‌ام، برای ریا و خودپسندی؛ بلکه آمدن من به جبهه فقط و فقط به مولایم (ع) و به عشق نوجوانان عاشورا همچون و و به عشق رهبر عزیزم، و فرمانده‌ اصلیم، (عج) بوده و نیز به جبهه آمده‌ام، تا بتوانم به جهانیان بفهمانم که ای دشمنان اسلام و حامیان زور و استکبار، ما «قاسم بن الحسن»‌ها و «علی اکبر»های این زمانیم و ما هرگز امام عزیزمان را تنها نخواهیم گذاشت. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
50187.mp3
3.12M
🎵 🎶 🔴 📌 قسمت ۱۱۹ 🎤 استاد 🔺سلسله پادکست های 🔸«دولت کریمه»🔸 🔹بخش ۶ 🌺 👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
طرح جمعه های انتظار💔🥀 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
《بسم الله الرحمن الرحیم》 🍃ای شکوه دمیده بر شب های تاریک دلم، صدایت میزنم. این خشکیده صدا، در جستجوی شمیم حضورت، تقویم را به آشوب کشیده... 🍃ای سپیده ی مطلق، بر روح خمیده ی زمین. میدانی شنبه هایم بی تو، به رنگ حسرت غروب است. شنبه هایم بوی حسرت می دهد. شرمگینم از انفصال لحظه ها بدون عطر حضورت💔 🍃دستانم را بخشیده ام به جاذبه ی گهواره ی زمین، و در سجده ی قلم، تو را می طلبم! 🍃آقای من برگرد. نه اینکه نیستی، نه اینکه نداریمت تو هستی. این ماییم که نیستیم، ما غایبیم از محضر مهربانی‌ات. 🍃ما دستمان خالی‌ست، ما بدون تو دلخوش کرده ایم به سرگرمی دنیا، راستش را بخواهی خسته‌ایم و شما این را در اشک‌های پنهان و تنهایی‌مان دیده ای... 🍃خستــه ایم خستــه از هر روز دویـــدن ها و نرسیــدن ها، خستـه از غرق شدن در هاو غفلت از شما، خستـه از هوای خاکستری بی رحمِ غفلت که را تیره کرده... 🍃ما تو را برای همه‌ی ثانیه هایمان می‌ خواهیم برای همه ی لحظه هایمان. ریه های انسانیتمان، بودنمان، بنده ی عبد بودنمان پر از سیاهی و آلودگی‌ست؛ هوا سنگین شده، من و هفت میلیارد انسان دیگر نمی‌توانیم نفس بکشیم؛ آقا برگرد😢 🌹 ✍نویسنده: 📅تاریخ انتشار : ۱۶ مهر ۱۴۰۰ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ ‍ سلام دوستان مهمون امروزمون داداش محسن هست🥰✋ *شهیدِ قهرمانِ سَر جـُـدا*🕊️ *شهید محسن حججی*🌹 تاریخ تولد: ۲۱ / ۴ / ۱۳۷۰ تاریخ اسارت: ۱۶ / ۵ / ۱۳۹۶ تاریخ شهادت: ۱۸ / ۵ / ۱۳۹۶ محل تولد: اصفهان / نجف آباد محل شهادت: سوریه *🌹۲۱ تیر ۱۳۷۰ به دنیا آمد🎊 در ۲۱ سالگی لباس دامادی پوشید💐 و ۲۵ سال بیشتر نداشت که پدر شد👶🏻 اما در ۲۶ سالگی محسنِ قهرمان، مدال نمایندگی شهدا را بر گردن بریده‌اش انداخت🥀پدرش← آخرین بار که به سوریه رفت ۲ روز به اسارت داعش درآمد🥀گوسفند نذر کردیم داعش او را شهید کند و بیش از این شکنجه نشود🥀چون می‌دانستیم دارند او را شکنجه میکنند🥀ما او را به حضرت زهرا (س) سپردیم🌷 همیشه میگفت من می‌خواهم در راه رهبرم سرم را هدیه کنم و همان هم شد🕊️ از پیکر فرزندم فقط یک پا و قسمتی از بدنش را لمس کردم🥀مادرش← انگشتری داشت که روی نگینش نوشته بود: «یا فاطمه الزهرا»🌷گفتم: «مامان این رو دستت نکن🥀این داعشی‌ها کینه زیادی از حضرت زهرا (س) دارند🥀اگر دستشون بیفتی تمام عقده‌هاشون رو سرت خالی می‌کنن🥀گفت پس می‌خوام حرص‌شان را دربیاورم.»✨ محسن را که شهید و عکس‌های سرش را که منتشر کردند🍂انگشتری دستش نبود🥀داعشی‌ها آن را درآورده بودند»🍂 او عباس وار جنگید✨ زینب گونه اسیر شد🥀و در تاریخ ۱۸ مرداد ۹۶ ، حسین وار سرش بریده🥀و شهید شد*🕊️🕋 *پاسدار شهید محسن حججی* *شادی روحش صلوات* 🌹🍃🌹🍃 @ShahidNazarzadeh
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید آیت الله خانعلی پور🌹 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃شب بود صدای خنده های گوش دنیا را کر کرده بود و هر دفعه  بلند تر و بلند تر میخندید چون از سر و کول بابا بالا میرفت چون دردانه بابا آیت بود و هر کاری میکرد بابا با روی خندان و آغوشی گشاده از آن اسقبال میکرد😌 🍃بابا آیت هم چون فقط موقع بدنیا آمدن پیش محمد نبود لبخند میزد و مثل بچه ها همبازی محمد میشد. بود بساط خنده و شادی کسی چه میدانست فردا چه در انتظارشان است... 🍃صبح باز هم مثل همیشه آرام و گزیده قدم برمیداشت که نکند محمد بیدار شود و بیقراری کند برای با رفتن، در را آرام پشت سرش بست و نفسی با اطمینان خاطر کشید. این آخرین باری بود که بابا از گریه نکردن محمد اطمینان داشت. فردا پس‌فردا و هر روز بعد از آن روز محمد بیقرار تر برای بابایی که دیگر هیچ وقت به خانه بر نمیگردد😔 🍃در پاسگاه آرام ترین و ترین فرد شناخته میشد. به گونه ایی که شاکی هم از آرامش اون آرام میشد، گوش شنوای همه بود از کوچک تا بزرگ برایش فرقی نداشت کسی که در مقابل من است کیست و یا چه مقام و مناسبی دارد، همیشه در کردن از بقیه پیشی میگرفت. 🍃دلسوز همه بود همین هم باعث شد که آن روز با شنیدن صدای نحیف و رنجور پشت تلفن سریع خود را به آدرس مورد نظر برساند و ناجوانمردانه از میان ما برود. و حالا مایی که دنیایمان پر است از جوان مرد هایی که به جرم مجری قانون بودن میشوند💔 ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۸ شهریور ۱۳۶۰ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ مهر ۱۳۹۳ 📅تاریخ انتشار : ۱۶ مهر ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : سیستان و بلوچستان 🥀مزار شهید : گلزار شهدای شهر رونیز 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh